تاریخ انتشار: ۱۹:۰۸ - ۰۴ دی ۱۳۹۷
فیاض زاهد بررسی کرد؛

دلیل رفتارهای خارج از عرف و ادب نمایندگان مجلس چیست؟/ کجا پایمان را کج گذاشتیم؟

فیاض زاهد می‌گوید: متاسفانه امروز وقتی سطح فرهنگ رسمی و غیررسمی کشور را مثلا با دهه ۴۰ مقایسه می‌کنیم با سقوطی جدی رو به رو می‌شویم.

رفتارهای خارج از عرف و ادب نمایندگان مجلس؛ کجا پایمان را کج گذاشتیم؟

رویداد۲۴ بالاخره نمایندگان هم تابعی از فضای اجتماعی و فرهنگی این کشور هستند. متاسفانه امروز وقتی سطح فرهنگ رسمی و غیررسمی کشور را مثلا با دهه ۴۰ مقایسه می‌کنیم با سقوطی جدی رو به رو می‌شویم. نه رجال سیاسی امروز ما با رجال دهه ۴۰ قابل مقایسه هستند و نه نویسندگان، شعرا و نه بازیگران سینما. اساسا در تمام آن استاندارد‌ها با سقوط جدی رو به رو هستیم. طبیعتا نمایندگان مجلس هم چنین وضعی دارند.

امواج رفتار نماینده سراوان در اداره گمرک همچنان ادامه دارد. رفتار دور از عرف محمد باسط درازهی با واکنش گسترده ای رو به رو شد. در بین سیاسیون اصلاح‌طلبان این قبیل رفتارها را پیامد نظارت استصوابی می‌دانند. البته دبیر شورای نگهبان چند روز پیش گفته بود بعضی کاندیداهای مجلس حتی یک بار قانون اساسی را نخوانده اند. او همچنین پیشنهاد داده بود نمایندگان پیش از آنکه به مجلس بروند در دوره اخلاق شرکت کنند. در ادامه تحلیل فیاض زاهد، جامعه‌شناس و فعال سیاسی را می خوانید.

فیاض زاهد جامعه شناس و فعال سیاسی با بیان اینکه نظارت استصوابی با مدل آقای جنتی و دوستان ایشان در شورای نگهبان با شکست کامل رو به رو شده است، می‌گوید: اساسا تئوری انسان طراز نوین، که حزب توده آن را تحت تعالیم نظام مارکسیستی دنبال می‌کرد یا مفهوم ایدئولوژیک انسان کامل که بعد‌ها بیان شد با مقتضیات فیزیکی، عرفی، تاریخی و فرهنگی جوامع انسانی ناسازگار است.

این ایده‌ها بیشتر فرض‌های اتوپیایی و ایده‌پردازانه است که محقق نمی‌شود. سیاستمداران تبعه شرایط اجتماعی خود هستند. در بین آنها، افراد توانا و ناتوان و فرهیخته و غیر فرهیخته وجود دارد.

درباره آن‌ها نمی‌شود تقسیم بندی عمومی و عام به کار برد. بسیاری از چهره‌های سیاسی با نظارت استصوابی از صحنه خارج شدند. بسیاری از مردان و زنان درجه یک خانه نشین شدند. به جای آن‌ها چهره‌های بدلی، دست چندم، نیرو‌های خنثی، بی خطر و کم حاشیه به صحنه وارد شدند که معدل و عیار واقعی جامعه سیاسی ایران نیستند.

نظارت استصوابی دهان نمایندگان شجاع را بسته است

این فعال سیاسی می‌گوید: هرچه از مجلس اول جمهوری اسلامی می‌گذریم مشاهده می‌کنیم که مثل مجالس عصر مشروطه کیفیت مجلس بیشتر کاهش پیدا می‌کند. شاهد ورود نماینده‌هایی هستیم که بازتاب سخن امام که مجلس باید عصاره فضائل ملت باشد نیستند. این نشان می‌دهد که نظارت استصوابی کارکرد غلطی دارد. نظارت استصوابی طبیعتا کارآیی مجلس را کاهش و خطاپذیری آن‌ها را افزایش داده است. نظارت استصوابی فقط دهان نماینده‌های شجاع را بسته و به نیرو‌های فرصت‌طلب، خنثی یا دست چندم که فاقد شناسنامه سیاسی روشنی بوده اند فرصت داده است. در مجلس ما نماینده‌ها بسیار وقت می‌گذارند. آن‌ها از شش صبح تا ۱۲ شب در کمیسیون‌ها درگیرند. اما کارکرد و کارآیی آن‌ها با مجالس سوئیس، فرانسه و بلژیک قابل مقایسه است؟ نمایندگان ما هر دوره که به مجلس می‌آیند مصوبات نمایندگان دوره قبل را باطل یا اصلاح می‌کنند.

نسبت به دهه ۴۰ سقوط کرده‌ایم؛ از بازیگران سیاسی گرفته تا بازیگران سینما

زاهد می‌گوید: در ایران فرآیند سیستمی برای انجام عمل پارلمانی وجود ندارد؛ چراکه پارلمان برآمده از احزاب قدرتمند، شناسنامه دار و باهویت نیست. این یک مشکل دیگر است که آدم‌ها خود را به برخی شخصیت‌های موجه وصل می‌کنند، سپس با توانایی مالی - گاه با پولشویی یا سوءاستفاده‌های مختلف دیگر - و وعده‌های آن‌چنانی رای می‌آورند. نمایندگان، چون از طریق یک سازمان سیاسی شناسنامه دار، بابرنامه و مانیفست مشخص هدایت و کنترل نمی‌شوند خیلی از آن‌ها دچار انحرافات مالی، اخلاقی و اجتماعی می‌شوند.

فیاض زاهد در توصیف جامعه ایران می‌گوید: جامعه ما از نظر روانی به شدت عصبانی، پرخاشگر و بی‌اعتماد است. کافی است به فضا‌های مجازی، گفتگو‌های بین مردم، نحوه تعامل و اعتماد اجتماعی عمودی و افقی نگاه بیندازیم. همسایه به همسایه، پسر به پدر و مادر به دختر اعتماد ندارد. در فوتبال بازیکن به داور اعتماد ندارد و مربی به بازیکن بی اعتماد است. این بی اعتمادی در هردوی آن‌ها به فدراسیون‌های ورزشی هست. همه آن‌ها دوباره به وزارت‌خانه اعتماد ندارند. وزارتخانه هم به مجلس اعتماد ندارد. این کلاف سردرگمی از مردمی با آمار طلاق بالا، حاشیه‌های اجتماعی و طبیعتا درصد پرخاشگری است.

هیچ دری نباید به روی نماینده مجلس بسته باشد

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: ما عصبانی‌ترین مردم دنیا هستیم. در شاخص غمگین بودن، در دنیا جزء رتبه بالایی داریم. این باعث می‌شود که وقتی تصادف می‌شود مردم بلافاصله با هم درگیر شوند یا وقتی کسی از چراغ قرمز رد می‌شود بلافاصله با هم دست به یقه شوند. گاهی در بعضی دوربین مخفی‌ها می‌بینیم چگونه در پارک یا یک اداره سر به سر مردم می‌گذارند. اما مردم با یک لبخند یا واکنش انسانی از کنار این پدیده عبور می‌کنند. شما فکر کنید در پارک ملت تهران می‌شود با مردم از این شوخی‌ها کرد؟ از بس حرارت و نقطه جوش مردم بالا رفته احتمال دارد قبل از آنکه به آن‌ها بگویید برنامه چیست قتل رخ دهد. نماینده مجلسی هم که به یک اداره مراجعه می‌کند، بخشی از همین مردم است. بخشی از همین تربیت فرهنگی و نظام آموزشی و دانشگاهی و تربیت صدا و سیما و مناسبات فرهنگی این جامعه است. چرا انتظار دارید که آن‌ها متفاوت باشند؟

این جامعه شناس می‌گوید: درباره نماینده سراوان نکته دیگری وجود دارد که باید به آن هم توجه کرد. رفتار نماینده سراوان بسیار ناپسند، زشت و در مخالفت با فرهنگ مدارا و مهربانی مردم بلوچ که یکی از مهمترین قومیت‌های آریایی و ایرانی هستند بود. بزرگترین اسطوره تاریخی ما رستم دستان و رودابه از این سرزمین می‌آیند. سیستان مرز هویتی تاریخی کشور ماست. درست است که نماینده سراوان چه در گمرک و چه در جای دیگری نباید از کوره در رود و از آن ادبیات مستهجن استفاده کند. اما در همه جای دنیا رسم است که هیچ دری به روی نماینده مجلس بسته نیست.

او ادامه می‌دهد: در فرانسه با احسان نراقی، جامعه شناس معروف به بعضی از مراکز دانشگاهی سر می‌زدیم. ایشان دو بار نشان لژیون دنور را از دو رئیس جمهور فرانسه دریافت کرده بود و با آن نشان می‌توانست وارد هر موسسه‌ای که می‌خواهد شود. همه در‌ها به روی او باز می‌شدند. کاری به این ندارم که نماینده سراوان با لکسوس، بنز یا ژیان و دنبال چه کاری به گمرک رفته بود. نگه داشتن او پشت در عادی نبود. نماینده وقتی وارد جایی می‌شود حتما در باید به روی او باز شود. نباید او را وادار به عصبانیت کرد که به کارمندی هم توهین کند. ضمن اینکه به قول مظفرالدین شاه همه چیزمان باید با همه چیزمان جور در بیاید. این نماینده مجلس ماست، آن یکی رئیس اداره مالیات و دیگری راننده تاکسی ماست.

این فعال سیاسی ادامه می‌دهد: وقتی هرکدام از ما در جایی قدرت داریم دیکتاتور‌های کوچکی هستیم. اگر دقت کرده باشید وقتی به راننده تاکسی که از چراغ قرمز می‌گوییم خلاف کردی، پاسخ می‌دهد: «ای بابا! دارند یک مملکت را می‌دزدند!» این ماجرا برای من پیش آمده و من گفته‌ام مقامات مرتکب خلاف بزرگ می‌شوند، اما تو هم خلاف کوچک می‌کنی. مهم این است که در فرهنگ مان این جا افتاده که هیچ کدام از ما متناسب با قانون، مجاری یا فرهنگ‌های مرسوم رفتار نکنیم. این یک مشکل چندوجهی است که نشان از سقوط ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد و مساله با محکوم کردن این و آن یا توهین کردن به این و آن حل نمی‌شود. تا زمانی که شورای نگهبان این چنین عمل می‌کند ما از این دست نمایندگان داریم. تا زمانی که فرهنگ اجتماعی ما پر از تنش و عصبانیت و پرخاش است نباید انتظار هیچ گونه تعامل سازنده انسانی داشته باشیم. تا زمانی که مبنا‌ها و معیار‌های فرهنگی ما همین‌هایی است که در صدا و سیما تبلیغ می‌شود انتظار فرهیختگی یک شوخی بیشتر نیست.

فوتبال ما بازتاب جامعه ماست

این استاد دانشگاه می‌گوید: من به فوتبال بسیار علاقه دارم و در زمینه جامعه شناسی فوتبال هم مقالاتی نوشته ام. همیشه معتقدم فوتبال شبیه‌ترین پدیده در مناسبات اجتماعی به زندگی انسان است. معمولا بازیکنی که در فوتبال از پشت تکل می‌زند در زندگی هم آدم نامردی است. بازیکنی که با هروسیله‌ای و به هر شکلی می‌خواهد گل بزند در زندگی اجتماعی هم به هیچ اصولی پایبند نیست.

معمولا کسانی که بازی جوانمردانه را رعایت می‌کنند، یا قدرت رهبری دارند یا هافبک بازی می‌کنند قدرت تعامل و مشارکت اجتماعی بالاتری دارند.

آدم‌هایی هم که فوروارد بازی می‌کنند جاه طلبی و بلندپروازی بیشتری دارند. بر اساس فوتبال آلمانی‌ها می‌توان کارکرد اجتماعی ملت آلمان را مطالعه کرد. کتاب فوتبال علیه دشمن (ترجمه عادل فردوسی پور) به خوبی نشان می‌دهد که در زمین فوتبال بین مردم دانمارک و آلمان، برزیل و آرژانتین و ایران و عربستان اختلاف تاریخی وجود دارد.

کلاس اخلاق برای نماینده‌ای که شخصیتش جا افتاده چه فایده دارد؟

این جامعه شناس می‌گوید: در کشور ما کدام بازیکن یا تیم به داور باور دارند و به تصمیمات او اعتراض نمی‌کنند؟ به تماشاگران نگاه کنید. آیا واقعا این تماشاگران ایرانی بازتابی از کشوری هستند که بزرگترین مزیت تاریخی اش فرش، موسیقی و شعر بوده است؟ آیا می‌شود باور کرد مردمی با آن میراث کهن که حافظ و سعدی و مولانا و خیام و رودکی و ... را دارد از زشت‌ترین و موحش‌ترین کلمات در ورزشگاه‌ها استفاده می‌کنند؟ این جامعه‌ای است که ما ساختیم که به قول معروف آش کشک خالته.

او در پایان می‌گوید: به آقای جنتی توصیه می‌کنم خودش را به زحمت نندازد. آقایان سوراخ دعا را گم کرده اند. کلاس اخلاق برای نماینده‌ای که شخصیتش جا افتاده چه فایده‌ای دارد؟ شما باید کاری بکنید که پارلمان محل تجمیع نخبگان و فرهیختگان یک سرزمین باشد نه بر اینکه بر اساس داوری‌ها و تحقیقات نادقیق و تعریف نشده تشکیل شده باشد.

منبع: فرارو

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما