ابوالحسن بنی صدر کیست؟ / صعود و نزول نخستین منتخب تاریخ ایران +تصاویر
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: ابوالحسن بنی صدر در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در روستای باغچه استان همدان زاده شد و روز شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰ در بیمارستان سالپتریه شهر پاریس درگذشت. در سایت شخصی او این خبر چنین آمده است: «با تاسفی بیپایان و قلبی آکنده از اندوه، به اطلاع ملت شرافتمند ایران و تمامی رهروان و تلاشگران خط استقلال و آزادی میرسانیم که آقای ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور منتخب مردم ایران پس از انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷، که هم با دفاع از آزادیها در مقابل استبداد و ستمگری ایستاد و هم به دنبال حمله عراق به عنوان فرمانده کل قوا از تمامیت ارضی ایران پاسداری کرد، در تاریخ ۱۷ مهرماه ۱۴۰۰ برابر با ۹ اکتبر ۲۰۲۱، پس از مدتی طولانی مبارزه با بیماری در بیمارستان سالپتریه شهر پاریس به رحمت ایزدی پیوست.»
بیوگرافی ابوالحسن بنی صدر
پدر او سید نصرالله بنی صدر از فقهای بزرگ همدان بود که در بین علما به عنوان مخالف رژیم پهلوی و دوست آیت الله خمینی شناخته میشد. سید نصرالله بنی صدر میخواست پسرش به فیضیه برود و راه پدر را ادامه بدهد. اما ابوالحسن پدر را راضی کرد که اجازه دهد تحصیلاتش را در دانشگاه تهران و در رشته حقوق و الهیات ادامه دهد.
ابوالحسن بنی صدر ۷ شهریور ۱۳۴۰ با عذرا حسینی دختر همسایه و همشهریاش ازدواج کرد و حاصل ازدواجشان دو دختر و یک پسر است. یکی از دختران او بعدها با مسعود رجوی ازدواج کرد و چندی بعد طلاق گرفت.
در دوران دانشجویی به دکتر مصدق و جبهه ملی علاقمند شده و به دانشجویان مخالف با محمدرضا شاه پیوست. او در حین کار در موسسه مطالعات اجتماعی به فعالیتهای سیاسی نیز میپرداخت و سرانجام پس از مجروح شدنش در واقعه پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ کشور را ترک کرد و برای ادامه تحصیل به پاریس رفت.
تحصیلات بنی صدر در پاریس در زمینه اقتصاد و سرمایهگذاری بود. بری رابین در کتاب مشهور تجربه آمریکایی و ایران مینویسد در پاریس او به کتاب و مکتب «کوچک زیباست» علاقهمند شد. کتابی که از صنایع کوچک و دخالت مردمی در اقتصاد و حمایت از تولیدهای خرد دفاع میکرد. تاثیر از این مکتب در کتابهای اقتصادی او مشهود است.
در سال ۱۳۵۰ سیدنصرالله بنی صدر در نجف درگذشت و ابوالحسن بنی صدر که برای تشییع پیکر پدرش به نجف رفته بودبرای نخستین بار با آیتالله خمینی دیدار کرده و جزو مشاورین نزدیک او شد.
به گزارش رویداد۲۴ مایکل اکسورثی در کتاب مشهور «ایران انقلابی» مینویسد رابطه بنی صدر با آیت الله خمینی در در آن سالها مانند رابطه پدر و پسری بود؛ عقاید اقتصادی و سیاسی بنی صدر، اما بیش از آن که به آیت الله خمینی نزدیک باشد شباهت به نظریات محمد باقر صدر در کتاب اقتصادنا داشت. از منظر اکسورثی تفاوت اصلی این دو نگاه تاکید بیشتر بنی صدر بر حاکمیت مردمی و حق تفسیر متون مقدس توسط تک تک افراد _نوعی پروتستانتیسم اسلامی_ بود.
کودکی ابوالحسن بنی صدر
بنی صدر در این مرحله از حیات خود آشکارا تحت تاثیر چند مکتب فکری-سیاسی مختلف و گاه متعارض بود؛ ناسیونالیسم نهضت آزادی، اسلامگرایی و اقتصاد اسلامی از نوع تفکرات شهید صدر، پروتستانتیسم اسلامی شریعتی، کتاب «کوچک زیباست» شوماخر و سوسیالیستهای تخیلی دهههای هفتاد اروپا. البته تاثیر شریعتی در دیدگاههای اقتصادی بنی صدر نیز مشهود بود.
بیشتر بخوانید: ابوالحسن بنی صدر در جبهه جنگ ایران و عراق
اسفندیار طبری در مقاله «آیا دکتر شریعتی روشنفکر بود؟» مینویسد: « شریعتی وظیفه پیامبران را در توحید و مقابله با شرک میبیند. اهمیتی که او برای توحید قائل است بسیار اساسی است و پایه ایمانی دیدگاه اوست. شاید بشود گفت که شریعتی بود که شور و هیجان دیگری به بحث توحید در میان مذهبیهای آن زمان داد. به طوری که مهدی بازرگان به اثبات توحید از طریق ترمودینامیک رسید و بنی صدر به توجیه آن از راه اکونومیک به اقتصاد توحیدی رسید.»
کتاب اقتصاد توحیدی بنی صدر حاصل همین ملغمه فکری بود. در این کتاب جملات عجیبی وجود دارند که به خوبی نشانگر تفکر التقاطی و غیر سیستماتیک او هستند. عباراتی، چون «امامت مازاد تولید را به صورت ابزار و اطلاعات و... چنان در جامعه توزیع میکند که استعدادهای فردی با استفاده از امکانات بیشتر در تولید با استعدادهای فراتر برابری بجویند. به بیان دیگر کار سنگین رهبری و امامت اسلامی آن است که مانع تخریب نیروهای محرکه اقتصادی گردد» و «مقتضی اصل امامت این است که همه ما باید به عنوان مسلمان نقش امام را بازی کنیم.» که نمونه اخیر نشانگر تفکر پروتستانی اوست.
ستون اصلی تفکرات اقتصادی او مفهوم «امامت و رهبری» بود که اقتدار بسیاری داشت و مالک زمین و نیروهای کار بود. نکته عجیبتر این است که بنی صدر این آش در هم جوش از مکاتب مختلف فکری را که در نوشتههایش پخته بود را دستاوردی فکری میدانست و در مصاحبه با روزنامه اطلاعات گفته بود «اگر قرار باشد که من خودم بگویم کیستم، من خود را اینطور به شما معرفی میکنم: بزرگترین اندیشه زمان معاصرم... من همین تضاد و توحید را بزرگترین اثر قرن میدانم که از خودم است.»
ابوالحسن بنی صدر و سیداحمد خمینی
بنی صدر یکی از سرنشینان هواپیمای ایرفرانس بود و در تاریخ دوازده بهمن ۱۳۵۷ همراه با آیت الله خمینی به ایران بازگشت و بلافاصله جلسات سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف به راه انداخت و آیت الله خمینی او را به عضویت در شورای انقلاب گمارد اما حاضر به همکاری با دولت موقت نشد؛ همچنانکه مهندس مهدی بازرگان نیز تمایلی به این پیشنهاد نداشت. بنی صدر اگرچه در دوران دانشجویی گرایشهایی به نهضت آزادی داشت اکنون، اما تبدیل به منتقد سرسخت دولت موقت بازرگان شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب، ابوالحسن بنی صدر ابتدا به معاونت وزارت اقتصاد و دارایی و سپس به سمت وزیر اقتصاد و دارایی منصوب شد. بنی صدر از ابتدای بهار ۱۳۵۸ به عضویت شورای انقلاب درآمد و تا خاتمهٔ عملکرد شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۹ همچنان در شورا حضور داشت.
مهندس بازرگان مخالف حضور بنی صدر در دولت و سپردن کارهای اجرایی به او بود. اما با اصرار آیت الله خمینی سرپرستی وزارت اقتصاد و دارایی به او سپرده شد. با بروز بحران گروگان گیری و استعفای دولت موقت بازرگان، شورای انقلاب مسئول برگزاری انتخابات شد. ۹۶ نفر در آن زمان نامزد انتخابات ریاست جمهوری بودند که در نهایت بنی صدر در پنجم بهمن ماه ۱۳۵۸ با کسب ۷۶ درصد از آرا (با به دست آوردن حدود یازده میلیون رأی) تبدیل به نخستین رئیس جمهور ایران شد.
چند روز پس از پیروزی بنی صدر (اسفند همان سال) انتخابات مجلس نیز برگزار شد و عمده مخالفان بنی صدر از حزب جمهوری اسلامی به مجلس راه یافتند.
اواخر افروردین ماه سال ۱۳۵۹ انقلاب فرهنگی در دانشگاهها برگزار شد و سخنرانی بنی صدر در موافقت با تصفیهها، باعث شد بخش دیگری از موافقانش را نیز از دست بدهد. بنی صدر درگیر انتخاب کابینه و کشکمشهای انتخاب نخست وزیر بود که جنگ آغاز شد.
مهندس مهدی بازرگان و ابوالحسن بنی صدر
اصلیترین رقیب او یعنی حزب جمهوری اسلامی به علت تاکید آیت الله خمینی بر دوری روحانیون از امور اجرایی نتواست کاندیدای قدرتمندی برای رقابت با بنی صدر معرفی کند و کاندیدای مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی، جلال الدین فارسی، که افغانی الاصل بود به علت مشکل قانونی برای نامزدی در انتخابات کناره گرفت.
از طرفی جامعه روحانیت مبارز از بنی صدر حمایت کردند و این امر نیز در انتخاب او موثر بود. بنی صدر البته پس از دیدار با آیت الله خمینی نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد؛ او با این اقدام میخواست این پیام را به جامعه بدهد که آیت الله خمینی به او گفته نامزد انتخابات شود.
اکسورثی علت پیروزی بنی صدر در اتخابات را صبغه روحانی خانواده او، حمایت آیت الله خمینی و تاکید اولیهاش مبنی بر دوری روحانیون از مناصب اجرایی و تحصیلات عالیه اقتصادی میداند. یک ماه بعد از ریاست جمهوری مسئولیت فرماندهی کل قوا نیز از سمت آیت الله خمینی به او محول شد.
حزب جمهوری اسلامی اصلیترین مخالف بنی صدر باقی ماند. کنت کاتزمن دلیل مخالفت حزب جمهوری اسلامی با بنی صدر را دو عامل میداند. یکم مخالفت او با حضور روحانیون در دولت و امور اجرایی و دوم حمایت و سمپاتی او از سازمان مجاهدین خلق.
با برگزاری انتخابات دوره اول مجلس و قدرت گرفتن حزب جمهوری اسلامی موقعیت بنی صدر در بلوک قدرت بیش از پیش به خطر افتاد. تنش جدی بین اعضای حزب و بنی صدر در ماجرای معرفی نخست وزیر به مجلس اتفاق افتاد.
مجلس تمامی پیشنهادهای بنی صدر برای نخست وزیری را رد کرد و نهایتا با تشکیل شورایی مشترک میان مجلس و دولت محمدعلی رجایی، با وجود بیعلاقگی بنی صدر، به سمت نخست وزیری انتخاب شد. او بعدها در مستندی که بی بی سی ساخته بود، مخالفت خود را این اقدامات بیان کرده بود و گفته بود به آنها هشدار داده است.
ابوالحسن بنی صدر و محمدعلی رجایی
تنشهای بین او و رقبایش با اختلافات درباره انتخاب وزرای کابینه ادامه پیدا کرد. با آغاز جنگ و اختلافات بنی صدر با روحانیون و حتی طرفداران سابقش آیت الله خمینی او را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرد و روزنامه انقلاب اسلامی که متعلق به او بود توقیف شد.
ادامه تنشها با حمله بنی صدر به نخست وزیران و سخنرانی اش در دانشگاه تهران که در آن از وجود شکنجه در زندانها خبر میداد ادامه پیدا کرد که این تنش به تظاهرات ۱۴ اسفند ختم شد.
سخنرانی ابوالحسن بنی صدر در سالگرد درگذشت محمد مصدق انجام شد که آنجا بنیصدر گفته بود در زندانهای ایران، زندانیان شکنجه میشوند. سخنرانی بنی صدر حاشیههای بسیاری به همراه داشت.
در آن سخنرانی حامیان بنیصدر، تصاویری از دکتر محمد مصدق و آیتالله شریعتمداری و آیتالله طالقانی در دست داشتند و در سوی دیگر، مخالفان بنیصدر، تصاویر بزرگی از آیت الله خمینی در دست گرفته بودند.
بیشتر بخوانید: درگیری خیابانی حامیان بنیصدر و هواداران حزب جمهوری اسلامی
۲۵ خرداد ۱۳۵۹ و پس از حکم برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط آیت الله خمینی مخالفان وی دست به تظاهرات خیابانی زدند و خواستار اعدام وی شدند و فردای آن روز طرح دوفوریتی مجلس برای عدم کفایت رئیس جمهور تصویب شد و بعد از پنج روز رای آورد.
پس از عزل او شورای سه نفره ریاست جمهوری برای اداره کشور تشکیل شد که متشکل از هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و محمدعلی رجایی بود.
بنی صدر در برابر هجوم مخالفان با تنها گروهی که از نظر عقیدتی شبیه او بودند، یعنی سازمان مجاهدین خلق، نزدیک و متحد شد. اعضای سازمان مجاهدین در اعتراض به عزل رئیس جمهور دست به تظاهرات خیابانی زدند و بنی صدر و رجوی به زندگی مخفیانه روی آوردند و منتظر سرنگونی حکومت نشستند.
ابوالحسن بنی صدر و مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق
به گزارش رویداد۲۴ پس از واقعه هفتم تیر و بمب گذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی بنی صدر دیگر علنا وارد مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شده بود. چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری و برنده شدن رجایی در انتخابات، بنی صدر همراه با مسعود رجوی با یک بوئینگ ۷۰۷ از کشور گریختند و به فرانسه رفتند.
مخالفان بنی صدر آن زمان گفته بودند که او با لباس زنانه از کشور فرار کرده است؛ بعدها مشخص شد این ایده برای تحقیر بنی صدر مطرح شده بوده و واقعیت نداشته است.
پس از فرار ابوالحسن بنی صدر از ایران، در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ همسر او عذرا حسینی بازداشت شد. با این حال او با دستور مستقیم آیت الله بهشتی از زندان آزاد شد.
بنی صدر در فرانسه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و به همراه رجوی شورای ملی مقاومت را تشکیل داد. رابطه بنی صدر با سازمان مجاهدین بسیار نزدیک و دوستانه بود. به حدی که دخترش را به عقد مسعود رجوی درآورد. برخی نیز گفتهاند این ازدواج بدون اطلاع بنی صدر بوده و بعدا متوجه آن شده است.
مریم بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر (همسر مسعود رجوی)
در مدتی که ترورهای خشونت آمیز سازمان مجاهدین صورت میگرفت بنی صدر با آنها متحد بود. البته خود او بعدها ادعا کرد که بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی کار مجاهدین نبوده بلکه نیروهای داخلی مسئول این رخداد بودهاند.
پس از خروج از ایران و ریاست شورای مقاومت اختلافات بنی صدر و رجوی، عمدتا بر سر ارتباط با صدام حسین، بالا گرفت و او سال ۱۳۶۲ از شورای مقاومت و همراهی سازمان مجاهدین خلق کناره گرفت. از آن زمان تا کنون بنی صدر در ویلایی نزدیک به پاریس زندگی میکند که توسط پلیس فرانسه محافظت میشود.
نکته جالب درباره بنی صدر اینکه او مخالف بستن کراوات بود و ایده اصلی حذف کراوات از لباس رسمی مسئولان ایران، توسط او مطرح شده است. در هیچکدام از عکسهای بنی صدر، او با کراوات دیده نمیشود. او معتقد بوده کراوات نماد صلیب است و مربوط به مسیحیان است و بهتر است ایرانیان مسلمان از نماد مسیحیان استفاده نکنند.
منابع:
تجربه آمریکایی و ایران، نوشته بری رابین
«ایران انقلابی»، نوشته مایکل اکسورثی / انتشارات پنگوئن
«آیا دکتر شریعتی روشنفکر بود؟» / مقالهای از اسفندیار طبری
اقتصاد توحیدی، ابوالحسن بنی صدر
شکست شاهانه؛ نویسنده ماروین زونیس ترجمه عباس مخبر / انتشارات طرح نو
درس تجربه، خاطرات ابوالحسن بنی صدر / گفتوگو با حمید احمدی / انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران در برلین
کوچک زیباست، ارنست اف. شوماخر / نشر سروش
ایران و رهبرانش، کنت کاتزمن
و چرا شما منتشر نکرده اید؟
شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه
اما تا زمانی که مرکزیت مجاهدین در پاریس بود و ایران در جنگ مسلحانه میسوخت و بچه های ایران روی هم اسلحه کشیده بودند و همدیگر را ترور میکردند, بنیصدر هم در برابر ان ترورها مسول است.
آخر اینکه بنیصدر به دلیل خود محور بودن هیچوقت نتوانست که حزبی تشکیل بدهد و جریانی مستقل برای مقابله با حکومت اسلامی درست کند و رهبری کند و ...
و تا آخر عمر به عنوان یک منتقد " غر غرو " باقی ماند بدون این که اثری مستند و مفید چه از نظر آکادمیک و چه از نظر سیاسی از خودش بجا بگذاره.
بنیصدر نمونه مشخص افرادی است که در صدر انقلاب به غلط به آنها " روشنکفران اسلامی " میگفتند میباشد چه که ایشان روشنفکر نبودو بلکه مثل مرحوم شریعتی یک التقاطی بود که اسلام را انجوری که دلش میخواست میدید نه انجوری که بود .
هر چی کمونیست و مارکسیست شاه کشت دمش گرم.رحم نباید کرد به چپی
پس به خاطر ۱۰٪ فرار کردی؟ خخخخخ
د،خمینی شعارش سرنگونی صدام،شاه حسین،حسن،سادات،فهدو
وووو بود
د،خمینی شعارش سرنگونی صدام،شاه حسین،حسن،سادات،فهدو
وووو بود