فیلمسازی به سبک ایرج ملکی/ گافهای فیلم تبلیغاتی قاضی زاده هاشمی
رویداد۲۴ رایان حسینی: انتخابات ریاست جمهوری در ایران فرصتی است تا همچنانکه سیاستمداران در دنیای واقعی بازی میکنند، چند روزی هم مقابل دوربین نقش فرد دیگری را بازی کنند. فیلم تبلیغاتی امیرحسین قاضی زاده هاشمی نمونهای از همین مثال بود که یک سیاستمدار به تصنعیترین شکل ممکن نقش یک منجی را بازی میکرد و خود را در قامت «یوسف پیامبر» میدید که با آنکه جوان است، اما بر دیگران ولایت دارد؛ چنانچه یوسف پیامبر نیز بر پدرش یعقوب ولایت داشته است.
فیلم تبلیغاتی قاضی زاده هاشمی شب گذشته از تلویزیون پخش شد. بخشهایی از این فیلم در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و کاربران مصنوعی بودن فیلم را دستمایه شوخیهای خود قرار دادند. احتمالا سایر کاندیداها از این پس مدیون قاضی زاده هاشمی باشند چراکه هماکنون تصور عمومی این است که سایر فیلمها نیز به همین شیوه قرار است مدتی باعث انبساط خاطر مخاطبان تلویزیون ایران باشد! مخاطبانی که فیلم را دیده بودند، میگفتند احتمالا کارگردان آن ایرج ملکی بوده زیرا این حد از توهم و اگزجره بودن طبیعی نیست.
فیلم قاضی زاده هاشمی با سکانسی از حضور او در بیمارستان آغاز شده است؛ قاضی زاده قرار است بیماری به نام «شادی ایرانی» را عمل کند که یک غده راه تنفسش را گرفته است اما دکتر قبلی او آقای سوهانی (بخوانید روحانی) گفته بیمار باید «عمل زیبایی» کند و دکتر قاضی زاده هاشمی به ناگاه همچون یک سوپرمن شادی ایرانی را عمل میکند و مشکلات حل میشود. تمام این اتفاقات در حالی میافتد که دکتر سوهانی برای دیدن دخترش به انگلستان رفته است!
تیم سازنده فیلم اطلاعی از موضوع نداشته، اما خود قاضی زاده هاشمی که پزشک جراح بود، حداقل میتوانست این گاف را ندهد که برای بررسی چنین غدهای از عکس معمولی رادیولوژی استفاده نکند و عکس «ام.آر.آی» را دستش بگیرد! به این ترتیب دکتر قاضی زاده هاشمی عکس ستون فقرات را مشاهده میکند و از مشکل غده تنفسی میگوید.
اسمگذاری فیلم تبلیغاتی به سبک فیلمهای فریدون جیرانی انجام شده که فامیل زنهای فیلمهایش را «مشرقی» میگذارد (هستی مشرقی، میهن مشرقی، دنیا مشرقی و ...) و حالا محمدعلی باشه آهنگر کارگردان فیلم هم همان ایده گلدرشت را در این فیلم تبلیغاتی تکرار کرده است. نوع دیالوگها آنقدر تکراری و تصنعی است که مخاطب ناخودآگاه به یاد سریال و فیلمفارسیهای ایرانی میافتد، وقتی زنگ خانه را میزنند و یکی از بازیگران سریع میگوید: «ها، یعنی کی میتونه باشه»
از بخش بیمارستان، سازندگان فیلم وارد سخنرانی قاضی زاده هاشمی در نشست خبری شدهاند و بخشهایی از آن را در فیلم گنجاندهاند. به این ترتیب همان حرفهایی که در مستند زده شده، این بار در مصاحبه تکرار شده است. یعنی مخاطب نمیفهمد تفاوت این دو نوع سخن گفتن چیست. تیم سازنده میتوانست همان حرفهای نشست خبری را در فیلم بگنجاند و زحمت ساخت مستند و بازی کردن قاضی زاده هاشمی را هم به خود ندهد، چراکه همان شعارهای گلدرشت سخنرانی در فیلم هم استفاده شده است. احتمالا اگر این شیوه در پیش گرفته میشد، دکتر قاضی زاده چند میلیونی هم صرفهجویی میکرد و نیازی به اینهمه دردسر نالازم هم نبود!
در بخشی از همین نشستهای خبری که تبدیل به فیلم تبلیغاتی مستند شده، اوج شعارهای پوپولیستی برای جلب رای گنجانده شده است؛ از جمله اینکه سهم فلان استان از معدن و پالایشگاه و ذخایر آن باید برای همان استان باشد. این جمله تنها برای استفاده ابزاری از آرای قومیتهای مختلف گفته شده، مگر آنکه کاندیدا بتواند آرای خوزستان و ایلام و ... را به دست آورده باشد، اگرچه منطق ۲۰ ذخیره هر استان برای همان استان اساسا با علم اقتصاد همخوانی ندارد. اگر چنین باشد فردا مثلا باید به ساکنان استان خراسان جنوبی گفت چون فلان پالایشگاه بزرگ ندارید، پس ایرادی ندارد وضع اقتصادی خوبی نداشته باشید!
در همان بخشی از سخنرانی قاضی زاده هاشمی گذاشته شده که میگوید به عنوان پزشک میگویم که مدیریت کرونا خوب نبود و جان انسانهای بسیاری را گرفت. اتفاقا این بخشی است که او نباید در قامت پزشک درباره آن سخن بگوید. این همان بخشی است که به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نمایندگان مجلس امروز باید پاسخگوی آن باشد که چرا به وظیفه نظارتی خود عمل نکرده است؟ چرا آنقدر در نظارت بر دولت سهل گرفتند که حتی بودجه را در صحن نیاوردند؟ چرا جلسات مجلس را تعطیل کردند تا دولت هر کاری بخواهد بکند؟ به این ترتیب قاضی زاده هاشمی جایی که باید در مقام نظارتکننده جوابگوی عملکرد خود باشد، موضع خود را به پزشک تغییر میدهد و ژست طلبکار به خود میگیرد.
در جای جای فیلم تبلیغاتی قاضی زاده هاشمی با یک شهید سخن میگوید و به سبک آثار حاتمیکیا ولی با شعارهای گلدرشت فیلم جلو برده میشود و پشت ماشین هم با تلفن برای بقیه خط و نشان میکشد. احتمالا قاضی زاده هاشمی به خاطر همین سکانس، یک جریمه بدهکار پلیس راهنمایی رانندگی باشد!
اوج فیلم زمانی است که قاضی زاده هاشمی به خانه مادرش رفته است. کاری به این نداریم که چرا در خانه را پشت سرش نمیبندد. قسمت مهم اینجا بود که قاضی زاده هاشمی زمانی که میگفت باید بعضیها را از سفر انقلاب پاک کرد، سفره را در همان پذیرایی خانه میتکاند. این بخش فیلم بسیار سوژه کاربران هم شده بود و میگفتند فقط تو زحمت نکش کاری کنی چون خانه را کثیفتر میکنی!
قاضی زاده هاشمی در همان سکانس به مادر میگوید دو سال است که در حال تدوین برنامه ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است و کاملا آماده است. برای اینکه عمق دو سال فعالیت قاضی زاده هاشمی برای رسیدن به ریاست جمهوری را بدانید کافیست به تغییر ناگهانی نام دولتش توجه کنید. عنوان دوره ریاست جمهوری او تا همین دو روز پیش «دولت اعتماد» بود و ظرف چند روز به «دولت سلام» تغییز کزد. نکته جالب اینجاست که او در طول این دو سال و سالهای قبل دقیقا نماینده مجلس بوده است. این یعنی باید از او پرسید چه زمانی قوت کرده چنین برنامهای برای اداره کشور بنویسد؟ اگر او اینقدر چابک و حاضر بهیراق بوده، چرا ایدههای طلایی خود را از مجلس آغاز نکرد و از رقابت با قالیباف کارش را شروع نکرد؟
در سکانس نهایی فیلم هم قاضی زاده هاشمی کمربندش را میبندد و سوار بر هواپیما از دل شب تصویر به روشنایی و پیشرفت کات میخورد؛ اتفاقا مکانهای پیشرفت هم جایی نشان داده میشود که تمامی در دولتهای قبل اتفاق افتاده و ربطی به قاضی زاده هاشمی نداشته است.