همه چیز درباره بلوغ عاطفی پیش از ازدواج
رویداد۲۴ فلیترهای نوجوانان بیشتر است، اما باز هم قشر پیش پیشانی مغز در آنها کاملا شکل نیافته و هنوز هم نمیتوانند کاملا منطقی فکر کنند. در اوایل جوانی نیز با اینکه فرد از لحاظ ذهنی توانایی قضاوت درست را یافته است، اما باز هم ممکن است در مواقعی برای رسیدن به اهداف خود به همان صورت نابالغانه پاسخ دهد.
بلوغ عاطفی چیست؟
بلوغ عاطفی به معنی توانایی تشخیص، درک و مدیریت احساسات خودمان و همچنین توانایی تشخیص، درک و تأثیر احساسات دیگران است. افرادی که از لحاظ عاطفی به بلوغ رسیده اند، میدانند که چگونه احساسات آنها بر خود و دیگران تأثیر میگذارد، خصوصاً وقتی تحت فشار قرار بگیرند. آنها میتوانند برای رشد شخصی و داشتن روابط سالم، احساسات خود را مدیریت کنند.
مغز انسان تا حدود ۲۵ سالگی هنوز هم در حال تکامل است و فرد قادر نیست به درستی قضاوت کرده و عواقب کارها را در نظر بگیرد و هنوز هم نیاز دارد تا بلوغ عاطفی و هوش هیجانی را تمرین کند. البته رسیدن به ۲۵ سالگی تضمین نمیکند که کسی به بلوغ عاطفی رسیده است! قطعا افراد بسیاری را دیدهاید که در سن ۴۰ سالگی یا ۶۰ سالگی هنوز هم مانند کودکان رفتار میکنند.
عدم بلوغ عاطفی میتواند به دلایل متفاوتی مثل مشکلات دوران کودکی یا فرزند پروری ایجاد شده باشد. اما به طور کلی همه ما ظرفیت واکنشهای نابالغانه را درون خود داریم.
برخی از علائم عدم بلوغ عاطفی عبارت است از:
هیجانات شدید
ناسزاگویی
سرزنش
دروغ گفتن
کنترل تکانه ضعف
رفتارهای خودشیفتگی
قلدری
نیاز به مرکز توجه بودن
انکار و تعرض
رفتارهای منفعلانه
نشانههای بلوغ عاطفی
برای داشتن زندگی سالم و روابط موفق بلوغ عاطفی یک ویژگی اساسی است. در اینجا ۲۴ نشانه است که نشان میدهد شما از لحاظ عاطفی به بلوغ رسیدهاید.
۱- وقتی شما به بلوغ عاطفی رسیده باشید، دیگران را به خاطر رفتارشان با شما مذمت نمیکنید. در عوض درک میکنید که هرکس ترسها و اضطرابهای خاص خود را دارد و بر آن اساس رفتار میکند. شما میدانید که ممکن است خیلی از افراد بدخواهانه و احمقانه رفتار کنند و نمیتوان به سادگی علت رفتارهای دیگران را درک کرد.
۲- شما دیگر میدانید که اکثر چیزهای زندگی خاکستری است نه سیاه و سفید؛ مخصوصا در مورد مسائل سیاسی. شما میتوانید به مسائل از دیدگاههای مختلف نگاه کرده و نظرات قبلی خود را تغییر دهید.
۳- شما پذیرفتهاید که جواب همه چیز را نمیدانید و همانطور که قبلا اشتباه کردهاید، ممکن است باز هم گاه به گاه دچار اشتباه شوید. بیش از قبل از عبارت «من نمیدانم» استفاده میکنید و عجیب است که این عبارت به شما آرامش میدهد.
۴- وقتی به بلوغ عاطفی رسیده باشید دیگر فکر نمیکنید که در همه حال بی نظیر و خاص هستید. میدانید همه ما به طریقی منحصر به فرد هستیم، اما یافتن نقاط مشترک با دیگران است که موجب میشود زندگی غنیتری داشته باشیم و بتوانیم با دیگران روابط عمیقتری برقرار کنیم.
۵. فکر نمیکنید که حتما از اطرافیان خود بهتر هستید، اما میدانید در نهایت همه به نوعی نادانند. وقتی میبینید که دیگران برای پوشاندن حماقت خود ماسک میزنند، دلتان برایشان میسوزد و در عین حال احساس اعتماد به نفس بیشتری کرده و نیاز ندارید کسی به غیر خودتان باشید.
۶. اگر از سندرم ایمپوستر رنج میبرید، بلوغ عاطفی، شما را درمان میکند. (سندرم ایمپوستر یک پدیده روانی است که در آن فرد نمیتواند موفقیتهایش را پذیرفته و به خودش نسبت دهد. او موفقیتهایش را نتیجه شانس و زمانبندی یا فریب خوردن دیگران میداند.) وقتی به بلوغ عاطفی رسیده باشید درست بودن و برحق بودنتان را خودتان تعیین میکنید و میدانید هرکس تلاش میکند نقشی را که به عهده دارد به خوبی ایفا کند.
۷. شما سعی نمیکنید هر کاری را بی نقص و کامل انجام دهید. بیشتر از اشتباهات خود میآموزید و یک زندگی آرام را به یک زندگی بی نقص ترجیح میدهید. بیشتر سعی میکنید از آنچه انجام میدهید لذت ببرید تا اینکه به فکر نتیجه باشید.
۸- شما والدین خود را میبخشید، زیرا میدانید که هیچ کس کامل نیست. شما دیگر برای قضاوت خودتان و والدینتان معیارهای بالایی در نظر نمیگیرید و میتوانید آنها را با وجود نقصهایشان دوست داشته باشید.
۹. اگر از لحاظ عاطفی به بلوغ رسیده باشید، دیگر به خاطر شرایطی که در آن هستید دیگران را سرزنش نمیکنید. شما به جای سرزنش دیگران سعی میکنید از موقعیتی که در آن هستید بیاموزید و مایلید که وضعیت خود و وضعیت افراد مشابه با خودتان را بهبود ببخشید.
۱۰. شما میدانید که عمل مهمتر از حرف است. حرف زدن ساده، اما عمل کردن به حرف دشوار است. شما میفهمید بهترین راه برای برقراری رابطه با کسی این نیست که بگویید که چقدر برای شما مهم است بلکه باید با رفتارتان آن را نشان دهید.
۱۱. به خاطر اتفاقات زندگی خودتان را سرزنش نمیکنید. میدانید اگر مثلا ۱۰ سال پیش در مورد چگونگی زندگی خود ایده متفاوتی داشتید، آن ایده مربوط به آن سن بوده است. اکنون جایگاهی که در آن هستید را میپذیرید و میتوانید زیباییهای زندگی را نه تنها در دستاوردهای خود که حتی در چیزهایی ببینید که اشتباه پیش رفتهاند.
۱۲. شما از اینکه خودتان باشید احساس راحتی میکنید و سعی نمیکنید متفاوت به نظر برسید. ضرورتی نمیبینید که شخصیتی متفاوت از آنچه هستید را به نمایش بگذارید. شما از آنچه هستید احساس رضایت میکنید و مردم را نیز آنگونه که هستند میپذیرید.
۱۳. شما نسبت به نتایج کارها کمی بدبینتر شدهاید. این به معنای منفی نگری نیست. در واقع کمک میکند برای هر اتفاقی آمادگی داشته باشید. کمتر ایدهآلگرا هستید و به مرور فردی متعادلتر و صبورتر میشوید.
۱۴- شما دیگر به دلیل احساس ترس و اضطراب خود را سرزنش نمیکنید. میدانید که این احساسات نشانههای کلیدی هستند که به شما درمورد چیزی که لازم است در زندگی تغییر دهید، هشدار میدهند. باید احساسات خود را بپذیرید تا بتوانند شما را به سمت عمل سوق داده و به آرامش برسید.
۱۵. بلوغ عاطفی به شما یاد میدهد که عجولانه عاشق نشوید. شما تاثیر حضور زیاد دوپامین ناشی از عاشق شدن در مغز را حس کردهاید و میدانید رابطهای که در طول زمان شکل بگیرد، ارزش بیشتری دارد. ترجیح میدهید بتوانید به شریک زندگی خود اعتماد کنید تا اینکه یک یورش هورمونی ناشی از عشقی جدید را تجربه کنید.
۱۶. میدانید عشق بیشتر از اینکه یک حس باشد در رفتار خود را نشان میدهد. هنگامی که دوستان و خانوادهتان نیاز دارند نزدیکشان هستید یا وقتی شریک زندگیتان در شرایط سختی قرار دارد از او حمایت میکنید. میدانید که احساسات، زودگذر است و نحوه برخورد با مردم است که میتواند تمام عمر باقی بماند.
۱۷. دیگر بر اساس رویاهایی که برای آینده دارید زندگی نمیکنید و از آنچه که در حال حاضر اتفاق میافتد استقبال میکنید. شما زندگی متفاوت از آنچه هم اکنون در آن قرار دارید را تصور نمیکنید و میدانید زندگی اکنون شما همان چیزی است که در گذشته رویایش را داشتهاید. امروز تجسم جادویی از پتانسیل خلاق بی نهایت شماست.
۱۸- شما زندگی خود را نه بر اساس انتظارات دیگران که با توجه به دیدگاه درونی خود پیش میبرید. میدانید دیگران انتظاراتی از شما دارند، چون خوبی شما را میخواهند، اما بهترین کاری که میتوانید انجام دهید زندگی کردن با ارزشهای خودتان است حتی اگر مطابق با انتظارات دیگران نباشد.
۱۹. شما میدانید که بزرگترین آگاهیها از "ناآگاهی" میآید. بلوغ عاطفی باعث میشود درک کنید که اقرار به اشتباه در ذهن شما برای ایجاد ایدههای جدید فضا باز میکند پس به خودتان اجازه میدهید که ایدههای قبلیتان را رها کنید.
۲۰. دیگر کمتر درگیر هویت سیاسی چپ و راست هستید و در عوض بر مشکلاتی تمرکز میکنید که میتوان با کمک یکدیگر حل کرد. احزاب سیاسی برای شما اهمیت کمتری دارند، با اینکه هنوز هم معتقدید با برخی فعالیتهای سیاسی میتوان به بهتر شدن جهان کمک کرد. ترجیح میدهید بجای شعارهای بزرگ کاری هرچند کوچک انجام دهید که تاثیرگذار باشد.
۲۱. وقتی به بلوغ عاطفی برسید دیگر نیازی نمیبینید که مردم فکر کنند شما فرد باهوشی هستید و در عوض برایتان مهم است که بتوانید مسائل را به روشنی بیان کنید، به نحوی که دیگران بتوانند متوجه شوند. سعی میکنید تا جای امکان از کلمات پیچیده و عبارات اضافی استفاده نکنید.
۲۲. شما میدانید ذهن انسان میتواند او را فریب دهد. این خودآگاهی باعث میشود متواضعتر باشید و به بازخوردهای دیگران در مورد برنامهها و رویاهایتان بیشتر اهمیت دهید.
۲۳- معنویت به شما کمک میکند ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید، ولی باعث نمیشود فکر کنید اعتقادات شما نسبت به اعتقادات دیگران اهمیت بیشتری دارد. نیازی نمیبینید باورهای معنوی خود را بیان کنید و در عوض از تجربیات درونی خود از دنیای ناشناخته معنویات لذت میبرید.
۲۴. بلوغ عاطفی باعث میشود کمتر به دنبال دستیابی به اهداف خود باشید و بیشتر به دیگران کمک کنید تا به اهدافشان برسند. این میتواند برداشت جدیدی از این نقل قول معروف گاندی باشد: «بهترین راه برای پیدا کردن خود، خدمت به دیگران است.»
اهمیت بلوغ عاطفی در ازدواج
اغلب افراد همسر آینده خود را با تکیه بر قلبشان مییابند. بله عشق مهم است، اما برای داشتن یک رابطه طولانی و رضایت بخش کافی نیست. هنگام انتخاب همسر باید عوامل دیگری را نیز مد نظر قرار دهید. یکی از این عوامل بلوغ عاطفی است. همانطور که اشاره شد برخی از جنبههای بلوغ عاطفی با سن مرتبط است. تجربه و یادگیری از اشتباهات گذشته باعث میشود هر چه سنمان بیشتر شود، کارها را بهتر انجام دهیم.
ازدواج در اواخر نوجوانی یا اوایل دهه ۲۰ زندگی شانس موفقیت کمتری دارد و احتمالا زندگی مشترک دشوارتری به همراه خواهد داشت. اغلب زوجهای جوان فاقد مهارتهای لازم برای داشتن ارتباط سالم هستند. اما مسئله مهم این است که بلوغ عاطفی لزوما وابسته به سن نیست. بزرگسالان بالغی هستند که هنوز هم از لحاظ عاطفی فاقد ویژگیهایی هستند که باعث میشود بتوانند یک رابطه پایدار و رضایت بخش داشته باشند.
در ادامه چند مورد از مهمترین خصوصیات زوجهایی که به بلوغ عاطفی رسیدهاند را مرور میکنیم:
آنها کمتر در معرض طغیان عاطفی بوده و میتوانند تکانههای خود را کنترل کنند. سریع عصبانی نمیشوند و کلمات خود را با دقت انتخاب کرده و دشنام نمیدهند. در نتیجه کمتر احتمال دارد که بین آنها مشاجره بالا گرفته و به خشونت تبدیل شود.
آنها احساس ناامنی نمیکنند و بنابراین راحتتر انتقاد را تحمل میکنند. انتقاد پذیری باعث میشود تا زن و شوهر بتوانند با هم صادقانهتر ارتباط برقرار کرده و نیازهایشان را واضحتر بیان کنند. همین منجر به اعتماد بیشتر و استحکام رابطه میشود.
همسری که به بلوغ عاطفی رسیده است مهربان و دلسوز بوده و بهتر با همسر خود همدردی میکند. همدلی باعث میشود که شریک زندگی احساس کند از لحاظ عاطفی حمایت و نیازها و نگرانیهایش درک میشود.
آنها "اعتراف میکنند". اگر مقصر باشند اشتباه خود را پذیرفته و کمتر احتمال دارد به خاطر اشتباه خودشان، شریک زندگی خود را سرزنش کنند. کمتر دروغ میگویند و سعی میکنند از اشتباهات خود درس بگیرند.
دارای یک سبک ارتباطی موثر هستند و بهتر میتوانند برای مشکلات راه حل بیابند. به دنبال تشدید بحث و مشاجره یا تلافی کردن نیستند و به جای توهین به یکدیگر سعی میکنند با هم مسئله مورد نظر را حل کنند. وقتی با هم به نتیجه میرسند در مورد رابطهشان احساس بهتری خواهند داشت.
بلوغ عاطفی زوجین
یک همسر با بلوغ عاطفی به شما و ازدواجتان شخصا متعهد است. تعهد سنگ بنای ازدواج است و جنبه عاطفی تعهد و وفاداری است که باعث استحکام رابطه میشود. همسر شما به شما متعهد است نه به خاطر عرف یا قانون؛ او متعهد است، چون خودش میخواهد که به شما وفادار باشد. آنها با هم به شکل یک تیم رفتار میکنند و علائق و آرزوهای مشترک میسازند.
آنها از لحاظ عاطفی حمایتگر هستند. حمایت عاطفی موجب میشود فرد برای حل مشکلات خود تواناتر باشد. اینکه کسی هست که هنگام گرفتاری در کنار او احساس آرامش و امنیت کرده و میتوان با او مشورت کرد، ارزش رابطه را بیشتر میکند.
آنها قابل اعتماد هستند. اعتماد یکی از پایههای اصلی هر رابطهای است. اعتماد باعث احساس امنیت میشود. اعتماد همچنین موجب میشود بتوانیم افکار و احساسات خود را آشکارا و صادقانه بیان کنیم بدون اینکه نگران باشیم که مورد قضاوت یا تمسخر قرار بگیریم. در نتیجه احساس خوبی نسبت به همسر خود خواهیم داشت.
بلوغ عاطفی به داشتن سبک دلبستگی ایمن کمک میکند. سبک دلبستگی ما در کودکی شکل گرفته و قوانینی را برای روابط آینده ما تعیین میکند. افراد با دلبستگی ایمن از آنجا که رابطه خود را تهدید آمیز نمیدانند در ایجاد پیوند صمیمی و نزدیک با دیگران مشکلی نداشته و در زندگی مشترک، با همسر خود به خوبی رفتار میکنند.
احتمالا موارد دیگری نیز وجود دارد، اما همین نکات نیز به شما برای شروع کمک میکند؛ بنابراین وقتی به دنبال همسر آینده خود هستید قلب خود را دنبال کنید، اما عقلتان را نیز با خود ببرید. مطمئن شوید همسر آینده شما حداقل برخی از این صفات را دارد.
سخن آخر
بهبود بلوغ عاطفی ...
میتواند سطح خودآگاهی را افزایش داده تا احساسات خود را بهتر بشناسید.
به شما در تنظیم و بیان مناسب احساسات کمک میکند.
اجازه میدهد همدلتر و مهربانتر باشید.
مهارتهای اجتماعی شما را بهبود میبخشد.
کمک میکند با دیگران مرزهای مناسب ایجاد کنید.
اعتماد به نفس شما را تقویت میکند تا از درون احساس راحتی بیشتری داشته باشید؛ بنابراین رشد بلوغ عاطفی را یکی از اهداف زندگی خود قرار دهید تا بتوانید موفقتر، مطمئنتر و شادتر زندگی کنید.