دیدار اشرف پهلوی و رژر پمپیدو رئیس جمهور وقت فرانسه
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویری از دیدار «اشرف پهلوی» خواهر دوقلوی محمدرضا شاه پهلوی با «ژرژ پمپیدو» رئیس جمهور وقت فرانسه در کاخ الیزه پاریس. همسر رژر پمپیدو نیز در سمت چپ تصویر مشخص است.
«ژرژ پمپیدو» فعالیت سیاسی خود را در کنار «شارل دوگل» آغاز کرد و به نوعی پیرو تفکرات سیاسی دوگل بود. پمپیدو در جریان اعتراضات می ۶۸ فرانسه، نخست وزیر شارل دوگل شده و برای سفری ده روزه به تهران آمده بود. وی بعدها رئیس جمهور فرانسه شد و انتظار میرفت روابط خوبی با ایران برقرار کند اما عدم شرکت پمپیدو در جشنهای ۲۵۰۰ ساله باعث تیرگی روابط شاه با وی شد.
پمپیدو تنها رئیسجمهوری از کشورهای مهم جهان بود که در جشهای ۲۵۰۰ ساله شرکت نکرد و همین ماجرا موجب دلخوری محمدرضاشاه از وی بود. وی دو سال بعد از جشنهای ۲۵۰۰ ساله، یکی از معاونان معروف خود را برای دیدار و دلجویی نزد شاه فرستاد و خود در سال ۱۳۵۲ به ایران سفر کرد و این مساله باعث بهبود روابط حکومت ایران با فرانسه شد. در دوران ریاست جمهوری پمپیدو، شاه و خاندان پهلوی بارها به فرانسه سفر کردند و در کاخ الیزه مورد پذیرایی قرار گرفتند. اما از میان اعضای خاندان پهلوی، اشرف بیش از همه به فرانسه سفر میکرد و پس از انقلاب نیز عمدتا ساکن فرانسه بود.
بیشتر بخوانید: اشرف پهلوی؛ زندگی پر حاشیه پلنگ سیاه دربار
اشرف پهلوی همواره خود را برای سلطنت از برادرش دوقلویاش سزاوارتر میدانست. روحیات او بیشتر شبیه پدرش بود و با نرمخویی و میانهروی محمدرضاشاه تفاوت داشت. اما اشرف پهلوی نمیتوانست سلطنت کند و این امر فقط دلایل فرهنگی نداشت. بر اساس قانون اساسی مصوب در سال ۱۳۰۴، سلطنت ایران به رضاشاه پهلوی تفویض شده بود و پس از او قرار بود نسل اندر نسل در «اعقاب ذکور» او برقرار باشد. خود اشرف پهلوی نیز از علت ناکامیاش در رسیدن به سلطنت آگاه بود و از اینرو فعالیتهای فراوانی در زمینه حقوق زنان انجام داد؛ از تاسیس شورای عالی جمعیت زنان ایران تا بازی در نقش دیپلمات و نمایندگی ایران در کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل.
البته فعالیتهای اشرف چندان خوشایند برادرش نبود. اسدالله علم در خاطراتش مینویسد: «بعدازظهر شاهنشاه تلفنی کرده و فرمودند این چه مزخرفاتی است که خواهرم درباره حقوق زن و تغییر قوانین اسلام درباره ارث و ... گفته است؟ چرا اینها نفهمیده، میخواهند کشور را به هم بریزند؟»
اشرف پهلوی حتی در دورهای رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بود و البته عبارت «حقوق بشر» با کارنامه سیاسی او فرسنگها فاصله داشت. اشرف میل فراوانی برای ورود به فعالیتهای سیاسی داشت و اغلب مداخلاتش در سیاست به صورت غیرقانونی و برخلاف قانون اساسی مشروطه انجام میگرفت.
به گزارش رویداد۲۴ اسدالله علم در جلد دوم خاطراتش درباره تلاشهای اشرف برای گرفتن مناصب سیاسی نوشته: «ابتدا تقاضا کردند رئیس مجمع عمومی سازمان ملل شوند. وقتی نشد تقاضای نماینده دائمی ایران در سازمان ملل را مطرح کردند. شاهنشاه اما گفتند این خواهر من دیوانه شده است. چون جوانی او از دست رفته و یائسه شده است، مطامع مالی او هم تأمین شده، حالا هر دقیقه هوسی میکند.»
مداخلههای اشرف پهلوی در حوزه سیاست چنان بود که دکتر محمد مصدق حضورش را مزاحم خود میدید و پس از وقایع سی تیر ۱۳۳۱ باعث اخراج او و مادرش از ایران شد. کریم پورشیرازی روزنامهنگار ملیگرا و هوادار مصدق در سال ۱۳۳۱ مقالهای نوشت و در آن اقدامات اشرف را چنین به نقد کشید: «مردم میگویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم میگویند این پولهایی را که اشرف بهنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بیسواد این مملکت فقیر و بدبخت میگیرد به چه مصرفی میرساند؟ مردم میگویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرایی این مملکت دخالت نامشروع میکند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدمکش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را میدهد.»
خوب است بدانید که پس از کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت محمدرضاشاه و اشرف پهلوی به ایران، کریم پورشیرازی به خاطر مطالبی که نوشته بود، به جرم شورش دستگیر شد و پس از شش ماه شکنجه در زندان قصر در آتش سوزانده شد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی اشرف پهلوی پس از کودتای ۲۸ مرداد بیشتر از گذشته شد؛ فعالیتهایی که توامان باعث بدنامی بیشتر وی شده بود. اشرف پهلوی خود به این بدنامی وقوف داشت. در کتاب خاطراتش با عنوان «چهرههایی در آینه» مینویسد: «از نظر مردم دست پنهان من در همه جا از اتفاقات ناچیز گرفته تا قتل مقامهای بلند پایه در کار بود. بازار این شایعات چنان داغ بود که طولی نکشید روزنامههای اروپایی به من (قدرت پشت سر تاج و تخت) و (پلنگ سیاه ایران) لقب دادند.»
اشرف اما ابدا از این القاب رنجیده نمیشد و در واقع عاشق دیده شدن بود. به همین دلیل بود که وقتی «ژرژ پمپیدو» رئیس جمهور فرانسه، به ایران آمده بود اشرف پهلوی از او درخواست نشان لژیون دونور کرد. علم درباره این مساله مینویسد: «والاحضرت اشرف به من تلفن فرمودند که آخر این نشان لژیون دونور درجه یک من که قرار بود پمپیدو بدهد چه شد؟ عرض کردم، قربان خجالت دارد آدم از پمپیدو چیزی بخواهد. نشان فرانسه بر شما چه اضافه میکند؟ چرا خودتان را کوچک میکنید؟ فوری به شاهنشاه تلفنی عرض کردم که این طور جواب دادم. فرمودند، بسیار خوب جواب دادی.»
بعد سرنگون
ش اه بزرگ.
نیستی
چه بر سر
خاک آماده
هیچ چیز غیر از اینها نمیشه اشاره کرد.کاملا مشکوک هست این رویه!