کسبوکار رو به زوال
کسبوکار میلیونها ایرانی این روزها به زلف پریشان و شکننده نرخ تبدیل دلار به پول ایران گره خورده است و هیچ فردی در ایران نمیداند این زلف پریشان به کدام سو گرایش دارد؟ آیا بادی خواهد وزید که سر این زلف را به سوی پایین حرکت دهد یا اتفاقاتى رخ داده و زلف آشفته دلار را به بالا میبرند و از دسترس خارج میکنند؟
رویداد24 شاید بهترین تحلیل در این روزها همان است که چند هفته پیش یک استاد علوم سیاسی گفتهاند و برخی رسانهها آن را تیتر کردند: آمدوشد ایرانیان در دنیای سیاست در درون یک غبار غلیظ انجام میشود و کسی نمیداند این رفت و آمد به کدام سوی است.
شاید به درستى بتوان گفت: مشابه همین رفت و آمدهاى عالم سیاست در دنیای اقتصاد نیز هست و بیشتر بازرگانان، صنعتگران، معدنکاران و صاحبان بنگاههای اقتصادی به این روزگار سخت رسیدهاند و نمیدانند از کدام سو بروند تاآسیب کمترى ببیند.
در این سپهر پر رمز و راز که کسبوکار و معیشت شهروندان ایرانی در درون غباری سخت گم شده است شاید کسی نداند این دود و مه سنگین مردم را در کجا به مرز خفگی میرساند. اکثریت شهروندان ایرانی این روزها از سر ناامیدی و از سر بیچارگی تنها به این میاندیشند که آیا مرزی برای ایستادن نرخ دلار در برابر ریال هست تا در آن نقطه ارزیابی تازهای از روزگار خویش داشته باشند؟
در این وانفسای از ریخت افتادن کسبوکار ایرانیان و به نفس افتادن معیشت شمار قابل اعتنایی از مردم، اما برخی رفتارها و برخی حرفهاى دولتمردان و تصمیمگیران نیز نمک پاشیدن بر زخمهاست. این روزهایی که برایرانیان به ویژه گروههاى کم درآمد که تنها دارایی که برای کسب درآمد دارند نیروی کار آنها و دستمزد دریافتى است که هر روز از ارزش آن کاسته میشود، ایام بسیارسختى است.
از منظر قانون اساسی رئیسجمهور همان کسی است که باید چراغ را روشن کند و از روشنایی و نور آن به همه گوشه و کنارهای تاریک بتاباند تا راه از بیراه بازشناسایی شود و کورسوی امید دیده شود.
داستان کسبوکار بازرگانان و صنعتگران نیز گونه دیگری آشفته است و آنها نیز نمیدانند در این شرایط نااطمینانی که روزانه تصمیمات متعدد ابلاغ مىشود، باید بنگاه خود را بر پایه کدام متر و معیار اقتصادی اداره کنند. بسیاری از بنگاهداران که از سر اراده از هرگونه رانت و فساد رانت و فساد از دوری میکنند و میخواهند کسبوکاری برپایه مناسبات شرافتمندانه و آبرومندانه داشته باشند نیز به مرز بیواکنشی رسیده و چیزی را روبروی خود نمیبینند و اغلب به حاشیه رانده شدهاند.
حرکت در دود و مه و غبار تهیدست و توانگر را آزارمیدهد و باید راهی برای بیرون آمدن از این روزگار آشفته جستجو کرد. چراغ دردست کیست؟ آن کس که باید نفر نخست صف باشد کیست؟
از منظر قانون اساسی رئیسجمهور همان کسی است که باید چراغ را روشن کند و از روشنایی و نور آن به همه گوشه و کنارهای تاریک بتاباند تا راه از بیراه بازشناسایی شود و کورسوی امید دیده شود. این کار، اما نیازمند فداکاری و شهامت از سوی رییس دولت است و روش کار نیز این باید باشد که فاش و آشکار بگوید چه شد که به اینجا رسیدیم و کسبوکار ایرانیان به زلف آشفته دلار بسته شده است.
آیا رییسجمهور راه را نشان میدهد و چراغ را روشن میکند؟ شهروندانی که به آقای روحانی رای دادند از او طلب دارند و باید او بدهیاش را با گفتن همه راستیها و درستیها بپردازد.
منبع: کانال حسین سلاحورزی
شاید به درستى بتوان گفت: مشابه همین رفت و آمدهاى عالم سیاست در دنیای اقتصاد نیز هست و بیشتر بازرگانان، صنعتگران، معدنکاران و صاحبان بنگاههای اقتصادی به این روزگار سخت رسیدهاند و نمیدانند از کدام سو بروند تاآسیب کمترى ببیند.
در این سپهر پر رمز و راز که کسبوکار و معیشت شهروندان ایرانی در درون غباری سخت گم شده است شاید کسی نداند این دود و مه سنگین مردم را در کجا به مرز خفگی میرساند. اکثریت شهروندان ایرانی این روزها از سر ناامیدی و از سر بیچارگی تنها به این میاندیشند که آیا مرزی برای ایستادن نرخ دلار در برابر ریال هست تا در آن نقطه ارزیابی تازهای از روزگار خویش داشته باشند؟
در این وانفسای از ریخت افتادن کسبوکار ایرانیان و به نفس افتادن معیشت شمار قابل اعتنایی از مردم، اما برخی رفتارها و برخی حرفهاى دولتمردان و تصمیمگیران نیز نمک پاشیدن بر زخمهاست. این روزهایی که برایرانیان به ویژه گروههاى کم درآمد که تنها دارایی که برای کسب درآمد دارند نیروی کار آنها و دستمزد دریافتى است که هر روز از ارزش آن کاسته میشود، ایام بسیارسختى است.
از منظر قانون اساسی رئیسجمهور همان کسی است که باید چراغ را روشن کند و از روشنایی و نور آن به همه گوشه و کنارهای تاریک بتاباند تا راه از بیراه بازشناسایی شود و کورسوی امید دیده شود.
داستان کسبوکار بازرگانان و صنعتگران نیز گونه دیگری آشفته است و آنها نیز نمیدانند در این شرایط نااطمینانی که روزانه تصمیمات متعدد ابلاغ مىشود، باید بنگاه خود را بر پایه کدام متر و معیار اقتصادی اداره کنند. بسیاری از بنگاهداران که از سر اراده از هرگونه رانت و فساد رانت و فساد از دوری میکنند و میخواهند کسبوکاری برپایه مناسبات شرافتمندانه و آبرومندانه داشته باشند نیز به مرز بیواکنشی رسیده و چیزی را روبروی خود نمیبینند و اغلب به حاشیه رانده شدهاند.
حرکت در دود و مه و غبار تهیدست و توانگر را آزارمیدهد و باید راهی برای بیرون آمدن از این روزگار آشفته جستجو کرد. چراغ دردست کیست؟ آن کس که باید نفر نخست صف باشد کیست؟
از منظر قانون اساسی رئیسجمهور همان کسی است که باید چراغ را روشن کند و از روشنایی و نور آن به همه گوشه و کنارهای تاریک بتاباند تا راه از بیراه بازشناسایی شود و کورسوی امید دیده شود. این کار، اما نیازمند فداکاری و شهامت از سوی رییس دولت است و روش کار نیز این باید باشد که فاش و آشکار بگوید چه شد که به اینجا رسیدیم و کسبوکار ایرانیان به زلف آشفته دلار بسته شده است.
آیا رییسجمهور راه را نشان میدهد و چراغ را روشن میکند؟ شهروندانی که به آقای روحانی رای دادند از او طلب دارند و باید او بدهیاش را با گفتن همه راستیها و درستیها بپردازد.
منبع: کانال حسین سلاحورزی