روابط ایران و عربستان در دوره رئیسی به کدام سمت و سو میرود؟ / سه فاکتوری که بر روابط تهران و ریاض تاثیر منفی میگذارد
در آیندهی نزدیک ممکن است چالشهای جدید زیادی برای ایران پیش بیاید، زیرا شرایط منطقه نسبت به قبل پیچیدهتر شده است.
رویداد۲۴ المانیتور نوشت: ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور منتخب ایران در اولین اظهارات مطبوعاتی خود از ۱۸ ژوئن زمان انتخابات اعلام کرد که تهران قصد دارد روابط نزدیکتری با کشورهای منطقه داشته باشد و اولویتش بهبود روابط با همسایگان عرب خلیج فارس است. گفتنی است، ریاض و تهران پس از بروز اختلاف در سال ۲۰۱۶، از آوریل سال جاری درگیر گفتگوهای بغداد هستند.
در آیندهی نزدیک ممکن است چالشهای جدید زیادی برای ایران پیش بیاید، زیرا شرایط منطقه نسبت به قبل پیچیدهتر شده است. در حالت ایده آل، ایران و عربستان سعودی میتوانند روابط خود را قبل از بروز مسئله جدیدی از سر بگیرند. از آنجا که رئیسی بیش از رئیس جمهور قبلی یعنی حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی ایران نفوذ دارد، میتواند نقش تعیین کنندهای در این زمینه داشته باشد.
بیشتر بخوانید: وزیر خارجه هند: پیام شخصی از سوی نخستوزیر را تقدیم رئیسی کردم
در اینجا به برخی از عواملی که میتواند بر روابط ایران در منطقه تأثیر منفی بگذارد، اشاره میکنیم. نخست، برای دولت جدید در ایران، مذاکرات مداوم با ایالات متحده برای از سرگیری توافق هستهای مهمترین موضوع در حال انجام است. مهم اینکه، از آوریل شش دور گفتگو درباره توافق هستهای در وین برگزار شده است. با این حال، عربستان سعودی به طور مداوم با احیای برجام مخالفت کرده و علیه برنامه هستهای ایران موضع گرفته است، اگرچه از زمان روی کار آمدن دولت جو بایدن در واشنگتن، ریاض تحت فشار قرار گرفته است.
ثانیا، ریاض حتی در حالی که برای برقراری روابط با ایران تلاش میکند، چند روز پیش، توافق نامه نفتی با اسلام آباد منعقد کرد. این معامله تلاشی برای کاهش نفوذ تهران در پاکستان به شمار میرود. در چارچوب این توافق، پاکستان از ماه جولای سال جاری کمکهای نفتی به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار یا بیشتر را در سال از ریاض دریافت خواهد کرد.
مهم اینکه، روابط ریاض و اسلام آباد ماهها پیش به حالت عادی برگشت و عربستان در تلاش است تا سرمایه گذاریهای بیشتری را در این کشور داشته باشد. به دلیل مشکلات لجستیک، پالایشگاهی که باید توسط سعودیها در بندر گوادر پاکستان ساخته میشد به همراه یک مجتمع پتروشیمی در نزدیکی کراچی ساخته میشود.
اگرچه ایران از زمان روی کار آمدن عمران خان، سیاست "اول همسایگان" را به اجرا گذاشته و روابطش با پاکستان ارتقا یافته است، اما حضور عربستان سعودی در کشور همسایهی ایران آزاردهنده است.
سوم، با خروج نیروهای آمریکا از افغانستان شرایط سیالی بر این کشور حاکم شده است. درست زمانی که نیروهای آمریکایی شروع به ترک افغانستان کردند، طالبان سرزمینهای بیشتری را در این کشور اشغال کرد و احتمالا کابل در روزهای آینده با شرایط غیرقابل پیش بینیای روبرو خواهد شد. مهم اینکه، هرگونه کشمکش بین طالبان و دولت افغانستان میتواند این کشور را به جنگ داخلی بکشاند.
در این بین، تمامی کشورهای منطقه بخشی از یک رقابت برای اطمینان از منافع خود و حفظ نفوذشان در افغانستان هستند. گفتنی است، اسلام آباد، ریاض و تهران در مورد تجدید ساختار دولت در افغانستان اهداف یکسانی ندارند. به طور مثال، ایران تمایل ندارد که طالبان نقش زیادی در ساختار قدرت افغانستان داشته باشد و آشکارا از دولت افغانستان حمایت میکند. در این ارتباط میتوان به اظهارات محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبهای با ان دی تی وی در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد که گفت: من فکر میکنم تصور آیندهای برای افغانستان که در آن طالبان هیچ نقشی نداشته باشد، غیرممکن است. ولی ما همچنین معتقدیم که طالبان نقش غالب را در ساختار سیاسی افغانستان ندارد و نباید داشته باشد.
اسلام آباد با داشتن یک نقش میانجی، روند صلح افغانستان را تسهیل کرده است، اما روابط پاکستان با افغانستان که تحت کنترل دولت اشرف غنی قرار دارد، فراز و فرودهایی داشته است. مهم اینکه، هرگونه هرج و مرج در افغانستان میتواند هجوم پناهجویان را به پاکستان به دنبال داشته باشد و حتی ممکن است در صورت بی ثبات شدن کابل، خطرات جنگ نیابتی بین تهران و ریاض نیز مطرح شود. هرگونه اصطکاک بین دو رقیب میتواند اسلام آباد را در موقعیت بسیار حساسی قرار دهد، زیرا سیاست خارجی اسلام آباد بر روابط متعادل با ایران و عربستان سعودی مبتنی است.
در آیندهی نزدیک ممکن است چالشهای جدید زیادی برای ایران پیش بیاید، زیرا شرایط منطقه نسبت به قبل پیچیدهتر شده است. در حالت ایده آل، ایران و عربستان سعودی میتوانند روابط خود را قبل از بروز مسئله جدیدی از سر بگیرند. از آنجا که رئیسی بیش از رئیس جمهور قبلی یعنی حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی ایران نفوذ دارد، میتواند نقش تعیین کنندهای در این زمینه داشته باشد.
بیشتر بخوانید: وزیر خارجه هند: پیام شخصی از سوی نخستوزیر را تقدیم رئیسی کردم
در اینجا به برخی از عواملی که میتواند بر روابط ایران در منطقه تأثیر منفی بگذارد، اشاره میکنیم. نخست، برای دولت جدید در ایران، مذاکرات مداوم با ایالات متحده برای از سرگیری توافق هستهای مهمترین موضوع در حال انجام است. مهم اینکه، از آوریل شش دور گفتگو درباره توافق هستهای در وین برگزار شده است. با این حال، عربستان سعودی به طور مداوم با احیای برجام مخالفت کرده و علیه برنامه هستهای ایران موضع گرفته است، اگرچه از زمان روی کار آمدن دولت جو بایدن در واشنگتن، ریاض تحت فشار قرار گرفته است.
ثانیا، ریاض حتی در حالی که برای برقراری روابط با ایران تلاش میکند، چند روز پیش، توافق نامه نفتی با اسلام آباد منعقد کرد. این معامله تلاشی برای کاهش نفوذ تهران در پاکستان به شمار میرود. در چارچوب این توافق، پاکستان از ماه جولای سال جاری کمکهای نفتی به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار یا بیشتر را در سال از ریاض دریافت خواهد کرد.
مهم اینکه، روابط ریاض و اسلام آباد ماهها پیش به حالت عادی برگشت و عربستان در تلاش است تا سرمایه گذاریهای بیشتری را در این کشور داشته باشد. به دلیل مشکلات لجستیک، پالایشگاهی که باید توسط سعودیها در بندر گوادر پاکستان ساخته میشد به همراه یک مجتمع پتروشیمی در نزدیکی کراچی ساخته میشود.
اگرچه ایران از زمان روی کار آمدن عمران خان، سیاست "اول همسایگان" را به اجرا گذاشته و روابطش با پاکستان ارتقا یافته است، اما حضور عربستان سعودی در کشور همسایهی ایران آزاردهنده است.
سوم، با خروج نیروهای آمریکا از افغانستان شرایط سیالی بر این کشور حاکم شده است. درست زمانی که نیروهای آمریکایی شروع به ترک افغانستان کردند، طالبان سرزمینهای بیشتری را در این کشور اشغال کرد و احتمالا کابل در روزهای آینده با شرایط غیرقابل پیش بینیای روبرو خواهد شد. مهم اینکه، هرگونه کشمکش بین طالبان و دولت افغانستان میتواند این کشور را به جنگ داخلی بکشاند.
در این بین، تمامی کشورهای منطقه بخشی از یک رقابت برای اطمینان از منافع خود و حفظ نفوذشان در افغانستان هستند. گفتنی است، اسلام آباد، ریاض و تهران در مورد تجدید ساختار دولت در افغانستان اهداف یکسانی ندارند. به طور مثال، ایران تمایل ندارد که طالبان نقش زیادی در ساختار قدرت افغانستان داشته باشد و آشکارا از دولت افغانستان حمایت میکند. در این ارتباط میتوان به اظهارات محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبهای با ان دی تی وی در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد که گفت: من فکر میکنم تصور آیندهای برای افغانستان که در آن طالبان هیچ نقشی نداشته باشد، غیرممکن است. ولی ما همچنین معتقدیم که طالبان نقش غالب را در ساختار سیاسی افغانستان ندارد و نباید داشته باشد.
اسلام آباد با داشتن یک نقش میانجی، روند صلح افغانستان را تسهیل کرده است، اما روابط پاکستان با افغانستان که تحت کنترل دولت اشرف غنی قرار دارد، فراز و فرودهایی داشته است. مهم اینکه، هرگونه هرج و مرج در افغانستان میتواند هجوم پناهجویان را به پاکستان به دنبال داشته باشد و حتی ممکن است در صورت بی ثبات شدن کابل، خطرات جنگ نیابتی بین تهران و ریاض نیز مطرح شود. هرگونه اصطکاک بین دو رقیب میتواند اسلام آباد را در موقعیت بسیار حساسی قرار دهد، زیرا سیاست خارجی اسلام آباد بر روابط متعادل با ایران و عربستان سعودی مبتنی است.
اما موضع ایران درمورد افغانستان با عربستان چه تفاوتی دارد؟
لوکاز پرزیبیزفسکی، تحلیلگر غرب آسیا و رئیس بنیاد Abhaseed در مصاحبه با المانیتور گفت که سیاست تهران در افغانستان به دلیل دو عامل اساساً با ریاض متفاوت است.
اول، ایران همسایه مستقیم افغانستان است، بنابراین تلاشهای ایران متمرکز بر تثبیت اوضاع در این کشور در بلند مدت است. در مقابل عربستان سعودی نسبت به ایران، بسیار کمتر از خطرهای ناشی از بی ثباتی و کاهش امنیت در افغانستان متاثر میشود؛ بنابراین مقامات ریاض میتوانند تصمیمات جسورانه تری بگیرند.
پرزیبیزفسکی در مورد احتمال بی ثباتی در افغانستان گفت: اکنون حدس زده میشود که روابط ایران و افغانستان نه تنها به دلیل پیشروی نظامی طالبان بلکه به دلیل تلاشهای ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید منتخب ایران تغییر خواهد کرد. احتمالاً رئیسی تلاش خواهد کرد تا روابط بسیار بهتری با سنیها در مناطق شرقی ایران داشته باشد و رفتار بهتری نیز با افغانهای داخل ایران از خود بروز دهد.
طبق گفتهی این تحلیلگر، به نظر میرسد که ایران خیلی بهتر از عربستان سعودی میتواند از موقعیت هایش استفاده کند و این مزیت به تهران این اجازه را میدهد که در جبهه غرب یعنی عراق و سوریه نیز عملکرد خوبی داشته باشد. از سوی دیگر، هنوز مشخص نیست که تهران قادر به برقراری رابطه متعادل با طالبان باشد یا خیر، اما احتمالش زیاد نیست. ممکن است این طور به نظر برسد که برای ایالات متحده و عربستان سعودی، بازسازی یک شکل تغییر یافته از وضعیت موجود با ایران از دهه ۱۹۹۰، زمانی که جنگ نیابتی بین دو همسایه خلیج فارس در افغانستان و پاکستان متمرکز بود، میتواند به یک سناریوی احتمالی تبدیل شود. گفتنی است، این شرایط توجه تهران را از تشدید تحرکات مستقیم منحرف میکند و احتمالاً ایران به اقداماتی روی میآورد که ریاض ترجیح نمیدهد به طور متقارن به آنها پاسخ دهد.
با این وجود، اگر ایران شانس بیشتری برای نفوذ در افغانستان نسبت به عربستان داشته باشد، هنوز هم این امکان وجود دارد که مشکلات جدید آغاز شود. اگر دو کشور بتوانند روابط خود را از قبل تنظیم کنند، اختلافات میتواند بهتر حل شود. اما تهران و ریاض تاکنون در این زمینه دستاوردی نداشته اند.
یک دیپلمات اروپایی در اسلام آباد در مورد برقراری مجدد روابط عربستان و ایران به المانیتور گفت: از زمانی که ایران و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را قطع کردند، حدس و گمانهایی در مورد برقراری مجدد روابط دو کشور و دیدارهای احتمالی مقامات در بغداد عمدتاً در سطوح پایین مسئولان دو کشور درز میکرد. تماسهای غیرمستقیم دیگری نیز که بیشتر مربوط به جنگ یمن بودند، اغلب در مسقط جریان داشت. اما در حال حاضر پس از انتخاب رئیسی در ایران و احتمال احیای نهایی برجام، دشوار است که بگوییم آیا در زمینهی برقراری مجدد روابط ریاض و تهران شاهد موفقیتی خواهیم بود یا خیر.
علاوه بر این، گفتگوی احتمالی میان ریاض و تهران تحت تأثیر مرگ سلطان قابوس، پادشاه عمان قرار گرفت. وی تنها رهبر در خلیج فارس بود که ارتباط مستقیم با رهبری در ایران داشت و در راستای میانجیگیری میان ریاض و تهران تلاش میکرد.
به گفته این تحلیلگر غرب آسیا، احیای احتمالی برجام، علی رغم وجود یک رئیس جمهور اصولگرا در ایران میتواند به تسهیل عادی سازی روابط تهران و ریاض کمک کند. بعلاوه، عربستان برای خارج شدن از باتلاق یمن به تهران احتیاج دارد.
با توجه به تمامی آنچه در بالا گفته شد، باید منتظر ماند و دید که در واقعیت و پس از روی کار آمدن رئیسی در ایران و با توجه به شرایط منطقه ای، روابط ایران و عربستان به چه سمت و سویی میرود.
اول، ایران همسایه مستقیم افغانستان است، بنابراین تلاشهای ایران متمرکز بر تثبیت اوضاع در این کشور در بلند مدت است. در مقابل عربستان سعودی نسبت به ایران، بسیار کمتر از خطرهای ناشی از بی ثباتی و کاهش امنیت در افغانستان متاثر میشود؛ بنابراین مقامات ریاض میتوانند تصمیمات جسورانه تری بگیرند.
پرزیبیزفسکی در مورد احتمال بی ثباتی در افغانستان گفت: اکنون حدس زده میشود که روابط ایران و افغانستان نه تنها به دلیل پیشروی نظامی طالبان بلکه به دلیل تلاشهای ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید منتخب ایران تغییر خواهد کرد. احتمالاً رئیسی تلاش خواهد کرد تا روابط بسیار بهتری با سنیها در مناطق شرقی ایران داشته باشد و رفتار بهتری نیز با افغانهای داخل ایران از خود بروز دهد.
طبق گفتهی این تحلیلگر، به نظر میرسد که ایران خیلی بهتر از عربستان سعودی میتواند از موقعیت هایش استفاده کند و این مزیت به تهران این اجازه را میدهد که در جبهه غرب یعنی عراق و سوریه نیز عملکرد خوبی داشته باشد. از سوی دیگر، هنوز مشخص نیست که تهران قادر به برقراری رابطه متعادل با طالبان باشد یا خیر، اما احتمالش زیاد نیست. ممکن است این طور به نظر برسد که برای ایالات متحده و عربستان سعودی، بازسازی یک شکل تغییر یافته از وضعیت موجود با ایران از دهه ۱۹۹۰، زمانی که جنگ نیابتی بین دو همسایه خلیج فارس در افغانستان و پاکستان متمرکز بود، میتواند به یک سناریوی احتمالی تبدیل شود. گفتنی است، این شرایط توجه تهران را از تشدید تحرکات مستقیم منحرف میکند و احتمالاً ایران به اقداماتی روی میآورد که ریاض ترجیح نمیدهد به طور متقارن به آنها پاسخ دهد.
با این وجود، اگر ایران شانس بیشتری برای نفوذ در افغانستان نسبت به عربستان داشته باشد، هنوز هم این امکان وجود دارد که مشکلات جدید آغاز شود. اگر دو کشور بتوانند روابط خود را از قبل تنظیم کنند، اختلافات میتواند بهتر حل شود. اما تهران و ریاض تاکنون در این زمینه دستاوردی نداشته اند.
یک دیپلمات اروپایی در اسلام آباد در مورد برقراری مجدد روابط عربستان و ایران به المانیتور گفت: از زمانی که ایران و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را قطع کردند، حدس و گمانهایی در مورد برقراری مجدد روابط دو کشور و دیدارهای احتمالی مقامات در بغداد عمدتاً در سطوح پایین مسئولان دو کشور درز میکرد. تماسهای غیرمستقیم دیگری نیز که بیشتر مربوط به جنگ یمن بودند، اغلب در مسقط جریان داشت. اما در حال حاضر پس از انتخاب رئیسی در ایران و احتمال احیای نهایی برجام، دشوار است که بگوییم آیا در زمینهی برقراری مجدد روابط ریاض و تهران شاهد موفقیتی خواهیم بود یا خیر.
علاوه بر این، گفتگوی احتمالی میان ریاض و تهران تحت تأثیر مرگ سلطان قابوس، پادشاه عمان قرار گرفت. وی تنها رهبر در خلیج فارس بود که ارتباط مستقیم با رهبری در ایران داشت و در راستای میانجیگیری میان ریاض و تهران تلاش میکرد.
به گفته این تحلیلگر غرب آسیا، احیای احتمالی برجام، علی رغم وجود یک رئیس جمهور اصولگرا در ایران میتواند به تسهیل عادی سازی روابط تهران و ریاض کمک کند. بعلاوه، عربستان برای خارج شدن از باتلاق یمن به تهران احتیاج دارد.
با توجه به تمامی آنچه در بالا گفته شد، باید منتظر ماند و دید که در واقعیت و پس از روی کار آمدن رئیسی در ایران و با توجه به شرایط منطقه ای، روابط ایران و عربستان به چه سمت و سویی میرود.
منبع: انتخاب