چرا لبنان برای امانوئل مکرون حیاتی است؟
کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به جایگاه مهم حزب الله در لبنان عنوان کرد که تشکیل دولت بدون در نظر گرفتن حزب الله ممکن نیست.
رویداد۲۴ پس از انفجار مهیب بیروت و در پی فشارهای گوناگون به دولت اعضای کابینه حسان دیاب یک به یک استعفا کردند که در نهایت نوبت به خود او رسید و استعفایش نیز مورد پذیرش قرار گرفت. در این بین گمانه زنیهای زیادی در خصوص نخست وزیر بعدی لبنان شد که سرانجام مصطفی ادیب پس از کسب اکثریت آرای پارلمانی سکان را برای تشکیل کابینه بدست گرفت. ادیب در حالی این وظیفه را بر عهده گرفته که لبنان با مشکلات و چالشهای گوناگونی دست و پنجه نرم میکند و باید دید با وجود این معضلات آیا او میتواند توازن و آرامش را در جامعه و بخشهای سیاسی این کشور برقرار کند یا خیر. از سویی امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه نیز برای دومین بار پس از حادثه بندر بیروت به لبنان سفر میکند و گفته است که گروههای سیاسی در لبنان درباره نقشه راه برای اصلاحات تعهد داده اند. وی در عین حال هشدار داد که اگر مقامهای لبنانی به وعدههای خود تا پایان اکتبر عمل نکنند، این موضوع عواقبی را در پی خواهد داشت. برای بررسی بیشتر در خصوص تشکیل کابینه جدید در لبنان و سفر رئیس جمهور فرانسه به این کشور با مصیب نعیمی کارشناس مسائل خاورمیانه گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
انتخاب مصطفی ادیب را به عنوان نخست وزیر جدید لبنان چگونه ارزیابی میکنید؟
مصطفی ادیب در حالی به مامور تشکیل کابینه میشود که لبنان شاهد بحرانهای پی در پی بوده است. پس از استعفای حسن دیاب به نظر میرسد فرانسویها به قضیه ورود پیدا کردند و با حفظ اکثر معادلات داخل لبنان فردی را در نظر گرفتند که آن چنان از سوابق سیاسی خاصی برخوردار نیست. تا به این لحظه اکثر جریانهای سیاسی در لبنان مانند ۸ مارس، ۱۴ مارس به استثنای یک یا دو گروه سیاسی مانند فالانژها از وی حمایت کردند. ادیب با کسب ۹۰ رای توانست مامور تشکیل کابینه شود. نواف سلام ۱۶ رای و ریا الحسن یک رای و فضل شلق هم یک رای کسب کردند.
انتخاب مصطفی ادیب را به عنوان نخست وزیر جدید لبنان چگونه ارزیابی میکنید؟
مصطفی ادیب در حالی به مامور تشکیل کابینه میشود که لبنان شاهد بحرانهای پی در پی بوده است. پس از استعفای حسن دیاب به نظر میرسد فرانسویها به قضیه ورود پیدا کردند و با حفظ اکثر معادلات داخل لبنان فردی را در نظر گرفتند که آن چنان از سوابق سیاسی خاصی برخوردار نیست. تا به این لحظه اکثر جریانهای سیاسی در لبنان مانند ۸ مارس، ۱۴ مارس به استثنای یک یا دو گروه سیاسی مانند فالانژها از وی حمایت کردند. ادیب با کسب ۹۰ رای توانست مامور تشکیل کابینه شود. نواف سلام ۱۶ رای و ریا الحسن یک رای و فضل شلق هم یک رای کسب کردند.
ادیب همچنین وعده داده که بدون تعصبات حزبی و جناحی و با حرکتی جامع دولت نجات ملی تشکیل دهد. در این بین فرانسویها نیز روی او خیلی حساب میکنند؛ گفتنی است که وی دارای پاسپورت فرانسه نیز هست و همسر او نیز اهل فرانسه است و مدتی سفیر در آلمان بود که بعدها بار دیگر به لبنان بازگشت. همچنین برخی از گروههای سیاسی مانند حزب المستقبل و دورزی با ادیب مخالف بودند که رئیس جمهور فرانسه طی تماسی با آنان سعی کرد تا نظر آنان را برای رای دادن جلب کند. به نظر میرسد که وجهه تخصصی و مدیریتی کابینه جدید بر وجهه سیاسی و حزبی آن برتری دارد.
برخی معتقدند که تفاوتی میان حسن دیاب و مصطفی ادیب وجود ندارد و به لحاظ سیاسی خط مشی هر دو یکسان است. نظر شما چیست؟
شاید بتوان ادیب را این منظر که در حلقههای سیاسی حضور نداشته و جز سرشناسان نبوده با دیاب مقایسه کرد. اما باید در نظر داشت که در ابتدای کار حسن دیاب بسیاری از جریانها و گروههای سیاسی لبنان با او مخالف بودند. حتی در بُعد بین المللی نیز از او استقبال نکردند. در ادامه المستقبل و فالانژ نیز در دولت مشارکت نکردند و از ابتدا او را رقیبی سخت تلقی میکردند چرا که معتقد بودند دیاب در پی آن است تا صحنه را به نفع خود بچرخاند. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم که شرایط گذشته با حال متفاوت است و به انتخابات میان دورهای نزدیک میشویم؛ عدهای مانند سعد حریری به آن چشم دوخته اند و معتقدند که هر دولتی که روی کار باشد باید پاسخگوی بحرانها باشد تا بتوانند در آینده کرسیهای بیشتری در پارلمان لبنان کسب و زمینههای بازگشت مجدد به قدرت را فراهم کنند. در نتیجه باید همه معادلات را کنار هم قرار دارد، ادیب و دیاب دارای یک سری اشتراکات هستند، اما رویکرد این دو دقیقا یکسان نیست. البته هر دو بحث کنار آمدن با گروهها و جریانهای سیاسی را مطرح کرده اند و وعده مبارزه با فساد را داده اند. اما نکته اینجاست که ساختار لبنان به گونهای نیست که هر نخست وزیری بتواند با گروهها و جریانها درگیر شود. این کشور از طیفهایی تشکیل شده و ساختار آن پارلمانی است و حتی طوایفی که متهم به ارتباط با غرب هستند در آن حضور دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
در این بین آمریکا تلاش دارد تا مانع حضور سیاسی حزب الله در روند تشکیل دولت آتی لبنان شود. آیا آمریکاییها میتوانند با این ادعاها حرف خود را به کرسی بنشانند؟
اگر حزب الله حضور نداشته باشد دولتی نیز تشکیل نخواهد شد و این تلاشها بی نتیجه خواهد ماند. همانطور که دیگر گروههای مخالف مانند فالانژ و یا ۱۴ مارس که حریری در آن حضور دارد در دولت سهمی نداشته باشند این روند با مشکل مواجه خواهد شد. تجربههای قبلی نیز حاکی از این امر است. در حال حاضر آمریکاییها نیز آن را پذیرفته اند و هم فرانسویها که به نقش و پایگاه اجتماعی حزب الله در نزد مردم به خوبی واقف هستند. حزب اللهی که در حال حاضر قادر است به کمک هم پیمانان خود نصف و یا اکثریت پارلمان را از آن خود کند. جناح میشل عون، جنبش امل، بخشی از دروزیها و همچنین سنیها حامیان اصلی حزب الله هستند و با پشتیبانی از یکدیگر توانسته اند به چنین قدرتی در پارلمان دست یابند. این واقعیتی است که غرب به خوبی آن را میداند و در سفر قبلی مکرون به لبنان وی با نماینده حزب الله دیدار داشت. آنها همچنین با موافقت نظر حزب الله نخست وزیر جدید را معرفی کردند.
علاوه بر نکاتی که اشاره کردید شاهد مواضع تند و تهدیدآمیز فرانسه علیه لبنان هستیم. مکرون به صراحت اعلام میکند که اگر برنامهها جواب ندهد فرانسه شخصا دخالت میکند و پیشبرد امور را در دست میگیرد. فکر میکنید دلیل این رفتار متناقض چیست؟
امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه به دنبال آن است تا نقش از دست رفته و گذشته فرانسه را در لبنان دوباره احیا کند. او احساس میکند در این شرایط بحرانی لبنان او میتواند نقش آفرینی بیشتری نسبت به همه داشته باشد. از طرفی شاهدیم که آمریکا با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند؛ کشورهای اروپایی نیز به نظر میرسد جایگاه خود را از دست داده اند و وضعیتی مشابه فرانسه دارند. منطقهای که در لبنان بیشترین آسیب را دیده منطقه مسیحی نشین است و مکرون در این خصوص توجیهی که میتواند داشته باشد وخیمتر شدن اوضاع با در نظر گرفتن احتمال مهاجرت مسیحیان از مناطق آسیب دیده بر اثر انفجار است. فرانسویها معتقدند این امر سبب خواهد شد تا از میزان نفوذشان در لبنان کاسته شود.
بیشتر بخوانید: نقشه مکرون برای لبنان؛ نفوذ فرانسه در شام احیا میشود؟
شاید اظهارات تهدیدآمیز مکرون تنها خطاب به بخشی از اقلیت مسیحی لبنان که درصد کمی را تشکیل میدهند و خود را هنوز وابسته به فرانسه میدانند باشد. آنچه در عمل شاهد آن هستیم این است که مکرون نقطه نظرات همه طیفها و گروههای سیاسی در لبنان را مدنظر داشته است. به نظر میرسد این اقدامات تهدیدآمیز بیشتر جنبه شعاری داشته باشد؛ ورود ناوهای آمریکا و کشورهای اروپایی نیز به بندر بیروت را میتوان نوعی عرض اندام دانست. فرانسه مواضعی دوگانهای در خصوص بحران اخیر لبنان داشته هم صحبت از همبستگی کرده و هم تهدید کرده که اگر اصلاحات انجام نشود خود دست به کار خواهد شد. این کشور در خصوص کمکهای مالی و اقتصادی وعدههایی داده که اگر محقق نشود اوضاع به حالت قبل بازخواهد گشت، اگر هم عمل کند باید با رضایت بقیه طرفهای لبنانی نقش خود را ایفا کند. در حال حاضر نیز صحبتهایی که مطرح شده عملی نشده است و تغییری در معادلات سیاسی لبنان ایجاد نشده است. البته فرانسویها مقداری کمک به بیروت کرده اند، اما نکته مهمتر این است که تکلیف دولت هنوز مشخص نشده است و اگر موفق عمل نکند نه فرانسه و نه دیگر کشورها نمیتوانند نقش موثری ایفا کنند.
در صورت معرفی کابینه جدید و تثبیت دولت مصطفی ادیب در لبنان فکر میکنید روابط تهران و بیروت به کدام سمت و سو برود؟
تهران و بیروت از روابط خوب و مستحکمی برخوردار هستند، عمده لبنانیها به غیر از برخی جریانهای وابسته و مخالف بر این باورند که ایران چشم طمعی به لبنان ندارد و در روزهای سخت و بحرانی پشتیبان مردم این کشور بوده است. وجود چنین فهم و باوری روابط دو کشور را تضمین میکند. مردم این کشور به خوبی میدانند که اگر ایران نبود آنها به این سادگیها نمیتوانستند از شر اشغالگریهای رژیم صهیونیستی به این زودیها خلاص شوند.
در حادثه انفجار لبنان ایران بسیار سنجیده عمل کرد هم در خصوص موضع گیری درباره مسائل داخلی لبنان و هم رساندن کمک به این کشور؛ بنابراین نگرانی در خصوص روابط دو کشور وجود ندارد؛ حزب الله و جنبش امل دو هم پیمان اصلی ایران هستند و به نقش خود در معادلات لبنان ادامه خواهند داد. اگر این معادله هم در کار نباشد همانطور که قبلتر عنوان کردم حکومتی تشکیل نخواهد شد، چون راه دیگری وجود ندارد و اگر پارلمان جدیدی هم قرار باشد تشکیل شود بر پایه آرای مردم خواهد بود. در این بین ۱۴ مارس و حزب الله از سهم موثر و قابل توجهی در کسب آرا برخوردار هستند و شاید در این شرایط آرای آنها بیشتر از دورههای قبل شود. به میزان اهمیت پارلمان در نظام لبنان واقف هستیم چه در تعیین نخست وزیر و چه تعیین کابینه؛ در این راستا کابینه نیز باید برنامه کاری خود را ارائه کند که در آن اگر حمایت از مقاومت وجود نداشته باشد قادر به رأی آوردن نیست. شرایطی که همواره وجود داشته و عدم آن نیز جلوی تشکیل دولت را خواهد گرفت. اگر دولت هم نباشد هرج و مرج ادامه مییابد و از این رو همه آنهایی که مخالف هم هستند به دنبال جنگ داخلی و تقسیم کشور نیستند. چرا که به نفع هیچ یک از طرفین نیست و معادله به ضررشان تمام خواهد شد. از همه مهمتر اینکه مردم لبنان جنگ داخلی را نخواهند پذیرفت. به طور کلی شرایط برای جمهوری اسلامی ایران و هم پیمانانش در لبنان قابل تضمین و مطمئن است.
به عنوان سوال آخر فکر نمیکنید عدم انتشار جزئیات از علت حادثه انفجار نمیتواند شرایط را در لبنان رو به وخامت ببرد؟ آیا تاخیر در اعلام نتایج میتواند بحران دیگری را ایجاد کند؟
در خصوص انفجار مهیب در بندر بیروت تحقیقات هنوز به اتمام نرسیده است. همانگونه که اعلام شد نیترات آمونیوم سبب انفجار شده، اما اینکه به چه نحوی صورت گرفته هنوز معلوم نیست. تمام نگاهها روی این موضوع است که این اتفاق به صورت عمدی و یا اتفاقی از بندر بیروت رخ داده است و اینکه عامل بیرونی و یا حملهای در آن دخیل بوده هنوز شواهدی ارائه نشده است. البته طبق اخبار تعدادی نیز در همین رابطه دستگیر شده اند. گفته میشود که سفارشدهنده اصلی این محموله، بندر بن سلطان بوده است که در آن زمان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی بود و تلاش میشد این محموله در اختیار تروریستهایی که علیه دولت سوریه سازماندهی شده بودند یا قصد انجام اقداماتی علیه حزبالله را داشتند، قرار گیرد که البته هنوز بررسیها کامل نشده است. اما نکته مهم اینجاست که اکثر طیفها در لبنان به دنبال آن هستند تا تحقیقات هر چه سریعتر به پایان برسد و نتیجه اعلام شود. در همین راستا اطلاعات و مدارک خوبی به دست قضات لبنانی رسیده است و آنها در حال بررسی و تحقیق هستند تا به یک جمع بندی دقیق و مناسب دست یابند.
برخی معتقدند که تفاوتی میان حسن دیاب و مصطفی ادیب وجود ندارد و به لحاظ سیاسی خط مشی هر دو یکسان است. نظر شما چیست؟
شاید بتوان ادیب را این منظر که در حلقههای سیاسی حضور نداشته و جز سرشناسان نبوده با دیاب مقایسه کرد. اما باید در نظر داشت که در ابتدای کار حسن دیاب بسیاری از جریانها و گروههای سیاسی لبنان با او مخالف بودند. حتی در بُعد بین المللی نیز از او استقبال نکردند. در ادامه المستقبل و فالانژ نیز در دولت مشارکت نکردند و از ابتدا او را رقیبی سخت تلقی میکردند چرا که معتقد بودند دیاب در پی آن است تا صحنه را به نفع خود بچرخاند. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم که شرایط گذشته با حال متفاوت است و به انتخابات میان دورهای نزدیک میشویم؛ عدهای مانند سعد حریری به آن چشم دوخته اند و معتقدند که هر دولتی که روی کار باشد باید پاسخگوی بحرانها باشد تا بتوانند در آینده کرسیهای بیشتری در پارلمان لبنان کسب و زمینههای بازگشت مجدد به قدرت را فراهم کنند. در نتیجه باید همه معادلات را کنار هم قرار دارد، ادیب و دیاب دارای یک سری اشتراکات هستند، اما رویکرد این دو دقیقا یکسان نیست. البته هر دو بحث کنار آمدن با گروهها و جریانهای سیاسی را مطرح کرده اند و وعده مبارزه با فساد را داده اند. اما نکته اینجاست که ساختار لبنان به گونهای نیست که هر نخست وزیری بتواند با گروهها و جریانها درگیر شود. این کشور از طیفهایی تشکیل شده و ساختار آن پارلمانی است و حتی طوایفی که متهم به ارتباط با غرب هستند در آن حضور دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
در این بین آمریکا تلاش دارد تا مانع حضور سیاسی حزب الله در روند تشکیل دولت آتی لبنان شود. آیا آمریکاییها میتوانند با این ادعاها حرف خود را به کرسی بنشانند؟
اگر حزب الله حضور نداشته باشد دولتی نیز تشکیل نخواهد شد و این تلاشها بی نتیجه خواهد ماند. همانطور که دیگر گروههای مخالف مانند فالانژ و یا ۱۴ مارس که حریری در آن حضور دارد در دولت سهمی نداشته باشند این روند با مشکل مواجه خواهد شد. تجربههای قبلی نیز حاکی از این امر است. در حال حاضر آمریکاییها نیز آن را پذیرفته اند و هم فرانسویها که به نقش و پایگاه اجتماعی حزب الله در نزد مردم به خوبی واقف هستند. حزب اللهی که در حال حاضر قادر است به کمک هم پیمانان خود نصف و یا اکثریت پارلمان را از آن خود کند. جناح میشل عون، جنبش امل، بخشی از دروزیها و همچنین سنیها حامیان اصلی حزب الله هستند و با پشتیبانی از یکدیگر توانسته اند به چنین قدرتی در پارلمان دست یابند. این واقعیتی است که غرب به خوبی آن را میداند و در سفر قبلی مکرون به لبنان وی با نماینده حزب الله دیدار داشت. آنها همچنین با موافقت نظر حزب الله نخست وزیر جدید را معرفی کردند.
علاوه بر نکاتی که اشاره کردید شاهد مواضع تند و تهدیدآمیز فرانسه علیه لبنان هستیم. مکرون به صراحت اعلام میکند که اگر برنامهها جواب ندهد فرانسه شخصا دخالت میکند و پیشبرد امور را در دست میگیرد. فکر میکنید دلیل این رفتار متناقض چیست؟
امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه به دنبال آن است تا نقش از دست رفته و گذشته فرانسه را در لبنان دوباره احیا کند. او احساس میکند در این شرایط بحرانی لبنان او میتواند نقش آفرینی بیشتری نسبت به همه داشته باشد. از طرفی شاهدیم که آمریکا با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند؛ کشورهای اروپایی نیز به نظر میرسد جایگاه خود را از دست داده اند و وضعیتی مشابه فرانسه دارند. منطقهای که در لبنان بیشترین آسیب را دیده منطقه مسیحی نشین است و مکرون در این خصوص توجیهی که میتواند داشته باشد وخیمتر شدن اوضاع با در نظر گرفتن احتمال مهاجرت مسیحیان از مناطق آسیب دیده بر اثر انفجار است. فرانسویها معتقدند این امر سبب خواهد شد تا از میزان نفوذشان در لبنان کاسته شود.
بیشتر بخوانید: نقشه مکرون برای لبنان؛ نفوذ فرانسه در شام احیا میشود؟
شاید اظهارات تهدیدآمیز مکرون تنها خطاب به بخشی از اقلیت مسیحی لبنان که درصد کمی را تشکیل میدهند و خود را هنوز وابسته به فرانسه میدانند باشد. آنچه در عمل شاهد آن هستیم این است که مکرون نقطه نظرات همه طیفها و گروههای سیاسی در لبنان را مدنظر داشته است. به نظر میرسد این اقدامات تهدیدآمیز بیشتر جنبه شعاری داشته باشد؛ ورود ناوهای آمریکا و کشورهای اروپایی نیز به بندر بیروت را میتوان نوعی عرض اندام دانست. فرانسه مواضعی دوگانهای در خصوص بحران اخیر لبنان داشته هم صحبت از همبستگی کرده و هم تهدید کرده که اگر اصلاحات انجام نشود خود دست به کار خواهد شد. این کشور در خصوص کمکهای مالی و اقتصادی وعدههایی داده که اگر محقق نشود اوضاع به حالت قبل بازخواهد گشت، اگر هم عمل کند باید با رضایت بقیه طرفهای لبنانی نقش خود را ایفا کند. در حال حاضر نیز صحبتهایی که مطرح شده عملی نشده است و تغییری در معادلات سیاسی لبنان ایجاد نشده است. البته فرانسویها مقداری کمک به بیروت کرده اند، اما نکته مهمتر این است که تکلیف دولت هنوز مشخص نشده است و اگر موفق عمل نکند نه فرانسه و نه دیگر کشورها نمیتوانند نقش موثری ایفا کنند.
در صورت معرفی کابینه جدید و تثبیت دولت مصطفی ادیب در لبنان فکر میکنید روابط تهران و بیروت به کدام سمت و سو برود؟
تهران و بیروت از روابط خوب و مستحکمی برخوردار هستند، عمده لبنانیها به غیر از برخی جریانهای وابسته و مخالف بر این باورند که ایران چشم طمعی به لبنان ندارد و در روزهای سخت و بحرانی پشتیبان مردم این کشور بوده است. وجود چنین فهم و باوری روابط دو کشور را تضمین میکند. مردم این کشور به خوبی میدانند که اگر ایران نبود آنها به این سادگیها نمیتوانستند از شر اشغالگریهای رژیم صهیونیستی به این زودیها خلاص شوند.
در حادثه انفجار لبنان ایران بسیار سنجیده عمل کرد هم در خصوص موضع گیری درباره مسائل داخلی لبنان و هم رساندن کمک به این کشور؛ بنابراین نگرانی در خصوص روابط دو کشور وجود ندارد؛ حزب الله و جنبش امل دو هم پیمان اصلی ایران هستند و به نقش خود در معادلات لبنان ادامه خواهند داد. اگر این معادله هم در کار نباشد همانطور که قبلتر عنوان کردم حکومتی تشکیل نخواهد شد، چون راه دیگری وجود ندارد و اگر پارلمان جدیدی هم قرار باشد تشکیل شود بر پایه آرای مردم خواهد بود. در این بین ۱۴ مارس و حزب الله از سهم موثر و قابل توجهی در کسب آرا برخوردار هستند و شاید در این شرایط آرای آنها بیشتر از دورههای قبل شود. به میزان اهمیت پارلمان در نظام لبنان واقف هستیم چه در تعیین نخست وزیر و چه تعیین کابینه؛ در این راستا کابینه نیز باید برنامه کاری خود را ارائه کند که در آن اگر حمایت از مقاومت وجود نداشته باشد قادر به رأی آوردن نیست. شرایطی که همواره وجود داشته و عدم آن نیز جلوی تشکیل دولت را خواهد گرفت. اگر دولت هم نباشد هرج و مرج ادامه مییابد و از این رو همه آنهایی که مخالف هم هستند به دنبال جنگ داخلی و تقسیم کشور نیستند. چرا که به نفع هیچ یک از طرفین نیست و معادله به ضررشان تمام خواهد شد. از همه مهمتر اینکه مردم لبنان جنگ داخلی را نخواهند پذیرفت. به طور کلی شرایط برای جمهوری اسلامی ایران و هم پیمانانش در لبنان قابل تضمین و مطمئن است.
به عنوان سوال آخر فکر نمیکنید عدم انتشار جزئیات از علت حادثه انفجار نمیتواند شرایط را در لبنان رو به وخامت ببرد؟ آیا تاخیر در اعلام نتایج میتواند بحران دیگری را ایجاد کند؟
در خصوص انفجار مهیب در بندر بیروت تحقیقات هنوز به اتمام نرسیده است. همانگونه که اعلام شد نیترات آمونیوم سبب انفجار شده، اما اینکه به چه نحوی صورت گرفته هنوز معلوم نیست. تمام نگاهها روی این موضوع است که این اتفاق به صورت عمدی و یا اتفاقی از بندر بیروت رخ داده است و اینکه عامل بیرونی و یا حملهای در آن دخیل بوده هنوز شواهدی ارائه نشده است. البته طبق اخبار تعدادی نیز در همین رابطه دستگیر شده اند. گفته میشود که سفارشدهنده اصلی این محموله، بندر بن سلطان بوده است که در آن زمان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی بود و تلاش میشد این محموله در اختیار تروریستهایی که علیه دولت سوریه سازماندهی شده بودند یا قصد انجام اقداماتی علیه حزبالله را داشتند، قرار گیرد که البته هنوز بررسیها کامل نشده است. اما نکته مهم اینجاست که اکثر طیفها در لبنان به دنبال آن هستند تا تحقیقات هر چه سریعتر به پایان برسد و نتیجه اعلام شود. در همین راستا اطلاعات و مدارک خوبی به دست قضات لبنانی رسیده است و آنها در حال بررسی و تحقیق هستند تا به یک جمع بندی دقیق و مناسب دست یابند.
مهمتر آنکه هر گونه شبهه در این قضیه میتواند مانند ترور رفیق الحریری از مسیر اصلی خود منحرف شود و سالها برای لبنان هزینه ایجاد کند و در نهایت هم بدون نتیجه باقی بماند. در حال حاضر روند پیچیدهای را در این بین شاهد هستیم؛ مسئولین بندر دولت را مقصر میدانند و طرفین در خصوص این حادثه یکدیگر را متهم میکنند؛ حتی نخست وزیر نیز قرار بود از محل وقوع حادثه بازدید داشته باشد که بنا بر دلایلی این بازدید انجام نمیشود و اظهارات ضد و نقیض همچنان مطرح میشود. از طرفی شاهد هستیم که جناحهای حامی عربستان و رژیم صهیونیستی و با رسانههایی که در اختیار دارند سعی بر این دارند تا با فرافکنی هر گونه شبهه را از خود دور کنند که به نظر میرسد که سری بودن تحقیقات میتواند بهتر واقعیت ابعاد حادثه را آشکار کند.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط