خدانور لجعی کیست و چگونه کشته شد؟
رویداد۲۴ رایان حسینی: هر اعتراض و جنبشی که در جهان رخ دهد نمادهایی دارد؛ نمادهایی که به باور معترضان، از یکسو سرکوبشان را روایت کند و از دیگرسو باعث حفظ و استمرار اعتراضات شود. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست؛ چنانچه اساسا اعتراضات ۱۴۰۱ از ۲۵ شهريور در واکنش به درگذشت مهسا امینی و با نماد او آغاز شد و بعد از آن نامهایی همچون نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده و نسرین قادری و نسیم صدقی دهها چهره دیگر به عنوان نماد معترضان بودند.
در تمام موارد روایت مقامات رسمی این بود که درگذشت آنها هیچکدام ارتباطی به اعتراضات نداشته است و عمدتا اعلام شد این افراد یا بیماری زمینهای داشتهاند یا خودکشی یا گاه حوادث عجیبی برایشان اتفاق افتاده است؛ مثلا درباره نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده دلیل فوت، خودکشی ذکر شد یا درباره نسرین قادری مصرف بیش از حد متانول دلیل مرگ عنوان شد؛ درباره نسیم صدقی هم روایت این بود که به او تیر شلیک شده اما حادثه در یک باغ خارج از شهر و با تفنگ وینچستری که در کنار او بوده رخ داده است.
یکی از نامهایی که این روزها به عنوان جانباخته در اعتراضات مردم مطرح شده، خدانور لجعی یا خدانور لجهای است. درباره او گفتهاند حتی شناسنامه هم نداشته است اما نام او از این جهت پرتکرار شد که تصویر غمناکش با دستان بسته به یک میله پرچم انتشار یافت؛ در حالی که یک لیوان آب هم جلویش بود.
پس از انتشار وسیع نام خدانور لجعی، دادستانی توضیحاتی داد؛ توضیحاتی که اتفاقا انگیزه اصلی نوشتن گزارش شد. در این خصوص فرض را بر آن گرفتهایم که بند به بند توضیحات دادستانی درست و بیاشکال است و همه چیز آنگونه که مقامات رسمی اظهارنظر میکنند مستند و مستدل است، اما عجیب آنکه همین «توضیحات درست» دهها باگ، ایراد، ابهام و تناقض دارد که شاید عادیترین شهروند هم بتواند به آن پی ببرد. در ادامه گزارش این خلاءها بررسی شده است.
تصویر بستن خدانور لجعی به میله پرچم
چگونه سارق حرفهای با سابقه ۱۶ سرقت با وثیقه آزاد شده است؟
۱) مهدی شمسآبادی دادستان سیستان و بلوچستان خدانور لجعی را به عنوان «سارق حرفهای» و «تبعه افغانستان» معرفی کرده و در توضیح گفته «فردی که در رسانهها عکسش منتشر شده، «صادق کبدانی» ملقب به «یاغی» و مشهور به خدانور لجهای است. این فرد به جرم ۱۶ فقره سرقت در تیرماه امسال بازداشت شده و پس از طی مراحل قانونی و برگزاری دادگاه، با قرار وثیقه آزاد شده بود.»
فرض کنید همانطور که دادستان سیستان و بلوچستان اعلام کرده، خدانور لجعی سارق حرفهای بوده و ۱۶ فقره سرقت هم کرده است. اگر چنین فرضی درست باشد، چگونه است که سارقی که لقبش «یاغی» است، با قرار وثیقه آزاد شده است؟ بازپرس یا قاضی براساس کدام قانون چنین اختیاری داشته یا دستکم چنین خطای را کرده که یک سارق حرفهای را نه برای یک بار بلکه با ۱۶ سابقه سرقت آزاد کند؟
آیا در اولین اقدام نباید بازپرس، قاضی پرونده و حتی شخص دادستان به خاطر چنین تصمیمی برکنار شوند؟ یعنی قاضی با یک سارق حرفهای در پروندهای سنگین روبرو بوده، اما متهم را صرفا به قید وثیقه آزاد کرده است؟
با فرض صحت همین ادعا در خصوص سارق حرفهای بودن خدانور لجعی، آیا نباید تمام مقامات قضایی مرتبط به این فرد بابت قصور و بیتوجهی نسبت به آزادی یک سارق حرفهای و رها کردن آن در جامعه آنهم صرفا با یک قرار وثیقه! ضمن خلع ید از مسئولیت، به دادگاه انتظامی قضات احضار میشدند؟
درواقع میتوان دهها سوال دیگر مطرح کرد! مثلا ۱۶ سرقت در کجا اتفاق افتاده؟ نوع سرقتها چه بوده؟ شاکیان و مالباختگان چه کسانی هستند؟ هربار چگونه دستگیر شده؟ متهم در چه تاریخهای بازداشت شده است؟ شماره بایگانی این پروندهها چیست؟ هربار پرونده متهم در کدام شعبه رسیدگی شده است؟ هربار در کدام بازداشتگاه یا زندان نام او ثبت شده است؟ آیا مالباختگان به آزادی متهم رضایت داده بودند؟ وثیقه یا وثایق ۱۶ سرقت چقدر بوده است و چه کسی وثیقه گذاشته است؟ نکته دیگر اینکه خدانور لجعی متولد ۱۳۷۴ است؛ یعنی کلا ۲۶ - ۲۷ سال سن داشته است. چگونه در این سن، توانسته ۱۶ سرقت حرفهای انجام دهد؟
ایرانی بودن یا افغانستانی بودن تفاوتی ایجاد میکند؟
۲) در توضیح دیگر گفته شده خدانور لجعی افغانستانی بوده است. مگر افغانستانی یا ایرانی بودن در ماجرا تفاوتی میکند؟ در این مورد اصلا فرض درست را بر همان توضیح دادستانی میگیریم که واقعا افغانستانی بوده است. آیا آزاد کردن یک تبعه افغانستان سابقهدار با ۱۶ فقره سرقت حرفهای اشتباه، خطا و قصور بزرگتری نبوده است؟
چرا خدانور لجعی به میله بسته شد؟
۳) در توضیح دیگری، شمسآبادی دادستان سیستان و بلوچستان درباره تصویر گفته «مکان عکس حیاط کلانتری ۱۵ زاهدان است که این سارق پس از دستگیری به آنجا منتقل شده اما به علت پُر بودن بازداشتگاه کلانتری، متهم زمانی کمتر از نیم ساعت به میله حیاط دستبند میشود تا وضعیت تعدادی از افراد در بازداشت مشخص شود و پس از آن این سارق به بازداشتگاه منتقل شود. در توضیح لیوان آبی که کنار متهم است، صادق کبدانی از ماموران درخواست آب میکند و آنها نیز یک لیوان آب در حیاط کلانتری برای این سارق سابقهدار فراهم میکنند و پس از نوشیدن آب توسط متهم، همان افسر پلیس لیوان آب را روی سکو میگذارند.»
حقیقت این است که این توضیح نیز ابهامات و سوالات بیشتری ایجاد کرد. اول اینکه فرض را باز بر این میگیریم که واقعا کلانتری پر بوده است. اگر یکبار گذرتان به یک کلانتری در هر نقطهای از ایران بیفتد، میفهمید که هیچکس حق بردن موبایل یا دوربین به هیچ کلانتری یا مراکز نظامی را ندارد. بنابراین سوال مهم این است که چه کسی در چنین وضعیتی از یک متهم عکس گرفته است؟ آیا جز این است که فردی از افراد کلانتری با موبایلش عکس گرفته است؟ خانواده خدانور گفتهاند بازداشت بر سر یک درگیری بوده و با انتشار این عکس میخواستند خدانور را تحقیر کنند. فرض میکنیم چنین سناریویی دروغ است، اما باز هم سوال باقی است؛ چه کسی و این بار با چه منظوری عکس گرفته است؟
وقتی دادستانی درباره ریز جزییات ماجرا هم اطلاع دارد و از نحوه آب خوردن یک متهم هم خبر دارد و میگوید «خدانور نصف لیوان آبش را خورده و بقیه را همانجا گذاشتهاند!!» آیا به پاسخ جزییات دیگر فکر نکرده است.
طبق توضیحات دادستانی باید به این نتیجه برسیم که روز بازداشت تمام اتاقهای بازداشت پر بوده و دوربینهای مداربسته بازداشتگاه این گفته را تایید میکند و به نحویکه حتی امکان سر پا بودن متهم در یک اتاق بازداشت وجود نداشته است! اطلاعات ما در این مورد کافی نیست و نمیدانیم آیا در آن روز خاص «آنهم در نیم ساعت» واقعا کلانتری در این حد شلوغ بوده یا خیر! اما میتوان اینگونه گفت که اگر چنین بوده باشد، معمولا متهم با یک دستنبد به صندلی بسته میشود، نه اینکه فرد را در وسط حیاط به میله پرچم دستبند بزنند!
حتما فیلم دوربینهای مداربسته از لحظه وروود متهم به کلانتری میتواند هرپرسشی را پاسخ دهد. اینکه چرا متهم به میله پرچم بسته شده است؟ آیا واقعا اتاق بازداشتگاه پر بوده است؟ آیا متهم واقعا آب را نوشیده یا لیوان صرفا به منظور تحقیر او در مقابلش قرار داده شده؟ چه کسی در چنین وضعیتی از متهم عکس گرفته و تصویر او با چه انگیزهای در فضای مجازی منتشر شده است؟
یعنی حتی اگر روایتی که دادستان سیستان و بلوچستان گفته، مو به مو درست باشد و هیچ روایت غیررسمی را هم نپذیریم، باز هم قوه قضاییه در نخستین اقدام باید آنها را به دلیل خطاهای مکرر فقط در همین یک فقره برکنار کنند؛ چه آنکه این روایت دهها ابهام دارد و در صورت صحت هم سوالات بیشتری ایجاد میکند. البته میدانیم چنین اتفاقی رخ نمیدهد و کسی برکنار نخواهد شد.
درست است که در فضای بحرانی امکان هرگونه تصمیمی وجود دارد که گاه «ناخواسته» و «در لحظه» است، اما تمام اعتبار یک نیروی نظامی و یک عضو آموزشدیده یا یک فرمانده این است که بتواند در «شرایط بحرانی» بهترین تصمیم را بگیرد. با این توضیح، آیا نیروهای نظامی در این ماجرا و ماجراهای مشابه، بهترین و کمهزینهترین تصمیم را گرفتهاند؟ آیا توضیحات آنها میتواند افکار عمومی را قانع کند؟
تمام حرف این گزارش آن است که اگر مبنا را بر اظهارات رسمی بگذاریم و درباره هیچ روایتی سخن نگوییم، چه کسی است که قانع شود؟ شاید تنها بخشی که قابل قبول باشد، همین است که این تصویر ارتباطی به اعتراضات ۱۴۰۱ نداشته و مربوط به تیرماه امسال است.
خدانور لجعی چگونه کشته شد؟
۴) به گزارش رویداد۲۴ قوه قضاییه درباره کشته شدن خدانور اعلام کرده «خدانور لجعی در تاریخ ۱۰ مهر ماه در جریان یک درگیری کشته شده است.» البته به گفته داستانی، «در در روز ۱۰ مهر ماه که خدانور کشته شده هیچ درگیری در استان و شهر زاهدان گزارش نشده است.»
به عبارت دیگر قوه قضاییه معتقد است که خدانور لجعی یک سارق حرفهای بوده که در درگیریهای شخصی کشته شده است، اما برخی معتقدند نشانههایی وجود دارد که خدانور در جریان اعتراضات و بر اثر گلوله مستقیم جان باخته است.
شاید آنگونه که قوه قضاییه اعلام کرده، خدانور در جریان اعتراضات کشته نشده است. شاید هم روایت نزدیکان او درست باشد، اما نکته مهم آنجاست که مرگ خدانور لجعی نیز مانند بسیاری مرگهای دیگر که در جریان اعتراضات رخ داده، توضیح قانعکنندهای از نگاه بخشی از مردم نداشته است و موضوع آنجا مبهمتر میشود که گویا در سیستان و بلوچستان برای استفاده از گلوله جنگی نگرانی برای «اسراف» هم وجود نداشته است! چنانچه معینالدین سعیدی نماینده مجلس در تذکر خود در صحن علنی مجلس به این مسئله اعتراض کرده بود که در شهرهای دیگر از گلولههای پلاستیکی برای برخورد با معترضان استفاده میشود اما در استان سیستان و بلوچستان از گلوله جنگی استفاده شده است.
البته عبدالرضا مصری نائب رئیس مجلس نیز در پاسخ به این تذکر که پس از قطع کردن میکروفن معینالدین سعیدی مطرح شد، این موضوع را تایید کرد و گفته بود: «آقای سعیدی آیا وقتی که در منطقه یا محلی، گذشته از اینکه در چه منطقه جغرافیایی در ایران عزیز قرار گرفته، نیروی مسلح نیروی انتظامی ما حمله مسلحانه صورت میگیرد، شما میخواهید که برای آنها شیرینی پخش کنیم؟ آیا شما می خواهید که ما از کیان مملکت دفاع نکنیم و آیا می خواهید در مقابل کسانی که تجزیه ایران را در سر دارند، سر تعظیم فرود آوریم؟»
حقیقت آن است که پاسخهای مقامهای رسمی به نحوه کشتهشدن جانباختگان در روزهای اعتراضات اصلا قانعکننده نیست و همین پاسخهای متناقض باعث شده باورپذیری توضیحات رسمی، بسیار اندک باشد؛ کما اینکه درباره درگذشت نیکا شاکرمی هم کمتر کسی پذیرفت که فردی در خیابان و در اعتراضات بوده اما یکی دو ساعت بعد خودکشی کرده باشد.
در مورد چهرههای دیگر جانباخته نیز تردیدهای جدی وجود دارد؛ چنانچه درباره فوت خود مهسا امنیی که اساسا اعتراضات در واکنش به اتفاق رخ داده برای او آغاز شد نیز هنوز پاسخ قانعکنندهای داده نشده است. روز گذشته صالح نیکبخت وکیل خانواده مهسا امینی اعلام کرد حتی هنوز اصل پرونده برای مطالعه در اختیار آنها قرار داده نشده است.
۵) در تمام وقایع و حوادث مختلف، احتمال قصور ماموران یا افراد خودسر وجود دارد؛ چنانچه احتمال دخالت و نقشآفرینی ماموران و نفوذیهای کشورهای دیگر نیز وجود دارد و این مسئلهای نیست که کسی آن را منتفی بداند، اما نکته مهم اینجاست که وقتی رسیدگی به یک پرونده در فضای غیرشفاف صورت بگیرد، نتیجهای جز این به دست نمیآید که خطای یک مامور یا اشتباه یک گروه به پای کل نیروی انتظامی یا سیستم یک کشور گذاشته میشود و اتفاقا در تحلیلی عجیب و البته نادرست، نیروی انتظامی یا دستگاه مربوطه حاضر است چنین هزینهای را به گردن خود یا حاکمیت بیندازد اما همچنان حامی یک مامور خودسر یا یک لباس شخصی ناشناس باشد!
ماجرا آنجا مبهمتر و پرسشبرانگیزتر میشود که بدانیم تمامی مواردی که به زعم نیروی انتظامی، نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی، معترضان عامل اقدامی خاص بودهاند، یک فرد به عنوان «عامل» دستگیر شده و عمدتا هم جلوی دوربین صداوسیما برده شده است، اما از سمت مقابل هیچ اتفاقی رخ نداده است؛ مثلا عکس افراد لباس شخصی که در دانشگاه گاز اشکآور انداختهاند، کاملا مشخص است اما هیچکس دستگیر نمیشود یا تصویر مامورانی که با باتوم شیشه ماشینها را خرد میکنند یا پنجره خانه مردم را میشکنند، کاملا واضح است و حتی لباس آنها مشخص میکند که مربوط به کدام ارگان هستند، اما نیروی انتظامی به جای برخورد با آنها، اعلام میکند آنها «مامورنما» هستند و لباس یگان ویژه را به راحتی تهیه کرده و پوشیدهاند! یعنی حتی نیروی انتظامی حاضر نیست «مامورنماها» را که اینگونه آزادانه در سطح شهر و دانشگاهها حضور دارند و خشنترین رفتار را از خود بروز میدهند را شناسایی و بازداشت کند! طبیعی است در چنین فضایی کسی روایت رسمی حتی اگر واقعیت داشته باشد را هم باور نکند.
به عبارت دیگر توضیح نیروی انتظامی و دستگاههای مربوط، درسر جدیدی ایجاد میکند و این سوال پیش میآید که این چگونه «امنیتی» است که نظام به آن افتخار میکند، اما همزمان افرادی در این کشور لباس نیروی انتظامی و یگان ویژه را میپوشند و اموال شهروندان را میشکنند و بعد هم راستراست در شهر برای خود میگردند! آیا این روایت نیروی انتظامی، اساس «اقتدار» خود این نهاد نظامی را زیر سوال نمیبرد؟ اگر چنین است، چرا نهاد نظامی حاضر است چنین ضعفی را به خود نسبت و خود را چنین در نزد افکار عمومی تخفیف بدهد؟
من ساده وقتی این رو خوندم تازه متوجه اشکالات شدم
و تحلیلشون رو قبول دارم که با این همه اشکال و ایراد نمیتونید بگید که این ادم تو یه درگیری شخصی کشته شده!
شما بهتره فکری به حال دروازه فراغ شدت بکنی بعد از اون از طرف مردم بیای زر بزنی.
من نظریه تلویزیون حکومتی و دولت رو در مورد قتل یا مرگ این جوان قبول ندارم.اگر کامنت رو درست خونده باشید در مورد فوت شدن این بنده خدا چیزی ننوشتم! انتقادم رو به نویسنده بود.
خلاصه خواستم بگم احتیاج به صغری کبری چیدن نیست. مفید و مختصر تحلیلتو انجام بده.معادله چهار مجهولی و انتگرال دیفرانسیل و حساب مربعات و مثلثات که نمیخواد حل کنید
دروازه کی فراخ شده؟من متوجه نشدم بیشتر توضیح بده
تو همان همایون هستی که کاسپین رو میگفت دریاچه!!
حالا چرا اسمتو نمینوسی جیره خور مفنگی ساندیسی
اون کاربره هم یکی مثل تو نفهم بوده اتهام دودزه بازی میزد.
شما کارشناس دروازه و درهای گشاد هستی جون تبدیل به قیف شدی
مسخ شده های بیس درصدی جوابی ندارن؟؟
آخر واقع نگاری و واقع بینی هستی
اباربیع شامی گوید : امام باقر ع فرمود : وای برتو ای اباربیع ریاست مجو و گرگ مباش كه بنام ما مردم را بخوری كه خدا محتاجت كند و درباره ما آنچه خود نگفته ایم مگو زیرا ناچار تو بازخواست شوی . (كافی جلد 3 ص 416 ش 6)
امام صادق (ع) فرمود : كسيكه با امامی كه امامتش از جانب خدا است كسی را شريك كند كه امامتش از جانب خدا نيست : به خدا مشرك گشته است. (كافی جلد 2 ص 200 ش 6 )
حسين ابن مختار گويد : به امام صادق (ع) عرض كردم : قربانت « روز قيامت كسانی را كه به خدا دروغ بستند ميبينی » آيه 60 سوره 39 تفسيرش چيست ؟ فرمود : درباره كسی است كه خود را امام داند و امام نباشد ، عرض كردم : اگر چه از فرزندان فاطمه و علی باشد . فرمود : اگر چه از فرزندان فاطمه و علی باشد . (كافی جلد 2 ص 200 ش 3 )
امام صادق(ع)فرمود: رسولخدا (ص) فرموده است: هر گاه پس از من اهل ریب وبدعت را دیدید بیزاری خود را از انها اشکار کنید ، وبسیار به انها دشنام دهید ، و در باره انها بد گویید ، و انها را با برهان ودلیل خفه کنید که نتوانند به فساد در اسلام طمع کنند ، ودر نتیجه مردم از انها دوری کنند و بدعتهای انها را یاد نگیرند ، و خدواند در برابر این کار برای شما حسنات بنویسد و درجات شما را بالا برد (کافی ج 4ص83ش4)
یکیش که در مورد صله رحم بود یکیش هم در مورد شرک به خداس که ربطی به تکلیف افراد در زمان غیبت امام زمان (عجل الله فرجه) نیست
هیچ کدومش در باره صله رحم نیست.
در زمان غیبت کسی وارث امام غایب نیست خداوند اختیار دینش رو بدست غیر معصوم نمیده.
ابوبصيرگويد: خدمت امام باقر (ع) رسيدم و عرضكردم : شما وارث پيغمريد ؟ فرمود : آری ، عرضكردم : پيغمبر وارث انبياء بود و هر چه آنها می دانستند میدانست ؟ فرمود : آری ، عرضكردم شما می توانيد مرده را زنده كنيد و كور مادر زاد و پيس را معالجه كنيد ؟ فرمود : آری باذن خدا . سپس فرمود : . . . (كافی جلد 2 ص 374 ش 3و4 )
امام باقر(ع) فرمود: بعداز حسين ابن علی (ع) 9 امام می باشد ونهمی آنها امام قائم (ع) است. (كافی جلد 2 ص 482 ش 13،12،11،10،9،16،15)
کی گفته اینا ۲۰ درصد هستن ؟
انتخابات فرمایشی گفته ؟
شما چقد تابلو از خودتان یا رفیقتان تعریف میکنید
آره تو راست می گی خیلی خوب توضیح داده
مشخصه سطح سواد تو هم اندازه رایان هست
جقله برو بازیتو بکن تو کار بزرگتر دخالت نکن.
تو با دروغ در مرگ این ادم شریکی
تو کجای حرف دادستان گفته شد که یکبار بازداشت شده؟
اصلا حرف تو بی خبر از همه جا درست چرا اینا کسی که ۱۶ بار اعتراف به سرقت کرده رو باز دوباره ازاد کردن؟
واقعا خسته از این همه دروغ هستیم
به خدا اگر شما بگید روزه من قطعا می گم شب هست چون به هیچ حرف شما اعتماد ندارم
این حدیث قدسی برای سرزنش چنگیزخان مغول یا المان نازی یا شوروی کمونیستی یا سرمایه داری غرب گفته نشده.
امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا (ص) فرمود: خدای عزوجل فرمايد: وای بر كسانيكه دين را دام بدست آوردن دنيا كنند. وای بر كسانيكه مردمی را كه به قسط دستور دهند بكشند وای بر كسانيكه مومن در ميان آنها با خوف و تقيه بسر برد، اينها بمن مغرور می شوند يا بر من گستاخی می كنند به حق خودم سوگند فتنه ای برای آنها پيش آورم كه خردمندشان سرگردان شود . (كافی جلد 3 ص 407 ش 1 )
رسول خدا (ص) فرمود: زمانی برای مردم پيش آيد كه برای طمع دنيا باطنشان پليد و ظاهرشان زيبا باشد ، و از ظاهر خويش ثواب خدا را مقصود نداشته باشند ، دينشان ريا باشد و ترس از خدا به آنها آميخته نشده باشد ، خدا آنها را مجازاتی همگانی كند ، سپس مانند كسی كه غرق می شود دعا كنند و خدا مستجاب نكند . (كافی جلد 3 ص 404 ش 14 )
و به طور حتم نویسنده اغراض دیگری از این نوع دروغ نویسی دارد
حالا عقلای قوم بیایید نظر منفی به مطلب من بذید
اصلا خودت کلات رو قاضی کن که کدوم قاضی یه سارق حرفهای رو ازاد میکنه؟ که چی بشه بره دوباره سرقت کنه؟
خودتون فهمیدید چی گفتید دو کلمه اگه حقوق بلد بودید این حرفها را بیان نمی فرمودید این مطلب رویداد مثل خیلی از مطالبی که توسط چند نویسنده کم اطلاع مثل علامه فرهادی و رایان و ... نوشته میشه دارای مغالطات زیادی هست که این مطلبی که ناشناس ۷:۱۳ نوشته یکی از اونها است
ما پول و اسلحه و ده درصد مردم هم داريم.
دارندگی و برازندگی. مقاومت می کنیم تا آخر. مردم بروند خودشان تکلیف خودشان را روشن کنند. ما کاری به قاتل و غارتگر نداریم فقط طرف حساب ما مخالف سیاسی است.
برای مخفی نگه داشتن یک دروغ، دروغهای بیشتر به مردم گفتند و آنچنان ادامه دادند تا رسید به اینجا که دیگر اعتماد مردم سلب شده و شکاف بین مردم و مدیران بیشتر میشود و دیگر هزینه کردن در صداوسیمای داخلی، بیهوده است،
ای کاش صدا و سیما را تعطیل می کردند و بودجه آنرا صرف خرید دارو برای نیازمندان میکردند.
نگران نباشید اونا کشتن هیچ کس رو به عهده نمیگیرند در حالی ما خودمون طی 55 روز شاهد بودیم و برخی ها رو هم با چشم دیدیم دارند انکار میکنند
عمده خنده من از مطالب ساده لوحانه ای هست که در کامنها می خونم از بس یه عده با سوادن و تحلیلهای دقیقی ارائه می دهند تحلیلهائی که روی مردم عصر قاجار را سفید که چه عرض کنم درخشان کرده است
رایان جوابشو بده
از بقیه اتفاقهای کشور بی خبره و بی تقصیر
یه بچه ۶۰ کیلویی رو خیلی راحت پیدا میکنن و مجازات بعد آدمهای خودشونو میگن پلیس نما
از کی سوال میپرسم از…؟؟؟؟؟؟
خدایا به خوانندگان رویداد به خصوص اونایی که احساسی مثبت و یا منفی می زنند منطق عنایت بفرما
در دموکراسی ها،دولتمردان از طریق رای مردم به اقتدار قانونی میرسند،اما اگر رای مردم لحاظ نشود،دیگر اقتدار نیست،بلکه قدرت نظامی دارند،که آن هم فرومیریزد.
لوازم ورزشی موجود در محوطه را نگاه کنید!
حالا معلوم شد خون جوانان ما میچکد از چنگ کی؟؟؟
خدایا زودتر نابودشون کن دیگه طاقت نداریم
چرا هر فرد مخالفی بازداشت میشود! یا دزد است! یا قاچاقچی! یا سابقه دار! یا مریضه! یا مرتبط به اونور آب؟ تا بحال یکی از بازداشت شدگان انسان بی سابقه ای نبوده! جریان چیه؟
اگر هم در اعتراضات کشته شده که این چیزی که ما این روزها می بینیم بیشتر به آشوب و شورش و تجزیه کشور شبیه است تا اعتراض که کشته شدنش باز هم تعجب و سوال ندارد
و وقتی می بینیم ضد انقلابها و اصلاحطلبها و سلطنت طلبها و تجزیه طلب ها از نورخدا دفاع و با او همدردی می کنند که با زهم کشته شدنش خیلی تعجب ندارد چون امثال اینها هم برای کسانی بسیجی ها و نظامی و انقلابی ها آمدند
حالا واس خاطر اینکه آب رو یکم اونورتر گذاشتند تا اذیتش کنن این همه سوال وابهام ایجاد میکنید؟
کمی هم برای خاطر مادرانیکه فرزندان ساده و بی شیله پیله داشتند و عزادار و سیاه پوشش شدند فکر کنید، به خاطر همینهایی که دارید واسه آب خوردنشون جونتون رو میدید و تمام افکارتون رو خرج میکنید باعث شدند اون فرزندان شهید بشند.
پس میگفتن چند تا تیر بهش زدم بعد بهش آب ندادن ظاهرا دروغ بود
دل ساندیس خورا آرام بگیره بلند بگو ساندیس
این همه ظلم تاکی
اتفاق بدی هم افتاد مقصرش مشخصه!!! نظام!!!
در می اورید که یک جانی ودزدی مثل یاغی را
تطهیر کنید ونصف بیشتر اینها که طرفدار این
راهزن هستنند افرای اند که در نماز جمعه وهابی ها
یاد گرفته اند به حاکمیت تهمت بزنند
فقط و فقط برای عذاب اون مرحوم بوده ، خدایش رحمت کنه .. خدانور ها همچنان زنده ان .
به رگبار قناصه بستن مردم که به گرسنگی خودشان اعتراض دارند و از ترسشان به مزارع گندم پناه برده اند
به چه معناست .این اتفاق و هزاران اتفاق دیگر نشان دهنده اینست که حکومت به هر قیمتی باید ادامه داشته باشد .قبل از انقلاب من بچه بودم دقیق یادمه وقتی محرم یا رمضان می امد چه لذتی داشت انگار که اماده تفریح عمومی میشدیم در ماه رمضان بازاریانبصورت خودجوش قیمت مایحتاج مردم را تا نصف ماهش میدادند . مقایسه کنید با امروز............................