تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۲۱ مهر ۱۳۹۷
رویداد۲۴ بررسی می‌کند؛

جریان شناسی اصولگرایان بر مبنای سیاست خارجی؛ از شیفتگان روحانی تا جریان استخر فرح +جدول

مهمترین عامل گسست میان اصولگرایان در حال حاضر موضوع سیاست خارجی است؛ برخی از چهره‌های این جریان نسبت به مذاکرات خوشبین هستند و برخی دیگر آن را خیانت می‌دانند و دسته‌ای دیگر سیاست سکوت در پیش گرفته‌اند.

جریان شناسی اصولگرایان بر مبنای سیاست خارجی؛ از شیفتگان روحانی تا آرزوی جریان استخر فرح

رویداد۲۴ میثم سعادت: یاران قالیباف چند ماه قبل پرچم نواصولگرایی را افراشتند و گفتند که اصولگرایی نیاز به تدبیر و تغییر دارد، اما در مانیفست آنها اثری از این تغییر نبود و این ایده هم نتوانست آنها را بهم نزدیک کند. سایر اصولگرایان هم نشانه‌ای از تغییر نداشتند و هر کدام از جریان‌های آنها به سمتی رفتند تا گسست شاخه‌های مختلف این جران روز به روز بیشتر شود؛ در این گزارش اصلی‌ترین دلیل گسست جریان‌های اصولگرایی بررسی شده است؛ سیاست خارجی!

اصولگرایان در سیاست خارجی و به خصوص درباره FATF و برجام، به اختلافات اساسی با هم رسیده‌اند. بر این اساس می توان اصولگرایان را به شش دسته بزرگ تقسیم کرد.

دسته اول؛ اصولگرایان ِ دیپلمات‌تر از روحانی

به گزارش خبرنگار رویداد۲۴ وقتی روند برجام در مجلس طی می‌شد، خیال روحانی از تصویب مفاد آن راحت بود. حسن روحانی می‌دانست حتی در مجلس اصولگرای نهم هم، متحدانی دارد که از مذاکره با دنیا استقبال می‌کنند. در مجلس دهم هم این افراد روحانی را تنها نگذاشتند. در صدر این جریان رهبران پارلمان، افرادی مثل علی لاریجانی، بهروز نعمتی و حشمت‌الله فلاحت پیشه قرار دارند که احتمالا بیشتر از روحانی از تصویب لوایح FATF رضایت دارند و بیشتر از روحانی برای تصویب این لوایح خون دل خوردند. این گروه از اصولگرایان، برای قرار گرفتن در فهرست‌های انتخاباتی این جناح در سال ۹۸، مشکلات زیادی خواهند داشت. (لاریجانی و نعمتی سال ۹۴ در این لیست قرار نگرفتند)

دسته دوم؛ سکوت رضایتمندانه بازار

همیشه قسمتی از بازار، موتلف اصولگرایان بوده است. دو تشکل موتلفه و انجمن اسلامی بازاریان هم یکی از منابع مالی اصولگرایان سنتی بوده‌اند. این گروه‌ها، به خاطر منافع مالی، البته که با تحریم مخالف بودند و به شدت منتقد سیاست خارجی احمدی نژاد بودند. این حمایت بیشتر از اینکه جنبه ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه کاربردی داشت و به منافع مالی و اقتصادی آنان در بازار بر می‌گشت.
 
ظریف برای این گروه حکم سوپرمنی داشت که آن‌ها را نجات داده بود، اما این رضایت به قدری نیست که بخواهند با حمایت علنی از توافق‌های فعلی دولت، دل متحدان قدیمی را رنجیده کنند. احمد توکلی، کریمی اصفهانی، اسدالله عسگراولادی و اسدالله بادامچیان، مهمترین چهره‌های این گروه از اصولگرایان هستند. گروهی از این افراد در انتخابات ۹۶، حامیان میرسلیم بودند.
 
ارتباط گستره حزب موتلفه اسلامی با چین سبب شده از نظر این گروه از اصولگرایان، چین مهمترین متحد ایران در جهان باشد.

دسته سوم: دیپلمات‌های ناراحت، نظامیان دل‌شکسته

از ابتدای آغاز به کار دولت خاتمی و مطرح شدن شعار «گفت‌وگوی تمدن‌ها» و «تنش زدایی» گروهی از اصولگرایان بودند که اعتقاد داشتند این شعار‌ها درست است، اما اصلاح طلبان افراد درستی برای پیشبرد این برنامه‌ها نیستند. در صدر این گروه، علی اکبر ولایتی و محسن رضایی قرار دارند. یکی پزشک و دیگری نظامی، اما هر دو بسیار مدعی برای مدیریت کلان ایران و حتی جهان.
 
این دسته افراد گرچه اختلافات مبنایی با سایر اصولگرایان دارند، اما سیاست خارجی دولت روحانی را هم نقد می‌کنند و گرچه توافق هسته‌ای را نفی نمی‌کنند، اما معتقدند در این توافق ایران می‌توانست امتیازهای بیشتری از طرف مقابل بگیرد.

الگوی سیاست خارجی آن‌ها البته آرمانی است. آن‌ها معتقدند ایران می‌تواند رهبری کشور‌های مستضعف جهان را (از آفریقا تا آسیای میانه و البته خاورمیانه و آمریکای لاتین) بر عهده بگیرد.
 
آنها سال ۹۲ از رای به روحانی حمایت می‌کردند، اما وقتی از طرف روحانی به بازی گرفته نشدند، به مرور از دولت روحانی فاصله گرفتند.

دسته چهارم؛ سکوت دو نبش

گروهی از اصولگرایان، فقدان سیاست روشن خارجی هستند. این افراد عموما در نقد سیاست خارجی سکوت می‌کنند یا رفتار‌هایی نشان می‌دهند که نشان روشنی از حمایت از یک نظریه نیست. جریان بهار (محمود احمدی نژاد) و جریان نواصولگرایی (قالیباف) بهترین نمونه از اصولگرایان فاقد استراتژی در زمینه سیاست خارجی هستند.
 
گرچه در ظاهر حامیان قالیباف مدعی هستند که تحت فرامین رهبری انقلاب تدوین سیاست خارجی خواهند کرد و احمدی نژاد نیز برای رئیس جمهور آمریکا نامه می‌نویسند و معاونش از دوستی با مردم اسرائیل سخن می‌گوید، اما تکلیف این جریان با سیاست خارجی روشن نیست و طبیعتا، مسائل سیاست خارجی باعث اختلاف آنان با سایر گروه‌های اصولگرا نخواهد شد و به راحتی در این زمیه با هر هفت گروه بالا ائتلاف خواهند کرد.

دسته پنجم: نظامیان عصبانی

خواه ناخواه، قسمتی از فرماندهان نظامی سپاه که از نظر مالی توان بیشتری از هم رده‌های ارتشی خود دارند، وارد مناسبات سیاسی شدند. این افراد البته از سیاست خارجی روحانی رضایت ندارند و نارضایتی خود را با نوشتن شعار روی موشک و مواضع سیاسی نشریاتی مثل روزنامه جوان، نشان دادند. نماد این جریان حاج قاسم سلیمانی است که در مقطعی به خاطر مواضع محکم روحانی در قبال آمریکا تعبیر بوسیدن دست رئیس جمهور را به کار برده بود.
 
از نظر این دسته از اصولگرایان، سیاست خارجی باید بر مبنای نگاه از بالا به پایین باشد. آن‌ها معتقدند که انتقاد از سیاست خارجی دولت روحانی، مبنای حزبی ندارد و اگر روحانی مقابل کشور‌های غربی، ضعف نشان ندهد، سربازان روحانی خواهند شد. از نظر آنان کشوری که تهدید نظامی علیه ایران نداشته باشد قابلیت مذاکره دارد و لذا این گروه از اصولگرایان هم طرفدار مذاکره با شرق هستند.

دسته ششم: استخر فرح!

یکی از مراکز اصلی اصولگریان، جوانان حاضر در حوزه‌های علمیه هستند. جوانانی که دل در گرو نظرات آیت‌الله مصباح یزدی دارند و از مذاکره خارجی با جهان، نامه‌های حضرت محمد به پادشاه ایران و بعد حمله به ایران را آموخته‌اند و ابایی ندارند که هر مذاکره کننده‌ای را به مرگ تهدید کنند (یا لااقل برای او آرزوی مرگ کنند). نماد این جریان، جبهه پایداری، سعید جلیلی و حلقه خراسان در مجلس شورای اسلامی است. شاید تنها گروهی از میان اصولگرایان باشند که نسبت به چین هم به خاطرسیاست‌های ضد مسلمانان، منتقد باشند. کریمی قدوسی، سعید جلیلی و حمید رسایی، چهره‌های اثرگذار این جریان هستند.
 
جریان شناسی اصولگرایان بر مبنای سیاست خارجی: از شیفتگان روحانی تا آرزوی استخر فرح
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما