آیت الله مصباح یزدی که بود/ روحانی پرنفوذ ضد جمهوریت که قدیس پایداریها شد
رویداد۲۴ خبر درگذشت آیت الله مصباح یزدی مهمترین خبری بود که در عصر روز جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹ منتشر شد. او از ماه گذشته به دلیل تشدید بیماری گوارشی در بیمارستان بستری بود و به علت ضعف مفرط جسمانی درگذشت. در بیانیهای که دفتر او پس از درگذشتش منتشر کرد، مصباح یزدی «فقیه انقلابی و فیلسوف مجاهد و عمار رهبر» توصیف شده است.
آیت الله مصباح یزدی ۱۱ بهمن ۱۳۱۳ در یزد به دنیا آمد. پسرش درباره تولد پدرش روایتی عجیب نقل کرده و گفته «زمانی که مادر حاج آقا، ایشان را حامله بودند، خواب میبینند که وضع حمل کردند و قرآن متولد شده است.»
آیت الله مصباح یزدی چندین دوره عضو مجلس خبرگان رهبری بود اما در آخرین دوره نتوانست رای مردم تهران برای ورود به این مجلس به دست بیاورد و به همین دلیل در انتخابات میاندورهای رهسپار مشهد شد تا از آنجا وارد مجلس خبرگان شود. اما این پیروزی برای آیت الله مصباح یزدی خوشیمن نبود و جلسات خبرگان به خاطر ویروس کرونا تعطیل شد و بعد هم عمر آیت الله مصباح به برگزاری جلسات قد نداد.
آخرین خبری که پیش از درگذشت آیت الله مصباح یزدی شنیده شد، مربوط به روزهای گذشته بود؛ هنگامی که کانال خبری او متنی با این عنوان منتشر کرد که او به حجت الاسلام محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر رهبری پیام داده بود «خیلی دوست داشتم پای ایشان [آیت الله خامنهای] را ببوسم اما توفیق نداشتهام اگر شما توانستید به نیابت از بنده چنین کاری کنید، ممنون میشوم.»
پیش از آن آیت الله محمدتقی مصباح یزدی جمله دیگری با این مضمون گفته بود که «رهبری فراتر از لیاقت مردم است.» این جمله نیز مثل ماجرای پابوسی نیابتی مورد انتقاد زیادی واقع شد و برخی گفتند چنین جملاتی نه در تقویت ولایت فقیه، که در راستای تضعیف آن عمل میکند. مسیح مهاجری در سرمقاله «دفاع بد چرا؟» در روزنامه جمهوری اسلامی، اظهارات آیتالله مصباح یزدی را «دفاع بد از رهبری» توصیف کرد و نوشت «سخنان مصباح یزدی یکی از مصادیق بارز فعالیت برای تضعیف ولایت است.»
آیت الله مصباح یزدی از نظر تئوری سیاسی، به شدت منتقد احزاب است و ساختار فکری و عملی او بیشتر بر اطاعت تمرکز داشت تا انجام مباحثات حزبی، با اینحال در تناقضی عجیب همزمان به پرورش و آموزش نیروهای همفکر اصرار داشت و به شدت از جبهه پایداری به عنوان یکی تشکلهای سیاسی اصولگرا حمایت میکرد. او همچنین مدرسه امام خمینی قم را برای پرورش طلاب تاسیس کرد که یکی از مراکز مهم تولید مدیر برای جمهوری اسلامی به شمار میرود. این موسسه زیر نظر خود او فعالیت میکرد و در ردیف بودجه سالانه کشور نیز سهم قابل توجهی به خود اختصاص داده بود و هیچگاه هم مشمول اصلاحات ساختاری بودجه در ایران نشد و هر ساله نیز از ۲۰ تا ۴۰ درصد بودجه آن اضافه شد تا فعالیت این روحانی اصولگرا با قدرت بیشتری انجام شود.
اما اثرگذاری آیت الله مصباح یزدی فقط روی طلاب جوان نبود. او سالها برگزار کننده دورهای به نام «طرح ولایت» بود که در آن به دانشجویان برگزیدهای که توسط بسیج دانشجویی معرفی میشدند، آموزشهای عقیدتی بدهد. این برنامه عموما در مراکز اقامتی مشهد برگزار میشد و کلیه هزینهها برای شرکت کنندگان رایگان بود و در نهایت به آنها مزایایی مثل کسر خدمت سربازی و... نیز اعطا میشد. زیارت مکه و مدینه برای برگزیدگان کشوری، سفر عتبات عالیات برای برگزیدگان استانی و اهدای جوایز به برگزیدگان نمونه دانشگاهها و دانشکدهها از دیگر مزایای طرح ولایت بود.
بسیاری از شاگردان آیت الله محمدتقی مصباح یزدی از دل همین موسسات و برنامهها بیرون آمدند. علیرضا اعرافی (مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور) محمود رجبی (قائم مقام مؤسسه امام خمینی) سیدمحمدرضا طباطبایی (مدیر جامعة الزهرا) کاظم صدیقی (امام جمعه موقت تهران) مرتضی آقاتهرانی (دبیرکل جبهه پایداری) یحیی صالحنیا (نماینده ولی فقیه و امام جمعه غرب تهران) سیدمحمود نبویان (نماینده مجلس) پرویز داوودی (معاون اول دولت نهم) منوچهر محمدی (معاون وزیر امور خارجه احمدی نژاد) عباسعلی کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان) غلامحسین الهام (عضو شورای نگهبان و وزیر سابق دادگستری) علی مبشری (رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران) و سید ابوالحسن نواب (رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب) از مهمترین شاگردان مصباح یزدی هستند.
برخی شاگردان نیز راه آیت الله مصباح یزدی را ادامه ندادند و به راه دیگر رفتند؛ از جمله آیت الله محسن غرویان که منتقد سرسخت استاد شد و مخصوصا درباره جمله مشهور مصباح که میگفت «رای امام زمان به احمدی نژاد است» انتقادهای تندی از او کرد.
آیتالله مصباح یزدی در منزل صادق خرازی؛ نیویورک، سال ۱۳۶۹، در کنار دکتر مصطفی محقق داماد (سمت راست تصویر) و علی خوشرو.
سابقه سیاسی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
مصباح یزدی سابقهای مشخصی در مبارزه با حکومت پهلوی ندارد و با اینکه زمان انقلاب ۴۵ ساله بوده، در جریان شکلگیری انقلاب نقش چندانی نداشته است. منتقدان او همواره به کنایه درباره این موضوع صحبت کردهاند. با این حال این موضوع دلیلی نمیشود که صداوسیمای جمهوری اسلامی برای او سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب تولید نکند! مدتی پیش انیمیشنی از تلویزیون ایران پخش شد که کودکی مصباح یزدی را به تصویر کشیده بود که در آن «محمدتقی» کودک ده ساله با ساواک مبارزه میکرد!
متن آن انیمیشن اینگونه بود که «آقامحمد تقی حرفهای امام خمینی را خوب یاد میگرفت و روی کاغذ مینوشت و یواشکی به بقیه مردم میداد تا آنان هم حرفهای امام را بخوانند و یاد بگیرند. گاهی هم برای مردم سخنرانی میکرد و از زورگوییهای رضاشاه و پسرش برای مردم تعریف میکرد. این طور بود که مردم به خیابانها آمدند و تظاهرات کردند.»
انیمیشن صداوسیما برای محمدتقی مصباح یزدی
بیشتر بخوانید: انتقاد از کارتون «آقا محمدتقی» در سالروز تولد مصباح یزدی/ مبارزات انقلابی مصباح زیر سوال است
درباره سوابق قبل از انقلاب آیت الله گفته شده «سال ۴۸ به جلسهای در حضور آقایان خامنهای، هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی در منزل قدوسی برگزار میشود و از مصباح یزدی خواستهمیشود که به انقلابیون بپیوندد، اما او کمفروشی و مخالف میکند.»
به محض انتشار این بخش، هواداران مصباح به سرعت موضعگیری کردند و پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی تلاش کرد پاسخگوی افشاگری هاشمی رفسنجانی باشد: «پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف بیاورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که ما سال ها با هم همکاریهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضدامپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند. بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبه هستم که دغدغهام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضدامپریالیسم باید چه کار کنم؟ ایشان گفتند مساله شریعتی، شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی، ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید باتمام گروههایی که ضدامپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجف آبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم. گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه می خواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آنها را نمیشناسم. چیزهایی درباره آنها شنیدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاری نمیکنم. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کاری میکند با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.»
هرچند از سوابق مصباح یزدی در جریان شکلگیری انقلاب هیچ مستندی در دست نیست اما پس از انقلاب او به عنوان تئوریسن نیروهای مذهبی در مناظرههای تلویزیونی با نیروهای دگراندیش و مخصوصا مارکسیست حضور داشت که مهمترین آن مناظره با احسان طبری از رهبران چپ ایران بود. از جریان مارکسیست ایران چهرههایی همچون محمدعلی عمویی، نورالدین کیانوری و احسان طبری حضور داشتند که هر سه به زندان محکوم شدند و از نیروهای اسلامگرا نیز آیتالله بهشتی، عبدالکریم سروش و آیت الله مصباح برای بیان مواضع ایدئولوژیک دعوت شدند.
فیلم مناظرههای ابتدای انقلاب مصباح یزدی
به گزارش رویداد۲۴ از سوابق آیت الله مصباح یزدی در دوران جنگ ایران و عراق هم اطلاع چندانی در دست نیست و هرچند تقریبا تمام مسئولان مهم جمهوری اسلامی در جبههها حضور داشتهاند، اما تصویری از مصباح یزدی در جریان هشت سال دفاع مقدس در جبههها وجود ندارد. با این حال چندی پیش فایل صوتی به نام مستند کودتای خزنده منتشر شد که ظاهرا نشان میداد جریان نزدیک به مصباح یزدی نه در جبههها، بلکه در مرکز چه نقش فعالی داشتهاند و حتی دوقطبی نیز ایجاد شده بود.
در بخشی از آن فایل صوتی، اکبر گنجی از نیروهای نسل اول سپاه در جلسهای که در انتقاد از محسن رضایی تشکیل شده بود، به نام آیت الله مصباح اشاره میکند و از کودتای خزندهایی میگوید که در سپاه در حال انجام بوده است: «بخشی از نیروهای سپاه نام آقای مصباح یزدی را در مقابل آیت الله منتظری قرار دادهاند و میگویند او گزینه مناسب رهبری است.»
این فایل صوتی مربوط به سال ۶۳ بود که هنوز آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری عزل نشده بود. قاسم میرزایی که در آن جلسه حضور داشته، درباره نقش آیت الله مصباح اینگونه به رویداد۲۴ گفته است: «مجاهدین انقلاب دو دسته شده بودند. یک دسته راست ظاهرا با محوریت آقا محسن رضایی، ذوالقدر و... دسته دیگر چپ با نمایندگی بهزاد نبوی و مرتضی الویری و البته بعدا یک جریان میانه. در آن زمان آیت الله مصباح اصلا چهره انقلابی شاخصی نبود و هنوز نمود نداشت. حداقل ظاهرا نزدیک به امام نبود؛ جریان آقای راستی کاشانی بود که آقای مصباح یزدی را در شاخه فرهنگی فعال کرد. جلسات سهشنبههای جریان راست مجاهدین انقلاب در هیات ادامه داشت و در تهران هم بود ولی سعی میکردند مسائل فکری را در این جلسات سازماندهی کنند.»
بیشتر بخوانید: جزییات تازه از جلسه سال ۶۳ و مستند کودتای خزنده/ محسن رضایی برنامه ریخته بود صدای جلسه را ضبط کند و به عنوان بهانه پیش امام ببرد
مصباح یزدی و سیدمحمد خاتمی
اگرچه تا دهه شصت نفوذ نیروهای طیف چپ سازمان مجاهدین بیشتر بود و در دوره حیات امام خمینی، طیف نزدیک به آیت الله راستی و آیت الله مصباح قدرت نفوذ زیادی نداشت، اما در دهه هفتاد این طیف قدرت بسیار بیشتری یافت و آیتالله مصباح در شهرهای مختلف به عنوان سخنران برنامههای سپاه حضور مییافت. این دوره، دوره آغاز شهرت سیاسی مصباح یزدی بود و او که در زمینه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نقطه مقابل دیدگاههای دولت اصلاحات بود، مواضعی علیه این طیف سیاسی داشت و اصلاحطلبان را «احیاکنندگان سنت کفار ۲۵۰۰ سال پیش ایران» مینامید، به انتقاد علیه دولت اصلاحات و سیدمحمد خاتمی برخاست.
زمانی که دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه به دنبال بسط دموکراسی بودند، یاران مصباح تفسیری ارائه میکردند که جایی برای رای مردم باقی نمیماند. چه آنکه او معتقد بود ملاک دانستن رأی مردم خلاف احکام اسلامی است و میگفت «متاسفانه برخی باورشان این نیست که حکم اسلامی مقدم بر رأی مردم است.»
مصباح یزدی برای پیشبرد این تئوری معتقد بود باید از خشونت نیز استفاده کرد. او در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران در مرداد ۷۸ میگوید: «ما در قرآن دستور (ارهاب) داریم. افرادی که با ادبیات عرب آشنا هستند، بروند معادل ارهاب را پیدا کنند. حالا اگر من الان بگویم معنایش چیست، فردا روزنامهها تیتر میکنند که فلانی طرفدار تروریسم است.»
پیش از انقلاب هم چنین سخنانی از زبان آیت الله مصباح مطرح شده بود که ظاهرا با مخالفت شدید آیت الله بهشتی مواجه شده بود. گویا مصباح یزدی در مدرسه حقانی گفته بود که باید با دکتر علی شریعتی برخوردی متناسب با منکر ضروریات دین شود. همان زمان آیت لله محمد بهشتی اینگونه پاسخ داده بود که «اگر قرار باشد فکر هر کسی را نپسندیم فرمان قتل آن را دهیم ربطی به اسلام ندارد. من مکرر به جناب آقای مصباح هم گفتهام. گفتهام دوست عزیز، چرا این بحثهایی که احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد، باید اینطور مطرح شود؟ به ایشان هم عرض کردم. گفتم آقا! بحث، بحث روش تربیتی مدرسه است. شما طلاب مدرسه نمیتوانید با این اسلوب بار بیایید وگرنه لااقل بنده نمیتوانم در چنین مدرسهای ذرهای در کارها سهیم باشم. مدرسهای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بیجا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند، چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کردهاند؟ به چه انگیزهای؟ اگر قرار است در روحانیت کسی بهعنوان صاحبنظر در مسائل مربوط به نسل جوانِ درسخوانده در ارتباط با مذهب نام برده شود، لااقل من که یکی از آنها هستم. عمرم را در این راه گذراندم. من بهعنوان کارشناس صاحبنظر این فن میگویم این «اتمام حجتهای» شما خطرناک است و میگویم تمام رشتههای این ٣٠ - ٤٠ سال را پنبه میکند.»
در سالهای دهه هفتاد، آیت الله مصباح یزدی کتابی در حوزه فرهنگ نوشت که سراسر آن انتقاد به برنامههای عطاءالله مهاجرانی بود. در مقابل دیگران هم انتقادات و گاه اتهاماتی به او وارد میکردند؛ از جمله اینکه مدعی بودند آیت الله مصباح یزدی آمر قتلهای زنجیرهای بوده است.
مصباح یزدی و محمود احمدی نژاد
محمود احمدی نژاد از مریدان آیت الله مصباح بود. چند ساعت پیش از درگذشت مصباح نیز خبری منتشر شد که احمدی نژاد به عیادت مصباح رفته است. هرچند این خبر توسط دفتر مصباح تکذیب شد اما باز هم نافی اردات فکری محمود احمدی نژاد به مصباح یزدی نیست. این علاقه آنقدر بود که محمود احمدی نژاد سال ۸۴ برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از مصباح کسب اجازه کرد. در حالیکه همواره سنت بر این بود که نامزدهای ریاست جمهوری از مراجع تقلید کسب اجازه میکردند نه از روحانیون ارشد. حتی ابوالحسن بنیصدر وقتی میخواست کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود، ابتدا به دیدار آیت الله خمینی رفت و پس از آن دیدار اعلام کرد قرار است کاندیدای انتخابات شود.
وقتی محمود احمدی نژاد رییس جمهور شد، بسیاری از یاران نزدیک آیت الله را به کابینه خود آورد و مرتضی آقاتهرانی محبوبترین شاگرد مصباح را معلم اخلاق دولت کرد. مصباح یزدی نیز از او دفاع بیدریغی داشت، تا آنجا که اطاعت از احمدی نژاد را اطاعت از خدا خواند. او گفته بود: «وقتی رییس جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید میشود، به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده میشود. وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.»
مصباح یزدی البته این تعبیر را فقط درباره محمود احمدی نژاد درست میدانست و با اینکه سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی هم از سوی رهبر تایید شده بودند، چنین تصوری نسبت به آنها نداشت و تفکرات خاتمی را علیه نظام میدانست و انتقادهای تندی علیه او مطرح میکرد.
در دولت روحانی البته حامیان مصباح یزدی این سخنان را به گونهای تفسیر کردند که بگویند منظور مصباح یزدی چیز دیگری بوده است. امیرحسین ثابتی در رجانیوز نوشت: «محتوای صحبتهای علامه مصباح در این باره، نه تنها حرف جدیدی در فقه سیاسی شیعه محسوب نمیشود، بلکه عینا همان سخنان امام خمینی است که همواره مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را به واسطه ولایت فقیه «الهی» دانسته و نقش مردم را موجب «مقبولیت» نظام میدانستند. به عنوان مثال در ماجرای انتصاب بازرگان به سمت نخست وزیری از سوی امام (ره)، ایشان بر انتصاب بازرگان از سوی خود به عنوان کسی که از طرف شارع مقدس ولایت الهی دارد، تاکید کرده و از این رو اطاعت کردن از دولت بازرگان را واجب و اطاعت نکردن از او را به معنای مخالفت با شرع مقدس عنوان کردند.»
مصباح یزدی مدتی بعد دیدگاه جدیدی اتخاذ کرد و هفتهنامه شما وابسته به حزب موتلفه اسلامی به نقل از مصباح سخنانی منتشر کرد که میگفت بیش از ۹۰ درصد احتمال میدهد که شخص مشایی، احمدینژاد را سِحر کرده است.
مصباح یزدی همچنین سال ۱۳۹۶ در مصاحبهای با خبرآنلاین تمام دیدگاههای گذشته خود نسبت به احمدی نژاد را رد کرد و گفت: «ما هر کسی را مادامی که در مسیر اسلام کار میکند، حمایت میکنیم؛ طرفداریاش میکنیم؛ هر وقت منحرف شد، ما هم از او جدا میشویم بنابراین اعمال و رفتار امروز احمدینژاد را تأیید نمیکنم، چون اکنون یک حالت انحرافی در او میبینم.»
در تمام این سالها که آیت الله مصباح یزدی از احمدی نژاد فاصله میگرفت، به کامران لنکرانی وابستهتر میشد و این جوان اصولگرای جبهه پایداری را حاصل عمر خود میخواند و این بار معتقد بود لنکرانی بهترین رییس جمهوری ایران خواهد شد: «بینی و بینالله شهادت میدهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلحتر از آقای لنکرانی نمیشناسم. حتی یک مورد خلاف شرع و خلاف قانون از او مشاهده نشده و امیدوارم که این شهادت برگ زرینی در کارنامه ۸۰ ساله من باشد.»
اصولگرایان البته سال ۹۲ شهادت آیت الله مصباح یزدی را جدی نگرفتند و او مجبور شد در لحظات آخر از ادامه کار انصراف دهد. آن سال جناح راست، سعید جلیلی و قالیباف و ولایتی و محسن رضایی را به لنکرانی ترجیح داد.
آیت الله مصباح یزدی در چهار دهه عمر انقلاب تاثیر زیادی برای فضای سیاسی ایران گذاشته و در فقدان او چهرههای بیشماری در جبهه پایداری هستند که معتقد به راه او هستند. او برای پایداریها یک قدیس بود و اگرچه سال ۹۹ سال بدی برای جبهه پایداری بود و چهرههای فکری نزدیک به این جریان همچون علی اصغر زارعی و روح الله حسینیان و آیت الله محمد یزدی و اکنون آیت الله مصباح یزدی درگذشتند، اما در این سالها او آنقدر شاگرد تربیت کرده که نگرانی از ادامه راهش در آینده نداشته باشد.
آیت الله مصباح چون به رای مردم احترام نگذاشت از مردم هم برای خبرگان رای نیاورد
ان شالله خدا جای این عمار انقلاب را برای رهبر عزیز ما خالی نگذارد
مرد
خدا وکیلی انصاف هم جیز خوبیست
دروغ آشکار: همین الان برای اندیشمندان بزرگ غرب، بزرگترین امتیازشان اینست که، حرف های علمی آنها هر روز با مستندات جدید تغییر می کند. یا به نحوی آپدیت هستند. البته با حفظ مبانی و اصول.
یک سوال:
خب مگر احکام الهی تابع رأی مردم است؟
خداوند به ما عقل داد تا منصف و عاقل باشیم!!!!!!!
چون فرمودند: احکام اسلامی تابع رأی مردم نیست؟
به هر حال هر نظری که به نفعتان باشه! بارگزاری می فرمائید.
یادتون باشه، اگر مسلمانید، و یا نیستید، مرگ سراغ شما هم خواهد آمد!
خوب است سخنان و تحلیل هایتان را مبتنی بر آخرت ببندید، نه مبتنی بر منافع حزب و جناح زودگذر دنیائی!
انشاءالله عاقبت بخیر شویم. چ
خیلی از حمله هایی که به این شخصیت میشه اولا از "نفهمیدن" است!
دوما از شخصیت تاریک و تخریب شده ای که رسانه های پر قدرت اصلاحطلب در اذهان ایجاد کرده اند ناشی میشه!
چه وجه مشترکی بین ضد انقلاب و اصلاح طلبان هست که حضور این مرد بزرگ برایشان گران بود
کسانی که لقب عالم یا فیلسوف به امثال ایشان می دهند اغراق می کنند در هیچ مجله علمی بین المللی در سطح دنیا اندیشه های ایشان به عنوان متفکر فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی، روانشناسی مطرح نبود و نیست، صرفا یک مبلغ مذهبی بود که با حمایت دستگاه تبلیغی حاکمیت برای مدت کوتاهی بزرگ شد.
حاصل عملی فکر او احمدی نژاد بود که کشور را ویران کرد. خدا بیامرزتش خدمتی به ملت ایران نکرد.