متهم پرونده فساد گروه هدایتی: پیک موتوری بودم، گفتند بیا مدیر عامل بشو!/ ۲۰ دقیقهای ۱۳۰ میلیارد تومان وام به نام من گرفتند
چهارمین جلسه رسیدگی به اتهامات حسین هدایتی معروف به عابر بانک پرسپولیس و ۱۰ متهم اخلال در نظام اقتصادی کشور به ریاست اسدالله مسعودی مقام برگزار شد.
رویداد۲۴ چهارمین جلسه علنی رسیدگی به اتهامات حسین هدایتی و متهمان مرتبط، در شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران و مفسدان اقتصادی به ریاست قاضی مسعودیمقام برگزار شد.
در این جلسه قاضی مسعودی مقام به تفهیم اتهامات تعدادی از متهمین پرداخت و گفت: در جلسه قبل تعدادی از متهمان تفهیم اتهام شدند و امروز تحقیقات را از سایر متهمین انجام خواهیم داد.
قاضی مسعودی مقام پس از قرائت مفاد ماده ۱۹۳ و ۱۹۴ آیین دادرسی کیفری سال ۹۲، از متهم حسین حدادان خواست در جایگاه حاضر شده و از خوددفاع کند.
قاضی مسعودی مقام خطاب به این متهم گفت: بر اساس مستندات شکایت بانک سرمایه، گزارش سازمان بازرسی کل کشور، پاسخ استعلام اداره مطالعات و مقررات بانک مرکزی، گزارش سازمان اطلاعات سپاه، گزارش معاونت جرایم اقتصادی آگاهی تهران بزرگ، گزارش ضابطین و اظهارات مطلعین و اقاریر سایر متهمین و تحقیقات معلومه اتهام شما معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور در جهت اخذ تسهیلات کلان بانکی میباشد. آیا اتهامات را قبول دارید؟
متهم حدادان گفت: خیر.
قاضی خطاب به متهم گفت: پس ازخود دفاع کنید.
حدادان در دفاع از خود ادعا کرد: جناب آقای قاضی من فقط یک راننده تاکسی هستم و کارم رانندگی است. در شرکتی که بعدا به اسم من ثبت شد کارهای اداری شان را انجام میدادم و مانند آژانس افراد را جابجا میکردم.
وی گفت: در این ایام یک روز آقای مقدم به من گفت میخواهیم شرکت بزنیم و کار آفرینی کنیم و در آنجا به من پیشنهاد مدیر عاملی دادند و گفتند که فقط حضور فیزیکی شما لازم است.
قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم پرسید: کار شما در شرکت دقیقا چه بود آیا شما سند تجاری و اسناد را امضا میکردید؟
متهم پاسخ داد: من سند تجاری امضا نکردم، اما سند دیگر امضا میکردم. به خدا قسم من اصلا نمیدانستم که اینها میخواهند وام بگیرند و وقتی ما را به بانک سرمایه بردند گفتند که فقط برای افتتاح حساب است.
قاضی پرسید: چه کسی شما را به بانک برد؟
متهم گفت: آقای نیما مقدم که نماینده علی اکبر یقینی بود ما را به بانک برد و زمانی که افتتاح حساب کردیم آقای مقدم یکسری برگه آورد و گفت امضا کن و من وقتی پرسیدم اینها چیست گفت نگران نباش یقینی گفته امضا کن. مشکلی نیست.
متهم ادامه داد: آقای قاضی مگر میشود در ظرف ۲۰ دقیقه وام ۶۵ میلیاردی گرفت. حتی به من گفته بودند که چند ماه بعد تو را عوض میکنیم آنها به من یک دسته چک دادند و سپس چکهای سفید امضا شده را از من گرفتند. وقتی گفتم که باعث دردسر من میشود گفته شد که آقای یقینی گفته است خیالت راحت.
وی افزود: آقای قاضی تمام این گرفتاریها به خاطر عدم آگاهی من بوده است.
قاضی بیان کرد: خیر اینگونه نیست وقتی شما به بانک میروی و سند امضا میکنی و چک میگیری این اتفاقات هم میافتد. مگر میشود بدون هیچ فعالیت و کاری، کار آفرینی کرد.
متهم حدادان ادعا کرد: آقای قاضی من اصلا اینها را نمیدانستم حتی وقتی به بانک رفتیم رئیس بانک که یک خانم بود نگفت برای چه به بانک آمدهای و کارها سریع انجام شد.
در این جا قهرمانی نماینده دادستان تهران دردفاع از کیفرخواست گفت: شرکتی که آقای حدادان مدیر عامل آن بودهاند وامی اخذ نکرده است بلکه از بانک سرمایه ضمانتنامه گرفته است و این ضمانتنامه به عنوان ثمن معامله پرداخت شده است.
نماینده دادستان افزود: این آقایان ضمانتنامههایی را که از بانک گرفتهاند به عنوان ثمن معامله به فولاد خوزستان میدادند و از آنها فولاد دریافت میکردند و شرکت فولاد هم به بانک مراجعه میکرده و ضمانتنامهها را نقد میکرده است و بانک میمانده است و آقای حدادان.
قاضی مسعودی مقام از وکیل متهم خواست اگر دفاعی دارند بیان کنند.
وکیل متهم دردفاع از موکل خود (حدادان) گفت: اتهامات وارده متوجه متهم نیست و نامبرده فریب خورده است. موکل بنده هیچ گونه اطلاعی از تبانی آقیان یقینی و هدایتی نداشته و صرفا یک راننده تاکسی بوده است.
وی ادامه داد: طراح اصلی آقای یقینی بوده است که قصد تاسیس شرکت و سپس فروش آن را به اقای هدایتی داشته و توسط موکل بنده این کار را انجام داده است آقای یقینی توسط این متهمان چند شرکت را تاسیس و سپس آنها را به هدایتی فروخته است وقتی آقای موسوی نژاد به موکل بنده تاکید میکند که به بانک بروید و اسناد را امضا کنید آقای نیما مقدم او را همراهی میکند که در بین راه منصرف نشود و این نشان میدهد که آنها با هماهنگی قبلی این اقدامات را انجام داده اند.
وکیل افزود: حتی متهمان اصلی از قبل با بانک یک موافقتنامه و تفاهمنامه امضا کرده بودند و مدیران بانک را برای صدور ضمانتنامه یا پرداخت وام مجاب کرده بودند.
پس از دفاعیات آخر این متهم قاضی مسعودی مقام از دیگر متهم این پرونده به نام نور الدین مقصودیانی خواست که در جایگاه حاضر شود.
قاضی خطاب به متهم گفت: برحسب محتویات پرونده و گزارشهای سازمان بازرسی کل کشور، سازمان اطلاعات سپاه، گزارش ضابطین، ردیابیهای صورت گرفته، اظهارات مطلعین و اقاریر متهمین و تحقیقات صورت گرفته، اتهام شما دایر بر معاونت در اخلال در نظام اقتصادی میباشد. آیا شما این اتهام را قبول دارید؟
متهم مقصودیانی گفت: خیر.
قاضی خطاب به متهم گفت: پس از خود دفاع کنید.
متهم در دفاع از خود ادعا کرد: من در ابتدای سال ۹۱، توسط شخصی که فوت شده است با آقای علی اکبر یقینی آشنا شدم و حدود یک سال و نیم پیک موتوری آقای یقینی بودم. یک روز آقای یقینی من را صدا زد و گفت شما را از بین بچهها انتخاب کردم، چون پسر خوبی هستی و کارت را درست انجام میدهی و حالا میخواهم یک شرکت به اسم تو بزنم تا کارهای تجاری و کارآفرینی انجام دهیم و، چون من زیاد سر در نمیآوردم قبول کردم.
متهم گفت: لذا همزمان من دو سال هم پیک موتوری بودم و هم مدیر عامل شرکت. دو سال پس از این موضوع آقای یقینی به من گفت که میخواهیم شرکت را به آقای هدایتی واگذار کنیم.
قاضی پرسید: آیا اصلا این شرکت تاسیس شده فعالیت خاصی داشت؟
متهم مدعی شد: من اصلا در جریان کارها و فعالیتهای شرکت نبودم و فقط چند باری برای کارهای مالیاتی به آنجا رفتم. من آنقدر به یقینی اعتماد داشتم که اگر میگفت: الان شب است من قبول میکردم.
وی توضیح داد: پس از چند روز به من دوباره گفته شد که آقای هدایتی میخواهد تسهیلات بگیرد و من حتی نمیدانستم تسهیلات چیست که به من گفت: همان وام است. آقای هدایتی میخواهد وام بگیرد و دو سه ماهه آن را به بانک پس میدهد من تحقیق کردم و دیدم آقای هدایتی فرد پولدار و معروفی است و دارای شرکت و برند ورزشی است و من به خاطر اعتمادی که به آقای یقینی داشتم پذیرفتم که به بانک بروم و مدارک را امضا کنم.
قاضی پرسید: اسم شرکت شما چه بود و به کدام بانک رفتید و چقدر وام گرفتید؟
نورالدین مقصودیانی پاسخ داد: اسم شرکت جاوید گشت هیرمند بود و درسال ۹۴ به بانک سرمایه شعبه مرکزی رفتم و حدود ۱۳۰ میلیارد وام گرفتیم. البته من آنجا ۷ سند منگوله دار دیدم که گفتند آقای هدایتی برای ضمانت تسهیلات اینها را آورده است.
قاضی مسعودی مقام از وکیل متهم خواست اگر دفاعی از موکل دارند بیان کند.
وکیل متهم گفت: دفاع من همان دفاعیات آقای حدادان است. این موکل هم فریب خورده و گرفتار تبانی دیگران شده است.
وی گفت: همانطور که در کیفرخواست بیان شده آقای هدایتی در موقع اخذ تسهیلات در بانک سرمایه حضور داشته و زمانی که موکل من افتتاح حساب میکند دسته چکهای امضا شده را از او تحویل گرفته است.
در اینجا هدایتی نسبت به این موضوع اعتراض کرده و گفت: خیر، من این موضوع را قبول ندارم.
متهم توضیح داد: من دسته چکها را به آقای یقینی دادم که یک بار هم گفت ببر طبقه بالا به هدایتی بده که در بین راه آقای هدایتی از من چکها را گرفت و امضا کرد و با خود من به طبقه پایین آمد.
حسین هدایتی در این بخش از جلسه دادگاه در واکنش به دفاعیات متهم گفت: هیچ خرید و فروشی صورت نگرفته است.
قاضی مسعودی مقام اظهار کرد:، اما شرکتها در اصل در اختیار بوده است.
متهم مقصودیانی گفت: من اصلا کلمه پولشویی را نشنیده بودم.
قاضی اظهار کرد: اینکه اشخاصی تحت عنوان مدیریت شرکت قرار بگیرند، اما پیک موتوری باشند این حداقل دانش است.
در ادامه قاضی از متهم مهدی فتحی خواست تا برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گیرد.
قاضی مسعودی مقام ضمن تفهیم اتهام به متهم گفت:حسب محتویات پرونده و کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۶ تهران شما به معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور متهم هستید. آیا این اتهام را قبول دارید؟
متهم فتحی در پاسخ گفت: انکار میکنم.
قاضی ازمتهم خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم گفت: من تا سال ۹۱ در آژانس تاکسی تلفنی کار میکردم و از طرف اقای مقدم که از کارمندان رده بالای آقای یقینی بودند کارهایشان را انجام میدادم یک روزآقای مقدم به من زنگ زدند و گفتند به دفتر بیا. به من گفت که با آقای یقینی در مورد من صحبت کرده است و میخواهد که مرا در شرکت استخدام کند به من گفت که کار خاصی نیست و به مرور یاد میگیری.
گفتند که یک شرکت بازرگانی در زمینه واردات و تجارت است. اصلا در آن زمان بحث مدیر عاملی مطرح نشد، اما در ادامه من مدیر عامل شرکت عمران تجارت امیر شدم.
متهم فتحی افزود: من به نیت یاد گرفتن کار بازرگانی آمده بودم و اصلا صحبت وام و تسهیلات نبود. برای ما دفتر گرفتند و از دارایی و شهرداری میآمدند و کاملا یک شرکت واقعی بود منتظر بودم کاری کنم، اما کار خاصی نمیکردیم.
متهم گفت: از آقای مقدم پرسیدم که من کاری یاد نگرفتم و گفتم که میخواهم بروم. چند ماه از این موضوع گذشت و گفتند که آقای یقینی گفته است که به خاطر تحریمها نمیتوانیم کار بازرگانی کنیم و گفته که این شرکتها برای ما هزینه دارد و میخواهد جمع کند من نیز استقبال کردم.
وی افزود: در همین حین بود که گفتند میخواهند به هدایتی بفروشند و در روز ۱۲ خرداد سال ۹۲، از دفتر آقای یقینی تماس گرفتند و گفتند که به یک دفترخانه در خیابان پاسداران بروم آقای نیما مقدم، آقای کیان پیشه و آقای موسوی نژاد هم بودند و کارمان تا حدود ساعت ۳ طول کشید و آنقدر طول کشید که ناهار نیز دادند گفتند که آقای هدایتی ملکی خریده و میخواهد در شرکت شما بگذارد گفتند که امضا کنید در همین حین گفتند که به بانک سرمایه شعبه فرمان در انتهای آن کوچه که دفترخانه در آن واقع بود برای افتتاح حساب بروید و هیچ مشکلی وجود ندارد و به محض اینکه آقای هدایتی کارمندانش را گذاشت دسته چکها برمی گردد و ما اصلا در جریان تسهیلات ضمانتنامه نبودیم.
متهم فتحی در ادامه اظهار کرد: به گفته آقای حدادان اخذ تسهیلات ۲۰ دقیقه هم در بانک سرمایه طول نکشید که بعدها متوجه شدیم و همچنان در آن دفاتر شرکتها بودیم تا اینکه یک روز آقای رفیعی به همه زنگ زدند و گفتند که بدبخت و بیچاره شدیم و گفت که برای پرینت حساب به بانک رفته بود و رئیس بانک به او گفته است که ۷۰ میلیارد وام گرفتهاند.
قاضی مسعودی مقام پس از قرائت مفاد ماده ۱۹۳ و ۱۹۴ آیین دادرسی کیفری سال ۹۲، از متهم حسین حدادان خواست در جایگاه حاضر شده و از خوددفاع کند.
قاضی مسعودی مقام خطاب به این متهم گفت: بر اساس مستندات شکایت بانک سرمایه، گزارش سازمان بازرسی کل کشور، پاسخ استعلام اداره مطالعات و مقررات بانک مرکزی، گزارش سازمان اطلاعات سپاه، گزارش معاونت جرایم اقتصادی آگاهی تهران بزرگ، گزارش ضابطین و اظهارات مطلعین و اقاریر سایر متهمین و تحقیقات معلومه اتهام شما معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور در جهت اخذ تسهیلات کلان بانکی میباشد. آیا اتهامات را قبول دارید؟
متهم حدادان گفت: خیر.
قاضی خطاب به متهم گفت: پس ازخود دفاع کنید.
حدادان در دفاع از خود ادعا کرد: جناب آقای قاضی من فقط یک راننده تاکسی هستم و کارم رانندگی است. در شرکتی که بعدا به اسم من ثبت شد کارهای اداری شان را انجام میدادم و مانند آژانس افراد را جابجا میکردم.
وی گفت: در این ایام یک روز آقای مقدم به من گفت میخواهیم شرکت بزنیم و کار آفرینی کنیم و در آنجا به من پیشنهاد مدیر عاملی دادند و گفتند که فقط حضور فیزیکی شما لازم است.
قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم پرسید: کار شما در شرکت دقیقا چه بود آیا شما سند تجاری و اسناد را امضا میکردید؟
متهم پاسخ داد: من سند تجاری امضا نکردم، اما سند دیگر امضا میکردم. به خدا قسم من اصلا نمیدانستم که اینها میخواهند وام بگیرند و وقتی ما را به بانک سرمایه بردند گفتند که فقط برای افتتاح حساب است.
قاضی پرسید: چه کسی شما را به بانک برد؟
متهم گفت: آقای نیما مقدم که نماینده علی اکبر یقینی بود ما را به بانک برد و زمانی که افتتاح حساب کردیم آقای مقدم یکسری برگه آورد و گفت امضا کن و من وقتی پرسیدم اینها چیست گفت نگران نباش یقینی گفته امضا کن. مشکلی نیست.
متهم ادامه داد: آقای قاضی مگر میشود در ظرف ۲۰ دقیقه وام ۶۵ میلیاردی گرفت. حتی به من گفته بودند که چند ماه بعد تو را عوض میکنیم آنها به من یک دسته چک دادند و سپس چکهای سفید امضا شده را از من گرفتند. وقتی گفتم که باعث دردسر من میشود گفته شد که آقای یقینی گفته است خیالت راحت.
وی افزود: آقای قاضی تمام این گرفتاریها به خاطر عدم آگاهی من بوده است.
قاضی بیان کرد: خیر اینگونه نیست وقتی شما به بانک میروی و سند امضا میکنی و چک میگیری این اتفاقات هم میافتد. مگر میشود بدون هیچ فعالیت و کاری، کار آفرینی کرد.
متهم حدادان ادعا کرد: آقای قاضی من اصلا اینها را نمیدانستم حتی وقتی به بانک رفتیم رئیس بانک که یک خانم بود نگفت برای چه به بانک آمدهای و کارها سریع انجام شد.
در این جا قهرمانی نماینده دادستان تهران دردفاع از کیفرخواست گفت: شرکتی که آقای حدادان مدیر عامل آن بودهاند وامی اخذ نکرده است بلکه از بانک سرمایه ضمانتنامه گرفته است و این ضمانتنامه به عنوان ثمن معامله پرداخت شده است.
نماینده دادستان افزود: این آقایان ضمانتنامههایی را که از بانک گرفتهاند به عنوان ثمن معامله به فولاد خوزستان میدادند و از آنها فولاد دریافت میکردند و شرکت فولاد هم به بانک مراجعه میکرده و ضمانتنامهها را نقد میکرده است و بانک میمانده است و آقای حدادان.
قاضی مسعودی مقام از وکیل متهم خواست اگر دفاعی دارند بیان کنند.
وکیل متهم دردفاع از موکل خود (حدادان) گفت: اتهامات وارده متوجه متهم نیست و نامبرده فریب خورده است. موکل بنده هیچ گونه اطلاعی از تبانی آقیان یقینی و هدایتی نداشته و صرفا یک راننده تاکسی بوده است.
وی ادامه داد: طراح اصلی آقای یقینی بوده است که قصد تاسیس شرکت و سپس فروش آن را به اقای هدایتی داشته و توسط موکل بنده این کار را انجام داده است آقای یقینی توسط این متهمان چند شرکت را تاسیس و سپس آنها را به هدایتی فروخته است وقتی آقای موسوی نژاد به موکل بنده تاکید میکند که به بانک بروید و اسناد را امضا کنید آقای نیما مقدم او را همراهی میکند که در بین راه منصرف نشود و این نشان میدهد که آنها با هماهنگی قبلی این اقدامات را انجام داده اند.
وکیل افزود: حتی متهمان اصلی از قبل با بانک یک موافقتنامه و تفاهمنامه امضا کرده بودند و مدیران بانک را برای صدور ضمانتنامه یا پرداخت وام مجاب کرده بودند.
پس از دفاعیات آخر این متهم قاضی مسعودی مقام از دیگر متهم این پرونده به نام نور الدین مقصودیانی خواست که در جایگاه حاضر شود.
قاضی خطاب به متهم گفت: برحسب محتویات پرونده و گزارشهای سازمان بازرسی کل کشور، سازمان اطلاعات سپاه، گزارش ضابطین، ردیابیهای صورت گرفته، اظهارات مطلعین و اقاریر متهمین و تحقیقات صورت گرفته، اتهام شما دایر بر معاونت در اخلال در نظام اقتصادی میباشد. آیا شما این اتهام را قبول دارید؟
متهم مقصودیانی گفت: خیر.
قاضی خطاب به متهم گفت: پس از خود دفاع کنید.
متهم در دفاع از خود ادعا کرد: من در ابتدای سال ۹۱، توسط شخصی که فوت شده است با آقای علی اکبر یقینی آشنا شدم و حدود یک سال و نیم پیک موتوری آقای یقینی بودم. یک روز آقای یقینی من را صدا زد و گفت شما را از بین بچهها انتخاب کردم، چون پسر خوبی هستی و کارت را درست انجام میدهی و حالا میخواهم یک شرکت به اسم تو بزنم تا کارهای تجاری و کارآفرینی انجام دهیم و، چون من زیاد سر در نمیآوردم قبول کردم.
متهم گفت: لذا همزمان من دو سال هم پیک موتوری بودم و هم مدیر عامل شرکت. دو سال پس از این موضوع آقای یقینی به من گفت که میخواهیم شرکت را به آقای هدایتی واگذار کنیم.
قاضی پرسید: آیا اصلا این شرکت تاسیس شده فعالیت خاصی داشت؟
متهم مدعی شد: من اصلا در جریان کارها و فعالیتهای شرکت نبودم و فقط چند باری برای کارهای مالیاتی به آنجا رفتم. من آنقدر به یقینی اعتماد داشتم که اگر میگفت: الان شب است من قبول میکردم.
وی توضیح داد: پس از چند روز به من دوباره گفته شد که آقای هدایتی میخواهد تسهیلات بگیرد و من حتی نمیدانستم تسهیلات چیست که به من گفت: همان وام است. آقای هدایتی میخواهد وام بگیرد و دو سه ماهه آن را به بانک پس میدهد من تحقیق کردم و دیدم آقای هدایتی فرد پولدار و معروفی است و دارای شرکت و برند ورزشی است و من به خاطر اعتمادی که به آقای یقینی داشتم پذیرفتم که به بانک بروم و مدارک را امضا کنم.
قاضی پرسید: اسم شرکت شما چه بود و به کدام بانک رفتید و چقدر وام گرفتید؟
نورالدین مقصودیانی پاسخ داد: اسم شرکت جاوید گشت هیرمند بود و درسال ۹۴ به بانک سرمایه شعبه مرکزی رفتم و حدود ۱۳۰ میلیارد وام گرفتیم. البته من آنجا ۷ سند منگوله دار دیدم که گفتند آقای هدایتی برای ضمانت تسهیلات اینها را آورده است.
قاضی مسعودی مقام از وکیل متهم خواست اگر دفاعی از موکل دارند بیان کند.
وکیل متهم گفت: دفاع من همان دفاعیات آقای حدادان است. این موکل هم فریب خورده و گرفتار تبانی دیگران شده است.
وی گفت: همانطور که در کیفرخواست بیان شده آقای هدایتی در موقع اخذ تسهیلات در بانک سرمایه حضور داشته و زمانی که موکل من افتتاح حساب میکند دسته چکهای امضا شده را از او تحویل گرفته است.
در اینجا هدایتی نسبت به این موضوع اعتراض کرده و گفت: خیر، من این موضوع را قبول ندارم.
متهم توضیح داد: من دسته چکها را به آقای یقینی دادم که یک بار هم گفت ببر طبقه بالا به هدایتی بده که در بین راه آقای هدایتی از من چکها را گرفت و امضا کرد و با خود من به طبقه پایین آمد.
حسین هدایتی در این بخش از جلسه دادگاه در واکنش به دفاعیات متهم گفت: هیچ خرید و فروشی صورت نگرفته است.
قاضی مسعودی مقام اظهار کرد:، اما شرکتها در اصل در اختیار بوده است.
متهم مقصودیانی گفت: من اصلا کلمه پولشویی را نشنیده بودم.
قاضی اظهار کرد: اینکه اشخاصی تحت عنوان مدیریت شرکت قرار بگیرند، اما پیک موتوری باشند این حداقل دانش است.
در ادامه قاضی از متهم مهدی فتحی خواست تا برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گیرد.
قاضی مسعودی مقام ضمن تفهیم اتهام به متهم گفت:حسب محتویات پرونده و کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۶ تهران شما به معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور متهم هستید. آیا این اتهام را قبول دارید؟
متهم فتحی در پاسخ گفت: انکار میکنم.
قاضی ازمتهم خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم گفت: من تا سال ۹۱ در آژانس تاکسی تلفنی کار میکردم و از طرف اقای مقدم که از کارمندان رده بالای آقای یقینی بودند کارهایشان را انجام میدادم یک روزآقای مقدم به من زنگ زدند و گفتند به دفتر بیا. به من گفت که با آقای یقینی در مورد من صحبت کرده است و میخواهد که مرا در شرکت استخدام کند به من گفت که کار خاصی نیست و به مرور یاد میگیری.
گفتند که یک شرکت بازرگانی در زمینه واردات و تجارت است. اصلا در آن زمان بحث مدیر عاملی مطرح نشد، اما در ادامه من مدیر عامل شرکت عمران تجارت امیر شدم.
متهم فتحی افزود: من به نیت یاد گرفتن کار بازرگانی آمده بودم و اصلا صحبت وام و تسهیلات نبود. برای ما دفتر گرفتند و از دارایی و شهرداری میآمدند و کاملا یک شرکت واقعی بود منتظر بودم کاری کنم، اما کار خاصی نمیکردیم.
متهم گفت: از آقای مقدم پرسیدم که من کاری یاد نگرفتم و گفتم که میخواهم بروم. چند ماه از این موضوع گذشت و گفتند که آقای یقینی گفته است که به خاطر تحریمها نمیتوانیم کار بازرگانی کنیم و گفته که این شرکتها برای ما هزینه دارد و میخواهد جمع کند من نیز استقبال کردم.
وی افزود: در همین حین بود که گفتند میخواهند به هدایتی بفروشند و در روز ۱۲ خرداد سال ۹۲، از دفتر آقای یقینی تماس گرفتند و گفتند که به یک دفترخانه در خیابان پاسداران بروم آقای نیما مقدم، آقای کیان پیشه و آقای موسوی نژاد هم بودند و کارمان تا حدود ساعت ۳ طول کشید و آنقدر طول کشید که ناهار نیز دادند گفتند که آقای هدایتی ملکی خریده و میخواهد در شرکت شما بگذارد گفتند که امضا کنید در همین حین گفتند که به بانک سرمایه شعبه فرمان در انتهای آن کوچه که دفترخانه در آن واقع بود برای افتتاح حساب بروید و هیچ مشکلی وجود ندارد و به محض اینکه آقای هدایتی کارمندانش را گذاشت دسته چکها برمی گردد و ما اصلا در جریان تسهیلات ضمانتنامه نبودیم.
متهم فتحی در ادامه اظهار کرد: به گفته آقای حدادان اخذ تسهیلات ۲۰ دقیقه هم در بانک سرمایه طول نکشید که بعدها متوجه شدیم و همچنان در آن دفاتر شرکتها بودیم تا اینکه یک روز آقای رفیعی به همه زنگ زدند و گفتند که بدبخت و بیچاره شدیم و گفت که برای پرینت حساب به بانک رفته بود و رئیس بانک به او گفته است که ۷۰ میلیارد وام گرفتهاند.
این شد که به دفتر آقای یقینی رفتیم و گفتند که امکان ندارد و اظهار بی اطلاعی کردند و گفتند که پیگیری میکنند. پس از چند ماه گفتند که این موضوع صحت دارد و نگران نباشید آقای هدایتی تسهیلات گرفته است و چون پروسه وام انجام شده و از آنجایی که آقای هدایتی شخص معتبر، مشهور است پرداخت میکنند ما نیز کمی آرام شدیم و گفتیم چرا به اسم ما این کار را کردید همه ما از آن روز تاکنون یک روز خواب خوش نداریم.
قاضی در واکنش به دفاعیات متهم فتحی گفت: آیا هر چه جلوی شما بگذارند باید امضا کنید؟ متهم گفت: اوراقی که بود شامل یکسری سند میشد گفتند آقای هدایتی از آقای موسوی نژاد خریدهاند و ملکی نیز در شرکت میآید و جای نگرانی نیست.
در این بخش از جلسه دادگاه نماینده بانک سرمایه برای ارائه توضیحات در جایگاه قرار گرفت و گفت: ایشان (متهم فتحی) میفرمایند هیچ درخواستی به بانک ندادند، اما درخواست صدور ضمانتنامه وجود دارد که به صورت دست نویس در سه خط است. از طرفی متهم قراردادی با شرکت ملی صنایع مس ایران امضا کرده است.
متهم فتحی در ادامه و در دفاع از خود پس از اینکه در جایگاه قرار گرفت مدعی شد: در خصوص قرارداد مس یک روز به ما زنگ زدند و آقای حدادان و آقای کیان پیشه و اقای مقدم نیز بودند و گفتند که امضا کن یک قرارداد کاری است و من بنا بر اعتماد امضا کردم و آن سند ضمانت نامه جزو آن اوراقی بوده که سفید امضا بوده است.
قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم گفت: این ایراد بزرگ به شما وارد است شما نمیگویید این آدم که دهها شرکت دارد و مدعی است چه کاری انجام میدهد.
متهم فتحی اظهار کرد: میگفتند که در کار واردات و صادرات است من اعتراض کردم و ناراحت شدم که ما کاری نمیکنیم آقای مقدم گفتند که نمیشود جزئیات کار را گفت. چرا که به اصطلاح بازاری ممکن است کار را بدزدی و اینگونه ما را قانع میکردند.
وی افزود: یکی ازمواردی که من خیالم در خصوص آن راحت بود شرکتی بود که من در آن منصوب شده بودم نام خود آقای یقینی در آن شرکت بود و از سرمایه گذاران محسوب میشد. همه اینها باعث میشد اعتماد وجود داشته باشد تا روزی که رفتیم بانک و آقای رفیعی به ما زنگ زد که آن موقع متوجه شدم.
قاضی از وکیل متهم خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
قاضی در واکنش به دفاعیات متهم فتحی گفت: آیا هر چه جلوی شما بگذارند باید امضا کنید؟ متهم گفت: اوراقی که بود شامل یکسری سند میشد گفتند آقای هدایتی از آقای موسوی نژاد خریدهاند و ملکی نیز در شرکت میآید و جای نگرانی نیست.
در این بخش از جلسه دادگاه نماینده بانک سرمایه برای ارائه توضیحات در جایگاه قرار گرفت و گفت: ایشان (متهم فتحی) میفرمایند هیچ درخواستی به بانک ندادند، اما درخواست صدور ضمانتنامه وجود دارد که به صورت دست نویس در سه خط است. از طرفی متهم قراردادی با شرکت ملی صنایع مس ایران امضا کرده است.
متهم فتحی در ادامه و در دفاع از خود پس از اینکه در جایگاه قرار گرفت مدعی شد: در خصوص قرارداد مس یک روز به ما زنگ زدند و آقای حدادان و آقای کیان پیشه و اقای مقدم نیز بودند و گفتند که امضا کن یک قرارداد کاری است و من بنا بر اعتماد امضا کردم و آن سند ضمانت نامه جزو آن اوراقی بوده که سفید امضا بوده است.
قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم گفت: این ایراد بزرگ به شما وارد است شما نمیگویید این آدم که دهها شرکت دارد و مدعی است چه کاری انجام میدهد.
متهم فتحی اظهار کرد: میگفتند که در کار واردات و صادرات است من اعتراض کردم و ناراحت شدم که ما کاری نمیکنیم آقای مقدم گفتند که نمیشود جزئیات کار را گفت. چرا که به اصطلاح بازاری ممکن است کار را بدزدی و اینگونه ما را قانع میکردند.
وی افزود: یکی ازمواردی که من خیالم در خصوص آن راحت بود شرکتی بود که من در آن منصوب شده بودم نام خود آقای یقینی در آن شرکت بود و از سرمایه گذاران محسوب میشد. همه اینها باعث میشد اعتماد وجود داشته باشد تا روزی که رفتیم بانک و آقای رفیعی به ما زنگ زد که آن موقع متوجه شدم.
قاضی از وکیل متهم خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
ادامه دارد ...
جزئیات جلسه سوم دادگاه حسین هدایتی و همدستانش را در این لینک بخوانید.
جزئیات جلسه دوم دادگاه حسین هدایتی و همدستانش را در این لینک بخوانید.
جزئیات جلسه اول دادگاه حسین هدایتی را در این لینک بخوانید.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط