رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
بازیگری مثلث چین، ایران و آمریکا در خاورمیانه/ خلیج فارس چگونه مرکز استراتژیهای بلند مدت دنیا شد؟
تنش ایران و آمریکا در حالی به اوج رسیده که برخی کارشناسان غربی نگران شدهاند قدرت آمریکا به خاطر این تنش کم شود. به اعتقاد آنها جنگ ایران و آمریکا به افزایش قدرت چین در منطقه میانجامد.
رویداد۲۴ ماجراهایی که امروز در خاورمیانه در جریان است تنها محدود به این ناحیه نیست. نیویورک تایمز در یادداشتی به شکلی متفاوت تحولات اخیر خاورمیامه و درگیری ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است.
در جهان بازارهای مالی، شبکههای 5G و جنگهای سایبری، جغرافیا هنوزحکمرانی میکند. خطوط انتقالی تنگه هرمزی کلید اصلی خلیج فارس و نیمی از ذخایر نفتی جهان را در دست دارند. برخی کشورهای غربی معتقدند حملات اخیر علیه نفتکشها در دریای عمان که یکی از آبراههای استراتژیک خارج از تنگه هرمز است، با دستور ایران انجام شده باشند.
به گزاراش رویداد۲۴ نشریه نیویورک تایمز در گزارشی نوشته ایرانیها میدانند چون جغرافیا در خلیج فارس بسیار مهم است، هر اقدام کوچکی اثری بسیاری بزرگ خواهد داشت. همچنین آمریکاییها میدانند که در آبهای محدود خلیج فارس، ناوهای بزرگ آنها برای حمله به قایقهای کوچک، در صورتی که ایران بخواهد عربستان سعودی را تهدید کند حضور پیدا کردهاند. در واقع خلیج فارس امروز در بحران عجیبی گیر افتاده است.
هنوز جغرافیا داستان مهمی را در منطقه خلیج فارس روایت میکند. تنشهای کنونی بیش از اینکه بر سر ایران و خلیج فارس باشد بر سر چین و اقیانوس هند است. چه دولت ترامپ این را بداند چه نداند، اتفاقی که در بحران ایران و آمریکا افتاده وسیعتر از چیزی است که به نظر میرسد.
خلیج عمان نه تنها ایران و عمان بلکه عمان را از پاکستان هم جدا کرده است. در کنج جنوب غربی پاکستان نزدیک به مرزهای این کشور با ایران، چین خلیج گوادار را توسعه داده و امیدوار است به تدریج بتواند جادهها، ریلها و خط لولهای را از غرب چین به این نقطه انتقال دهد. از خلیج گوادار، چینیها میتوانند نقل و انتقالات از طریق تنگه هرمز را رصد کنند.
به عبارت دیگر، چین هم اکنون یکی از کشورهای خاورمیانه است. چینیها در نزدیکی این بندر یک پایگاه دریایی مستقر کردهاند. از این مهمتر، خلیج عمان برای آمریکا از یک گذرگاه نفتی چیزی بیشتر است، این خلیج منبع گاز است. این خلیج خط اتصالی ابتکار عمل یک کمربند یک جاده است.
به گزاراش رویداد۲۴ در ادامه گزارش نیویورک تایمز آمده است در حالی که ایالات متحده در حال آماده شدن برای یک جنگ تمام عیار با ایران است، چینیها زیرساختهای تجاری شان را تقویت میکنند. گوادار مرکز دریانوردی ابتکار عمل یک کمربند یک جاده است، اما علاقه چینیها در ایران هم معطوف به دریاست هم خشکی. جادههایی که چین در سراسر آسیای مرکزی کشیده چین و ایران را به هم وصل میکند. ایران در ابتکار عمل چینیها نقطه ژئوپلتیک اتصالی است. ایران این اتهام را رد کرده است.
جنگ ایران و آمریکا، بیش از گذشته تهران را به دامان پکن خواهد انداخت. چین یک سوم انرژی ایران را میخرد و تجارت زیادی با این کشور دارد. تحریمهای آمریکا علیه ایران در کنار جنگ تجاری چین و آمریکا سبب شده ایران و چین برای ادامه ارتباطات خود درنهایت به یک راهی جهت دور زدن آمریکا برسند.
خلیج عمان نقطه عطف ابتکار کمربند-جاده است. هدف انتقال مستقیم انرژی از طریق خط لوله شمالی به چین است. این فقط چین نیست که در منطقه خلیج فارس نقش محوری بازی میکند. هندیها و ایرانیها نیز با چین و پاکستان برای اتصال خلیج عمان به اوراسیا رقابت میکنند و امیدوارند جنوب شرقی ایران را به آسیای مرکزی متصل کنند.
معلوم نیست تلاشهای کدام یک از اینها (هند و ایران یا چین و پاکستان) نتیجه میدهد، اما آنچه مشخص است این است که آمریکا در این بازی نقشی ندارد.
ایران درست در مرکز ژئوپلتیک قرن ۲۱ است. این کشور بر راههای آسیای مرکزی تسلط دارد و بر سفرههای هیدروکربن اقیانوس هند با خط ساحلی ۱۵۰۰ مایل که از عراق تا پاکستان کشیده شده نشسته است. ایران نقش کلیدی در برنامههای چین دارد و نقشههای چین برای سرنوشت اوراسیا حائز اهمیت است.
در واقع چین یک استراتژی بزرگ دارد که همه جغرافیا و فرهنگ این نقطه را در بر میگیرد. آمریکا در عوض با کوته نظری به دنبال استراتژی جنگ با ایران است.
خروج آمریکا از ائتلاف تجارت آزاد در دریانوردی اوراسیا که به شراکت ترنس پسفیک معروف است، نشان داد واشنگتن هیچ نقشهای برای رقابت با ابتکار یک کمربند یک جاده ندارد.
در گزارش نیویورک تایمز آمده است که آمریکاییها نسبت به خلیج فارس به عنوان یک منطقه کوچک وسواس دارند. چینیها این منطقه را در یک تصویر بزرگتر و سیالتر از نظر جغرافیا میبینند. البته ایران هم صلح خاورمیانه را به چالش کشیده است. اما نظام ایران مراکز قدرت زیادی دارد که در منطقه نهادینه شدهاند. در واقع فشار بر ایران میتواند وضعیتی وخیم رقم بزند و نیروهای بر سر کار بیاورد.
نگاه چین به ایران به عنوان هاب یک کمربند یک جاده چیزی است که آمریکا به راحتی نمیتواند تغییر دهد. آمریکاییهایی معتقدند رویکرد بهتر میتواند فشارهای اقتصادی مناسب، حملات سایبری و ادامه مذاکرات باشد. اینها باید با درخواست افزایش آزادیها در ایران همراه شوند. به این ترتیب باید جا پای چین در ایران را تضعیف کرد.
واشنگتن نیمی از جهان از اوراسیا فاصله دارد و بدون یک ایده بزرگ نمیتواند با چین رقابت کند. ایران به خاطر جغرافیایش در مرکز این نقشه کلیدی قرن ۲۱ قرار گرفته و باید در مرکز استراتژیهای پایدار بلند مدت قرار بگیرد.
خبر های مرتبط