نوروز در تاریخ ایران تنها یک جشن نبوده، بلکه صحنهای نمادین برای بازتعریف رابطه حکومت و مردم، و شرق و غرب به شمار میرفته است. ناصرالدینشاه، که بیش از نیم قرن بر ایران حکومت کرد، نوروز را به ابزاری برای نمایش مشروعیت حکومت خود و جلب وفاداری سران ایلات، و حتی گفتوگوی غیرمستقیم با قدرتهای خارجی تبدیل کرد.
ملی شدن صنعت نفت ایران تاریخ بسیار پیچیدهای داشته است؛ زمان مظفرالدین شاه قرارداد دارسی منعقد شد و در دوره رضا شاه پهلوی این قرارداد منحل شد. مذاکرات نفتی در زمان محمدرضا شاه پهلوی و در دوره نخست وزیران مختلف انجام شده است و هر دوره با شکست و پیروزهایی همراه بوده است. در گزارش رویداد۲۴ تاریخچه آغاز مذاکرات تا پایان آن را بخوانید؛ تاریخچهای که مهمترین دوران آن در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق بوده است.
عکسی که در آن آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی، دست دختربچهای را گرفته است، یکی از تصاویری است که همواره احساسات دوگانهای را در ذهن مخاطبان ایجاد میکند: از یک سو، کودکی معصوم در کنار فردی که مسئول یکی از فجیعترین جنگها و کشتارهای قرن بیستم است و از سوی دیگر، جلوهای از تلاش تبلیغاتی نازیها برای نمایش چهرهای نرمتر و پدرانهتر از رهبری که نظامی خشن، تهاجمی و ایدئولوژیک را اداره میکرد. در این گزارش نگاهی تاریخی و تحلیلی به این عکس انداختهایم.
پیش از انقلاب و در دو دهه پایانی حکومت پهلوی، روز نهم اسفند ماه را روز ملت نامیده بودند. مناسبت این نامگذاری هم تجمعاتی بود که در حمایت از محمدرضا شاه پهلوی در تهران و چند شهر دیگر ایران برگزار شد. عمده تجمعات البته در تهران بود. این واقعه نهتنها رابطهی میان دکتر محمد مصدق و محمدرضا شاه پهلوی را به نقطهی غیرقابلبازگشت رساند، بلکه زمینهساز تحولات بعدی شد که نهایتاً به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ انجامید.
تصویری از دیدار جنجالی و معروف رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا، ریچارد نیکسون، در سال ۱۹۷۲ میلادی با مائو تسهتونگ، رهبر جمهوری خلق چین. این تصویر یکی از مشهورترین نمادهای تحولات جنگ سرد بهشمار میرود و نمایانگر گامی جسورانه در عادیسازی روابط میان واشنگتن و پکن بود.
رویداد۲۴ به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت در گزارشی به سیر تاریخی تاثیر نفت در ایران پرداخته و نشان داده چه عواملی باعث شد تا نفت ایران ملی شود.
در میان آوارهای جنگ جهانی دوم، در مه و دود شهری که زمانی قلب رایش سوم بود، تصویری ثبت شد که به نمادی جاودان از پیروزی، رنج و تاریخ تبدیل شد. تصویر «پرچم سرخ بر فراز رایشستاگ»، که توسط عکاس مشهور یِوگِنی خالدی گرفته شد، نه تنها لحظهای از پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی را ثبت کرد، بلکه یکی از تأثیرگذارترین عکسهای قرن بیستم شد.
عکس معروف «Soiling of Old Glory» (ترجمهی مفهومی: «لکهدار کردن پرچم کهن») اثری ماندگار از عکاس خبری استنلی فورمن است که در ۵ آوریل سال ۱۹۷۶ میلادی در بوستون ثبت شد. این عکس، لحظهای مهیب از برخورد خشونتآمیز میان یک نوجوان سفیدپوست و یک شهروند سیاهپوست را نشان میدهد.
در تاریخ لحظاتی وجود دارند که از چارچوب سیاست، جنگ و قدرت فراتر میروند و صحنههایی را میسازند که فراموش نمیشوند. یکی از این لحظات در المپیک ۱۹۳۶ برلین رخ داد، جایی که زنی آمریکایی به نام کارلا دیوریس از میان جمعیت عبور کرد، از تدابیر امنیتی گذشت و در اقدامی جسورانه، آدولف هیتلر را بوسید. این لحظه علاوه بر اینکه نشاندهنده فضای خاص حاکم بر آلمان نازی و بازیهای المپیک بود، پیامدهای گستردهای نیز برای امنیت شخصی رهبر آلمان داشت.
هر سال در روز هشتم مارس به عنوان روز برابری حقوق زنان تکریم میشود. اما این روز از کجا آمده؟ چرا اینهمه کشور و سازمان از آن حمایت میکنند؟ آیا فقط یک روز برای قدردانی از زنان است یا نشانهای از یک نبرد مداوم برای تغییر؟ در این گزارش به این سوالات پاسخ میدهیم.
سال ۱۹۸۷، در اوج جنگ سرد، برلین دو نیمهای که هر کدام نمایندهی یک ایدئولوژی متضاد بودند، جشن ۷۵۰ سالگی خود را برگزار کرد. این مناسبت نه تنها فرصتی برای جشن گرفتن تاریخ پایتخت آلمان بود، بلکه به بستری برای نمایش رقابت بین آلمان شرقی (جمهوری دموکراتیک آلمان) و آلمان غربی (جمهوری فدرال آلمان) تبدیل شد. تصویری که در این مقاله بررسی میشود، نمایی نمادین از این دوران است: جوانانی با لباسهای یکدست کارگری، در حال کشیدن واگنهایی که روی آنها کامپیوترهای قدیمی قرار دارند. این تصویر از جنبههای مختلف اجتماعی، سیاسی و تکنولوژیک قابل تحلیل است.
«بهار پراگ» به مجموعهای از تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گفته میشود که در سال ۱۹۶۸ میلادی در کشور چکسلواکی رخ داد. این رویداد به رهبری الکساندر دوبچک، دبیر کل جدید حزب کمونیست، آغاز شد و تلاش داشت تا دگرگونیهای عمیقی را در ساختار سیاسی و فرهنگی چکسلواکی به وجود آورد. در این دوران کوتاه، اما پراهمیت، مفاهیمی، چون آزادی مطبوعات، آزادی بیان، کاهش محدودیتهای حکومتی وارد سپهر عمومی شد. اگرچه این جنبش با مداخله نظامی اتحاد جماهیر شوروی خاتمه یافت، اما تاثیرات پایدار آن بر وجدان تاریخی مردم چکسلواکی و دیگر ملتهای اروپای شرقی، انکارناپذیر است.
تاریخ نشان داده است که وجود یک نهاد تعدیلکننده در حکومتها، بهویژه در ساختارهای دموکراتیک، میتواند از تصمیمگیریهای احساسی و زودگذر جلوگیری کند. سنا در صورتی که دارای استقلال، مشروعیت مردمی و کارکرد واقعی باشد، میتواند به پایداری سیاسی و اتخاذ تصمیمهای سنجیده کمک کند. اما اگر سنا صرفا به ابزاری در اختیار قدرتهای حاکم تبدیل شود، آنگاه نهتنها کمکی به ثبات سیاسی نخواهد کرد، بلکه باعث ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت خواهد شد. تجربهی سنای ایران در دوره پهلوی نمونهای از این وضعیت بود، در حالی که نمونههای موفق سنا در ایالات متحده، فرانسه و کانادا نشان میدهند که در شرایط مناسب، این نهاد میتواند به بهبود فرآیندهای دموکراتیک کمک کند.
در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی، محمدرضاشاه پهلوی به اروپای غربی سفر کرد؛ گروهی از دانشجویان ایرانی و آلمانی مخالف محمدرضا شاه اقدام به برگزاری اعتراضات گستردهای کردند که به درگیری با موافقان شاه منجر شد. در نتیجه این درگیریها و دخالت پلیس یک دانشجوی آلمانی کشته شد.
مرکز اطلاعات تلفنی مخابرات یکی از قدیمیترن بخشهای ارتباطی مدرن در ایران است. در ابتدای ورود تلفن به ایران، سرویسدهی به متقاضیان اخذ اطلاعات تلفنی بصورت منطقهای و با ابزار سادهای مانند لیستهای مشترکین انجام میپذیرفت. در آن سالها از سه مرکز تلفن در تهران وجود داشت: دانشکاه، بازار و ملت. به مرور زمان و با گسترش فناوری و زیست شهری، این مرکز خدمات خود را گسترش داد و اکنون بیش از ۱۴ میلیون اطلاعات تماس در سیستم خود ذخیره دارد.
تصویری که در بهمن ماه در فرودگاه مهرآباد تهران ثبت شده است؛ روزهایی که ایران در آستانه تحولی زیر و زبر کننده قرار داشت. در این تصویر، انبوهی از مردم دیده میشوند که برای خروج از کشور در سالن خروجی فرودگاه تجمع کردهاند. این افراد شامل اتباع خارجی، طبقات الیت وابسته به رژیم شاه، و همچنین ایرانیانی بودند که آیندهای نامطمئن را پیش روی خود میدیدند. این تصویر گواهی است بر اضطراب، ترس، و تغییرات عمیق اجتماعی و سیاسی که در آن زمان در ایران جریان داشت.
در روز نهم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ سرلشکر لطیفی، از نظامیان بلندرتبه ژاندارمری، توسط مردم مورد حمله قرار گرفت. انقلابیون بدن نیمه جان وی را به مسجد دانشگاه تهران میبرند و آیتالله طالقانی با دیدن وضعیت او نسبت به رفتار مردم با انتقاد کرد دستور داد او را به بیمارستان منتقل کنند. لطیفی چند روز بعد بر اثر جراحات شدید از دنیا رفت.
تصویری از تظاهرات خیابانی مردم تهران در روز ۱۷ مهر ۱۳۵۷. در این روز جمعیت قابل توجهی از مردم، علیرغم اعلام حکومت نظامی، به خیابانها آمدند تا علیه رژیم پهلوی اعتراض کنند. این اعتراضات شروعی دوباره برای شعلهور شدن اعتراضات سراسری بود، اعتراضاتی که پس از واقعه ۱۷ شهریور کمرنگ شده بودند.
همافران دستهای در نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بودند. آنها پس از استخدام به ایالات متحده آمریکا اعزام شده تا در دورههای تخصصی مختلف از قبیل: الکترونیک، مکانیک، الکترومکانیک، رادار، سیستمهای شناسایی و … شرکت کنند. نقش همافران در انقلاب ۱۳۵۷ بسیار پررنگ بود. در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ همافران با لباس نظامی در مقابل آیتالله خمینی حاضر شده و با وی پیمان بستند. سه روز پس از آن نیز ارتش اعلام بیطرفی کرد و انقلاب پیروز شد.
آنچه در رابطه با انقلاب ۵۷ اغلب در رسانهها منعکس شده تظاهرات خیابانی انقلابیون است. اما طرفداران حکومت پهلوی نیز در آن دوران تظاهرات و به قول خودشان «حماسههای ملی» بسیاری داشتند.