رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
وداع با یاران مصدق در 40 سالگی انقلاب/ روایتی از زندگی عباس امیر انتظام
شاید این آه تلخ امیرانتظام بود که طی سالها، مخالفان او در ابتدای انقلاب تقریبا با اتهامات مشابه به زندان افتادند، محسن میردامادی، عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده، و افراد دیگر!
رویداد۲۴ در تشییع مرحوم بسته نگار، وقتی مردم شعار میدادند «عزا عزاست امروز ... روز عزاست امروز محمد مصدق صاحب عزاست امروز» ناگهان خبر رسید عباس امیرانتظام از دنیا رفت تا سال 97، سال وداع یاران مصدق نام بگیرد.
عباس امیرانتظام زندگی پیچیده و خاصی داشت. کم نبودند افرادی که هم در حکومت پهلوی و هم در جمهوری اسلامی به خاطر زبان سرخ، طعم تلخ زندان را چشیدند. چهرههایی که تلاش زیادی برای انجام انقلاب کرده بودند؛ از بهزاد نبوی گرفته تا ابراهیم یزدی. این همه جدا از سیاهه آنانی است که به خاطر جرایم مالی، طعم حبس را چشیدند که مهمترینش محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد بود و بعدی غلامحسین کرباسچی شهردار تهران و این فهرست هم چندان کوتاه نیست.
با این حال عباس امیرانتظام اولین مرد این فهرست بود و مهر اولین زندانی سیاسی بعد از انقلاب به پیشانی او خورد و اگر وساطت مهدی بازرگان نبود، احتمالا همان روزها اعدام شده بود.
شاید این آه تلخ امیرانتظام بود که طی سالها، مخالفان او در ابتدای انقلاب تقریبا با اتهامات مشابه به زندان افتادند، محسن میردامادی، عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده، و فراوان افراد دیگر...
بعد از این زندانها بود که محسن میر دامادی، از چهره های معروف دانشجویان پیرو خط امام، طی گفتگویی به دفاع از عباس امیر انتظام پرداخت و عنوان کرد: من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس بودن آقای امیر انتظام دلالت کند ندیدم.
و این البته تنها شگفتی زندگی امیرانتظام نبود. شگفتی دیگر زمانی بود که در بیمارستانی بستری شد که همزمان قاضیای بستری بود که حکم اعدامش را داده بود. امیرانتظام گفت که قاضی را بخشیده است و این بخشش در تاریخ ایران ثبت شد.
خبرگزاری تسنیم در گزارشی درباره درگذشت امیرانتظام مینویسد: «در روز 26 اسفند ماه سال 1359 عباس امیرانتظام در دادگاهی به ریاست آیتالله محمدی گیلانی محاکمه شده و سرانجام پس از 15 جلسه رسیدگی، دادگاه او را به دلیل انجام ملاقاتها و تماسهای محرمانه با بیگانگان، ارائه اطلاعات داخلی به دشمن، فراری دادن سران رژیم شاه، فراری دادن ماموران سیاسی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران و . . . ، به اعدام محکوم میکند اما با تلاشها و فشارهای بازرگان حکمش به حبس ابد تقلیل مییابد. او در اواسط دهه 70 به بهانه بیماری، مرخصیهای پی در پی دریافت میکند و نهایتا وی به همین دلیل، از زندان به خانه امنی در شمال تهران با امکانات رفاهی بسیار بیشتری، منتقل میشود. او بعدها از خانه امن نیز خارج شده و تبدیل به یک فرد عادی میشود و با رسانههای مختلف مصاحبه انجام داده و حتی در سال 81 از روزنامه اعتماد بازدید میکند.»
یکی از اتهاماتی که همواره به عباس امیرانتظام وارد میشود، مخالفت او با قرار دادن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی است. فارس ماجرای این مخالفت را اینطور روایت میکند: «در روزهای تابستان ۵۸ در حالی که با تصویب اصول مربوط به ولایت فقیه در قانون اساسی، عرصه بر نیروهای لیبرال تنگ شده بود، برخی اعضای دولت موقت به محوریت امیرانتظام نامهای در جهت انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی تهیه کردند. قرار شده بود ۱۵ نفر از وزرای دولت بازرگان آن را امضا کنند و به اطلاع امام برسانند و از ایشان بخواهند یا مجلس خبرگان را منحل سازد یا همه اعضای این مجلس استعفا دهند. موضوع در هیأت دولت مطرح شد. برخی اعضای شورای انقلاب که در آن جلسه حضور داشتند، در برابر این طرح مقاومت کردند. از آن جلسه آیتالله خامنهای که از اعضای شورای انقلاب بود، چنین گزارش میدهد: بنده آن شب حضور داشتم و گفتم: مجلس نماینده مردم است و باید بماند و قانون اساسی را تمام کند. البته آقایان تندی کردند؛ حتی به ما اهانت کردند، امّا بالاخره اظهارات ما، مانع کارشان را روشن کرد.»
حالا عباس امیرانتظام رفته است اما رازهای فراوانی را با خود برده است، از جمله پاسخ به این سوال که آیا او واقعا جاسوس بود؟
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط