احتمال بروز درگیری نظامی جدی میان ایران و آمریکا در صورت انتخاب دوباره ترامپ
تنش میان ایران و آمریکا در ماه گذشته با ترور ژنرال سلیمانی به اوج خود رسید. برای بسیاری از چهرههای دولت ترامپ یک ایده آل در ذهنشان وجود دارد: تغییر رژیم در ایران.
رویداد۲۴ تنش میان دو کشور در ماه گذشته با ترور ژنرال سلیمانی به اوج خود رسید. هنوز مشخص نیست که این رویدادها به کجا خواهند انجامید. با این حال، به نظر میرسد برای بسیاری از چهرههای دولت ترامپ یک ایده آل در ذهن شان وجود دارد: تغییر رژیم در ایران.
پایگاه"اینترسپت" در مقالهای تحلیلی درباره سیاست "تغییر رژیم" در قبال ایران مینویسد:"دولت ترامپ دولتی رویایی برای تندروها در واشنگتن بوده است به ویژه آن افرادی که خیال انتقامجویی و مجازات علیه ایران را در سر میپرورانند. زمانی که ترامپ امریکا را به طور یکجانبه از برجام امضا شده توسط اوباما رییس جمهوری سابق امریکا خارج ساخت و سیاست فشار حداکثری، تحریم و انزوای سیاسی و اقتصادی را علیه ایران اعمال کرد.
تنش میان دو کشور در ماه گذشته با ترور ژنرال سلیمانی به اوج خود رسید. هنوز مشخص نیست که این رویدادها به کجا خواهند انجامید. با این حال، به نظر میرسد برای بسیاری از چهرههای دولت ترامپ یک ایده آل در ذهن شان وجود دارد: تغییر رژیم در ایران. امریکا در دهههای اخیر موفق به کاربرد زور برای سرنگون ساختن حکومتهایی در کشورهایی، چون عراق و لیبی شده است.
با این حال، ایران کشوری با ۸۰ میلیون نفر جمعیت است و ابعاد بسیار گسترده تری در مقایسه با عراق و لیبی دارد. ورود مستقیم نیروهای زمینی ارتش امریکا به ایران حتی در خیالاتیترین نئومحافظه کاران نیز گزینهای خارج از دسترس به نظر میرسد.
واقعیت آن است که اگر خواستار تغییر رژیم در ایران هستید اساسا خواستار جنگ داخلی هستید. در نتیجه، با درک عدم توانایی پیروزی از طریق جنگ آشکار، امریکا تصمیم گرفت تا ایران را از طریق تحریمها و دیگر اشکال فشار مهار کند به این امید که این فشارها منجر به شورش داخلی شده و حکومت آن کشور ساقط شود و احتمالا روزهای بهتری برای امریکا فرا رسد. با این حال، به نظر میرسد این رویکرد تنها زندگی را برای شهروندان عادی ایرانی بدتر ساخته است به حدی که آنان نمیتوانند تغییر سیاسی در کشورشان ایجاد کنند".
این سایت در ادامه میافزاید:"در نتیجه، هیچ امیدی به تغییر رژیم برنامه ریزی شده و بدون بروز هرج و مرج در ایران از سوی امریکا وجود ندارد. تغییر رژیم در ایران تنها باعث هرج و مرج، نزاع و بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه میشود و در اخر هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت.
در سال ۱۹۷۹ میلادی، پس از آغاز اعتراضات علیه محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران او به عنوان پادشاه در نهایت تصمیم گرفت به جای جنگیدن تا سرحد مرگ برای حفظ قدرت راهی تبعید شود. در شرایط فعلی، اما به نظر نمیرسد که نظام سیاسی در ایران خواستار عقب نشینی در برابر هیچ گونه فشاری باشد.
پایگاه"اینترسپت" در مقالهای تحلیلی درباره سیاست "تغییر رژیم" در قبال ایران مینویسد:"دولت ترامپ دولتی رویایی برای تندروها در واشنگتن بوده است به ویژه آن افرادی که خیال انتقامجویی و مجازات علیه ایران را در سر میپرورانند. زمانی که ترامپ امریکا را به طور یکجانبه از برجام امضا شده توسط اوباما رییس جمهوری سابق امریکا خارج ساخت و سیاست فشار حداکثری، تحریم و انزوای سیاسی و اقتصادی را علیه ایران اعمال کرد.
تنش میان دو کشور در ماه گذشته با ترور ژنرال سلیمانی به اوج خود رسید. هنوز مشخص نیست که این رویدادها به کجا خواهند انجامید. با این حال، به نظر میرسد برای بسیاری از چهرههای دولت ترامپ یک ایده آل در ذهن شان وجود دارد: تغییر رژیم در ایران. امریکا در دهههای اخیر موفق به کاربرد زور برای سرنگون ساختن حکومتهایی در کشورهایی، چون عراق و لیبی شده است.
با این حال، ایران کشوری با ۸۰ میلیون نفر جمعیت است و ابعاد بسیار گسترده تری در مقایسه با عراق و لیبی دارد. ورود مستقیم نیروهای زمینی ارتش امریکا به ایران حتی در خیالاتیترین نئومحافظه کاران نیز گزینهای خارج از دسترس به نظر میرسد.
واقعیت آن است که اگر خواستار تغییر رژیم در ایران هستید اساسا خواستار جنگ داخلی هستید. در نتیجه، با درک عدم توانایی پیروزی از طریق جنگ آشکار، امریکا تصمیم گرفت تا ایران را از طریق تحریمها و دیگر اشکال فشار مهار کند به این امید که این فشارها منجر به شورش داخلی شده و حکومت آن کشور ساقط شود و احتمالا روزهای بهتری برای امریکا فرا رسد. با این حال، به نظر میرسد این رویکرد تنها زندگی را برای شهروندان عادی ایرانی بدتر ساخته است به حدی که آنان نمیتوانند تغییر سیاسی در کشورشان ایجاد کنند".
این سایت در ادامه میافزاید:"در نتیجه، هیچ امیدی به تغییر رژیم برنامه ریزی شده و بدون بروز هرج و مرج در ایران از سوی امریکا وجود ندارد. تغییر رژیم در ایران تنها باعث هرج و مرج، نزاع و بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه میشود و در اخر هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت.
در سال ۱۹۷۹ میلادی، پس از آغاز اعتراضات علیه محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران او به عنوان پادشاه در نهایت تصمیم گرفت به جای جنگیدن تا سرحد مرگ برای حفظ قدرت راهی تبعید شود. در شرایط فعلی، اما به نظر نمیرسد که نظام سیاسی در ایران خواستار عقب نشینی در برابر هیچ گونه فشاری باشد.
یبیشتر بخوانید: آیا ایران و آمریکا در مسیر جنگ هستند؟
این موضوع طرفداران تغییر رژیم را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. اگر نظام سیاسی ایران و رهبران آن کشور حاضر به مبارزه تا سرحد نهایی باشند هرگونه تلاشی از بیرون برای مهندسی فروپاشی نظام سیاسی ایران ناگزیر به خونریزی و خشونت خواهد انجامید و میتواند کل ایران را درگیر آشوب و بی نظمی کند.
چنین سیاستی میتواند باعث کشته شدن صدها هزار و شاید میلیونها ایرانی شود در حالی که بازهم نمیتواند باعث تغییر نظام سیاسی ایران شود. دیدگاه دولت ترامپ ساده انگارانه است. در صورت فروپاشی دولت مرکزی در ایران، لیبرالها یا دموکراتها یا اسلام گرایان میانه رو به قدرت نخواهند رسید.
در آن زمان افراد و گروههایی که در برخورد سازمان یافته هستند بهترین فرصت قبضه قدرت را خواهند داشت. مشکل دیگر نظریه پردازان و سیاستگذاران برای اجرای سیاست تغییر رژیم در ایران اپوزیسیون ایرانی است. پس از انتخابات ۲۰۰۹ میلادی، رهبران معترض به نتیجه انتخابات تاکنون در حصر خانگی به سر میبرند.
به نظر میرسد "رضا پهلوی" فرزند آخرین شاه ایران از سوی دولت امریکا به عنوان نقش آفرین احتمالی برای آینده ایران در نظر گرفته شده است. با این حال، حمایت میدانی از او در داخل ایران محدود است. گروه دیگر اپوزیسیون در تبعید، مجاهدین خلق (منافقین) هستند که گروهی فرقه مانند با سابقه انجام اقدامات خشونت آمیز است که به نظر میرسد در داخل ایران محبوبیتی ندارد و مردم از آنان متنفر هستند.
در نتیجه، به دلیل عدم وجود مخالفت سازمان یافته احتمال بروز و تکرار جنبشی تودهای که منجر به سقوط رژیم شاه در سال ۱۹۷۹ میلادی شد اکنون دشوار به نظر میرسد. آن جنبش شامل چپ ها، لببرالها و اسلام گرایان میانه رو بود و حمایت قدرتمند و نمادین آیت الله خمینی را نیز با خود به همراه داشت. ایشان حتی زمانی که در فرانسه و عراق در تبعید به سر میبردند از محبوبیت خاصی در داخل ایران برخوردار بودند.
ایشان با مشروعیتی که از سوی مردم کسب کرده بودند به ایران بازگشتند. بسیاری در خارج از ایران پیش بینی میکردند که پس از درگذشت ایشان عمر حکومت ایران به پایان رسد. با این حال، برخلاف پیش بینی این طیف، این اتفاق رخ نداد و آن هم علیرغم بیشترین تلاشهای امریکا، اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در راستای سرنگونی نظام سیاسی ایران که تاکنون شکست خورده اند".
"اینترسپت" میافزاید:"با توجه به عدم سازگاری بین رویاها با تواناییها و منابع در مورد سیاست تغییر رژیم در ایران به نظر میرسد که دولت ترامپ سیاست نادرستی را در قبال ایران دنبال میکند. مقامهای دولت ترامپ اخیرا پیشنهاد جایگزینی توافق هستهای تازهای به جای توافق دوره اوباما را به ایران ارائه کرده اند. شانس جدی بودن این پیشنهاد بعید به نظر میرسد. برجام به دنبال سالها مذاکره جدی حاصل شد در حالی که دولت ترامپ به جای ارائه پیشنهادی جدی برای مذاکرات به سادگی به دنبال پوششی دیپلماتیک است در حالی که به صورت پنهانی و اخیرا حتی آشکارا اقدامات اش را علیه ایران انجام میدهد".
"الی گرانمایه" پژوهشگر در شورای روابط خارجی اروپایی به "اینترسپت" میگوید:"حس من این است که افرادی که مجری این سیاست هستند بیشتر خواستار تضعیف ایران و ایجاد بی ثباتی در آن کشور هستند و نه به دنبال یافتن راهی برای کشاندن ایران پای میز مذاکره و حل مشکلات از طریق ابزارهای دیپلماتیک. این که "مایک پمپئو" وزیر خارجه دولت ترامپ مانع از صدور ویزا برای "محمد جواد ظریف" همتای ایرانی اش برای سفر به نیویورک و شرکت در نشست سازمان ملل متحد شد نشانه دیگری از آن است که دولت فعلی امریکا واقعا علاقهای به مسیر دیپلماتیک ندارد".
او معتقد است در صورت انتخاب دوباره ترامپ احتمال بروز درگیریهای نظامی جدیتر میان ایران و امریکا و حتی بروز جنگی ناخواسته افزایش خواهد یافت. او میگوید ممکن است از این پس شاهد تشدید یک پدیده نگران کننده باشیم: ترور هدفمند سران ایران. ترامپ در پیگیری سیاست تهاجمی علیه ایران هدف مشخصی را تعیین نکرده است و از شیوه ضد تروریستی استفاده میکند و وضعیت را به مرز خطرناکی کشانده است. جنگ امریکا علیه ایران با ترور ژنرال سلیمانی آغاز شده است.
منبع: روزنو
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط