تبعات منفی و هزینههای بیشمار خصومت با آمریکا برای ایران/ راهبرد سیاست خارجی ایران باید اصلاح شود
رویداد۲۴ سید محمود صدری سفیر سابق ایران در کوبا در ادامه سلسله یادداشتهای خود با موضوع موقعیت کنونی ایران و مشکلات و چالشهای پیش روی جمهوری اسلامی، به ارائه راهکارها و بررسی دقیق مناسبات پرداخته و نسبت به خطرات پیش روی هشدار میدهد. تازه ترین یادداشت صدری را میتوانید در ادامه بخوانید:
حکومتها از ابتدای تاریخ بر اساس منافع ملی و مصلحت جامعه روابط خارجی خود را تنظیم کردهاند. چنین حاکمیتهایی، چون بر اساس عقلانیت حرکت کردهاند در داخل کشورشان نیز مناسبات حکمت آمیز و مبتنی بر پیوند قوی را بر قرار ساختهاند.
انوشیروان که پس از یک دوره آشفتگی و هرج ومرج در کشور زمام امور را به دست گرفت سیاست بسیار دقیقی را در رابطه با خاقان و امپراطوری رم به منظور اختلاف انداختن بین آنها و عدم اتحادشان به کار گرفت. او در سایه این امر بر تمام تجاوزات رومیان غلبه و شکستهای پی در پی را بر آنها تحمیل نمود. انوشیروان اصلاحات بسیار زیادی را در داخل نیز به انجام رساند به طوری که معروف به انوشیروان عادل شد.
بیشتر بخوانید:تهدیدهای پیش روی ایران/ قدرتمند شدن حاکمیت پروژه تجزیه کشور را شکست میدهد
در مقابل خسرو پرویز نه در داخل و نه در روابط با رومیان خردورزی به خرج نداد. او همچنین با نامه پیامبر اسلام هم بیادبانه و از روی جهل و غرور برخورد نمود. خسرو پرویز با دو سردار رشید و بسیار بزرگ خود شهربراز و شاهین که امپراطوری ساسانیان را به مرزهای هخامنشیان رسانده بودند هم برخورد غیرعقلانی نمود. این دو سردار از او بریدند. یکی را مسموم ودیگری راه شورش را برگزید. در واقع خسروپرویز در اوج شکوفایی ساسانیان، این سلسله را به اضمحلال کشانید. اگر او نبود پیروزی مسلمانان به این آسانی میسر نمیشد. خطاهای سهمگین وی سبب شد که زمینههای فروپاشی کشور و فراهم سازی بستر پیروزیهای اعراب فراهم گردد.
بیسمارک صدر اعظم آلمان اتحاد این کشور را با درایت و پیروزی در تمام جنگها به سرانجام رساند. او کشورش را آنقدر نیرومند کرد که به جرات میتوان گفت آلمان امروزی نیز مدیون پایهها و بنیانهای محکمی است که وی آن را پیریزی نمود. در واقع بیسمارک هم در داخل و هم در مناسبات خارجی موفق عمل نمود. نادر علیرغم نبوغ نظامی بیمانند به علت عدم به کارگیری عقلانیت و داشتن وزیر کاردان راه به جایی نبرد.
متاسفانه جمهوری اسلامی بر خلاف اهداف اولیه انقلاب، سیاست خصومت با آمریکا و غرب را در پیش گرفته است. این رویکرد تبعات بسیار منفی و هزینههای بیشماری را متوجه کشور نموده است به طوریکه در بسیاری از جاها منافع ایران را در معرض دستبرد دشمنان و یا رقبا قرار داده و در داخل نیز شکاف بین مردم و دولتمردان را موجب شده است. بخشی از این خسارتها در ادامه شرح داده شده است:
_ میلیاردها دلار در نتیجه عدم فروش نفت، عدم مدرنیزاسیون چاههای نفت و گاز و ضریب بهره وری، فروش ارزان آن به کشورها و دلالان، استفاده کشورها از منابع مشترک و محروم بودن ایران از این منابع، از دست دادن بازارهای انرژی، عقب ماندن از تکنولوژی روز نفتی بر اثر عدم تعامل با کمپانیهای بزرگ و عدم به روز شدن متخصصین ایرانی و….
_انزوای کشور در سطح جهان و عدم امکان تبادلات تجاری و اقتصادی که میتواند در شکوفائی و رونق ایران نقش بزرگی داشته باشد.
_ سوءاستفاده کشورها در مراودات تجاری و تحمیل نظرات و خواستهای یک طرفه که بعضا استعماری و نوعی سلطهگری محسوب میشود.
_ گستاخ شدن همسایگان و نادیده انگاشتن منافع ایران
_ تیره و تاریک بودن مناسبات با جهان و همسایگان، اکنون کمتر همسایهای با جمهوری اسلامی رابطه خوبی دارد و مواضع اکثر آنها تحت تاثیر موقعیت جمهوری اسلامی با غرب است. جهان نیز اهمیتی چندانی برای ایران قائل نیست.
_استعماری شدن مناسبات با قدرتها، به طوری که جمهوری اسلامی ایران ناچار است ملاحظات آنها را مدنظر داشته باشد. در همین برجام مشاهده میشود که آقای اولیانوف میگوید مذاکرات باید از همان جا که تمام شده است شروع شود و یا نارضایتی خود را از اقدامات ایران نشان میدهد. چینیها هم هیچ گشایشی در کار و توسعه روابط شفاف و آشکار نمیدهند. روشن است به لحاظ محدود شدن مناسبات، جمهوری اسلامی ناچار است ملاحظات دو قدرت شرقی را ملحوظ نظر قرار دهد.
_ بلوکه شدن اموال جمهوری اسلامی ایران در کشورها ناشی از فروش انرژی و تصاحب اموال و پولهای ایران از سوی آمریکا در بانکهای خارجی
_ تحمیل هزینههای امنیتی، سیاسی، اقتصادی از طرف آمریکا با تقویت گروههای تروریستی، جدائی طلب و دامن زدن به مسائل اقوام و همچنین محاصره نظامی کشور به وسیله متحدان خود.
به لحاظ دشمنی طرف غربی همچنین در آذربایجان، اقلیم کردستان، دول خلیج فارس، ترکیه و دیگر ممالک نزدیک و دور، سیستم جاسوسی و دیگر اقدامات ضد امنیتی به عمل می آید. وضعیت فعلی با آذربایجان یکی از این نمونهها است.
_کاهش توانمندی نیروی انسانی به خاطر عدم تعامل با فناوریهای روز دنیا
_به تحلیل رفتن ظرفیتهای کشور و عقب افتادن از پیشرفت و توسعه و تکنولوژی، به طوری که اکنون جمهوری اسلامی ایران از ترکیه در تولید مصنوعات و محصولات لااقل به اندازه دو دهه باز مانده است. همچنین فاصله با کشورهای منطقه از نظر ثروت، بطوری که در حال حاضر در آمد سالیانه افراد بعضی کشورهای منطقه بیست برابر شهروندان ایرانی است.
_ عدم توانائی برای انجام پروژههای زیر بنایی و زیر ساختها و مستهلک شدن کارخانجات و زیربناها بر اثر عدم امکانات مالی
_گسترش فقر و نارضایتی عمومی که منجر به نا آرامیها و گسترش شکاف دولت و ملت میشود.
_کاهش طبقه متوسط به عنوان نیروی مولد وخلاق و موتور حرکت کشور
_ فرار سرمایهها و نیروی نخبه به علت امنیتی شدن فضا که ناشی از احتمال شورشها وتظاهراتها وسیاستهای کلان است.
_ گسترش فساد اداری و مالی و ایجاد مافیاهای اقتصادی ناشی از دور زدن تحریمها و غیر شفاف شدن امور بخاطر شرایط خاص امنیتی ناشی از تهدیدات خارجی
_شکاف بین ملت و دولت بخاطر اختلاف نظر آنان در مورد اولویتهای کشور و آشفتگی امور و اقتدارگرائی ناشی از شرایط امنیتی
این اجمالی از خسارتها و زیانهای وارده بر اثر درگیری جمهوری اسلامی با جهان غرب و به ویژه آمریکا است. در حال حاضر جمهوری اسلامی فاقد مولفههای قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فکری و یا ایدئولوژیک است و تنها در بازدارندگی نظامی به طور نسبی ظرفیت سازی شده است. در این بعد هم، هزینههای سیاسی و اقتصادی با توجه به تبلیغات و جنگ روانی ساختگی از طرف غرب بسیار زیاد است.
به عنوان مثال ایجاد ترس و هراس نسبت به توان موشکی کشور به طور علی الدوام و با تمام قدرت ادامه دارد. حضور منطقی ایران در عراق و کمک به این کشور در دفع داعش، کمک به حوثیها برای دفع تجاوزات عربستان و امارات و دیگر جنایتکاران، مساعدت به حزب الله برای دفع خطرات برون مرزی، مورد انتقاد قرار میگیرد. ایران به خاطر این اقدامات کشور یاغی معرفی میگردد در حالیکه عربستان با همه جنایتها و اقدامات متجاوزکارانه علیه مردم یمن، پرورش گروههای تروریستی وهابی، اشغال بحرین و سرکوب مردم این کشور، دخالت در سوریه و لبنان و دیگر کشورهای عربی و امارات با دخالت در یمن، سودان، مصر، الجزایر، تربیت تروریسم و جنایت در سوریه به هیچ عنوان مورد سوال واقع نمیشوند و در جهان اعتبار و منزلت تمام و کمال دارند. این کشورها به انواع تسلیحات مدرن مجهز شدهاند در حالیکه غرب با ترفندهای مختلف درصدد خلع سلاح جمهوری اسلامی است. ایران فاقد تجهیزات مدرن، هواپیماهای جنگی و... است وتنها ابزار بازدارندگی آن یعنی موشکی مورد انکار و تهدید است.
خوشبختانه با توجه به نوعی از آغاز جنگ سرد بین چین و آمریکا، جمهوری اسلامی در صورت اتخاذ سیاست موازنه مثبت میتواند در مقطع فعلی اشتباهات بزرگ گذشته را جبران نماید.
فرصت بسیار گرانبهایی برای کشورهای مستقل در دشمنی آمریکا با چین و روسیه به وجود آمده است که میتواند مورد بهره برداری کشورهای مستقل قرار بگیرد. فرصتی که نجات دهنده کشور و ذیقیمتترین زمان برای استفاده از اختلاف دو غول جهان است.
در واقع پس از پایان جنگ سرد و قدرت بلامنازع آمریکا، امکان مانور برای کشورهای مستقل بسیار سخت و دشوار بود. امروز خوشبختانه با قدرت همهجانبه چین و بخصوص دست یابی به تکنولوژیهای مدرن و بالا آمدن روسیه از نقطه نظر نظامی و سیاسی، فرصتهای بزرگی به وجود آمده و بنظر میرسد در دسته بندیهای جهان تغییراتی روی دهد. شاید غرب یکپارچگی قبلی را تا اندازهای از دست بدهد. به علت شک و تردید در اروپا، آمریکا تاکنون نتوانسته اروپاییها را به طور تمام و کمال علیه چین هم پیمان خود سازد و در این رابطه تردیدهایی در بین شرکاء خود دارد. آمریکا همچنین در ممانعت از خط لوله گازی روسیه North strem ناکام ماند و این در حالی است که جمهوری اسلامی با این بخش از دنیا نیز چندان سر سازگاری ندارد.
در این شرایط مناسب ایجاد شده، مقامهای جمهوری اسلامی ایران باید به این درک برسند که تنها با تغییر رویکرد ضد آمریکایی و داشتن مناسبات با همه طرفهای درگیر و اجتناب جدی از ورود به یک بلوک، منافع ملت و کشور تامین میگردد.
که البته بعیده برا ایران اتفاق بیفته.اگه دشمنی از بین بره دیگه چی میمونه؛بی کفایتی ها رو گردن عمه من بندازن.نمیشه که
چون دشمن تغییر راهبرد نداده و همان دشمن خبیث است