رد پای پدرخواندههای ارتباطات در بحران کرونا/ چرا دولت در مدیریت هیچ بحرانی موفق نیست؟
رویداد۲۴ در روزهای گذشته عکسی از نشست چند روز پیش مسئولان رسانهها در معاونت مطبوعاتی با محور مقابله با کرونا منتشر شد که در صدر آن کیانوش جهانپور مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت نشسته بود.
جهانپور تا ۲۹ بهمن ماه توییت میزد «کرونا یک شایعه است ... ۲۲ بهمن ماه گذشت، انتخابات هم میگذرد و روسیاهی به بدخواهان ملت خواهد ماند» و از این دست حرفها
۳۰ بهمن ماه خبر فوت دو نفر بر اثر کرونا در قم به بیرون درز کرد و همه متوجه شدند کرونا نه شایعه که یک بحران جدی، فراگیر و البته بدون درمان است که مسئولان بهداشت کشور تنها راه مقابله با آن یعنی حساس کردن جامعه با هدف پیشگیری را با تکذیبهای پرشمار از مردم دریغ کردهاند.
خلاصه داستان اینکه اگر مقادیر به دست آمده از بحران کرونا در کشور پس از ۳۰ بهمن ماه تا امروز در معادله یک مجهولی روابط عمومی وزارت بهداشت قرار گیرد، تکلیف روسیاه و بدخواه ملت در این فقره به آسانی روشن میشود و البته روسیاه و بدخواه اصلا نباید در صف باشد چه رسد به صدر آن.
بیشتر بخوانید: پاستور، مرکز پیامهای متناقض/ مدعیان ارتباطات در دولت در بزنگاهها چه کردند؟
تیم ارتباطات دولت در ساقط شدن هواپیمای اوکراینی سرافکنده بود، اما همه افراد در بالا و پایین حفظ شدند از جمله علی ربیعی سخنگوی دولت که عباس عبدی در آن زمان برای وی یادداشتی هم نوشت.
چکیده نوشته عبدی این بود که پای یک دروغ سیستماتیک درباره ساقط شدن هواپیمای اوکراینی در میان است و ربیعی ندانسته این دروغ را به زبان آورده، اما شرمزده و گریان است.
از عبدی انتقاد شد که ممکن است ربیعی درباره ندانستن حقیقت ماجرا دروغ بگوید، اما وی پاسخی به این مضمون داد که «باید صدق اخلاقی ربیعی را فرض گرفت مگر آنکه خلافش ثابت شود.»
از نظر نگارنده، کارکرد اصلی یادداشت عبدی این بود که با استفاده از جایگاه نویسنده آن در میان بخشی از جامعه روزنامهنگاران، اعتبار از دست رفته ربیعی را به جوی بازگرداند. نقد اصلی مطرح شده به این یادداشت و پاسخی که عبدی به آن داد هم این کارکرد را تقویت کرد یعنی این صورت بندی ضمنی را به ماجرا داد که اگر ربیعی صادق باشد و ندانسته دروغ گفته باشد آنگاه باقی ماندنش بر سمت سخنگویی دولت توجیه دارد.
عیب اصلی یادداشت عبدی، اما این بود که با توسل هوشمندانه به چند مغالطه درباره عملکرد ربیعی از جمله توسل به علت بیربط (دروغ سیستماتیک) و توسل به احساسات (اشاره به گریهها و قرص خوردن ربیعی) تکلیف حقوقی برای پاسخگویی از دوش یک دوست قدیمی را ساقط کرده بود.
در حالی که عبدی با سابقه پیشنهاد استعفاء زودهنگام به رییس جمهور میتوانست از ربیعی هم بخواهد به خاطر خطای دانسته یا ندانسته در مسئولیت حقوقی خودش استعفاء کند تا شاید رسم نیکی باب شود و سایر مسئولان ارتباطی و غیرارتباطی هم یاد بگیرند در عوض خطایشان استعفاء کنند و این میتواند بخش مهمی از مسئولیت اخلاق حرفهای آنها هم باشد.
به هرحال پخش کرونا در ایران از این جهت که تنها راه پیشگیری از شیوع گسترده آن اطلاع رسانیبود، بحران ناشی از ضعف در برنامهریزی ارتباطی و رفتار غیرمسئولانه در این حوزه است، اما همانطور که اشاره شد متهمان اصلی این وضعیت از جمله مسئول روابط عمومی وزارت بهداشت نه تنها عذری نخواستهاند و خطایی را نپذیرفتهاند که خودشان و همکارانشان در وزارتخانه را پیشروان و قربانیان مبارزه با کرونا معرفی میکنند.
مسئول روابط عمومی وزارت بهداشت یک «عباس عبدی» در میان روزنامهنگاران و اهالی ارتباطات ندارد که دست به قلم شود و درباره خطای ارتباطی سهمگین او یادداشت توجیهی بنویسد، اما حتما از نوعی صیانت (یا رانت) و جسارت برای ماندن در مقام و نشستن بر صدر مجالس برخوردار است.
عباس عبدی حتما میداند یا با کمی تحلیل به این نتیجه میرسد که این شرایط و روحیه روابط عمومی وزارت بهداشت و البته سایر مسئولان این وزارتخانه، نتیجه جانبداریها و توجیهگریهای غیرمسئولانه در گذشتههای دور و نزدیک است و امروز سیستم دولت و اداره کشور را به جایی رسانده و طوری شکل داده که کمترین زمینهسازی برای آغاز ترمیم اعتماد در یک بحران بزرگ ملی از جمله استعفاء یا برکناری یک مقام خاطی یا ضعیف ارتباطی را به امری نشدنی تبدیل کرده است.
البته امکان دارد عبدی یا برخی دوستان تاثیر توجیه خطای ربیعی در ساقط شدن هواپیمای اوکراینی در شکل گرفتن وضع موجود در بحران کرونا را وارد ندانند یا اغراقآمیز ارزیابی کنند، اما به نظر من با توجه به نقش «رهبر فکری» و رفتارساز عبدی و البته امثال او برای برای بخشی از جامعه روزنامهنگاران و ارتباطیهای کشور این تاثیر حتما وجود دارد.
نقل است: «وقتی حلاج را سنگسار میکردند هر کسی سنگ به سوی او پرتاب میکرد. ابوبکر شبلی که از دوستان نزدیک او بود. از سر موافقت گلی به سوی او انداخت. حلاج آهی کشید. پرسید از این همه سنگ ننالیدی، چرا از گلی نالیدی؟ گفت آنها که نمیدانند معذوراند. از او که همه چیز را میداند و باز میاندازد متاسفم!»
آرش محبی: کارشناس ارتباطات