رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر تاریخی که در اول خرداد سال ۱۳۵۷ توسط منوچهر یگانهدوست در جریان تور اروپایی محمدرضا شاه پهلوی در کشور مجارستان ثبت شده است.
سرنوشت چند نفر در سفرهای خارجی بسیار عجیب بود؛ یکی نیکلای چائوشسکو رئیس جمهور رومانی که وقتی به ایران سفر کرد، در کشورش انقلاب شده بود و به محض بازگشت دستگیر و سپس کشته شد. اما سالها پیش از چائوشسکو در ایران اتفاقات مشابهی رخ داده بود؛ چه آنکه هنگامی که محمدرضا شاه پهلوی در سال ۵۷ مشغول تور اروپایی خود در آلمان و مجارستان و انگلستان و ... بود، در ایران اعتراضات خیابانی آنقدر بالا گرفته بود که چند ماه بعد منجر به انقلاب ایران شد و شاه مجبور شد کشور را ترک کند. البته او از چائوشسکو خوشاقبالتر بود.
محمدرضا شاه پهلوی در سوئیس درس خوانده بود و اروپا را بسیار دوست میداشت. او هر از گاهی یک تور مسافرتی به اروپا میرفت و در کشورهایی نظیر انگلستان، دانمارک، هلند و فرانسه و مجارستان میماند و تلاش میکرد ارتباطاتش با اروپا را حفظ کند.
در این دوران مهمترین کشور اروپایی انگلستان بود و محمدرضا شاه نمیخواست تنها به این کشور سفر کند، زیرا این شائبه پیش میآمد که او نیروی انگلستان است یا حکومت ایران تحت سلطه انگلستان است بنابراین ترجیح محمدرضا شاه این بود که همزمان به چند کشور اروپایی سفر کند تا هم شائبهها کمتر شود، هم لذت بیشتری از سفرهایش ببرد.
محمدرضاشاه به ورزش اسکی علاقه فراوانی داشت و هر ساله برای استفاده از پیستهای اسکلی به سوئیس و شمال اروپا سفر میکرد و این سفرها هزینههای فراوانی داشتند. در یکی از تلگرافهای رسمی مورخ بهمن ۱۳۴۸ از سفارت ایران در سوئیس (زوریخ) به معاون وقت وزارت خارجه ایران (خوانساری) اینچنین آمده است: «به طوریکه جناب آقای بهبهانیان اظهار میدارند مانند سال گذشته هزینه تلفن و تلفکس و تلگراف، اجاره ترن و هواپیما و اتومبیلهای استیجاری در ژنو و زوریخ و سنتموریتس و هزینه آقایان مأموران اعزامی از طرف وزارت امور خارجه و رانندگان به عهده سفارت شاهنشاهی خواهد بود. خواهشمند است دستور بفرمایند حتیالامکان هرچه زودتر اعتبار کافی در اختیار بگذارند تا پرداخت صورت حسابها با اشکال مواجه نگردد.»
یکی از نزدیکان شاه درباره سفرهای شاه به اروپا چنین مینویسد: «اصولاً یکی از مسائل حزنانگیز در سفرهای شاه و ملکه به سوئیس، حجم بار و تعداد چمدانهای آنها بود، نمیتوانستم بفهمم چرا در یک سفر تفریحی چند هفتهای باید آنقدر زیادهروی شود که دو هواپیما فقط بار و اثاثیه شاه و همراهانش را به سوئیس حمل کند؟»
به گزارش رویداد۲۴ هزینه سفرهای خارجی شاه بسیار زیاد بود به صورتی که در خاطرات علم میخوانیم فقط در یکی از سفرهای اروپایی شاه ۱۵ هزار فرانک توسط وزارت دربار به هواپیماهای اختصاصی داده شده تا وسایل مورد نیاز خاندان سلطنتی را از تهران به سوئیس ببرند. اما هزینههای اقتصادی سفرهای شاه ابدا مشکلی برای حکومت ایجاد نمیکرد چرا که قراردادهای کلانی که شاه به واسطه این سفرها با کشورهای اروپایی میبست و تجارت گستردهای که بین ایران و اروپا جریان داشت هزینهها را جبران میکرد. علاوه بر اینها هدایایی که سران کشورهای اروپایی و دیگر کشورها به شاه میدادند بیار چشمگیر بود و فراتر از هزینههای سفر شاهانه خاندان سلطنتی میرفت.
آنچه درباره این سفرها مشکلساز بود وجه تبلیغاتی و تودهای آنها بود. فضای فکری و اجتماعی آن زمان ایران عدالتخواهانه و متاثر از گفتمان چپگرایی بود و توسعه نامتوازن اقتصادی نیز به فقیر شدن و حاشیهنشین بسیاری از اقشار در کنار ثروتمند شدن طبقات متوسط و بالا دامن زده بود و فاصله طبقاتی چشمگیرترین مساله اجتماعی دهههای چهل و پنجاه بود.
در شرایطی که میلیونها نفر در گتوها، حلبیآبادها و حاشیهها زندگی میکردند، سفرهای لاکچری خاندان سلطنتی به اروپا خشم تودهها را بر میانگیخت و نارضایتی اجتماعی را گسترش میداد. در کنار اینها، گفتمان اسلامگرایی شاه را همسفره با کفار و مستکبرین ترسیم میکرد و ملکه را دارای فساد اخلاقی میدانست.
اسلام گرایی و چپگرایی فراگیر در دهه چهل و پنجاه میتوانست بیشترین استفاده را از سفرهای تفریحی شاه و خاندان سلطنتی به اروپا بکند. حتی نزدیکترین افراد به شاه نیز از ریخت و پاشهای او در سفرهای خارجی دلگیر و متعجب میشدند.
ابوالفضل آتابای در خاطراتش ادعا میکند که در سفرهای خارجی شاه سینماگران بسیاری نزد وی میآمدند تا از وی درخواست پول کنند و وی به دستور شاه فقط در یک مورد دو میلیون دلار به «اورسن ولز» [کارگردان همشهری کین] کمک مالی کرده است.
آتابای گزارش میکند که شاه در سفرهای اروپایی حتی دلقک دربار را نیز با خود میبرد تا حوصلهاش سر نرود. نکتهای که فرح دیبا نیز در خاطراتش چنین بیانش میکند: «به دلیل آنکه در شبهای سرد و طولانی زمستان، حوصلهشان سر نرود، دلقک دربار را نیز همراه با خود به سوئیس میبردند تا اسباب سرگرمی آنها را فراهم نماید.»
در حالی که نزدیکترین افراد به شاه از هزینه سفرهای وی دلگیر بودند طبعا واکنش مردم عادی، انقلابیون اسلامگرا، چپگرایان و ملیگرایان به سفرهای شاه بهتر از این نمیبود. به همین دلیل دانشجویانی که در اروپا و آمریکا تحصیل میکردند در سالهای دهه پنجاه از سفر شاه به کشورهای اروپایی استقاده میکردند تا تظاهرات سیاسی علیه وی برپا کنند.
سفر شاه به آمریکا در سال ۱۳۵۶ با تظاهرات گسترده ایرانیان مقیم آمریکا مختل شد و در سال ۱۳۵۷ که شاه به سفر اروپایی خود رفت دستکم شش تظاهرات در کشورها اروپایی علیه شاه و توسط دانشجویان ایرانی برپاشد. جامعه نمیتوانست نابرابری را تحمل کند و با وجود پیشرفتهای اقتصادی و بالاتر رفتن سطح رفاه مردم آنچه معیار خرسندی اجتماعی بود چیزی جز برابری و عدالت نبود.