محمود جم؛ نخست وزیری که از غضب رضا شاه در امان ماند!
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: «کلاه اجنبى، ملیت را از بین برد و برداشتن چادر، عفت را... پلیس دستور یافت روسرى را از سر زنها بکشد. روسرىها پاره شد و اگر ارزش داشت، تصاحب. مدتى زد و خورد بین پلیس و زنها دوام داشت و بسیارى زنها را شنیدم که از خانه بیرون نیامدند.» مهدی قلی خان هدایت
محمود جم یکی از سرشناسترین و وفادارترین رجال عصر پهلوی بود. جم یکی از طولانیترین دورههای نخست وزیری در زمان رضا شاه پهلوی را بر عهده داشت. او یکی از معدود رجال سیاسی عهد پهلوی بود که توانست مدتی طولانی بر منصب نخست وزیری تکیه بزند.
جم را باید یکی از نمادهای مدرنیته رضاخانی دانست که از محمد علی فروغی آغاز شد و با محمود جم ادامه یافت. در دوران نخست وزیری محمود جم حوادث مهمی رخ داد که دولت جم در به ثمر رسیدن آنها نقش داشت. کشف حجاب، دستگیری ۵۳ نفر یا گروه تقی ارانی، خودکشی علی اکبر داور وزیر مالیه، امضای پیمان عدم تعرض بین چهار دولت ایران، عراق، افغانستان و ترکیه به نام پیمان سعدآباد و پایان احداث راهآهن سراسری ایران از جمله مهمترین اتفاقات دوران نخست وزیری محمود جم بودند.
زندگینامه محمود جم
به گزارش رویداد۲۴ محمود جم در سال ۱۲۵۹ در تبریز به دنیا آمد. پدرش محمد صادق خواجگان جم کارمند دولت بود که از کرمان به تبریز مهاجرت کرده بود. محمد صادق فردی متجدد بود و به همین دلی اصرار داشت فرزندانش حتما در کنار آموزشهای سنتی متداول از آموزشهای مدرن هم بهره ببرند بنابراین محمود در کنار تحصیلات معمول آن زمان و فراگیری صرف و نحو ادبیات فارسی در مدارس رشدیه و کمالیه به مدرسه میسیونری که تازه در تبریز افتتاح شده بود رفت و در آنجا خط و زبان فارسی را به خوبی آموخت.
محمود جم بعدها و پس از پایان تحصیلات در تبریز و در یک داروخانه مشغول به کار شد. مدتی بعد مترجم کوپن پزشک فرانسوی محمدعلی شاه قاجار شد و توانست از طریق این پزشک فرانسوی به دربار محمدعلی شاه که در آن زمان ولیعهد بود راه پیدا کند.
او در سال ۱۲۸۸ به تهران آمد و ابتدا به عنوان مترجم گمرک در تهران مشغول به کار شد. کمی بعد با نفوذ یکی از اقوام خود یعنی میرزا حسینقلی نواب وزیر خارجه مستوفی الممالک به عنوان مترجم در سفارت فرانسه مشغول به کار شد. ده سالی در آنجا مشغول به کار بود و در سال ۱۲۹۸ به دستور وثوق الدوله به وزارت مالیه منتقل و رئیس انبار غله دولتی شد.
در همان سال به پیشنهاد وثوق الدوله و با تصویب احمدشاه لقب مدیر الملک را دریافت کرد. جم از تیر تا اسفند ۱۲۹۹ هم در دولت میرزا حسن مشیر الدوله به ریاست خزانهداری کل کشور رسید. اما زندگی سیاسی محمود جم از بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مسیر تازهای را آغاز کرد.
کودتای سوم اسفند و محمود جم
در سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی کودتایی با محوریت رضاخان سردار سپه، سید ضیاء الدین طباطبایی و افسری انگلیسی بنام آیرونساید رخ داد که سرنوشت ایران و محمود جم را برای همیشه تغییر داد.
در این تاریخ قوای قزاق وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. طی این کودتا نزدیک به صد تن از رجال سیاسی بازداشت شدند که محمود جم یکی از آنها بود. احمدشاه قاجار و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرح آباد گریختند و سپهدار رشتی (نخستوزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد.
نتیجه کودتا، رئیس الوزرایی سید ضیاء الدین و وزیر جنگ شدن ماژور مسعود خان کیهان و سپس خود رضا خان بود. کودتای سوم اسفند را باید سرآغاز ورود جدی رضاخان به عرصه سیاست دانست. رضاخان در ایام هرج و مرج نماد حفظ تمامیت ارضی ایران بود؛ چهرهای نظامی که مردم تصور میکردند میتواند کشور را از وضعیت آشفته نجات دهد. در چنین فضایی راه برای قدرت گرفتن رضاخان هموار شد.
محمود جم که بعدها بدل به یکی از اصلیترین نمادهای مدرنیته رضا خانی شد، در خلال همین کودتا دستگیر شد. راهی که جم در پیش گرفت از همین جا آغاز شد تا پایان عمر طولانی مدت محمود جم ادامه یافت.
محمود جم از دولت کودتا حمایت کرد و همین حمایت باعث شد از زندان آزاد شود. محافظهکاری جم و حمایتش از دولت کودتا نه تنها او را از مرگ احتمالی نجات داد بلکه پست وزارت امور خارجه را هم در دولت سیدضیا برای او به ارمغان آورد.
جم بعدها بسیار به رضا شاه پهلوی نزدیک شد و مورد توجه او قرار گرفت؛ تا جایی که در بهمن ماه سال ۱۳۰۰ به توصیه رضا شاه به سمت وزارت مالیه رسید. ریشه این توجه را باید در مشی و منش و نگاه محمود جم جست. رضا شاه با اینکه فردی کم سواد بود، اما شیفته تجدد و مدرنیته هم بود و در محمود جم چهره یک تکنوکرات کاردان میدید که میتواند سیاست مدرنیزاسیون او را پیش ببرد. به همین خاطر محمود جم خیلی زود راه رشد و ترقی را طی کرد و سمتهای مختلفی را در دولتهای مختلف عهدهدار شد. وزارت مالیه در دو دولت رضاخان، معاونت نخست وزیری دولتهای محمدعلی فروغی و میرزا حسن مستوفی الممالک، استانداری کرمان و خراسان، وزارت فوائد عامه در دولت مخبر السلطنه هدایت و وزارت داخله در دولت دوم محمدعلی فروغی از دیگر سمتهای وی تا پیش از ریاست کابینه بود. این سمتها در واقع آماده شدن جم برای به عهده گرفتن منصب نخستوزیری بود. منصبی که بعد از فروغی باید به چهرهای میرسید که ادامه دهنده راه او باشد و این چهره کسی نبود جُز محمود جم.
آغاز نخست وزیری محمود جم
به گزارش رویداد۲۴ رضا شاه بلافاصله بعد از قبضه کردن کامل قدرت به فکر مدرنیزه کردن ایران افتاد و تلاش کرد با الگوبرداری از غرب ایران را در مسیر رشد و توسعه قرار دهد. رضا شاه برای انجام این کار به چهره قدرتمندی احتیاج داشت که بتواند این کار را انجام دهد؛ این چهره قدرتمند کسی نبود جز محمد علی فروغی که تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ دو دوره نخست وزیر شد.
دوره دوم نخست وزیری فروغی مدرنیزاسیون رضا خانی شتاب فزایندهای گرفت؛ در مدرانیزسیون فرهنگی دانشگاه تهران و فرهنگستان ایران تاسیس شد؛ کتابهایی همچون «ایران در زمان ساسانیان» و «ایران باستان» منتشر شد تا یادآور عظمت ایران در دوران پیش از اسلام باشد.
جشن هزاره فردوسی با شرکت دهها تن از مستشرقان و ایرانشناسان در مشهد، تشکیل انجمن آثار ملی برای احیاء فرهنگ ملی ایران از جمله همین اقدامات بود. تجدید ساختمان آرامگاه حافظ و تعمیر بنای سعدی از دیگر اقدامات فرهنگی در همین دوره است.
در پی غائله مسجد گوهرشاد رابطه فروغی و رضا شاه تیره شد. فروغی در نامهاش به محمد ولی اسدی سرپرست حرم، اما رضا (ع) در وصف رضاشاه نوشت: «در کف شیر نر خونخوارهای/ غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟»
این بیت چنان رضاخان را به خشم آورد که او فروغی را زن ریش دار نامید و او را تا سال ۱۳۲۰ خانه نشین کرد. با رفتن فروغی نیاز بود چهرهای نخست وزیر ایران شود که چند ویژگی مهم داشته باشد؛ اول اینکه به اندازه فروغی قدرتمند نباشد تا در کار رضاشاه اخلال ایجاد کند، دوم اینکه مورد تایید و وثوق رضا شاه باشد، سوم اینکه چهرهای محافظهکار باشد تا بتواند به دور از حاشیه پروژه مدرنیزه کردن ایران را پیش ببرد و در آخر خودش فردی متجدد باشد و معنی مدرنیته و تجدد را درک کند. محمود جم تنها کسی بود که تمام این ویژگیها را یک جا داشت پس بهترین گزینه برای جانشینی محمدعلی فروغی در پست حساس نخست وزیر بود. به این ترتیب دوره نخست وزیری محمود جم از تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۱۴ آغاز شد. دورانی که یکی از طولانیترین دوران نخست وزیری در زمان پادشاهی رضاخان بود. دورانی پرماجرا و پر از اتفاقات مهم که باعث شد محمود جم به یکی از مهمترین نخست وزیران عصر پهلوی بدل شود.
کشف حجاب در دوره نخست وزیری محمود جم
همه چیز از سفر رضا شاه به ترکیه آغاز شد. روابط ایران و ترکیه از مدتها قبل دوستانه نبود و این مطلوب انگلیسیهایی که در پی محدود کردن مرزهای اتحاد جماهیر شوروی بودند، نبود. انگلیس که در به قدرت رسیدن رضا شاه نقش اساسی داشتند قصد داشتند با متحد کردن چهار کشور ایران، افغانستان، ترکیه و عراق جلوی پیشروی اتحاد جماهیر شوروی در مرزهای جنوبی را بگیرند. پس مهم بود که روابط بین ایران و ترکیه مثبت و سازنده باشد.
طبق قانون اساسی سال ۱۹۲۳ ترکیه رئیس جمهور این کشور حق خروج از ترکیه را نداشت بنابراین این رضاخان بود که به اولین و آخرین سفر خارجی خود در دوران سلطنت رفت و آتاتورک را در ترکیه ملاقات کرد. رضا شاه در این سفر به شدت تحت تاثیر سیاستهای کمال آتاتورک قرار گرفت.
اسماعیل والیزاده درباره تاثیر این سفر بر رضا شاه در کتاب خاطرهها مینویسد: «اعلیحضرت در مرز ایران مهمانداران ترک را مرخص فرمودند و به ماکو تشریففرما شدند. در آنجا جمعی از ملازمان که گرداگرد اعلیحضرت حلقه زده بودیم، فرمودند: ما رفته بودیم با یک مرد بسیار بزرگ ملاقات کنیم. ما باید ملت خودمان را همانطور به درجات رشد و ترقی برسانیم که او ملت خودش را رسانیده است.»
رضا شاه بعد از بازگشت از ترکیه بلافاصله تصمیم گرفت سیاستهای آتاتورک را در ایران پیاده کند. یکی از این اقدامات کشف حجاب بود. رضاشاه که از مدتها قبل به دنبال مدرنیزه کردن ایران با استفاده از الگوهای غربی بود. سفر او به ترکیه این مسئله را تشدید کرد و بلافاصله بعد از بازگشت از ترکیه محمود جم را خواست و او را بهاجرای این قانون ملزم کرد.
محمود جم در خاطرات خود مینویسد: «روز ۱۱ آذر کابینه فروغی مستعفی شد که من هم وزیر کشور بودم، با همکارانم خداحافظی کرده و به منزلم در قلهک رفتم، حدود ساعت سه بعدازظهر بود، گفتند که از دربار تلفن کردهاند و شما را میخواهند. من فوراً با دربار تماس گرفتم که گفتند اعلیحضرت شما را احضار کردهاند. با عجله خود را به دربار رساندم، بحث در مورد تشکیل کابینه و اعضای دولت بود، شاه گفت: این چادر و چاقچور را چطور میشود از بین برد؟ از وقتی که از ترکیه برگشتم و زنهای آنها را دیدم که دوش به دوش مردان کار میکنند، دیگر از هر چه چادری است، بدم میآید و آنها را دشمن ترقی میدانم. عرض کردم، کار صحیحی است، باید زن را از اندرون بیرون کشید و زنجیر اسارت را از پای او برداشت. فرمودند چطور است از داخل دربار شروع کنیم. عرض کردم، روز افتتاح دانشسرای عالی ملکه و شاهدختها همراه اعلیحضرت شرکت کنند و به همه وزرا هم گفته شود که با بانوان خود بدون حجاب در این جشن شرکت کنند. این اولین قدم برای رفع حجاب خواهد بود. فرمودند بروید در هیات دولت صحبت کنید و طرحهای لازم را بریزید. این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت گیرد. موضوع در جلسه هیات دولت مطرح شد و همه موافقت خود را اعلام کردند. روز ۱۷ دی فرا رسید. من و همسرم که کلاه بر سر گذاشته بود، به صحن دانشسرای عالی وارد شدیم و به تدریج وزرا و همسرانشان با کلاه وارد شدند و بعد اعلیحضرت فقید نطقی فرمودند: ما میلههای زندان را شکستیم و خانمها آزاد شدند.»
رضا شاه از مدتها قبل به دنبال این یکسان سازی بود و قبل از آن، کلاه شاپو را جایگزین کلاه پهلوی کرده بود و قانونی تهیه کرد که تنها روحانیونی مجاز هستند لباس روحانیت به تن کنند که از یکی از مراجع نامه رسمی داشته باشند.
رضا شاه حتی با به وقوع پیوستن غائله گوهرشاد هم عقبنشینی نکرد و اقدامات خود را پیش برد. در واقع کشف حجاب آخرین مرحله مدرنیته آمرانه رضاخانی بود که باید در فضای فرهنگی ایران صورت میگرفت. محمود جم این قانون را با قوت و قدرت اجرا کرد. اجرای این قانون در جامعه سنتی ایران پیامدهای بسیاری داشت.
حسینقلی مستعان روزنامهنگار معروف [پدر گلاب آدینه] درباره تاثیر این واقعه در روزنامه روشنفکر نوشته است: «ولوله و چادربرداری در میان خانوادهها و محافل و مردم چنین نوشته است که بسیاری از فامیلها برای اینکه زنهایشان کشف حجاب نشوند، از ایران مهاجرت کردند، عدهای معتقد بودند دیگر هیچکس نباید زن بگیرد، مردان متدین علیه بیحجابی کفن پوشیدند و عدهای از حاجیها زنشان را طلاق دادند.»
نقش محمود جم در پیمان سعدآباد
به گزارش رویداد۲۴ یکی از اتفاقات مهم دوران نخست وزیری محمود جم، انعقاد پیمان سعدآباد میان ایران، ترکیه، عراق و افغانستان بود. سیاستهای رضا شاه بیشتر معطوف به امور داخلی کشور بود و او قصد داشت پروژه مدرن سازی ایران را با تمام قوا پیش ببرد. لازمه پیش بردن چنین برنامهای داشتن سیاست خارجی مبتنی بر تنشزدایی بود.
رضا شاه دوست نداشت اتفاقات بیرونی باعث اجرا شدن پروژه مدرن کردن ایران شود. به همین خاطر تصمیم گرفت با انعقاد پیمانی هم با همسایگان مهم خود به صلح برسد و هم انگلستان که نقش بسزایی در قدرت گرفتن او داشت را از خود راضی کند.
انگلستان قصد داشت با صلح میان چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و افغانستان سد محکمی مقابل رشد و پیشرفت کمونیسم که در مرزهای شمالی ایران شکل گرفته بود بسازد به همین منظور بسیار تلاش میکرد که چهار کشور مهم خاورمیانه را با هم متحد کند. پیمان سعدآباد در دل چنین فضایی به وجود آمد.
محمود جم به عنوان نخست وزیر مامور شد این ماجرا را به ثمر برساند. طبق مفاد این پیمان کشورهای امضاکننده متعهد شدند از مداخله در امور داخلی یکدیگر خودداری کنند، مرزهای مشترک را محترم بشمارند، از هرگونه تجاوز نسبت به یکدیگر خودداری ورزند و از تشکیل جمعیتها و دستهبندیهایی که هدف آنها اخلال در صلح میان کشورهای همجوار و هم پیمان باشد جلوگیری کنند.
محمود جم با انعقاد پیمان سعد آباد یک بار دیگر توانست خودش را نزد رضا شاه پهلوی تثبیت کند. رضا شاه با انعقاد این قرارداد سعی کرد قدرت منطقهای خود را افزایش داده و از دخالت کشورهای خارجی در امور کشورهای همسایه ایران جلوگیری کند. هم چنین تلاش میکرد در روابط خود موازنهای میان انگلستان و روسیه برقرار کند. از طرف دیگر کوشش رضا شاه این بود که با انعقاد این قرارداد و بستن راه نفوذ کمونیسم در مرزهای جنوبی از بروز شکلگیری جنبشهای داخلی در ایران جلوگیری کند.
این پیمان مزایا و معایب خودش را داشت. مهمترین مزیت آن این بود که ایران در برابر خطر تجزیه حفظ میکرد و اجازه نمیداد گروههای تجزیه طلب به خاک ایران نفوذ کنند. ایران تنها کشوری بود که با سه کشور دیگر مرز مشترک داشت به همین خاطر همیشه بیم آن میرفت که با خطر تجزیه مواجه شود. از طرف دیگر این پیمان هر پنج سال یک بار قابل تجدید نظر بود و میشد مفاد آن را تغییر داد.
رضاشاه و محمود جم به این موضوع توجه داشتند که برای برقراری صلح پایدار با سه کشور همسایه و جلوگیری از زیادهخواهی آنها لازم است مفاد این پیمان هرچند سال یکبار مورد بازبینی قرار گیرد. رضاشاه در افتتاح مجلس یازدهم درباره این پیمان گفت: «پیمان سعدآباد در مشرقزمین بیسابقه بوده و در این هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگی به بقای صلح جهان خواهد بود.»
دستگیری تقی ارانی گروه ۵۳ نفر
از اتفاقات مهم دیگر دوران نخست وزیری محمود جم قدرت گرفتن بی حساب و کتاب شهربانی به پشتگرمی رضا شاه و به خاطر ورود افکار چپگرایانه و مارکسیستی به کشور بود. محمود جم در کتاب خاطرات خود به این نکته اشاره کرده است که در زمان نخست وزیریاش شهربانی به او جواب پس نمیداند و اگر چه در ظاهر مطابق دستور نخستوزیر عمل میکرد، اما در باطن خودسرانه عمل کرده و پاسخی در قبال اعمالش به نخست وزیر نمیداد.
یکی از اقدامات مهم شهربانی در سالهای نخست وزیری محمود جم دستگیری گروه موسوم به ۵۳ نفر بود. تقی ارانی را باید اولین چهرهای دانست که گرایشهای علمی سوسیالیستی و چپگرایانه را وارد ایران کرد. ارانی و رفقایش در سال ۱۳۱۶ و در پی اعتصاب دانشکده فنی تهران دستگیر شدند.
دستگیری ارانی در زمان نخست وزیری محمود جم از آن جهت بسیار مهم است که بیانگر دو مسئله مهم است. اولی قدرت بیحساب و کتاب نیروهای نظامی که محمود جم در قبال ورود آنان به شئون مختلف اجرایی هیچ کار خاصی انجام نداد و راه را برای ورود آنان باز کرد و دیگری ورود مارکسیسم به ایران است که از همان ابتدا با برخورد شدید حکومت ایران و دولت محمود جم مواجه شد.
رضا شاه بنیانگذار حضور نظامیان در عرصههای سیاسی و اقتصادی بود و بعد از سفر به ترکیه و دیدن نظم و نظام ارتش این کشور تصمیم گرفت ارتش خود را مدرن کند و در این میان چهره تکنوکرات و میانهرویی مثل محمود جم هم یا باید چنین مسئلهای را میپذیرفت یا به سرنوشت فروغی دچار میشد. محمود جم راه اول را برگزید و اجازه داد نظامیان قدرت خود را در اقتصاد، سیاست و فرهنگ گسترش دهند و عملاً کشور را در اختیار خود بگیرند.
سرنوشت حلقه اول یاران رضاشاه
رضاشاه برای پیشبرد برنامه مدرنیزاسیون خود احتیاج به نیروهایی داشت که با درک درست این برنامه و شناخت از وضعیت ایران او را در به سرانجام رساندن این برنامه یاری کنند. رضاشاه در سالهای ابتدایی سلطنت خود به چهرههایی مانند علی اکبر داور، نصرالدوله فیروز، محمدعلی فروغی، عبدالحسین تیمورتاش و محمود جم روی آورد که تمامی این افراد به جز محمود جم مورد غضب رضاخان قرار گرفتند و از صحنه سیاست ایران حذف شدند. همه آنها یا به قتل رسیدند یا از دربار حذف شدند به جز محمود جم که نه تنها مغضوب رضاشاه واقع نشد بلکه بعد از عزل از سمت نخست وزیری در سمتهای مختلف کنار رضاشاه و محمد رضا شاه پهلوی باقی ماند و توانست تا سالیان طولانی به عنوان رجل سیاسی به کار مشغول باشد.
محمود جم پس از نخست وزیری
در آبان سال ۱۳۱۸ سرانجام محمود جم از سمت نخست وزیری کنار رفت و احمد متین دفتری مامور تشکیل کابینه شد. رضاشاه پس از نخست وزیری جم به او گفت: «میخواهیم شما را کنار خودمان نگه داریم» و او به سمت وزارت دربار رسید.
جم تا ۱۳۲۰ در سمت وزارت دربار باقی ماند و آنقدر مورد وثوق رضا شاه بود که هنگام خروج رضاشاه از ایران برای بدرقه او تا بندرعباس رفت. محمود جم از اسفند سال ۱۳۲۰ به عنوان سفیر ایران در مصر انتخاب شد و تا خرداد سال ۱۳۲۶ به فعالیت در این سمت پرداخت. جم در تیر ۱۳۲۶ از خدمت در مصر فرا خوانده شد و به عنوان وزیر جنگ کابینه احمد قوام السلطنه منصوب شد.
حتی سقوط دولت قوام در آذرماه سال ۱۳۲۶ باعث نشد محمود جم مغضوب شاه جدید شود و او تا مهرماه سال ۱۳۲۸ به عنوان وزیر دربار فعالیت کرد. بعد به ایتالیا رفت و تا تیرماه سال ۱۳۲۹ سفیر ایران در ایتالیا بود.
جم بعد از بازگشت به ایران مدت کوتاهی استاندار آذربایجان شد و بعد به عنوان نماینده کرمان به مجلس سنا راه پیدا کرد. جم در سال ۱۳۳۶ به همراه دکتر منوچهر اقبال ماموریت یافت تا حزب ملیون را تشکیل دهد و به عنوان رئیس شورای مرکزی این حزب محافظهکار انتخاب شد.
محمود جم و حزب ملیون
محمدرضاشاه پهلوی بعد از اینکه در سال ۱۳۳۲ و حذف دکتر محمد مصدق قدرت را به طور کامل در اختیار گرفت به آمریکا و چند کشور دیگر سفر کرد. در خلال این سفرها به این نتیجه رسید که برای کنترل جامعه و گرفتن ژست دموکراتیک بهتر است احزابی را تشکیل دهد.
شاه در کتاب ماموریتی برای وطنم درباره تشکیل احزاب مینویسد: «چون شاه مشروطه هستم دلیلی نمیبینم که مشوق تشکیل احزاب نباشم و مانند دیکتاتورها تنها از حزب دست نشانده خود پشتیبانی نمایم... در سال ۱۳۳۶ به این طرف که اوضاع سیاسی کشور ما ثبات پدید آمد و مبانی اقتصاد ما پس از دوره رکود مصدق مستحکم گردیده بود. خود من علاقه وافری نشان دادم اقدام به ایجاد دو حزب مردم و ملیون نمودم. حزب ملیون حزب محافظهکار است و حزب مردم باید نقش چپ را بازی کند.»
برای تشکیل یک حزب محافظهکار چه کسی بهتر از محمود جم که سراسر عمر خود را به محافظهکاری مشهور بود. جم به عنوان یکی از ستونهای مستحکم حزب محافظهکار مردم انتخاب شد. حدود هفتماه بعد از تشکیل حزب مردم، در اول دیماه ۱۳۳۶ حزب ملیون اعلام موجودیت کرد. رسمیت این حزب با حضور ۶۹ نماینده مجلسین شورای ملی و سنا در محل کاخ وزارت امور خارجه به دعوت اقبال و توسط وی انجام شد.
به گزارش رویداد۲۴ حزب ملیون در گام اول منوچهر اقبال را به عنوان دبیر کل انتخاب کرد و بعد دکتر هدایتی، محمد حجازی، حسام دولتآبادی، عماد تربتی، حبیبالله آموزگار، دکتر خانبابا بیانی، دکتر شاهکار، دکتر رضا سرداری، محمود جم، دکتر نصرتالله کاسمی و عبدالرضا انصاری به عنوان اعضای شورای مرکزی برگزیده شدند.
بعدها حزب ملیون بدل به حزب اکثریت شد و حزب مردم با محوریت اسدالله علم به عنوان حزب اقلیت مدام به این حزب انتقاد میکرد و در مقابل هم منوچهر اقبال حزب مردم را حزبی بازنده میدانست.
محمود جم به عنوان یکی از ستونهای اصلی حزب، در دورههای سوم، چهارم و پنجم به عضویت مجلس سنا درآمد و عاقبت هم حزب ملیون بعد از تشکیل حزب ایران نوین توسط حسنعلی منصور در این حزب ادغام شد. این آخرین پرده از فعالیت سیاسی محمود جم بود. مرد محافظه کاری که توانست با همین مشی محافظه کارانه تمام دوران فعالیت سیاسی خود را در دوران پهلوی و قاجار به سرانجام برساند.
محمود جم دوبار ازدواج کرد؛ همسر اولش ملکه زمان بود که جم از او دو فرزند بنام فریدون و پروین داشت که فریدون جم سالها بعد به یکی از مشهورترین چهرههای سیاسی و نظامی دربار پهلوی تبدیل شد و حتی داماد شاه هم شد و با شمس پهلوی ازدواج کرد. جم پسر دیگری بنام منوچهر هم داشت که در جوانی فوت کرد.
محمود جم یک بار دیگر هم ازدواج کرد همسر دوم او عزت الملوک نام داشت که محمود جم از او صاحب فرزندی نشد و تا پایان عمر با او زندگی کرد. جم سرانجام در سال ۱۳۴۸ هنگام ورود به مجلس سنا زمین خورد و لگن خاصرهاش شکست. او را برای ادامه معالجات به انگلستان فرستادند، اما معالجات موثر نشد و او سرانجام در ۱۹ مرداد سال ۱۳۴۸ هنگام عزیمت به ایران درگذشت.
محمود جم و مدرنیته رضاشاهی
محمود جم را باید نماینده و نماد رجال محافظهکار عصر پهلوی دانست. او در سراسر زندگی سیاسی خود به وضعیتی که داشت قانع بود و تا آخرین لحظه حیات به خاندان پهلوی وفادار بود. او توانست با همین مشی محافظهکارانه مورد اعتماد رضاشاه قرار بگیرد و از گزند بدبینیهای شاه در امان باشد.
جم راه فروغی را برای کمک به رضاشاه ادامه داد و کوشید مدرنیته آمرانه رضاشاه را بدون کم و کاست در ایران پیاده کند. جم نه مثل تیمور تاش و علی اکبر داور در پی بسط ایدههایش بود و نه مثل تیمور بختیار قدرت طلب. به لحاظ جایگاه سیاسی هم جایگاه امثال قوام السلطنه و دکتر مصدق را نداشت. سیاستمدار محتاط و محافظه کاری بود که در بزنگاههای حساس تاریخی سمت رژیم پهلوی ایستاد و تلاش کرد منویات رضا شاه و محمد رضا شاه را پیاده کند.
انتصاب جم به جای فروغی به عنوان نخست وزیر دیدگاه سیاسی رضاشاه را هم عیان میکرد. او ایدهای در ذهن داشت که برای پیاده کردن آن ایده به سیاستمداران مثل جم احتیاج داشت. پس او را برگزید تا مدرنیته را پیش ببرد. در این راه هم کم و بیش موفق بود. اگر علی اکبر داور قربانی مدرنیته رضاشاهی بود، محمود جم نماد محافظهکاری آن بود. محافظهکاری که همه عمرش به خدمت گذشت. خدمت به پهلوی برای بسط و گسترش مدرنیته آمرانه.
منابع:
- نخبگان سیاسی ایران: از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ج۳: هیئت وزیران ایران در عصر مشروطیت، تهران/ زهرا شجیعی/ انتشارات سخن
- دولتهای ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، بر اساس دفتر ثبت کابینههای نخستوزیری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ سازمان چاپ و انتشارات
- شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران/ باقر عاقلی/ نشر علم
-سایت تاریخ ایرانی
-سایت پژوهشکده باقرالعلوم