واکنش احمد زیدآبادی به حکم یک قاضی در قم برای خواندن کتابش
قاضی دادگاهی در قم، در حکم جالب و تحسینبرانگیز خود متهمی را که فاقد سابقه کیفری بود، موظف کرد در دوران تعلیق اجرای مجازات کتاب «از سرد و گرم روزگار» نوشته احمدزیدآبادی روزنامهنگار نام آشنا را مطالعه کند و عبرت بگیرد.
رویداد۲۴ احمد زیدآبادی، در یادداشت تلگرامی در واکنش به حکم یک قاضی در قم که متهم را مجبور به خواندن کتاب او کرده است، نوشت: اشاره صریح قاضی محترم به نام کتاب و نویسندهاش در متن حکم، آن هم در شرایطی که برخی دوستان قدیم نگرانی خود را از پاسخ به تماسهای تلفنی پنهان نمیکنند، شایسته تقدیر و احترام است.
احمد زیدآبادی، نویسنده و روزنامهنگار، در یادداشتی تلگرامی درباره حکم قاضی دادگاهی در قم نوشت: رأی قاضی دادگاه کیفری شهرستان قم که دانشجوی جوانی را محکوم به خرید و مطالعه کتاب "از سرد و گرم روزگار" کرده، بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی یافته است.
از همین رو، برخی دوستان خواستهاند که من هم در این مورد نظر و یا دستکم احساسام را بیان کنم. واقعیت این است که این ماجرا ربط کوچکی به من دارد و عمده آن به محمد جواد رهسپار، صادرکننده رأی، و دانشجوی محکوم مربوط میشود.
آقای رهسپار را من تاکنون ندیدهام و از جزییات دلایل و انگیزههای او برای صدور این حکم اطلاع ندارم. ازاینرو، اگر روزی روزگاری ضرورتش پیش آید، خود او قاعدتا در این مورد توضیح میدهد.
با این همه برای من روشن است که او از سرِ خیرخواهی و علاقهاش به کتاب "از سرد و گرم روزگار" این حکم را داده تا بدین وسیله توجه نسلی را که یا عجولانه در صدد کشف و پیمودن راهی سهل و آسان و غیرعادی و میانبر برای دستیابی به اهداف و خواستهای خود است و یا اصولا از پیمودن چنین راهی نومید و مأیوس شده و سر در گریبان افسردگی فرو برده است، به این موضوع معطوف کند که زندگی به تلاش مداوم، انگیزه قوی، اراده محکم، ستیز با انواع مشکلات، نهراسیدن و تسلیم نشدن در برابر شرایط، صبر و شکیبایی و قناعت، تحملِ ناملایمات و چشم دوختن به افقهای فراتر از روزمرگی و مادیاندیشی نیاز دارد.
به عبارت دیگر، زندگی را باید ساخت نه اینکه مانند گِل کوزهگری سرنوشت خود را به دست عوامل و شرایط بیرونی سپرد تا به دلخواه خود، شکلی به آن دهند.
بنابراین، هم از این جهت و هم به دلیل اشاره صریح قاضی محترم به نام کتاب و نویسندهاش در متن حکم، آن هم در شرایطی که برخی دوستان قدیم نگرانی خود را از پاسخ به تماسهای تلفنی پنهان نمیکنند، شایسته تقدیر و احترام است.
در این میان، اما یک طرف ماجرا نیز دانشجوی محکوم است. من نمیدانم که آیا او از حکم رضایت دارد و یا اینکه ترجیح میدهد یک میلیون تومان جریمه نقدی را بپردازد و خود را از زیر بار خواندن کتاب خلاص کند!
در واقع، این تا اندازهای بستگی به رضایتاش از حکم و علاقهاش به مطالعه دارد. طبعا اگر او کتاب را از سر اکراه و اجبار بخواند بی آنکه با آن ارتباطی برقرار کند، به واقع فقط مجازاتی را تحمل کرده است که قاضی او را به دلیل خطا یا جرم کوچکاش مستوجب آن میداند.
اما اگر او از سر علاقه به مطالعه کتاب برخیزد و از خواندن آن لذت ببرد، شاید بتوان گفت: به جای مجازات، به واقع جایزهای از طرف قاضی دریافت کرده است؛ جایزهای که شاید نگاه او را به زندگی تغییر دهد و تحولی در احوال او پدید آورد.
از همین رو، برخی دوستان خواستهاند که من هم در این مورد نظر و یا دستکم احساسام را بیان کنم. واقعیت این است که این ماجرا ربط کوچکی به من دارد و عمده آن به محمد جواد رهسپار، صادرکننده رأی، و دانشجوی محکوم مربوط میشود.
آقای رهسپار را من تاکنون ندیدهام و از جزییات دلایل و انگیزههای او برای صدور این حکم اطلاع ندارم. ازاینرو، اگر روزی روزگاری ضرورتش پیش آید، خود او قاعدتا در این مورد توضیح میدهد.
با این همه برای من روشن است که او از سرِ خیرخواهی و علاقهاش به کتاب "از سرد و گرم روزگار" این حکم را داده تا بدین وسیله توجه نسلی را که یا عجولانه در صدد کشف و پیمودن راهی سهل و آسان و غیرعادی و میانبر برای دستیابی به اهداف و خواستهای خود است و یا اصولا از پیمودن چنین راهی نومید و مأیوس شده و سر در گریبان افسردگی فرو برده است، به این موضوع معطوف کند که زندگی به تلاش مداوم، انگیزه قوی، اراده محکم، ستیز با انواع مشکلات، نهراسیدن و تسلیم نشدن در برابر شرایط، صبر و شکیبایی و قناعت، تحملِ ناملایمات و چشم دوختن به افقهای فراتر از روزمرگی و مادیاندیشی نیاز دارد.
به عبارت دیگر، زندگی را باید ساخت نه اینکه مانند گِل کوزهگری سرنوشت خود را به دست عوامل و شرایط بیرونی سپرد تا به دلخواه خود، شکلی به آن دهند.
بنابراین، هم از این جهت و هم به دلیل اشاره صریح قاضی محترم به نام کتاب و نویسندهاش در متن حکم، آن هم در شرایطی که برخی دوستان قدیم نگرانی خود را از پاسخ به تماسهای تلفنی پنهان نمیکنند، شایسته تقدیر و احترام است.
در این میان، اما یک طرف ماجرا نیز دانشجوی محکوم است. من نمیدانم که آیا او از حکم رضایت دارد و یا اینکه ترجیح میدهد یک میلیون تومان جریمه نقدی را بپردازد و خود را از زیر بار خواندن کتاب خلاص کند!
در واقع، این تا اندازهای بستگی به رضایتاش از حکم و علاقهاش به مطالعه دارد. طبعا اگر او کتاب را از سر اکراه و اجبار بخواند بی آنکه با آن ارتباطی برقرار کند، به واقع فقط مجازاتی را تحمل کرده است که قاضی او را به دلیل خطا یا جرم کوچکاش مستوجب آن میداند.
اما اگر او از سر علاقه به مطالعه کتاب برخیزد و از خواندن آن لذت ببرد، شاید بتوان گفت: به جای مجازات، به واقع جایزهای از طرف قاضی دریافت کرده است؛ جایزهای که شاید نگاه او را به زندگی تغییر دهد و تحولی در احوال او پدید آورد.
پیش از این قاضی دادگاهی در قم، در حکم جالب و تحسینبرانگیز خود متهمی را که فاقد سابقه کیفری بود، موظف کرد در دوران تعلیق اجرای مجازات کتاب «از سرد و گرم روزگار» نوشته احمدزیدآبادی روزنامهنگار نام آشنا را مطالعه کند و عبرت بگیرد.
قاضی در حکم خود قید کرده بر حسن انجام این دستور نظارت خواهد کرد.
قاضی در حکم خود قید کرده بر حسن انجام این دستور نظارت خواهد کرد.
منبع: اعتمادآنلاین
خبر های مرتبط