عاقبت دیکتاتور عراق؛ کشیدن سر مجسمه صدام در خیابان
رویداد۲۴ عکس ثبت شده توسط عباس عطار عکا س مشهور ایرانی در سال ۲۰۰۳ میلادی که کشیده شدن سر برنزی مجسمه صدام حسین در خیابانهای بغداد را نشان میدهد.
در جریان کودتای ۱۹۶۸ حزب بعث به سرکردگی ژنرال حسن البکر در عراق قدرت گرفت. حسن البکر دایی صدام حسین بود و با قدرتگیری او، نفوذ و ارتقای صدام روز به روز بیشتر شد. ده سال پس از کودتای البکر، صدام به درجه ژنرالی رسیده بود و عملا با پیر شدن داییاش، این صدام بود که قدرت خود بر دولت عراق و حزب بعث را تحکیم میکرد؛ آنگونه که در انتهای دهه هفتاد، صدام تقریبا همه کاره عراق بود و حتی سیاست خارجی این کشور با منویات او پیش میرفت.
در دوره عبدالکریم قاسم و حسن البکر، وضعیت معیشتی مردم عراق بسیار تلخ بود و صدام در بحران اقتصادی شدیدی، رهبری عراق را بر عهده گرفت. جامعه عراق، جامعهای دوقطبی بود؛ سنیها در مقابل شیعیان، اعراب در مقابل کردها و روستاییان در مقابل شهریها قرار گرفته بودند. در این شرایط صدام دست به اقدامات اقتصادی زد و نوسازی عراق را آغاز کرد.
صدام بنا بر آموزههای سوسیالیستی، نهضت ملی سوادآموزی و آموزش اجباری رایگان در ابتدای حکومت صدام راه اندازی و در کنار آن درمان عمومی را رایگان اعلام کرد. به کشاورزان وامهای بلاعوض داده شد و اصلاحات ارضی را مشابه آنچه در ایران اجرا شده بود، در عراق اجرا کرد. سازمان یونسکو به خاطر ارتقای بهداشت عمومی به صدام جایزهای داد. با این حال در سالهای مسیر رهبری صدام حسین تغییر کرد و از زمانی که مالکیت امتیاز انحصاری از دست شرکتهای غربی خارج شد، عراق سود بالایی به دست آورد، چند سال اول خدماتی به مردم داده شد که تا کنون در منطقه سابقه نداشت، اما در سالهای بعد ماجرا تغییر کرد و این سود بیش از آنکه هزینه رفاه مردم عراق شود، صرف خریدهای نظامی و ترمیم ارتش عراق شد.
بیشتر بخوانید: مذاکره شاه و صدام در حاشیه نشست اوپک در الجزایر
به گزارش رویداد۲۴ از دهه هشتاد به بعد صدام به جای تامین رفاه مردم، به بسط حزب بعث عراق روی آورد و آن را در شهرهای مختلف تقویت کرد. صدام در مناطق روستایی به شدت بر ایجاد حس وفاداری به حزب بعث میکوشید و اگر اقدامی در آن مناطق انجام میشد، آن را به نام حزب بعث معرفی میکرد. شرکتهای بزرگ اقتصادی و تعاونی در این دورهتوسط حزب بعث تشکیل شد که تقریبا اقتصاد عراق را در دست داشتند.
از سوی دیگر اقدامات صدام در راستای حکومت الیگارشی بود؛ یعنی کسانی در این سیستم منصب میگرفتند که یا اعضای وفادار حزب بعث بودند یا همشهری صدام از تکریت بودند و صدام به آنها اعتماد داشت. در چنین سیستمی، منابع مالی به جای آنکه صرف مردم شود، میان نزدیکان و وفاداران صدام حسین تقسیم میشد.
نارضایتی عمومی در عراق بسیار زیاد شده بود و وضعیت این کشور پس از جنگ با عراق و کویت بسیار از هم پاشیده بود. صدام پس از جنگ بار دیگر دست به نوسازی اقتصادی زد اما این بار فضای خفقان و رعب و وحشت ایجاد شده در عراق، اجازه هیچگونه اصلاحی نمیداد.
در شرایط نارضایتی داخلی و تقابل خارجی، طبیعی بود که احتمال دخالت کشورهای خارجی و بروز حمله خارجی بیشتر شود. حمله آمریکا به عراق در چنین شرایطی اتفاق افتاد و جورج بوش عراق به داشتن سلاح اتمی و شیمیایی متهم کرد. صدام گزارشی یازده هزار صفحهای به سازمان ملل نوشت و درباره تسلیحاتش توضیح داد اما تاثیر گزارش ۱۰ صفحهای سازمان سیا از گزارش صدام بیشتر بود و آمریکا به عراق حمله کرد و پس از چند روز صدام نیز در زیرزمینی دستگیر شد و در آیینی بیافتخار او را به دار آویختند.