تنش زایی جدید آمریکا علیه ایران در خلیج فارس
رای الیوم:چند روز پیش، خبری را در مورد احتمال اعزام 14 هزار سرباز آمریکا به خلیج فارس، منتشر شد؛ هر چند که در ادامه سخنگوی پنتاگون در توئیتی نوشت: «این گزارش اشتباه است. ایالات متحده قصد اعزام این تعداد نیرو به خاورمیانه، برای مقابله با ایران را ندارد».
رویداد۲۴ رای الیوم نوشت: چند روز پیش، روزنامه وال استریت ژورنال خبری را در مورد احتمال اعزام ۱۴ هزار سرباز آمریکا به خلیج فارس، منتشر کرد؛ هر چند که در ادامه سخنگوی پنتاگون در توئیتی نوشت: «این گزارش اشتباه است. ایالات متحده قصد اعزام این تعداد نیرو به خاورمیانه، برای مقابله با ایران را ندارد».
در ادامه این مطلب آمده است: اما اهداف واشنگتن از این تنش زایی رسانهای علیه ایران چیست؟ آیا واشنگتن سعی دارد با انتشار اینگونه گزارشها، فشار علیه ایران را افزایش داده و جنگ اقتصادی خود علیه تهران را توجیه کند؟
یا اینکه این بار کار به حمله نظامی واشنگتن به ایران میرسد؟ بویژه در سایه هماهنگی آمریکا و اسرائیل در سطوح عالی، برای هدف گرفتن نفوذ ایران در منطقه؟ تحلیل حاضر تلاش میکند به این سوالات پاسخ دهد.
قطعا تنش آمریکا و ایران اخیرا و با افزایش نیروهای آمریکایی در منطقه افزایش یافته است؛ این در حالی است که واشنگتن حضور سربازانش را با هدف تقویت نیروی بازدارندگی خود در برابر ایران میداند.
در ۲۰ نوامبر گذشته، یعنی حدود ۲ هفته پیش، ناو جنگی آبراهام لینکلن آمریکا به آبهای خلیج فارس رسید، تا این مساله بر تنش بین تهران و واشنگتن بیفزاید؛ همانطور که یک جریان در دولت آمریکا، ارتباط محکمی با فرماندهان اسرائیل و دولتهای خلیج فارس داشته و واشنگتن را به سمت حمله نظامی به ایران و بهره وری از سرگرمی تهران به تظاهرات داخلی، سوق میدهد.
ایران در حالت ضعف سیاسی و نه نظامی
با اینکه جریان آمریکایی مذکور تاکید میکند مسئولان ایرانی در حالت آشفتگی و ضعف به سر میبرند و در جبهههای داخلی، منطقهای و خارجی، درگیر مشکلاتی هستند، اما این بدان معنا نیست که ایران از نظر نظامی تضعیف شده و یا قادر به مقابله با جنگ نظامی نیست.
برعکس، این تنش زایی آمریکا نشان میدهد که مسئولان نظام ایران، که در خاموش کردن اتش تظاهرات تعلّل نکردند، اقدام هوشمندانهای انجام دادند؛ چرا که در صورت ادامه این تظاهرات و ناآرامی ها، این کشور نمیتوانست تمرکز خود را روی مقابله نظامی با آمریکا و دفاع از حق حاکمیت خود بگذارد.
جنگ ایران و هم پیمانانش را تقویت میکند
جنگ نظامی علیه ایران، باعث اتحاد جبهه داخلی ایران در مقابله با حمله آمریکا شده و خطاب نظام ایران و موضع آن را تقویت میکند؛ آنچه که خدمت بزرگی از طرف واشنگتن برای تهران محسوب میشود. همانطور که جنگ نظامی علیه ایران، موجب تقویت موضع هم پیمانان آن در عراق و لبنان، تغییر محاسبات و در اولویت قرار گرفتن تحرکات نظامی علیه منافع آمریکا در این دو کشور عربی میشود. علاوه بر این، موشکهای ایرانی میتوانند پایگاههای آمریکا در منطقه را از بین ببرند. قطعا عراق و لبنان نسبت به حمله واشنگتن به تهران بی تفاوت نخواهند ماند؛ بلکه شبه نظامیان عراقی پیرو ایران، به پایگاههای آمریکایی در عراق حمله ور شده و هزاران سرباز امریکایی در تیر رس موشکهای شبه نظامی عراقی قرار میگیرد.
همانطور که حزب الله لبنان نیز بی تفاوت نخواهد بود. این حزب، از یک زرادخانه قدرتمند برخوردار است و میتواند تل آویو و شهرهای اسرائیل را با هزاران موشک خود، از میان بردارد. با توجه به اینکه امنیت اسرائیل اولویت زیادی برای واشنگتن دارد، قطعا واشنگتن بخاطر دشمنی با ایران، اسرائیل را قربانی نمیکند.
اهداف تنش زایی جدید آمریکا
قطعا این واقعیتها در محاسبات سیاستگذاران آمریکا، در نظر گرفته میشود و کاخ سفید هرگز وارد ماجراجویی جنگ با ایران، که خود از پیامدهای فاجعه بار آن اگاه است، نمیشود. بنابراین، دولت آمریکا تلاش میکند از اوضاع داخلی ایران، حالت ضعف و آشفتگی که در آن حاکم است و شرایط استنثایی هم پیمانان آن در عراق و لبنان، استفاده کرده و دور جدیدی از فشارهای سیاسی و نظامی علیه ایران را آغاز کند؛ به این امید که فشارهای تازه، موجب نشستن تهران پای میز مذاکره با واشنگتن، برای امضای یک توافق هستهای جدید و ارائه امتیازهایی در مورد پروندههای منطقه، از جمله در عراق، لبنان، سوریه و یمن شود؛ چرا که تهران میتواند بر هم پیمانان حوثی خود برای نرم کردن موضع آنها در مذاکره با همسایگان خود، بویژه عربستان، فشار وارد کند.
اما در عراق و لبنان، تهران میتواند بر هم پیمانان خود فشار بیاورد، تا صلح سیاسی برقرار شده، خواستههای مردم، محقق شود و یک زمینه حداقلی برای نفوذ واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه فراهم گردد.
در سوریه، واشنگتن امیدوار است که با فشار بر ایران، باعث عقب نشینی نیروهای آن و در ادامه، کاهش نفوذش در سوریه شود؛ تا ایالات متحده نفوذ مورد نظر خود را در سوریه به دست آورده و بر منابع و آینده این کشور عربی، مسلط شود.
جنگ علیه ایران، احتمال واردی است
اما در صورتی که جریانی موفق به کشاندن واشنگتن به جنگ نظامی، تحت فشارهای اسرائیلی و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس شود؛ که البته امری بعید، اما محتمل است، این جنگ یک ماجراجویی حساب نشده برای واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه، در برابر نظام ایرانی خواهد بود که چیزی برای از دست دادن ندارد. این جنگ، میتواند نفع زیادی برای ایران داشته و باعث اتحاد جبهه داخلی، در مقابل تهاجم آمریکا شود. علاوه بر اینکه جنگ میتواند به محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران پایان داده و باعث برطرف شدن تحریمهای ایالات متحده شود؛ چرا که جنگ واقعیت تازهای را ایجاد میکند و درست است که خسارت نظام ایران در چنین جنگی زیاد است، اما زیانی که متوجه واشنگتن و هم پیمانانش میشود، بسیار بیشتر خواهد بود.
در ادامه این مطلب آمده است: اما اهداف واشنگتن از این تنش زایی رسانهای علیه ایران چیست؟ آیا واشنگتن سعی دارد با انتشار اینگونه گزارشها، فشار علیه ایران را افزایش داده و جنگ اقتصادی خود علیه تهران را توجیه کند؟
یا اینکه این بار کار به حمله نظامی واشنگتن به ایران میرسد؟ بویژه در سایه هماهنگی آمریکا و اسرائیل در سطوح عالی، برای هدف گرفتن نفوذ ایران در منطقه؟ تحلیل حاضر تلاش میکند به این سوالات پاسخ دهد.
قطعا تنش آمریکا و ایران اخیرا و با افزایش نیروهای آمریکایی در منطقه افزایش یافته است؛ این در حالی است که واشنگتن حضور سربازانش را با هدف تقویت نیروی بازدارندگی خود در برابر ایران میداند.
در ۲۰ نوامبر گذشته، یعنی حدود ۲ هفته پیش، ناو جنگی آبراهام لینکلن آمریکا به آبهای خلیج فارس رسید، تا این مساله بر تنش بین تهران و واشنگتن بیفزاید؛ همانطور که یک جریان در دولت آمریکا، ارتباط محکمی با فرماندهان اسرائیل و دولتهای خلیج فارس داشته و واشنگتن را به سمت حمله نظامی به ایران و بهره وری از سرگرمی تهران به تظاهرات داخلی، سوق میدهد.
ایران در حالت ضعف سیاسی و نه نظامی
با اینکه جریان آمریکایی مذکور تاکید میکند مسئولان ایرانی در حالت آشفتگی و ضعف به سر میبرند و در جبهههای داخلی، منطقهای و خارجی، درگیر مشکلاتی هستند، اما این بدان معنا نیست که ایران از نظر نظامی تضعیف شده و یا قادر به مقابله با جنگ نظامی نیست.
برعکس، این تنش زایی آمریکا نشان میدهد که مسئولان نظام ایران، که در خاموش کردن اتش تظاهرات تعلّل نکردند، اقدام هوشمندانهای انجام دادند؛ چرا که در صورت ادامه این تظاهرات و ناآرامی ها، این کشور نمیتوانست تمرکز خود را روی مقابله نظامی با آمریکا و دفاع از حق حاکمیت خود بگذارد.
جنگ ایران و هم پیمانانش را تقویت میکند
جنگ نظامی علیه ایران، باعث اتحاد جبهه داخلی ایران در مقابله با حمله آمریکا شده و خطاب نظام ایران و موضع آن را تقویت میکند؛ آنچه که خدمت بزرگی از طرف واشنگتن برای تهران محسوب میشود. همانطور که جنگ نظامی علیه ایران، موجب تقویت موضع هم پیمانان آن در عراق و لبنان، تغییر محاسبات و در اولویت قرار گرفتن تحرکات نظامی علیه منافع آمریکا در این دو کشور عربی میشود. علاوه بر این، موشکهای ایرانی میتوانند پایگاههای آمریکا در منطقه را از بین ببرند. قطعا عراق و لبنان نسبت به حمله واشنگتن به تهران بی تفاوت نخواهند ماند؛ بلکه شبه نظامیان عراقی پیرو ایران، به پایگاههای آمریکایی در عراق حمله ور شده و هزاران سرباز امریکایی در تیر رس موشکهای شبه نظامی عراقی قرار میگیرد.
همانطور که حزب الله لبنان نیز بی تفاوت نخواهد بود. این حزب، از یک زرادخانه قدرتمند برخوردار است و میتواند تل آویو و شهرهای اسرائیل را با هزاران موشک خود، از میان بردارد. با توجه به اینکه امنیت اسرائیل اولویت زیادی برای واشنگتن دارد، قطعا واشنگتن بخاطر دشمنی با ایران، اسرائیل را قربانی نمیکند.
اهداف تنش زایی جدید آمریکا
قطعا این واقعیتها در محاسبات سیاستگذاران آمریکا، در نظر گرفته میشود و کاخ سفید هرگز وارد ماجراجویی جنگ با ایران، که خود از پیامدهای فاجعه بار آن اگاه است، نمیشود. بنابراین، دولت آمریکا تلاش میکند از اوضاع داخلی ایران، حالت ضعف و آشفتگی که در آن حاکم است و شرایط استنثایی هم پیمانان آن در عراق و لبنان، استفاده کرده و دور جدیدی از فشارهای سیاسی و نظامی علیه ایران را آغاز کند؛ به این امید که فشارهای تازه، موجب نشستن تهران پای میز مذاکره با واشنگتن، برای امضای یک توافق هستهای جدید و ارائه امتیازهایی در مورد پروندههای منطقه، از جمله در عراق، لبنان، سوریه و یمن شود؛ چرا که تهران میتواند بر هم پیمانان حوثی خود برای نرم کردن موضع آنها در مذاکره با همسایگان خود، بویژه عربستان، فشار وارد کند.
اما در عراق و لبنان، تهران میتواند بر هم پیمانان خود فشار بیاورد، تا صلح سیاسی برقرار شده، خواستههای مردم، محقق شود و یک زمینه حداقلی برای نفوذ واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه فراهم گردد.
در سوریه، واشنگتن امیدوار است که با فشار بر ایران، باعث عقب نشینی نیروهای آن و در ادامه، کاهش نفوذش در سوریه شود؛ تا ایالات متحده نفوذ مورد نظر خود را در سوریه به دست آورده و بر منابع و آینده این کشور عربی، مسلط شود.
جنگ علیه ایران، احتمال واردی است
اما در صورتی که جریانی موفق به کشاندن واشنگتن به جنگ نظامی، تحت فشارهای اسرائیلی و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس شود؛ که البته امری بعید، اما محتمل است، این جنگ یک ماجراجویی حساب نشده برای واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه، در برابر نظام ایرانی خواهد بود که چیزی برای از دست دادن ندارد. این جنگ، میتواند نفع زیادی برای ایران داشته و باعث اتحاد جبهه داخلی، در مقابل تهاجم آمریکا شود. علاوه بر اینکه جنگ میتواند به محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران پایان داده و باعث برطرف شدن تحریمهای ایالات متحده شود؛ چرا که جنگ واقعیت تازهای را ایجاد میکند و درست است که خسارت نظام ایران در چنین جنگی زیاد است، اما زیانی که متوجه واشنگتن و هم پیمانانش میشود، بسیار بیشتر خواهد بود.
منبع: انتخاب
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط