فتحعلی اویسی بازیگری که استعدادش در ساختارهای مبتذل هدر رفت
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: فتحعلی اویسی یکی از قدرنادیدهترین بازیگران سینمای ایران است. بازیگری که در دهه شصت چند نقش مکمل درخشان بازی کرد و با کارگردانان بزرگی کار کرد، اما به تدریج و به دلیل عوض شدن اتمسفر و حال و هوای فیلمها و سریالها و جاافتادن ساختاری مبتذل در سینما و تلویزیون ایران مجبور به بازی در آثاری شد که جای دفاع نداشت.
اویسی در سال ۱۳۲۴ در شهر قم به دنیا آمد. به آمریکا رفت و در سال ۱۳۵۳ از رشته بازیگری و کارگردانی از دانشگاه تگزاس فارغالتحصیل شد و بعد از بازگشت به ایران چهار سال طول کشید تا کارش را در سینما شروع کند. اولین کار او بازی در فیلم قدغن علیرضا داوودنژاد در سال ۱۳۵۷ بود.
کارنامه بازیگری فتحعلی اویسی
دهه شصت نقطه اوج کارنامه حرفهای فتحلی اویسی است؛ بازی در آثار کارگردانانی مانند ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و بهروز افخمی از او بازیگری ساخت که میتواند در نقشهای مکمل کولاک کند. اویسی به واسطه قد بلند، چهره خشن و توانایی در استفاده اجزای صورت خیلی زود به گزینه مناسبی برای بازی در نقشهای منفی بدل شد.
بخش درخشان کارنامه فتحعلی اویسی در سینما بازی در نقش سرهنگ در فیلم همیشه ماندگار ناصر تقوایی یعنی ناخدا خورشید است. سرهنگ که هیچگاه نظامی نبوده و به دروغ این لقب را به روی خودش گذاشته سردسته تبعیدیهای حاضر در جزیره است. سرهنگ مردی است خشن، باهوش و به شدت بیرحم که تبعیدیهای خطرناک را مثل موم در دست دارد. اوست که تقابل نهایی را با ناخدا رقم میزند و باعث رخ دادن تراژدی نهایی فیلم تقوایی میشود.
مهمترین کاری که اویسی در ناخدا خورشید انجام میدهد این است که اجازه نمیدهد در میان انبوهی از بازیهای درخشان بازیاش گم شود. او با تکیه بر صدای بم و درخشان عطاالله کاملی از سرهنگ مردی مقتدر و سرد و گرم چشیده میسازد که مشخص است پیشینه سیاسی محکمی دارد.
فتحعلی اویسی در فیلم ناخدا خورشید
بیشتر بخوانید: ناصر تقوایی؛ اسطوره منزوی سینمای ایران
جای خالی ناخدا خورشید در روزگار خالتورها/ مرثیهای برای سینما در روز ملی سینما
با ناخدا خورشید فتحعلی اویسی بدل به همان بازیگری شد که میتوان برای بازی در نقشهای مکمل مهم به او اعتماد کرد. اویسی این توانایی را با بازی در فیلم «سرب» مسعود کیمیایی ثابت کرد. در سرب او یک قاتل شرور به نام «یزقل» است که برای صهیونیستها در ایران کار میکند. قاتلی ایدئولوژیک که از کشتن به خاطر دفاع از ایدئولوژی خود و گسترش آن هیچ هراسی ندارد.
اویسی این نقش را با چنان ظرافتی ایفا کرد که بازیاش بیشتر از تمام بازیگران این فیلم مورد توجه قرار گرفت. بازی در نقش سیاسی دیگری به نام «مشدی علیشاه» از چهرههای مبارز نهضت جنگل باعث شد اویسی بدل به بازیگری شود که توانایی بازی در هر نقشی را دارد.
به گزارش رویداد۲۴ «بانو» را میتوان آخرین کار واقعاً متفاوت فتحعلی اویسی دانست؛ در نقش دلالی موذی که در دسیسه با قربان سالار، بانو را به نابودی میکشانند. بعد از آن اویسی به تدریج حضور کمرنگی در سینما و تلویزیون پیدا کرد و با عوض شدن ساختار فیلمها و سریالها که همگی به سمت ابتذال حرکت میکرد در آثاری ظاهر شد که خاطرات خوش اولیه آثار او را هم از بین برد. این انتخابها را نمیتوان تقصیر خود بازیگر دانست و او را بابت بازی در چنین فیلمها و سریالهایی ملامت کرد.
آغاز دهه هشتاد و ابتذال بازیگران مهم سینمای ایران
بازیگران بزرگتر و مشهورتر از فتحعلی اویسی مانند علی نصیریان، جمشید مشایخی و محمدعلی کشاورز هم به دام بازی در این آثار مبتذل افتادند و کارنامهشان پر شد از انبوهی آثار مبتذل که جای دفاع نداشت؛ بنابراین مشکل را نه در خود انتخابهای بازیگر که باید در ساختاری جستجو کرد با تکیه بر سیاستزدایی و فراری دادن نخبگان عرصه نمایش باعث نابودی ساختارهایی شدند که از دل آنها آثار فاخری مانند سرب، ناخدا خورشید و کوچک جنگلی بیرون میآمد.
همین که فتحعلی اویسی در دهه هفتاد در کمدی سیاسی متفاوتی مانند «کاکتوس» بازی کرد و چند سال بعد مجبور شد در آثار نازلی مانند «کمربندها را ببندیم» و «بدون شرح» و «باعچه مینو» بازی کند، نشانگر همین تغییر ساختارها و حرکت آثار نمایشی به سمت ابتذال است. وقتی بازیگر در چنین فضایی قرار میگیرد نمیتوان از او انتظار داشت که یک تنه در برابر سیستم برآشوبد و با عصیان سیستم را اصلاح و در آثار درخشانتری بازی کند. بازیگر در نهایت انتخاب میشود و میان انتخابهایی که دارد انتخاب میکند؛ بنابراین نزول کارنامه هنری اویسی را باید تقصیر ساختاری دانست که بازیگران را وادار به انتخاب از میان آثاری میکنند که تمامشان مبتذل است.
فتحلی اویسی بازیگر خوبی بود که در یک ساختار مبتذل استعدادش به هدر رفت. بازیگرانی مانند او بسیار زیاد هستند که در چنین ساختاری نابود شدند و استعدادشان به هدر رفت. اویسی میتوانست بازیگر دیگری باشد. بازیگری که میتوانست درخشش دهه شصتش را ادامه دهد، اما اسیر در یک ساختار مبتذل مجبور به تن دادن به قواعدی شد که در نهایت کارنامه هنری او را پُر کرد از آثار مبتذلی که خاطرات خوش بازیهای ابتدایی او را هم از بین برد؛ بنابراین باید گفت فتحعلی اویسی از آن استعدادهای نابی بود که در یک ساختار مبتذل تلف شد.
در بعد سرگرمی و ایجاد نشاط در جامعه هم بسیار موفق بوده است.