پس از شکست عشقی چه کنیم؟
رویداد۲۴ نازآفرین جمشیدی: یکی از بهترین چیزهایی که هر کس میتواند در زندگی تجربه کند عشق است، اما به همان نسبت جدایی و شکست در آن هم میتواند انسان را از پا بیندازد و بهکلی دنیا و زندگیاش را تغییر دهد.
عشق یکی از مسائلیست که همه دوست دارند آن را تجربه کنند و بهترین حالت آن را هم میخواهند عشق و دوستداشتنی دو سویه و زیبا که هر یک خوشبختی و شادیاش را در دیگری و برای او میخواهد.
احساس دوستداشتن و دوستداشتهشدن شاید یکی از بهترین و نابترین حسهاییست که هر کسی میتواند در زندگی خود تجربه کند و با آن حسی منحصربهفرد و زیبا داشته باشد و تجربه کند.
به گزارش رویداد۲۴ هر اندازه عشق زیبا و دوستداشتنیست و انرژی را به زندگی انسان تزریق میکند جدایی و شکست در آن زندگی فرد را نابود میکند و آن را دستخوش تغییرات زیادی میکند.
هنگامیکه عشقی راستین و آتشین را تجربه میکنید، اما در آن به هر دلیل دچار شکست میشوید و از عشقتان جدا میشوید در ابتدا گمان میکنید زندگی و دنیا برایتان به پایان رسیده است، اما باید بدانید اینگونه نیست و شما تنها عاشق شکستخورده در دنیا نیستید.
پس از جدایی از خود این پرسشها را بپرسید
دشوار است تصور کنید کسی که باعث شکست عشقی شما شده و به معنای سادهتر دل شما را شکسته است توانسته باشد در مسیر زندگی به شما کمک کرده باشد، اما کسانی که دل شما را میشکنند نیز به نحوی به شما کمک کرده اند. بی دلیل نیست که بسیاری از بهترین و زیباترین ترانهها و اشعار در دوران دلشکستگی و شکست عشقی نوشته شده اند و دلیلی وجود دارد که افراد بسیاری درونیترین و شخصیترین افکارشان را در هنگام از دست دادن رابطههای عاطفی شان به روی کاغذ آورده اند.
شکست عشقی، جدایی و پایان یک رابطه عاطفی مسیر زندگی افراد را تغییر میدهد. جدایی دو روحی که به هم متصل بودند را از هم جدا میکند و هر یک از دو طرف به روح آزاد گذشته خود باز میگردند و بدین ترتیب فرد به یکباره احساس پوچی و نیستی همه جانبهای خواهد کرد، یک حالت بیکاری شلوغ و سکوتی کر کننده. جدایی از لحاظ عاطفی و جسمی ویرانگر است، زیرا عشق تمام وجود انسان را در بر میگیرد. بدون عشق نمیتوان زندگی کرد، عشق چیز سادهای نیست و جدایی نماد پایان یک دوره خوشایند از زندگی است.
جدایی بدین معناست که زندگی در معنای چند ساعت یا چند روز پیش دیگر وجود خارجی ندارد و این موضوع ترسناک و ویرانگر است. وقتی که جدایی از معشوق رخ میدهد، احساس میکنید که دیگر چیزی برای زندگی کردن ندارید و این حسی است که بسیاری از ما تجربه آن را داشته ایم. شکست عشقی تنها مربوط به یک حالت ذهنی و روانی نیست. هنگام کنار آمدن با شکست عشقی و جدایی، افراد نشانهها و عوارض فیزیکی این حالت را نیز تجربه میکنند، حالاتی مانند تغییر در اشتها، سر درد، درد بدن و حس کلی کسالت. اما عوارض جانبی فیزیکی شکست عشقی چگونه رخ میدهند؟ مطالعهای که در سال ۲۰۱۱ توسط عصب شناسان دانشگاه کلمبیا انجام شد به تشریح پدیده شکست عشقی منتهی شد.
شکست عشقی، جدایی و پایان یک رابطه عاطفی مسیر زندگی افراد را تغییر میدهد، در ابتدا ویرانگر و پایان همه چیز به نظر میرسد، اما همه اش این نیست.
نتایج اسکنهای مغزی شرکت کنندگانی که در شش ماه اخیر تصمیم به پایان دادن رابطههای عشقی شان گرفته بودند، نشان داد که درد فیزیکی و پایان یک رابطه عاشقانه هنگامی که پای چگونگی درک این شرایط توسط مغز به میان میآید رابطه تنگاتنگی با هم د ارند. وقتی که به شرکت کنندگان عکسی از شریک عاطفی گذشته شان نشان داده شد، اسکنهای مغزی آنان فعالیتهایی را در منطقه مشابهی از مغز نشان میداد که معمولاً هنگام درک درد فیزیکی به کار میافتاد. بدین ترتیب، کاملاً منطقی است که قلبی شکسته ما را در حالت دفاعی قرار دهد. در واقع مغز به ما میگوید که دردی که بعد از جدایی عاطفی و شکست عشقی تجربه میکنیم تنها در سرمان نیست.
از این رو هنگام تجربه پایان یک رابطه عاشقانه باید با خودمان بسیار شکیبا و مهربان باشیم. آلفرد لرد تنیسون در سال ۱۸۵۰ شعری سرود که بخشی از آن چنین بود: «بهتر است دوست داشت و آن را از دست داد تا اینکه اصلاً عشق را تجربه نکرد». این قطعه شعر تنیسون بی دلیل معروف نشده است و این سوال را در ذهن کسانی که شکست عشقی را تجربه میکنند بهوجود آورده است: «آیا بهراستی تجربه عشق و سپس از دست دادن آن بهتر از این است که اصلاً آن را تجربه نکرد؟».
برای فردی که دلش شکسته، شاید پاسخ این سوال نه باشد
از هر کسی که به سختی یا به تازگی شکست عشقی را تجربه کرده است سوال کنید و به شما خواهد گفت که ترجیح میدهد خاطرات گذشته اش را پاک کرده و به دورانی بازگردد که طرف عاطفی اش را نمیشناخت. چرا؟ زیرا درد جدایی و شکست عشقی هنوز هم در گوش هایش طنین انداز شده، به قلبش تزریق شده، در سینه اش حفرهای ایجاد کرده و او دیگر نمیخواهد احساس خرد شدن و شکست کند. حذف کردن شریک عاطفی گذشته سادهترین و همزمان، دراماتیکترین راه حل از نظر فرد است.
زمان تنها درمان و مرهم برای دل شکسته است
زمان چیزی است که فرد را پس از شکست عشقی و جدایی درمان میکند، موضوعی که خنده دار به نظر میرسد، زیرا وقتی که حس میکنید با از دست دادن کسی زیر بار نبودن او کمرتان خم شده، زمان پیش نرفته و انگار به طور کامل متوقف شده است. اما به محض اینکه زمان قدرتهای درمانگر خود را آغاز کند، تنها آن هنگام است که میتوانیم نیمه روشن و پر لیوان رابطه گذشته را ببینیم.
اگر چه پاسخ قطعی برای این پرسش وجود ندارد که کنار آمدن با شکست عشقی و پایان رابطه عاطفی چه مدت زمان میبرد، هر زمانی که شخص به خود اختصاص دهد کمک کننده خواهد بود. برای نمونه بهتر است خود را با کارمان مشغول کنیم تا حواسمان از شکست عشقی پرت شود، تعاملمان با خانواده و دوستان را افزایش دهیم و به علایق و عادتهای روزمره بیشتر بپردازیم و حتی میتوانیم کسان جدیدی را پیدا کنیم که در فراموشی شکست عشقی و درمان دردهای مرتبط با آن به ما کمک کند.
اگر چه نخستین روز پس از پایان یک رابطه عاطفی ما را ترغیب میکند به این باور برسیم که دیگر هیچگاه زیباییهای یک رابطه عاشقانه را تجربه نخواهیم کرد و دیگر طلوع زیبای خورشید را نخواهیم دید، با گذشت زمان و در شرایطی که اولویتهای ما از رابطه عاشقانه به چیزهای دیگر تغییر مسیر میدهند، اما بالاخره دیر یا زود بار دیگر امیدوار شده و احساس میکنید که میتوانید بار دیگر وارد رابطه عاطفی شده و اینبار موفق باشید. برای شاد بودن و رضایت داشتن، شاید یک رابطه عاشقانه جدید در آینده ممکن باشد؛ و وقتی که زمان گذشت و قلب ترمیم شد، شخص دل شکسته میتوانید امید را در فصلی تازه از زندگی خود بیابد و ببیند. برای کسی که به تازگی تنها شده، امید مهمترین چیز است.
پس از به دست آوردن امید دوباره میتوانیم در نهایت در مورد اهمیت رابطه عاطفی گذشتهمان در مسیر زندگیمان بیندیشیم و آن را درک کنیم. در این مرحله پرسیدن پرسشهایی از خودتان بسیار موثر و کمک کننده خواهد بود.
بیشتر بخوانید: راههای غلبه بر پرخوری
در اینجا برخی از این پرسشها را بیان میکنیم.
به هنگام شروع رابطه عاشقانه که بودید و در پایان آن چه تغییراتی در شرایط و شخصیت شما بهوجود آمد؟
آیا هنگامی که با شریک یا شرکای عاطفی گذشته تان بودید از لحاظ شخصیتی رشد داشتید؟ اگر پاسخ منفی است، چرا؟ چه چیزهایی در مورد شیوه برخورد و کنار آمدن با مشکلات و به خصوص مشکلات عاطفی و شکست عشقی یاد گرفتهاید؟ آیا زمانی که با شریک زندگی تان بودید مهارتهای ارتباطی تان تقویت شده بود؟ آیا زبان عشق و عاشقی تان را کشف کردهاید؟ چه چیزهایی در مورد شیوه مدیریت رابطه عاشقانه جدی یاد گرفتهاید؟
در چه چیزهایی عملکرد بهتری دارید؟
هنگامیکه در عشق شکست میخورید ممکن است مدام خودخوری کنید و خود را گناهکار و مقصر بدانید، اما باید بدانید از سرزنشکردن خود چیزی به دست نخواهید آورد بلکه باید تلاش کنید با استفاده از تجارب پیشین به فکر رشد و تغییر رفتارتان باشید تا بتوانید انسان و شریک عاطفی بهتری باشید تا رابطه مناسبتر و عاشقانه دیگری را تجربه کنید.
اگر از شما خواسته شود سه چیزی که از شریک عاطفی گذشته تان یاد گرفتهاید بیان کنید، این سه چه چیزهایی خواهند بود؟
آیا شریک عاطفی گذشته تان باعث پیشرفت شما شد؟ آیا اطمینان و اعتماد به نفس را در شما تقویت کرد؟ آیا به شما یاد داد که به خودتان باور داشته باشید تا بتوانید روزی در آینده برای دیگران همان نقش را داشته باشید؟ آیا او کسی بود که به شما یاد داد چیزهای ساده، جزئی و بی ارزش را کنار بگذارید؟
شکست عشقی، جدایی و پایان یک رابطه عاطفی مسیر زندگی افراد را تغییر میدهد، در ابتدا ویرانگر و پایان همه چیز به نظر میرسد، اما اینگونه نیست و باید بدانید زمان همه چیز را حل نمیکند، اما کمرنگ میکند.
آیا شریک عاطفی گذشته تان سبب شد شما انسان بهتری باشید، اگر پاسخ بله است چگونه میتوانید آن عادات و ویژگیها را بدون او نیز ادامه دهید؟
هیچ چیز قطعی نیست. حتی ازدواجی که ۵۰ سال دوام داشته نیز در برابر جدایی ایمن نیست. بسیار ضروری و حیاتی است که کوچکترین اطلاعات و چیزهایی که در یک رابطه یاد گرفته ایم را برای پیشرفت و بهبود شخصیت خود به کار ببریم. برای اینکه افراد مستقلی باشیم و بتوانیم به رشد و تعالی ادامه دهیم باید بیاموزیم- با یا بدون شریک عاطفی مان. شرکای عاطفی ما کسانی هستند که وجودشان برای شادتر بودن و احساس رضایت بیشتر در زندگی است، اما هدف از حضور آنها کامل کردن مل یا ایجاد یک مجموع بی نقص نیست. همه چیز به خودمان بستگی دارد؛ و از طریق تفکر عمیق در مورد درسهایی که یاد گرفته ایم، میتوانیم به آن شخصیتهای منفرد، اما کامل تبدیل شویم، بدون اینکه خود را درگیر این مسئله کنیم که شکست عشقی دیگری در آینده در انتظار ما باشد یا نباشد.
بدون شک روابط عاطفی گذشته شما به شکلی نقش مهمی در شکل گیری شخصیت کنونی شما داشته اند و به همین دلیل باید ممنون تک تک این افراد بوده و به چشم یک شکست به روابط گذشته خود نگاه نکنید. باید سپاسگزار تمامی لحظاتی که با شریک عاطفی گذشته تان گذرانده اید باشید و به این فکر کنید که همه ما آنقدر خوش شانس نیستیم که زمان کافی برای ترمیم دل شکستگی و فراموش کردن شکست عشقی را داشته باشیم.