رویداد۲۴ تصویر ثبت شده در شهریور ماه (رمضان) ۱۳۵۷ که مردم در اعتراض به حکومت پهلوی به خیابان ریختند. این اعتراضات با سرکوب شدید حکومت همراه شد و عده بسیار زیادی از مردم جان باختند. این اعتراضات در نهایت چند ماه بعد به پیروزی انقلاب ایران ختم شد.
ماه رمضان در سال ۱۳۵۷ به فصل گرمای تابستان خورده بود و همزمان فضای اجتماعی و سیاسی کشور شدیدا ملتهب و انقلابی بود. اصفهان که شهری سنتی و مذهبی به شمار میرفت و بسیاری از روحانیون و مذهبیهای آن محافظهکار بودند و از سیاست دوری میکردند بنابراین دیرتر از شهرهای بزرگ دیگر شاهد وقایع انقلابی بود. اما در ماههای منتهی به انقلاب اصفهان نیز صحنه زد و خورد و رویدادهای انقلابی شده بود. نخستین تظاهرات بزرگ سیاسی که علیه حکومت پهلوی انجام گرفت و منجر به برخورد خشونتآمیز انقلابیون و ماموران امنیتی شد، در تابستان سال ۱۳۵۷ و در روز پنجم ماه رمضان شکل گرفت.
آیتالله سیدجلالالدین طاهری را میتوان عامل اصلی این تظاهرات نامید که در سالهای دهه پنجاه بارها توسط ساواک دستگیر شده بود و بنا به ادعای اطرافیانش مورد شکنجههای سخت قرار گرفته بود. آیتالله طاهری در تیرماه سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد و انقلابیون و طرفداران وی برای استقبال از ایشان به خیابانها آمدند و شعارهای انقلابی سر دادند. تعداد جمعیت آنقدر زیاد بود که خیابانها بند آمدند و آیت الله طاهری نیز بلافاصله پس از رهایی از زندان دست به سخنرانیهای تندی علیه رژیم زد. این امر باعث شد ساواک وی را دوبار در نهم مردادماه دستگیر کند و این بار به تهران بفرستد.
جالب اینجاست که خود آیتالله طاهری در سالهای پس از انقلاب نیز رو در روی حکومت انقلابی قرار گرفت و به علت برخورد حکومت با معترضان و از جمله با آیتالله منتظری از امامت جمعه اصفهان استعفا کرد.
بیشتر بخوانید: جمعه سیاه؛ روزی که امکان اصلاح حکومت از بین رفت
خبر دستگیری دوباره آیتالله طاهری با واکنش شدید انقلابیون همراه بود. مردم انقلابی که طرفدار روحانیون بودند از سراسر استان اصفهان به شهر اصفهان آمدند و علاوه بر تظاهرات در خیابانها، در مقابل خانه یکی از روحانیون دیگر شهر تحصن کردند.
علاوه بر این وقایع، کشته شدن شیخ احمد کافی بر اثر صانحه رانندگی نیز بر خشم مذهبیون اصفهانی افزود زیرا اگرچه مرگ او بر اثر صانحهای طبیعی بود، اما مردم آن را کار ساواک میدانستند. به گزارش رویداد۲۴ با بیشتر شدن جمعیت متحصن و معترض در روزهای ۱۵ مرداد به بعد، تظاهرات هر روزه خیابانی نیز برپا میشد و انقلابیون علاوه بر سر دادن شعارهای سیاسی علیه حکومت، به مشروب فروشیها و سینماها و هر آنچه مظاهر غربی و ضد اسلامی میدانستند حمله میکردند. مقامات امنیتی شهر اصفهان نیز به فکر مقابله با انقلابیون افتاده بودند، اما به بازداشتهای محدود و استفاده از ماشین آبپاش بسنده میکردند.
در ۱۹ مردادماه آیتالله خمینی پیامی برای مردم اصفهان منتشر کرد که موجب تشدید اعتراضات خیابانی شد: «امروز ملت شجاع و به پا خاسته ایران شاهد موج عظیم ضدشاهی که بر اثر یکی دیگر از اعتصابات بزرگ اصفهان در پشتیبانی از روحانیت و در اعتراض به اعمال غیرقانونی و انسانی رژیم است میباشد... باید از هر فرصت استفاده نمود و اجتماعات را هر چه بیشتر عظیم و فشرده کرد و هرچه بیشتر خیانتها و جنایات شاه را برملا نمود.»
در روز بیست مرداد خشونتها به حد درگیری مسلحانه رسید و بنابر گزارش بنیاد شهید، حدود ده نفر از انقلابیون کشته شدند. هرچند در زمان رویدادن وقایع ادعا شد که کشتهها صد ها و هزاران نفر هستند. این ترفندی بود که امثال جلال آلاحمد -به اعتراف خودشان- در سیاست باب کردند؛ یعنی نوعی دروغ مصلحتی برای ضربه زدن به رژیم شاه. میراث شیوه آلاحمد در شهیدسازی را در ماجرای شیخ احمد کافی نیز میشد دید.
روز پنجم ماه رمضان روز خونین اصفهان نامیده شد و حکومت پهلوی برای نخستین بار در اصفهان حکومت نظامی اعلام کرد. این کار اما به ضرر شاه بود چرا که وعدههای وی در راستای انتخابات مجدد و ایجاد فضای باز سیاسی را خدشهدار میکرد.
سفیر وقت بریتانیا در تهران درباره این واقعه چنین مینویسد: «در اصفهان حکومت نظامی اعلام شد و شاه به این ترتیب روشهای موقتی و مسکن را آغاز کرد. او اعلام داشت که سخنرانیها و مطبوعات کاملاً آزاد است و انتخابات جدید در سال ۱۳۵۸ برگزار خواهد شد، اما هیچکس به این حرفها وقعی نگذاشت.»
سرلشکر ناجی فرمانده نظامی شهر اصفهان و حومه، شخصا حکم حکومت نظامی را با امضا و تایید شاه در تلویزیون قرائت کرد اما ایجاد حکومت نظامی توسط حکومت اثری کوتاهمدت در توقف اعتراضات داشت و بیشتر به نفع مخالفان شاه تمام شد که اعلام حکومت نظامی را شکست تمام وعدههای شاه مبنی بر دادن آزادی سیاسی اعلام کردند. آیت الله خمینی نیز با صدور بیانیه ای مجددا برخورد نیروهای امنیتی را با معترضان محکوم کردند و از حق آزادی اعتراض گفتند و شاه را نقض کننده این «حق» خواند.