تنها نمایندهای که به بنی صدر رای موافق داد
رویداد۲۴ در جریان بررسی کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر، ۱۷۷ نماینده مجلس رای به برکناری رئیس جمهور دادند و در مقابل ۱۲ نفر رأی ممتنع و یک نفر به عدم کفایت بنیصدر رای مخالف داد.
در جلسه مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، احمد سلامتیان، عزتالله سحابی، علیاکبر معینفر، احمد غضنفرپور، سید محمدمهدی جعفری، محمد مجتهد شبستری، علی گلزاده غفوری، اعظم طالقانی، حسین انصاریراد، احمد صدر حاج سیدجوادی و هاشم صباغیان حضور نداشتند.
بیشتر بخوانید: ابوالحسن بنی صدر؛ صعود و نزول نخستین منتخب تاریخ ایران
به گزارش رویداد۲۴ پیش از برگزاری جلسه عزتالله سحابی با برکناری بنیصدر مخالفت کرد و سخنرانی هم کرد اما در روز برگزاری جلسه نمایندگانی همچپون حسن آیت، آیتالله خامنهای، حجت الاسلام موسوی خوئینیها، عبدالحمید دیالمه، محمد رشیدیان، فؤاد کریمی و محمد یزدی سخنرانی کردند و با این وصف از ۱۷۸ نماینده حاضر، ۱۷۷ نماینده رای موافق دادند و در این میان تنها نمایندهای که رای عدم کفایت نداد، صلاح الدین بیانی نماینده خواف بود.
صلاح الدین بیانی در سال ۱۳۱۷ در شهرستان خواف متولد شد و در سال ۱۳۷۴ در مشهد درگذشت. او نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه خراسان رضوی (خواف) از شهر نشتیفان از خراسان و نخستین نماینده مجلس شورای اسلامی از شهرستان خواف بوده است.
صلاح الدین بیانی فارغ التحصیل رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران بود که پس از کسب مدرک خود ابتدا به قاضی در شهرستان اسفراین خراسان (خراسان شمالی کنونی) فعالیت میکرد و پس از مدتی به سمت بازپرس دادگاه بیرجند (خراسان جنوبی کنونی) منصوب شد.
بیانی سال سال ۱۳۵۴ از قضاوت کنارهگیری کرد و وکیل شد و پس از انقلاب نیز از طرف مردم خواف و رشتخوار با کسب ۲۲٬۶۷۵ رای برابر با ۶۰/۵ ٪ آراء به مجلس راه یافت.
سخنرانی آیت الله خامنهای در مخالفت با بنی صدر
متن سخنان صلاحالدین بیانی در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ به علیه عدم کفایت بنی صدر
رئیس مجلس هاشمی رفسنجانی: کسی به عنوان مخالف نمیخواهد صحبت کند؟
بیانی: من پنج دقیقه میخواهم صحبت کنم.
رئیس: آقای بیانی بفرمایید.
بیانی: بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا بمن توانائی آن را بده که حقیقت را بگویم و از این جوی که در اینجا ایجاد شده است نترسم. من تا همین ساعت که اینجا بودم قصد صحبت به عنوان موافقت از آقای بنیصدر نداشتم. شاید رای بعنوان موافقت با بنی صدر میدادم. چون برای من الان ثابت است که ملت ایران هنوز بنی صدر را میخواهد (همهمه نمایندگان) و، اما آنچه که مرا وادار کرد که در اینجا صحبت کنم، این بود که در اینجا آقای دیالمه اسنادی را ارائه داد که آقای بنی صدر در ۱۵ سال قبل فلان و فلان بوده عضو جبهه ملی بوده، با فلان شخص رابطه داشته. با فلان کس چکار کرده است.
من میخواهم ببینم وقتی که ما امام را مدیر و مدبر میدانیم وقتی که به امام معتقدیم که حکم ریاست جمهوری بنی صدر را که امضاء کرده اند حتما تحقیق کردهاند. حتما در مورد سابقه و علم و تدبیر ایشان در تمام این موارد تحقیق کردهاند. یا ما باید در تدبیر امام شک بکنیم یا در سیاست بنیصدر ما در تدبیر امام هیچ شک نداریم. امام هم تا به حال ایشان را رد نکرده است.
اگر نظری دادهاند به عنوان یک نظر مشورتی دادهاند در اسلام نظر مشورتی تمام نظرها مساوی است. در آن جائی که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جلسه تشکیل میداد از همه یاران مشورت میخواست هر کس هر نظری را که داشت میداد هیچوقت پیامبر (ع) نظر خودش را از نظر دیگران برتر نمیدانست گاهی نظر علی بن ابیطالب (علیه السلام) گاهی نظر فاروق اعظم، و گاهی نظر بقیه اصحاب را قبول میکرد.
در اینجا در این چندروز و از صبح افرادی که اینجا صحبت کردند گفتند که امام ایشان را رد کرده است. خیر، امام رد کردن ایشان را به نظر ما نمایندگان ملت واگذار کرده است. ما در اینجا باید خودمان تحقیق و بررسی بکنیم و به نتیجه برسیم که آیا ملت هواخواه بنی صدر هست یا نیست؟ ما باید در این مورد تحقیق بکنیم که آیا بنی صدر عدم سیاست داشت یا افرادی که با او درگیر بودند؟
یکی از نمایندگان: آقای هاشمی آیا رئیس هیچ توضیحی نباید بدهد؟
بیانی: در اینجا موضوعی که مطرح شد برای نخست وزیری آقای رجائی بود.
رئیس: حق خودشان است و دارند بحث میکنند.
بیانی: اگر من بجای بنی صدر بودم اگر صد مرتبه هم مجلس نخست وزیر را رد میکرد باز من برای صد و یکمین مرتبه معرفی میکردم. در آنجا این فشار مجلس بود که بنی صدر آقای رجائی را انتخاب کرد؛ و این عدم سیاست بنی صدر نبود.
در مورد شورایعالی قضائی تذکر میداد و لازم بود که تذکر بدهد. من هم که نماینده هستم این وظیفه را دارم باید تذکر بدهد. تنظیم کننده قوا بود باید تذکر میداد. در آنجا هیچ اثر و نشانه بیسیاستی بنظر من در او پیدا نشد. غیر از اینکه مجلس از حزب خاصی اکثریت دارد و این حزب خاص از اول بنی صدر را نمیخواست. اما ملت ایران خواست؛ و یازده میلیون باو رای داد با آن تدبیری که امام از او میدانست، امام او را تایید کرد.
امام اگر در آن زمان تحقیق نکردهاند اصلا در مقابل خدا مسئولند. اما من معتقدم امام تخقیق کردهاند و تدبیر و درستی و صداقت ایشان را دانستهاند. یعنی در آنجا در مورد ولایت فقیه هم که رای میداده دلیل نبوده که تمام نمایندگان مجلس خبرگان به ولایت فقیه رای بدهند اگر اینطور بوده است که به رایگیری احتیاج نبوده است. هر کسی نظری دارد.
بحث در این است که بعد از اینکه حکومتی و رژیمی پذیرفته شد به آن وفادار شد اگر قرار باشد در آنجا که به ولایت فقیه رای نداده است این، نظرش بوده است، بعد که این رژیم را پذیرفت الزام داشت نظر اکثریت را اجراء کند و به نظر من نظر اکثریت را تا به حال اجراء کرده است. و، چون من بیش از پنج دقیقه قصد صحبت نداشتم به همین اندازه اکتفا میکنم و من با عدم صلاحیت سیاسی بنی صدر موافق نیستم و هنوز اورا سیاستمدار مدبر برای ایران میدانم.