تاریخ انتشار: ۱۳:۵۳ - ۱۹ فروردين ۱۴۰۳
اردشیر گرواند، جامعه‌شناس، در گفتگو با رویداد۲۴

وضعیت فعلی جامعه شبیه اواخر دوره قارجار است | با این شرایط، جامعه به سمت بدترین نقطه افسردگی می‌رود | امیدوارم حل مسئله، بدون خشونت باشد

اردشیر گراوند، جامعه‌شناس در تحلیل وضعیت اجتماعی ایران می‌گوید جامعه در حال حرکت به سوی بدترین شکل افسردگی است و در صورتی که سیاست‌های حاکمیت به نفع اصلاحات تعدیل نشود، فروپاشی جامعه آسیب‌های جدی به آینده ایران خواهد زد.

جامعه افسرده

رویداد ۲۴| امیرحسین جعفری: بحران‌های اجتماعی جامعه ایران به سوی ناامیدی، افسردگی، میل به مهاجرت و به طور کلی بحران اجتماعی حرکت کرده است. آنچه امروز با آن تحت عنوان آسیب‌های اجتماعی مواجه هستیم، نتیجه تجمیع سیاست‌های نادرست طی سال‌های اخیر در حوزه سیاست و اقتصاد به نظر می‌رسد، که حالا بروز و ظهور آسیب‌های آن جدی‌تر شده است.

به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با اردشیر گراوند، جامعه‌شناس، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

ناامیدی همه‌گیر فعلی چه تأثیری بر رفتار‌های اجتماعی مردم می‌گذارد؟

بدترین برونداد شرایط روانشناسی اجتماعی فعلی افسردگی است. اگر این افسردگی اجتماعی عمومیت پیدا کند، نظام اجتماعی به بن‌بست می‌خورد. امید جامعه را حرکت می‌دهد اما وقتی صد اقدام برای بهبود انجام دهید ولی هیچ پاسخی گرفته نمی‌شود و به نتیجه نمی‌رسد، جامعه به افسردگی شدید مبتلا می‌شود. این افسردگی با یک احساس ناتوانی همراه می‌شود که فرد احساس بی‌قدرتی می‌کند. وقتی شهروند به این نقطه برسد، عموم جامعه از رفتار‌های طبیعی می‌افتد. رفتار‌های اولیه و طبیعی از جمله ازدواج، کار، تجربه، نوآوری و... از بین می‌رود. شرایط فعلی ما را به بدترین نقطه افسردگی می‌برد که با افزایش مهاجرت و اعتیاد و خشم همراه است.

اگر از نظر تاریخی به مسأله فعلی جامعه در ایران نگاه کنیم، شرایط فعلی مشابه کدام دوره تاریخی کشورمان یا کشور‌های دیگر است؟

در پایان قاجاریه ما به وضعیتی مشابه وضعیت فعلی رسیدیم و جامعه به اوج زوال رسید. در اوج آن آشوب و بی‌انضباطی به تعبیری شرایطی فراهم شد که همه به دنبال ناجی بودند که خانواده و زندگی روزمره را سامان دهد. مردم بدون داشتن یک روزمره آرام و قاعده‌مند، دچار بحران می‌شوند و جامعه را نیز بحران‌زده می‌کنند. الان در این شرایط نیازمند اصلاح از درون به شکل بروز یک ناجی از داخل حکومت هستیم. این شرایط آبستن اتفاقات عجیب است؛ من امیدوارم اتفاق عجیبی که جامعه را افسردگی نجات می‌دهد با خشونت همراه نباشد.

در تجربه کشور‌های دیگر می‌توان به ترکیه در دهه 90 میلادی و قبل از دوران اردوغان اشاره کرد، که تا حدی شرایط مشابه ما را داشت اما از یک نقطه تاریخی به اردوغان تن داد تا در یک استبداد مشروط زندگی کند. ترک‌ها با تغییر سیاست از آن بحران بیرون آمدند. همین ترکیه در سال 1367 اینقدر دچار بحران بود که مردم‌اش به تهران می‌آمدند و خریدصنعتی می‌کردند. الان در حوزه اجتماعی، شرایطی در ایران به‌گونه‌ای است که حکومت باید تمامی کار‌های خارجی‌اش را تعطیل کند و به نهاد خانواده بپردازد.

منظورتان از اهمیت نهاد خانواده چیست؟ دولت چگونه می‌تواند آن به نهاد خانواده بپردازد؟

کوچکترین واحد هر نظام اجتماعی، خانواده است. الان هم در سنجش‌های سرمایه اجتماعی، خانواده بزرگترین محل رجوع و امید مردم برای اصلاح نظام اجتماعی است. مردم اول می‌توانند به حکومت دلگرم باشند، بعد دولت‌ها، بعد جامعه و بعد به خانواده دلگرم باشند.

منظور از سامان یافتن خانواده در پایان قاجار چیست؟

پایان قاجاریه بخش‌های زیادی از کشور درگیر قحطی و فساد بود. پایان قاجاریه وقتی یک بچه نوجوان حاکم می‌شود، شرایط سخت‌تر می‌شود. در نهایت یک حکومت جدید شکل می‌گیرد که برای بهبود وضعیت کشور ناچار به ساماندهی خانواده و نظم دادن به زندگی روزمره است. شرایط آن زمان بسیار ناگوار بوده است و نهاد قدرت با رویکرد سلامت جامعه به سوی هدف‌های دیگر رفت.

اگر بخواهیم وضعیت فعلی جامعه را از منظر تئوری‌های روانشناسی اجتماعی بررسی کنیم، وضعیت امروز ایران را چگونه تعریف می‌کنید؟

اگر بخواهیم از منظر تئوری‌های جامعه‌شناسی ایران را بسنجیم، شرایط فعلی ما با یک تئوری قابل بیان نیست. مدل‌های جامعه‌شناسی مرسوم با ایران ارتباطی پیدا نمی‌کنند و فقدان نظریه جامعه‌شناسی نیز در این بین ما را گمراه می‌کند. آنچه با توجه به شاخص‌های فردی و اجتماعی مطرح می‌شود، آماری از بیماری و فقر را در جامعه‌شناسی به ما نشان می‌دهد، که تداوم آن باعث فروپاشیدن جامعه شده است. اتفاقات بدتری در حوزه جامعه‌شناسی در پیش است که به سیاست گزندی نمی‌رساند اما نظام اجتماعی را نابود می‌کند؛ این نابودی شامل افزایش اعتیاد و بی‌انگیزگی برای ادامه حیات می‌شود. این رفتار‌ها به سطح غیرقابل‌پذیرشی رسیده‌اند و اگر کسی بگوید این وضعیت در چه تئوری می‌گنجد، بدترین تئوری تاریخی نام می‌گیرد.

سه عنصر سیاست، اقتصاد و سیاست خارجی تأثیر قابل توجهی بر وضعیت فعلی گذاشته‌اند. به نظر شما با بهبود شرایط این سه عامل، جامعه به سوی اصلاح و بازسازی خود حرکت می‌کند؟

وضعیت فعلی شرایط اجتماعی تابعی از سیاست کلان کشور است؛ سیاست کلان کشور باید به جامعه برگردد. اگر در حکومت، نه صرفاً دولت، اتفاقی حادث شود تا به جامعه برگردند و شرایط را اصلاح کنند، با توجه به دارایی‌های عظیم ایران، روحیه جامعه قابل ترمیم است. ما جمع وسیعی از جوانان آماده به کار داریم که درس خوانده‌اند که منتظر ورود به جامعه جهانی‌اند. دولت‌ها در ایران هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند، اما اگر حکومت‌ها خواهان اصلاح شرایط فعلی باشند، ضعیت اجتماعی نیز بهبود می‌یابد. دولت، نهاد‌های عمومی، بخش خصوصی، مردم و نهاد‌های بین‌المللی با اراه حاکمیت می‌توانند شرایط را اصلاح کنند. در صورت اصلاح کشور با این چند عامل، آنگاه ناامیدی و آسیب‌های اجتماعی نیز به مرور به حاشیه ‌می‌روند. دولت‌ها در ایران اساساً مزاحم زندگی مردم‌اند و من معتقدم توسط دولت‌ها کاری از پیش نمی‌رود، اما اگر حکومت تصمیم بگیرد حتماً اتفاقات مثبتی رخ می‌دهد.

شرایط اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی کشور در مرزی قرار گرفته که توجیه داد تا هرگونه سیاست در قبال روابط بین‌المللی را به نفع نظام اجتماعی تعدیل کنیم و به نهاد خانواده برگردیم؛ اگر این اتفاق رخ ندهد، آسیبی که از نظام اجتماعی می‌بینیم از جنگ نمی‌بینیم. اگر به خانه برنگردیم، نظام اجتماعی فرو می‌پاشد و رقبای سیاسی ایران نیز از این مسأله خرسند می‌شوند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما