آقای دیپلمات زیر فشار اصولگرایان/ چرا مطالعه سیاست داخلی بیشتر به کار ظریف میآید؟
رویداد۲۴ اصولگرایان مجلس دهم قصد دارند کاری کنند که اصولگرایان مجلس نهم در انجام آن ناتوان بودند. این بار هدف آقای دیپلمات است. محمدجواد ظریف دست کم از نظر افکار عمومی مشهورترین و موفقترین مرد کابینه روحانی بوده است. مذاکرات طولانی ظریف با همتایان خود در ۵+۱ به خصوص وزیر خارجه آمریکا و تک جملات مشهوری مثل «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن» در کنار روحیه آرام و چهره خندان، از محمدجواد ظریف، چهره یک قهرمان ساخته است؛ قهرمانی که البته بسیار در موردش اغراق هم میشود. روزنامههای اصلاحطلب تصویر او را در کنار تصویر مصدق چاپ میکنند و در مقایسهای نالازم او را به مصدق تشبیه میکنند.
خروج آمریکا از برجام هم، هرچند در کاهش محبوبیت دولت روحانی اثرگذار بود، اما همچنان از نگاه کارشناسان و افکار عمومی، این مدیران اقتصادی بودند که نتوانستند طوفان آغاز تحریمها را با درایت مدیریت کنند و از قضا ظریف و یاران او باز هم از این گزند در امان ماندند. هرچند خود ظریف نیز سعی میکند این روزها سخنی از برجام به میان نیاورد و بیشتر تمایل دارد بگوید اگر برجام نبود چه میشد.
در این سالها البته ظریف یک بار جملاتی گفت که به مذاق مردم خوش نیامد. او در مصاحبه با رضا رشیدپور مجری سیمای ایران شرکت کرد و در واکنش به سوال او، در باره مقایسه روابط ضعیف ایران با کشورهای دیگر در مقابل روابط گسترده آنها با یکدیگر گفت: «یک دلیل وجود دارد این است که ما خودمان انتخاب کردیم که یک جور دیگر زندگی کنیم. آیا شما (جوانان ایران) دوست دارید که یک رئیسجمهور خارجی بیاید و بگوید که اگر من چتر حمایتی خود را از روی شما بردارم شما سه هفته دوام نمیآورید.»
این صحبتها همان زمان با واکنش تند کاربران فضای مجازی در ایران رو به رو شد و بسیاری از کاربران نوشتند که وضعیت فعلی، انتخاب آنها نبوده است. در شبکههای اجتماعی به زندگی محمدجواد ظریف انتقاد شده بود که، چون بیشتر عمرش را در آمریکا سپری کرده، از وضعیت زندگی مردم ایران و مشکلاتی که گریبانگیر مردم است، خبر ندارد.
رانده از چپ و راست!
محمدجواد ظریف البته نه با رانت جمهوری اسلامی که از ترس سرکوب پهلوی و البته به بهانه تحصیل، پیش از پیروزی انقلاب به آمریکا رفت و در آنجا با سیاستمدارانی مثل محمد هاشمی رفسنجانی، محمود واعظی و ابراهیم یزدی ارتباط گرفت و در تشکیلات انجمن اسلامی فعال شد. بعد از پیروزی انقلاب تحصیلات خود را (که از نرم افزار به روابط بینالملل تغییر داده بود) به پایان رساند و حتی دوران خدمت سربازی خود را به عنوان کارمند دفتر نمایندگی ایران، در نیویورک گذراند.
اقامت طولانی مدت ظریف در آمریکا، باعث شد در دهه هفتاد، جناح چپ و به خصوص روزنامه سلام، منتقد جدی رفتارهای او باشد و به او و نزدیکانش لقب «دار و دسته نیویورکیها» در وزارت خارجه داده شود.
ظریف که خود میگوید «بحمدالله در هیچ زمانی به حزبی وابسته نبودم و نیستم. انشاءالله پس از این نیز نخواهم بود.» (آقای سفیر، گفتگو با محمدجواد ظریف ص. ۲۱) «من در امور داخلی نه تخصصی دارم و نه در حوزه کاریام است» (همان ص. ۱۱۶)، در وزارت خارجه ولایتی به عنوان معاون منصوب میشود و وقتی دوم خرداد فرا میرسد، به خاطر نزدیکی به کمال خرازی که روزگاری با او در آمریکا همکاری کرده بود، این بار معاون وزارت خارجه جریانی میشود که تا چندی قبل او را به صفت نیویورکی بودن، نوازش میکردند.
با وجود نقشآفرینی ظریف در مذاکرات هستهای دوران خاتمی، به خصوص توافق سعد آباد، با روی کار آمدن دولت روحانی بود که بنیادگرایان و جناح تندروی اصولگرا، او را سیبل حملات خود قرار دادند. اما حمایتهای بزرگان نظام و توفیق نسبی در مذاکرات هستهای، ظریف خندان را بدل به چهرهای تاثیرگذار کرد تا جایی که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ گمانههایی مطرح شد که شاید او گزینه اصلی اصلاحطلبان باشد و به جای جهانگیری، در کنار روحانی وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شود. ظریف البته وارد عرصه انتخابات نشد و فقط در یکی از سفرهای تبلیغاتی حسن روحانی در کنار رئیس جمهور به اصفهان سفر کرد. این سفر هم البته برای آقای وزیر بی حاشیه نبود و اصولگرایان، این سفر را مغایر با وظایف وزارت خارجه و ممنوعیتهای ذکر شده برای فعالیت در این نهاد شمردند. چند روز بعد از سفر، سخنگوی وزارت خارجه توضیح داد صرفا عضویت در احزاب برای کارمندان وزارت خارجه ممنوع است و حضور در یک سخنرانی تبلیغاتی، منع قانونی ندارد.
بعد از طوفان!
پس از لغو برجام و آغاز دوباره مذاکرههای طولانی با اتحادیه اروپا بر سر ایجاد مکانیزم ویژه مالی، یکبار دیگر محمدجواد ظریف به سطح اول خبرهای سیاسی بازگشته است. بار دیگر تندروهای مجلس، برای استیضاح ظریف نامه امضا میکنند. اصلاح طلبان میگویند این حمله، هزینهای است که ظریف برای امضای برجام باید امضا کند.
ظریف البته محبوبیت گذشته خود را حفظ کرده است و بعید است مجلس دهم که نسبت به مجلس نهم متعادلتر شده است، این وزیر را استیضاح کند، اما آنچه باعث شده است ظریف، در مرکز سیبل اصولگرایان داخل و خارج مجلس قرار بگیرد، اظهارات او درباره سیاست داخلی بود. همانجایی که ظریف اطلاعی درباره آن نداشت و به این بی اطلاعی حتی افتخارهم میکرد، پاشنه آشیل تندترین انتقادات چند سال گذشته از وزیر خارجه ایران شده است.
ماجرا از زمانی شروع شد که در کشاکش رفت و برگشت لوایح چهارگانه FATF، ظریف در یک اظهار نظر جنجالی گفته بود «بسیاری از نگرانیهایی که از سوی دوستان ما بیان میشود نگرانیهای صادقانه است و عمدتاً هم به دلیل اطلاعات غلط و نادرست این نگرانیها به وجود آمده است. پولشویی در کشور یک واقعیت است و به نظر پشت این فضاسازیها و القای این نگرانیها افرادی قرار دارند که منافع اقتصادی دارند.»
صحبتهای ظریف در حالی مطرح میشد که گاهی در رسانههای ضد انقلاب، نظام اقتصادی ایران را به پولشویی برای کارتابلهای مواد مخدر محکوم میکنند. اصولگرایان معتقدند استیضاح ظریف ارتباط مستقیمی با ادعای او درباره پولشویی ندارد و فقط یکی از یازده محور استیضاح اوست. اصلاحطلبان هم مدام تبلیغ میکنند که موفقترین وزیر دولت استیضاح میشود.
در این وانفسا محمد مهاجری اصولگرا از ظریف تعریف میکند و جلال محمودزاده اصلاح طلب لیست امید، متن استیضاح را امضا کرده است. شاید آقای سفیر نیاز دارد بیشتر از هر زمان دیگری، به مطالعه سیاست داخلی ایران بپردازد. چه بسا، دو سال دیگر تسلط به سیاست داخلی بیشتر به کار آقای وزیر بیاید.