صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 10
کد خبر: ۲۰۳۳۲۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
گزارش رویداد۲۴ از فیلم‌های جشنواره فجر؛

درخت گردو؛ روایت رنج مردمی که در میان آرمان‌‌های انقلاب گم شدند

فیلم درخت گردو آخرین ساخته محمد حسین مهدویان در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. مهدویان بر خلاف آثار قبلی‌اش همچون لاتاری و ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار، به سراغ مضمونی ضد جنگ رفته بود

رویداد۲۴ مازیار وکیلی: بمباران سردشت یکی از مهجورترین اتفاقات جنگ ایران و عراق است. هر چقدر که بمباران شیمیایی حلبچه در جهان سر و صدا به پا کرد، سردشت مهجور باقی ماند. محمد حسین مهدویان در پنجمین فیلمش که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، سراغ زندگی واقعی قادر مولان‌پور رفته که در بمباران شیمیایی سردشت زن و سه فرزند خود را از دست داد و تنها دختر باقی‌مانده از او هم در همان زمان جنگ گم شد تا قادر در حسرت و گمنامی از دنیا برود.

مهدویان کارگردان بی‌بدیلی است؛ کارگردانی که با «ایستاده در غبار» شروع کرد و در کنار پرداختن به زندگی یک نظامی، اعمال نهاد نظامی که احمد متوسلیان عضوی از آن بوده را هم تقدیس کرد. این نگاه کم و بیش به ماجرای نیمروز هم وجود داشت و در لاتاری به اوج خود رسید.

اما از «ماجرای نیمروز: رد خون» به این طرف می‌توانستیم تغییر نگاه و تفکر مهدویان را به خوبی متوجه شویم. اگر قهرمان ماجرای نیمروز کمال عمل‌گرا بود که از درگیری و مبارزه با سازمان مجاهدین خلق فقط گلوله را می‌شناخت، صادق قهرمان ردخون مرموزترین چهره تیم عملیاتی بود که نه تنها وجوه انسانی مثبت و سمپاتیکی نداشت که چنان بی‌رحمانه و ترسناک شکار خود را تعقیب و دستگیر می‌کرد که تماشاگر را به وحشت می‌انداخت.

مهدویان در پایان رد خون حرفی را زد که خیلی از تماشاگران و منتقدان یا نشنیدند یا خودشان را به نشنیدن زدند. مهدویان در پایان ردخون نشان داد آرمان‌ها تا یک مقطعی برای نظام‌های سیاسی کاربرد دارند، از یک جایی به بعد اگر شرط لزوم بقای نظام سیاسی در میان باشد می‌توان آن آرمان را (که نماد آن کمال است) از سیستم حذف کرد و با نشاندن صادق به جای او و با پلیسی/امنیتی کردن آن آرمان بقای سیستم را تضمین کرد.

چنین نگاهی از چشم‌های یک جریان سیاسی خاص دور نماند و آن‌ها که تا پیش از ردخون مهدویان را کارگردانی خودی می‌دانستند ترجیح دادند در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر فیلم سفارشی نرگس آبیار را تحویل بگیرند تا دیده شود و تمام جوایز سال گذشته جشنواره فیلم فجر را درو کند. در فیلم درخت گردو، اما با مهدویان دیگری روبرو هستیم؛ با مهدویانی که انگار تغییر ایدئولوژی داده و فیلمی ساخته که پیام انسانی آن، نه «با جنگ»، که «بر جنگ» است.

تیزر فیلم سینمایی درخت گردو ساخته محمد حسین مهدویان

به گزارش رویداد۲۴ قادر مولان‌پور فیلم درخت گردو، نه نظامی است نه مامور امنیتی. او بنّای ساده‌ای است که در کمتر از پنج دقیقه تمام زندگی‌اش روی سرش آوار می‌شود. فیلم روند از دست دادن فرزندان و عزیزان قادر را به شکلی تکان دهنده و خُرد کننده نمایش می‌دهد. از این جهت تماشای درخت گردو یک چالش احساسی تمام عیار است و هر سکانس فیلم حکایت از رنج بی‌پایان قادر دارد که در جنگ تمام هستی خود را از دست می‌دهد.

قادر درخت گردو نه کمال و موسی است که با اسلحه برای رسیدن به آرمانی که دارد به میدان برود و نه احمد متوسلیان است که نظامی‌گری را وظیفه خودش بداند. بنّای تنهایی است که جنگ زندگی‌اش را ویران کرده و همین تغییر زاویه دید است که فیلم مهدویان را بدل به یک تراژدی ضد جنگ کرده که ربط چندانی به آثار قبلی او ندارد.

خیلی از منتقدان بعد از اتمام نمایش فیلم دنبال ردپای ایران در این فیلم می‌گشتند و می‌گفتند این فیلم از این جهت ضد ملی است که ایران در آن غایب است و هیچ صحبتی از عامل این بمباران شیمیایی به میان نمی‌آید. در حالی که مسئله فیلم مهدویان اصلاً این نیست. برای او به عنوان کارگردان نه این مسائل که ویرانی جنگ و بلایی که جنگ بر سر زندگی یک بنای ساده می‌آورد، مهم است. فیلم مهدویان ضد جنگ است، اما ضدملی نیست. برای مهدویان قادر نماد حسرت‌های مردم معمولی است که جنگ در پنج دقیقه زندگی‌شان را ویران کرد.

قادر بعد از این‌که به دست خودش فرزندانش را به خاک سپرد و مریمش را از دست داد، بیشتر از این‌که برایش مهم باشد این جنگ بر سر چه آرمانی اتفاق می‌افتد، از خودش می‌پرسد چرا می‌جنگیم؟ برای قادر جنگ چیزی جز ویرانی نداشته پس چرا باید در مصاحبه پایانی دادگاه لاهه از آرمان‌ها بگوید؟

برای مردی که تمام زندگی‌اش بدل شده به چند قطعه عکس و چند یادگاری کوچک چرا باید مهم باشد آرمان‌ها از او چه می‌خواهند؟ مهدویان حال و روز قادر را به تمامی کُرد‌ها تعمیم می‌دهد و در نمایی لانگ شات صف کولبرانی را نشان می‌دهد که برای لقمه‌ای نان به سوی سرنوشت نامعلوم خود حرکت می‌کنند.

سهم قادر از این جغرافیا گمنامی و تباهی بوده و سهم کولبران فقر. با دیدن درخت گردو بهتر است از خودمان بپرسیم ما به عنوان ایرانی برای کرد‌ها چه کردیم که انتظار داریم در بزنگاه‌های حساس حواسشان به آرمان‌های ما باشد. درخت گردو در کارنامه کاری مهدویان فیلم بسیار مهمی است. کارگردان ایستاده غبار از شعری برای جنگ به طرحی برای صلح رسیده است.

سوال مهم این است که مهدویان کدام یک از این‌ها است؟ قادر است یا کمال؟ آیا اگر دوباره اوج به سراغش بیاید کمال می‌شود یا می‌خواهد دوربینش را سمت قادر نگه دارد و از سیاهی جنگ بگوید؟ فیلم بعدی مهدویان پاسخ تمام این سوالات را خواهد داد.

حُسن درخت گردو با تمام نقطه ضعف‌هایش (مثل نریشن‌های توضیح دهنده که حس صحنه را خراب می‌کنند و ابهامی که درباره چگونگی گم شدن ژینا در داستان باقی می‌ماند) این است که راوی شکست ایرانیان است. تاریخ ایران شکست‌های زیادی به خود دیده که کمتر کسی با این صراحت آن را روایت کرده است. زندگی قادر در حسرت تمام شد و این واقعیتی است که هیچ آرمانی تغییرش نمی‌دهد.

فیلم مهدویان اتفاقاً از این زاویه یک فیلم ملی است که ما را با شکست‌هایمان آشنا می‌کند. شکست‌هایی که بخشی از هویت جامعه ایران است. لابه‌لای آرمان‌خواهی نسلی که می‌خواست در جنگ باشد این قادر بنای ساده روستای رش هرمی سردشت بود که بهایش را پرداخت. مهدویان این بار سراغ آن ور تلخ و واقعی جنگ رفته و سربلند بیرون آمده است. بله این یک تراژدی تلخ و واقعی است نه در جنگ که بر جنگ. پس باید آن را دید و این رنج را به جان خرید تا شاید ما هم به عنوان تماشاگر سهمی داشته باشیم در رنج مردمی که در گرد و غبار تاریخ آرمان‌خواهانه بعد از انقلاب گم شدند.

عوامل درخت گردو:
کارگردان:محمد حسین مهدویان
تهیه کننده: سیدمصطفی احمدی
نویسنده: ابراهیم امینی، حسین حسنی
مدیر فیلمبرداری: هادی بهروز
تدوین: محمد نجاریان
آهنگساز: حبیب خزایی فر
طراح صحنه و لباس: محمدرضا شجاعی، بهزاد جعفرطادی
طراح گریم: شهرام خلج
مدیر صدابرداری: هادی ساعد محکم

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
سپاس از این نقد منصفانه
نظرات شما