تاریخ انتشار: ۱۲:۲۲ - ۲۱ دی ۱۳۹۷
همچنان ناپایدار!

چشم‌انداز خاورمیانه در سال 2019/ جنگ همچنان ادارمه دارد

در سال ۲۰۱۹، اختلافات قدیمی در خاورمیانه همچنان ادامه خواهد داشت و ممکن است اختلافات جدیدی نیز ایجاد شود.

چشم‌انداز خاورمیانه در سال 2019/ جنگ همچنان ادارمه دارد

رویداد۲۴ سال ۲۰۱۹، تغییر مثبت زیادی در منطقه با خود به همراه نخواهد داشت. بعید به نظر می‌رسد درگیری‌های ادامه‌دار فروکش کند، بعضی از آنها حتی ممکن است بدتر شود و درگیری‌های ‌جدیدی هم آغاز شود.

ایالات متحده به قطع مهم‌ترین نقش را در این تحول مداوم بازی خواهد کرد. نزاع سیاسی میان رئیس‌جمهور دونالد ترامپ و «نظام حکومتی آمریکا» (ترامپ از آن با عنوان stablishment یاد می‌کند) احتمالاً قسمت اعظم مسیر سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به منطقه را تعیین می‌کند.

به طور گسترده‌ای انتظار می‌‍‌رود در سال ۲۰۱۹، رابرت مولر، مشاور ویژه، قسمت بیشتری از نتایج تحقیقاتش در زمینه اتهام دخالت روسیه را در انتخابات ۲۰۱۶ ریاست‌جمهوری فاش سازد. بنابراین، ترامپ به احتمال زیاد، به دنبال منحرف کردن اذهان عمومی به واسطه گرفتن تصمیم‌‌هایی به غایت چشمگیر در حوزه سیاست خارجی خواهد بود؛ خاورمیانه ساده‌ترین هدف است.

در اواخر سال ۲۰۱۸ نشانه‌های روشنی از این روند کاملاً قابل رویت بود. در اواسط دسامبر تصمیم شگفت‌انگیز ترامپ برای خروج بیش از ۲۰۰۰ نیروی آمریکایی از شمال‌شرقی سوریه به طور گسترده‌ای به عنوان تلاشی برای تسکین دادن پایگاه حامیانش، تثبیت قدرت و کنترل مقامات دولتی که مخالف او بودند تلقی شد.

جدای از قابل پیش‌بینی بودن تغییرات سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، تحولات عمده در خاورمیانه در ۲۰۱۹ به طور عمده توسط شش موضوع مهم تعیین می‌شود: درگیری‌ها در سوریه و یمن، بحران خلیج فارس، مواجهه ایالات متحده با ایران، درگیری فلسطین و اسرائیل و رقابت‌های منطقه‌ای.

درگیری‌ها در سوریه

با وجود شکست مخالفان در سوریه و پس‌گرفتن نوار زمینی توسط نیروهای طرفدار رژیم اسد در سال ۲۰۱۸، تا پایان درگیری‌ها در سوریه فاصله بسیاری باقی مانده است و بیش از ۴۰ درصد سرزمین سوریه هنوز تحت کنترل دولت دمشق نیست.

صرف‌نظر کردن نیروهای آمریکا از نفت، گاز و منطقه آب‌خیز شمال‌شرقی، رقابت بین قدرت‌های اصلی خارجی درگیر در سوریه یعنی ترکیه، روسیه و ایران را به همراه خواهد داشت. محتمل است این امر بر توافق موجود در مورد منطقه غیرنظامی ادلب که در سپتامبر گذشته مانع از حملات شدیدی در آخرین دژ اپوزیسیون شد تاثیر داشته باشد.

درگیری سوریه می‌تواند به‌راحتی وارد مرحله جدیدی از جنگ نیروهای نیابتی شود که در آن ایالات متحده مسئولیت مسدود کردن راه ایران در سرزمین‌هایی که قصد تخلیه آن‌ها را دارد به ترکیه واگذار می‌کند. خروج نیروهای آمریکایی همچنین اتخاذ رویکردی تهاجمی‌تر توسط اسرائیل در سوریه را تحریک می‌کند.

پس از خروج ایالات متحده، اسرائیل وادار می‌شود که تنها بر تلاش‌های خود برای مقابله با نفوذ ایران تکیه کند و خواهان افزایش فعالیت‌های نظامی خود در قلمرو سوریه خواهد بود. با این وجود، با یک چالش بزرگ، یعنی روسیه که حریم هوایی سوریه را کنترل می‌کند روبه‌رو خواهد شد. در ماه سپتامبر، یک حادثه مربوط به جت‌های جنگنده اسرائیلی به سقوط هواپیمای نظارتی روسیه و مرگ ۱۵ نفر از خدمه آن منجر شد. این امر موجب برانگیخته شدن خشم مسکو شد که تا کنون از ادامه همکاری نظامی نزدیک با اسرائیل خودداری کرده است.

احتمالا افزایش تنش بین بازیگران خارجی اصلی در سوریه حتی ایجاد یک راه‌حل سیاسی برای درگیری را به تاخیر می‌اندازد. تا کنون ملاقات سه کشور (روسیه، ترکیه و ایران) در شهر آستانه برای توافق در زمینه تشکیل کمیته قانون اساسی شکست خورده است. در حال حاضر با خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، احتمال توافف حتی کمتر هم شده است؛ در واقع، کل فرایند آستانه می‌تواند از هم فرو پاشد. مذاکرات صلح موازی، تحت رهبری سازمان ملل متحد، نیز به بن‌بست رسیده است.

خروج ایالات متحده از سوریه همچنین به این معنی است که آمریکا به طور موثر متحدان کُرد خود، یگان مدافع خلق (YPG)، را رها می‌کند. این امر احتمالاً منجر به بهبود چشمگیر روابط ترکیه-ایالات متحده و از سرگیری اتحادشان در سوریه خواهد شد، اما به طور قطع موجبات ناراحتی روسیه را فراهم خواهد آورد، و بر این اساس احتمال دارد روسیه اتکای خود را به شبه‌نظامیان ایران برای پر کردن خلئی که ایالات متحده در شمال شرق سوریه پشت ‌سر خود به جا می‌گذارد، افزایش دهد. این تغییر همچنین می‌تواند YPG را از ترس حمله نظامی ترکیه، به روسیه و سوریه نزدیک کند.

جنگ در یمن

با وجود توافق‌ آتش‌بس در شهر بندری حدیده و پیشرفت قابل توجهی که در مذاکرات بین احزاب متخاصم در سوئد انجام شد، حل‌وفصل نهایی این درگیری چهار ساله هنوز امکانی دور از دسترس محسوب می‌شود.

در واقع، موقعیت ضعیف حوثی‌ها با از دست دادن قلمروشان در طی دو سال گذشته و فشار زیادی که رهبران عربستان سعودی برای متوقف کردن جنگ پس از قتل روزنامه‌نگار سعودی جمال خاشقجی با آن روبرو هستند، ممکن است کار نماینده سازمان ملل، مارتین گریفیث را برای گرد‌هم آوردن احزاب مخالف در سوئد آسان‌تر کند.

با این حال، هر دو طرف هنوز بر این باور هستند که می‌توانند از لحاظ نظامی پیروز شوند. حوثی‌ها تصور می‌کنند عربستان در نهایت باید بر فشار‌های بین‌المللی گردن نهاده، جنگ را متوقف و دست از تلاش‌های خود در یمن بردارد. از سوی دیگر، ائتلاف به رهبری عربستان سعودی معتقد است که پیشرفت‌های اخیر در این زمینه، به‌ویژه در حدیده، در نهایت موجب می‌شود حوثی‌ها شرایط آنها را برای پایان دادن به جنگ بپذیرند.

ایران نیز هنوز مایل نیست که به حل‌وفصل نهایی کمک کند. تهران خواهان درگیر نگه داشتن عربستان سعودی در یمن است تا این کشور از منابع لازم برای فعالیت‌ در دیگر جبهه‌های خاورمیانه برخوردار نباشد. ایران همچنین می‌خواهد تا از درگیری‌های موجود در یمن به عنوان برگه چانه‌زنی در یک معامله بزرگ استفاده کند تا تحریم‌های ایالات متحده لغو شوند و برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) را پس از خروج ترامپ از آن در ماه می گذشته نجات دهد.

بحران خلیج‌فارس

با وجود تلاش‌های میانجیگرانه کویتی‌ها و فشارهای فزاینده ایالات متحده بر عربستان سعودی، هیچ نشانه‌ای از اینکه بحران خلیج‌فارس به این زودی‌ها پایان یابد، وجود ندارد. در اوایل ماه دسامبر، عربستان سعودی در نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس در ریاض، که قطر تنها یک هیات نمایندگی سطح پایین را به آن فرستاده بود، از بحث پیرامون این بحران امتناع کرد.

چهار کشور محاصره‌کننده (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر) بر این باورند که زمان به نفع آن‌هاست و قطر در نهایت خواسته‌های آنها را می‌پذیرد. قطر، از سوی دیگر، فکر می‌کند که می‌تواند محاصره را تحمل کند و منتظر بماند تا چهار کشور متوجه شوند که در حقیقت دارند خودشان را از پای درمی‌آورند.

احتمالا این اختلاف‌نظر در سال ۲۰۱۹ ادامه خواهد داشت. به دلایل صرفاً جغرافیایی، قطر مجبور خواهد شد با تکیه بر ایران از این محاصره رهایی یابد. این کشور همچنین اتحاد خود را با ترکیه تقویت می‌کند و به آنها اجازه خواهد داد برای اولین‌بار از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا کنون در خلیج فارس حضور نظامی داشته باشند.

اختلافات ایران و ایالات متحده آمریکا

پس از خروج ایالات متحده از برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) در ماه می گذشته، واشنگتن در دو مرحله مجدداً تحریم‌ها علیه ایران را به صورت یک جانبه به اجرا در آورد: نخستین مرحله در ماه اگوست و دومین و سخت‌ترین مرحله در ماه نوامبر آغاز شد، و به بخش نفتی و مالی ایران ضربه می‌زند.

دولت ترامپ به دلیل ترس از افزایش قیمت نفت، به مدت شش ماه به هشت کشور واردکننده نفت ایران مهلت داده است. با آمدن ماه می، زمانی که این مدت منقضی شود، ترامپ باید تصمیم بگیرد آیا وعده خود را برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران محقق خواهد کرد یا نه.

اگر ترامپ این کار را انجام دهد، احتمال دارد ایران که عمدتاً وابسته به درآمدهای نفتی برای دستیابی به ارزهای قدرتمند است، این حرکت را نوعی اعلام جنگ قلمداد کند. در تلافی این اقدام، ایران می‌تواند تهدیدات خود مبنی بر بستن تنگه هرمز را که از طریق آن ۲۰ درصد از نفت معامله شده در جهان از آنجا عبور می‌کند، عملی کند. این امر به طور موثر دیگر کشورهای خلیج‌فارس را از دسترسی به بازار نفت محروم می‌کند. اگرچه بسیاری این را یک تهدید توخالی در نظر می‌گیرند، اما با تنگ‌تر کردن حلقه فشار ایالات متحده بر ایران احتمال روی دادن آن زیاد خواهد بود.

اگر ایران تصمیم بگیرد تنگه هرمز را مسدود نکند، این کشور از توانایی تلافی کردن در موقعیت‌های دیگری، به خصوص در عراق، برخوردار است.

در حال حاضر متحدان ایران در پارلمان عراق خواستار لغو معاهده ۲۰۰۸ که مبنی بر حضور نظامی و قانونی آمریکا در عراق است.

شبه‌نظامیان شیعه طرفدار ایران همچنین تهدید کرده‌اند نیروهای آمریکایی حاضر در این کشور را مورد هدف قرار دهند. از سرگیری اختلافات ایران و ایالات متحده در عراق می‌تواند به نفع دولت اسلامی عراق و شام باشد که در سال گذشته به شدت ضعیف شد اما از بین نرفته است. از این رو عراق می‌تواند با افزایش تنش بین ایران و ایالات متحده با بحران سیاسی و امنیتی بیشتری در سال ۲۰۱۹ روبرو شود.

مناقشه اسرائیل و فلسطین

در سال ۲۰۱۹ احتمال دارد اسرائیل همچنان اقدامات یک جانبه‌اش را برای ایجاد وضعیتی نو در سرزمین فلسطین ادامه دهد، و از حمایت‌های تام‌وتمامی که از دولت ترامپ دریافت می‌کند، آشفتگی‌های مداوم در جهان عرب و درون رهبری فلسطین بهره ببرد. در حقیقت اسرائیل در دو جبهه در حال همکاری با دولت ترامپ است تا مسئله فلسطین را به طور کامل از میان بردارد.

اول، اسرائیل به دنبال کنار زدن راهکار معروف به «وضعیت نهایی» از میز مذاکره، مهم‌تر از همه در مورد وضعیت بین‌المقدس و حق بازگشت پناهندگان فلسطینی است. ایالات متحده پیش از این اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته و سفارت خود را به سمت بخش غربی این شهر منتقل کرده است. ایالات متحده همچنین کمک مالی سازمان ملل و امداد‌رسانی برای پناهندگان فلسطینی (UNRWA) را متوقف کرده و خواستار تغییر آئین‌نامه پناهندگی برای بازگرداندن کمک‌های مالی خود شده است.

اگر UNRVA (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک) فرو بپاشد، تعداد پناهندگان فلسطینی که کمک‌ دریافت می‌کنند از چندین میلیون به تنها چند صد هزار نفر کاهش پیدا می‌کند. این امر همچنین تعیین‌ کننده تعداد پناهندگان فلسطینی، هر زمان که حق بازگشت در گفتگو‌های آتی در زمینه صلح مورد بحث قرار گیرد، خواهد بود.

دوم، ایالات متحده در حال تلاش برای ایجاد اتحادی عرب-اسرائیلی بر ضد ایران است. انتظار می‌رود که دولت ترامپ در سال جدید «معامله نهایی» را که بسیار پیش‌تر پیش‌بینی‌ شده بوده به منظور حل‌و‌فصل اختلافات فلسطین و اسرائیل ارائه دهد و راه را برای اتحاد فوق‌الذکر میان اعراب و اسرائیل هموار کند. در حال حاضر عادی‌سازی بین چند کشور عربی و اسرائیل در حال انجام است و ما در سال آینده شاهد آن خواهیم بود.

قطبی شدن منطقه

با عمیق‌تر شدن درگیری‌های خاورمیانه، اتحادهای ‌سیاسی موجود در منطقه گسل‌هایی متناظر و قطب‌بندی‌های بیشتری را ایجاد می‌کنند. از زمان جنگ جهانی اول، تقسیمات سیاسی در خاورمیانه همواره بازتابی از تقسیمات سیاسی جهان در زمانه‌ خود بوده است. در طول جنگ سرد، خاورمیانه بین اردوگاه شوروی و ایالات متحده تقسیم شده بود.

امروز این تقسیم‌ها به لحاظ ماهیت عمیق‌تر و به لحاظ تعداد بیشتر هستند. آن‌ها همچنین بازتاب‌دهنده‌ میزان استقلال از روندهای کلی حاکم بر نظام بین‌المللی هستند. از این‌رو به جای داشتن دو اردوگاه، اکنون سه اردوگاه داریم: محور به اصطلاح «مقاومت» متشکل از ایران، عراق، سوریه و حزب‌الله که به میزان معینی از سوی روسیه و چین حمایت می‌شود؛ محور ضد انقلاب شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، مصر و اردن که توسط اسرائیل حمایت می‌شود؛ و محور حامیِ تغییر متشکل از قطر و ترکیه. این سه محور در میانه یک درگیری خشونت‌آمیز برای تعیین آینده‌ خاورمیانه گرفتار آمده‌اند.

همه این مسائل می‌توانند صحنه سیاسی خاورمیانه را در سال ۲۰۱۹ به تصرف خود درآورد و احتمالا ما پایان هیچ‌یک از آن‌ها را نخواهیم دید. در سال ۲۰۱۸، خاورمیانه یکی از ناپایدارترین بخش‌های جهان بود و احتمالاً در سال ۲۰۱۹ نیز این‌گونه باقی بماند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما