روحانی به جای انتقاد از خود اقتصاددانان را نصحیت میکند!/ بار افتضاح اقتصادی را به گردن نهادگراها میاندازند
این صاحب نظر اقتصاد ایران، با انتقاد از بی کیفیتی برنامه ششم توسعه گفت: از نظر حرفهای ما میتوانیم ادعا کنیم آنچه به عنوان برنامهی ششم به تصویب رسیده و آن سندی که در سازمان برنامه تحت عنوان سند برنامهی ششم تهیه شد یکی از بیکیفیتترین اسناد تاریخ برنامهریزی ایران به شمار میرود. بحث بر سر این است که حتی آن جنبههایی از این سند هم که وجه قانونی پیدا کرده با اعتنای بایسته روبرو نیست .
دکتر مؤمنی در ادامه به تمرکز رسانهها بر روی سخنان رئیس جمهور با مسئولان وزارت اقتصاد و امور دارایی در روز چهاردهم آبان ماه اشاره کرد و گفت: آقای رئیس جمهور در بخشی از صحبتهای خود نشان داد گویی سطوحی از درک تذکرات مشفقانه و نقدها و هشدارهای اقتصاددانها برای ایشان پدید آمده است. ایشان سخنانی با این مضمون گفتند که عدهای اقتصاددان طی چند ماههی اخیر مکرر به ایشان توصیه میکردند که راه را برای افزایش نرخ ارز باز کنند و به تعبیر ایشان اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد ایران گلستان میشود ولی به قاعدهی تجربهی سی ساله از همان ابتدا برای اکثریت اقتصاددانهای ایران محرز شده بود و این احراز مطلق حتی در بیشمار اسناد رسمی منتشره توسط سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی هم انعکاس یافته بود و از روز سرکار آمدن آقای حسن روحانی تا به امروز هم بارها و بارها اقتصاددانها در این زمینه هشدارهای کافی داده بودند.
وی افزود: آقای رئیس جمهور در صحبتهای خود ضمن اینکه اذعان کرد؛ در حالی که میزان نرخ ارز بسیار فراتر از آنچه که مطالبه کنندگان آن انتظار داشتند افزایش پیدا کرد، اما گلستان موعود حاصل نشد در عین حال بجای اینکه انتقاد از خود کند و خطای فاحش خود را در نادیده گرفتن پنج سالهی تذکرات مشفقانهی اقتصاددانها مورد توجه قرار بدهند به نصیحت و توصیهی کارشناسی به اقتصاددانها اقدام کردند و فرمود چون آن گلستان موعود متوهمها و ذی نفعها حاصل نشده، این اقتصاددانها هستند که باید توجه کنند با یک عمل پیچیده سروکار دارند.
خیلی مهمتر است که یک مقام رسمی به صراحت اذعان کرده که این سیاست هیچ دستاوردی برای کشور نداشته و یکبار دیگر هم پس از سه دهه تجربهی شکست خورده مقام رسمی اینبار خیلی صریحتر از تجربههای قبلی خود و مقامات قبلی سیاستگذاری کشور بر روی این مسئله صحه گذاشت. ایشان بجای اینکه از اقتصاددانهای مشفق عذرخواهی کند که پنج سال مستمر به ایشان میگفتند که شما اقتصاد را دارید با چشمی میبینید که تنها یک چشم است و ناکارآمدی آن هم طی سه دهه محرز شده، از موضع اینکه ایشان به کشف و شهودی نائل شدند که اقتصاددانها گویی نمیدانستند، فرمودند ما از این به بعد به پیچیدگی علم اقتصاد توجه بیشتری کنیم. ما از این توصیه سپاسگزاری میکنیم و گرامی میداریم ولی به ایشان با صراحت میگوییم که ما باید در عمل ملاحظه کنیم آنچه ایشان در مورد بیثمر بودن افزایش نرخ ارز فهمیدند و به زبان آوردند از لحظهای که فهمیدند به بعد دستاوری عملی آن چیست و تفاوتش با کارهایی که در گذشته میشد چه چیزهایی خواهد بود؟
در اینجا دوباره ما مشفقانه نصیحت خودمان را تکرار میکنیم که همان گونه بارها گفتهایم برای سامان دادن ماجرای ارز و نرخ آن و نحوهی تخصیص آن در اقتصاد ملّی اگر فکر کنند که این ماجرای را فی نفسه میتوانند حل و فصل کنند و به اصلاحات مبتنی بر برنامهی متناسب در سایر سیاستگذاریهای غلطی اهتمام نکنند که پشتیبانی کننده از رویکرد غلطی است که دولت اتخاذ کرده بود، ما دوباره با شکست روبرو خواهیم شد و این باید دانسته شود. اما چون در این زمینه روزمرگی بر دولت حاکم هست و برنامهای وجود ندارد همان گونه که عرض کردم اصطکاکهایی هم پیش میآید.
سیاست انحطاط آور افزایش شدید نرخ ارز
ما در تجربه تاریخی گذشتهی خود شاهد این بودیم که وقتی سیاست انحطاط آور افزایش شدید نرخ ارز در سالهای اولیهی دههی۱۳۷۰ به بحران و بنبست خورد طیفی از کسانی که به اصطلاح اقتصاددان خوانده میشوند و پای این علم سینه میزدند مهمترین آنها هنگامی که اولین علائم بنبست ظاهر شد هر کدام به طریقی از پاسخگویی ترفه رفتند و ژستی گرفتند. یک نفر از آنها استعفا داد و گفت من کار نمیکنم؛ شخص دیگری فرصت مطالعاتی گرفت و به خارج رفت و شخصی دیگری بورس تحصیلی گرفت و بعد از اینکه اوضاع کشور را آشفته کرد تازه رفت که ادامه تحصیل دهد. کسانی که مسئولیت گریزتر بودند زودتر اقداماتی برای فرار از مسئولیت انجام دادند زمانی که اولین علائم جدّی انحطاط آوری و شکست سیاست افزایش نرخ ارز اتفاق افتاد. در آن دوره هم یکی از کسانی که بیشترین مسئولیت را داشت و اکنون هم بیپرواترین هتاکیها را به نام علم در ساحت اقتصاد انجام میدهد در مراسم تودیع خود در سازمان برنامه فرافکنانه و گستاخانه تحت این عنوان گفته بود که «من دارم میروم، زیرا در سوبسید نمیتوانم زندگی کنم». از نظر ایشان آن شکست که به تورمهای هنوز تکرار نشده در سالهای میانی دههی ۱۳۷۰اتفاق افتاده بود کافی نبود و نظرش این بود که همچنان سیاستهای انحطاط آور ادامه پیدا کند و بجای اینکه عذرخواهی کند و مسئولیت بپذیرد فرار همراه با هتاکی و فرافکنی کرد.
وی افزود: اکنون هم علائمی از این مسئله در درون دولت حسن روحانی دوباره مشاهده میشود. وقتی بنبست و خسارت بار بودن و پر هزینه بودن این سیاست آشکار شد چند ماهی هست زمزمههایی مطرح میشود کسانی که از این سیاست دفاع میکردند یک نفر یک نفر دارند لیز میخورند و با همان سبک و سیاق سابق بجای پاسخگویی فرار را بر قرار ترجیح میدهند. اما سیستم مافیای رسانهای که از این ایده پشتیبانی میکند یک موجی را سامان دهی میدهد تحت عنوان اینکه این اندیشه در دولت نیست. خود این مسئله ماجرایی دارد که باید آقای رئیس جمهور و دم دستگاه مشاورین ایشان در هوشیاری لازم را از خود نشان دهند. موج دیگری که در همین چارچوب مافیای رسانهای راه انداخته این است که میگوید وقتی آنها کنار رفتند به معنای مسلط شدن نهادگرایان در عرصهی مدیریت اقتصادی کشور است که این یک دروغ بزرگ است. به مفهوم دقیق کلمه و در کادر صلاحیتها و ترجیحات و توصیههای نهادگرایی هرگز تاکنون دولت هیچ نوع اصلاحی در جهتگیری سیاستی خود در چهارچوب آموزهی نهادگرایی در دستور کار قرار نداده است. از نظر نهادگراها برای حرکت به سمت بهبود هیچ متغیری به اندازهی امنیت حقوق مالکیت سرنوشت ساز و تعیین کننده نیست. در این زمینه دولت فعلی مانند دولتهای قبلی نه در اسناد برنامهای خود کوچکترین اهتمامی در این زمینه در دستور کار قرار داده و نه اکنون هیچ صحبتی در این زمینه میشود. هیچ یک از مسئولیتهای کلیدی اقتصادی کشور هم تغییری به آن معنا نکرده که بگوییم تغییر بینشی اتفاق افتاده است.
وی با انتقاد از عدم تغییر مواضع اقتصادی دولت گفت: دولت مطلقاً بعد از اینکه آقای رئیس جمهور فهمید آن رویکرد فقط میتواند برای کشور فاجعه سازی کند هیچ اهتمامی برای برخورد برنامهای با چالشهای موجود را از خود به نمایش نگذاشته و حتی رسانههای سالم را هم تحت تأثیر قرار داده و بعضی از رسانههای سالم هم بازی این ماجرا را خوردهاند و میخواهد سطح بالاتری از مسئولیت گریزی را نسبت به تجربه دههی ۱۳۷۰ انجام دهند؛ به این معنا که میخواهند به طور هم زمان در حین اینکه خودشان از مسئولیت فرار میکنند بار افتضاحات کنونی اوضاع اقتصادی کشور را هم به گردن نهادگراها بیندازند.
دکتر مؤمنی گفت: تردید ندارم که در دولت، مجلس و سطح رسانههای ما آدمهای مستقل و آگاه و هوشمند وجود دارند و من فقط آنها را به این فرا میخوانم که بازی مافیای رسانهای رانت محور را که از طریق بازیهای پیدرپی و دستکاریهای بیثبات ساز در متغیرهای کلیدی منافع خود و هم پیمانان خود را تأمین میکند نخورند و تحت بازی آنها موجی راه نیندازند که چون آنها رفتند پس نهادگراها آمدند؛ چنین خبری نیست یا لااقل میتوانیم بگوییم نه تنها تاکنون کوچکترین علامتی در این زمینه وجود ندارد بلکه ما کوچکترین ارادهای در این زمینه نمیبینیم و در بضاعت مدیریت اقتصادی بیکیفیت کنونی کشور هم اصلاً نمیبینیم که بتواند خودش را در یک فرصت زمانی باقی مانده برای این دولت مجهز کند مگر اینکه رویههای خودشان را تغییر دهند و هم به شرحی که ما بارها از مسئولان کلیدی کشور خواستهایم کمی به توصیههای مشفقانه کارشناسی تن در بدهند و هم مسئله نیاز شدید کشور به برنامهریزی و هم برخورد فرصت طلبانه و مسئولیت گریزانهای که طرفداران شوک درمانی در ایران در دستور کار قرار دادند.برخورد دولت روحانی با تحول سلامت شباهتهای زیادی با طرز برخورد دولت احمدی نژاد با مسکن مهر دارد
دکتر مؤمنی در ادامه با اشاره به تجربه مسکن مهر در دولت احمدی نژاد گفت: در مورد مسکن مهر با اینکه تقریباً نیمی از دولت دوم آقای روحانی هم سپری شده هنوز هم نتوانستند سامان مناسبی برای مسکن مهر ایجاد کنند. ما باید امیدوار باشیم و تلاشهای خودمان را در زمینهی استمرار ارزیابیهای مشفقانه ادامه دهیم از مسئلهای که در حیطهی حیاتی کشور هست تا لااقل در این دولت اندکی زودتر از دولت قبلی به هوش بیایند و با تن در دادن به ملاحظات کارشناسی و گفتگوهای سالم و غیر هتاکانه راه را باز کنند به سمت اصلاحاتی که ادارهی امور سلامت کشور را کم هزینهتر و پر دستاوردتر امکان پذیر کنند.