محمدی ریشهری روحانی امنیتی/ از زندگی پیچیده نخستین وزیر اطلاعات ایران چه میدانید؟
رویداد۲۴ ساعاتی پیش خبری منتشر شد که نشان میداد حجت الاسلام ریشهری به علت بیماری زمینهای و داخلی در بیمارستان خاتم الانبیای تهران درگذشته است. سیاستمداران ایران هر کدام به چیزی شهرت دارند؛ ریشهری هم از قاعده مستثنا نبود و هر گاه نام او برده میشد، ماجرای «سیلی زدن او به آیت الله شریعتمداری مرجع تقلید» به یاد میآمد. با این حال این تنها خاطره ماندگار از ریشهری نیست و او تاثیری بسیار بزرگتر از این بر سیاست ایران گذاشته است. برای فهم این تاثیر باید سالها به عقب بازگشت.
«محمد محمدینیک» با نام قبلی «محمد درونپرور» زاده شهر ری در نزدیکی تهران بود. او پس از انقلاب ایران جذب نهادهای قضایی و امنیتی شد و نام «محمد محمدی ریشهری» را برای خود برگزید.
ریشهری در دهه چهل برای تحصیل از شهرری به مدرسه حقانی قم رفت. در آن دوران نسلی در مدرسه حقانی قم تحصیل میکردند که بخشی از مهمترین اتفاقات ایران به دست آنها رقم خورد؛ مصطفی پورمحمدی، علی فلاحیان، ابراهیم رئیسی و روحالله حسینیان از مهمترین این چهرهها هستند که همگی عمدتا در نهادهای قضایی یا امنیتی به فعالیت پرداختند. ریشهری نیز یکی از همین چهرهها بود.
ریشهری در دهه چهل با دختر آیت الله مشکینی ازدواج میکند. مشکینی خودش از موسسان مدرسه حقانی بود و بنابراین با این ازدواج، ریشهری ارتباط بیشتری با روحانیون تاثیرگذار پیدا کرد. او پس از انقلاب بلافاصله به عنوان قاضی شرع انتخاب شد. فضای انقلابی ایران در آن سالها به گونهای بود که ریشهری به سرعت به شخصیت مهمی تبدیل شود؛ چه اینکه قضاوت پروندههای مهمی همچون پرونده صادق قطب زاده رئیس وقت صداوسیما و مهدی هاشمی برادر داماد آیت الله منتظری و اعضای حزب توده و همچنین تاسیس وزارت اطلاعات کافی بود که روز به روز به اهمیت و شهرت او افزوده شود.
ریشهری حاکم شرع دادگاه صادق قطب زاده
خود ری شهری درباره پرونده قطبزاده چنین گفته «شاید مهمترین مسالهای که در جریان قطبزاده وجود داشت، موضوع ارتباط وی با آقای شریعتمداری بود که این موضوع ماجرا را حساستر میکرد. توطئه این افراد در نطفه خفه شد و به جایی نرسید. در همان جلسات اولیه ایشان با آقای عبدالرضا حجازی، آقای مهدی و آقای شریعتمداری در ارتباط بودند. آقای مهدوی مدعی بود وعده ۲۰ میلیون دلاری به عنوان کمک اولیه داده شده تا بتوانند کار را به سرانجام برسانند. ما اجازه ندادیم این موضوعات در آن ایام منتشر شود.»
صادق قطبزاده یکبار به خاطر یک مصاحبه بازداشت شده بود و آن بازداشت انتقادات فراوانی را در پی داشت و باعث شد او آزاد شود. اما مدتی بعد قطبزاده به اتهام تلاش برای کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی دستگیر شد و چندی پس از دستگیری هم «اعترافات تلویزیونی» او پخش شد. به این ترتیب شاید بتوان ریشهری را پایهگذار اعترافات تلویزیونی در ایران دانست.
مصاحبه ریشهری حاکم وقت شرع دادگاه انقلاب ارتش در دادگاه قطب زاده در سال ۱۳۶۱/ عکاس: امیرقلی نخعی
بیشتر بخوانید: صادق قطب زاده و علیرضا نوری زاده چند ماه قبل از اعدام قطب زاده
بازجویی ریشهری از آیت الله شریعتمداری
در جریان رسیدگی به پرونده صادق قطبزاده، نام آیت الله شریعتمداری هم به میان میآید و از او نیز بازجویی میشود. معروف است که در جریان بازجوییها، ریشهری به صورت آیت الله سیلی زده است. این روایتی است که نقل شده اما توسط منابع رسمی تایید نشده و معلوم نیست واقعیت دارد یا خیر. البته خود ریشهری بعدها در مصاحبهای گفته شخصیت و جایگاه آیت الله شریعتمداری طوری بود که برای احترام به او شخصا از تهران به قم رفته است: «ایشان حاضر نمیشد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند. البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت. احترام به شخصیت وی اقتضا میکرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطبزاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت دادهاند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوالهایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.»
البته اندکی بعد آیتالله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد یا آنچنان که ریشهری توضیح داده «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یک وظیفه شرعی عدم صلاحیت ایشان را اعلام و غصب نابهحق مقام والای مرجعیت را به وسیله این آخرین نقطه امید آمریکا تذکر داد.»
سیدحسن شریعتمداری فرزند آیت الله شریعتمداری که هماکنون در خارج از ایران از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی است مدعی است که آیت الله شریعتمداری مهمترین چهره بعد از آیت الله خمینی بوده که برخی از جریانهای سیاسی علاقهای به حضور او در سیاست ایران نداشتند بنابراین با طرح اتهاماتی، او را کنار زدند. حسن شریعتمداری، ادعا کرده ریشهری طرح حذف پدرش را کلید زده است.
بیشتر بخوانید: آیت الله شریعتمداری؛ مرجع تقلیدی که در حصر خانگی درگذشت
رسیدگی ریشهری به پرونده مهدی هاشمی برادر داماد آیت الله منتظری
به گزارش رویداد۲۴ در دهه ۶۰ آیت الله منتظری دومین شخص کشور بعد از آیت الله خمینی بود و جایگاه او برای تمام جناحهای سیاسی بسیار قابل احترام بود. وقتی ماجرای تقش سیدمهدی هاشمی در افشای مذاکرات مکفارلین مطرح شد، کمتر کسی جسارت این را داشت که به آن موضوع ورود کند؛ چه آنکه هاشمی هم برادر داماد آیت الله منتظری بود و هم با حکم محسن رضایی، عضو شورای عالی فرماندهی سپاه بود و مسئول نهضتهای آزادیبخش سپاه بود. در چنین شرایطی این ریشهری بود که رسیدگی به پرونده را بر عهده گرفت.
ریشهری گفته سیدمهدی هاشمی خانه تیمی داشته است. خود ریشهری چنین مینویسد: «دو نفر از اتباع کره جنوبی از شخصی به نام شنیتا رضایی در کلانتری ۵ تهران به عنوان سارق شکایت کردند. کلانتری برای انجام تحقیقات نامبرده را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی و منزل فرد دستگیرشده یک عدد اسلحه کمری، مقادیر زیادی شناسنامه جعلی و اسناد و مدارک جعلی کشف و ضبط گردید. فرد دستگیرشده در پاسخ به بازجوییها آدرس خانهای را در خیابان یوسف آباد ارائه داد که پس از تحقیقات مشخص شد که این خانه مربوط به نهضتهای آزادیبخش است که زیر نظر سیدمهدی هاشمی فعالیت میکند. در آن خانه ۴۹ قلم اجناس غیرقانونی از قبیل اسلحه، مواد منفجره، پودر سرطان زا و اسناد جعلی وجود داشت که بعد از کشف، سید مهدی دستگیر و به اعدام محکوم شد.»
البته پرونده سیدمهدی هاشمی قرار بود باز شود و توسط نمایندگان کاملا بررسی شود اما ریشهری چنین اجازهای نداد و نگذاشت پرونده در مجلس بررسی شود. خود ریشهری در این باره چنین گفته است: «یک بار یکی از جناح در جریان پرونده سید مهدی هاشمی میخواستند از این پرونده سوءاستفاده سیاسی کند. در این پرونده خیلی صحبتها و اسمها مطرح شده بود. یکی از جناحها فهمیده بودند که اگر این پرونده به مجلس بیاید، میتوانند جناح رقیب را بکوبند تا در انتخابات پیش روی رای نیاورند. در نهایت مجلس رای بر این داد که پرونده مهدی هاشمی به مجلس ارسال شود. من این کار را خلاف شرع تشخیص دادم چون آبروی یک عده طی این فرآیند میرفت.»
ریشهری همچنین گفته «من نامهای به امام دادم و نوشتم اسامی در این پرونده وجود دارد که جرم آنها اثبات نشده و اگر نامشان مطرح شود، متهم خواهند شد. امام زیر نامه من نوشتند فرستادن این پرونده به مجلس، خلاف شرع و خلاف قانون اساسی است. ما هم نامه را مجلس دادیم و مجلس از پیگیری این موضوع منصرف شد.»
محاکمه اعضای گروه مخفی حزب توده توسط ریشهری حاکم شرع ارتش در سال ۱۳۶۲
دادگاه اعضای حزب توده به ریاست ریشهری
یکی از پروندههای مهمی که در اختیار ریشهری قرار گرفت، رسیدگی به اتهامات اعضای حزب توده ایران بود. پس از انقلاب ایران، حزب توده از آیت الله خمینی حمایت کرد. نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده و دیگر اعضای حزب معتقد بودند نقطه اشتراک آنها با سیاستهای جمهوری اسلامی، دشمنی با ایالات متحده آمریکا است، اساسا به همین دلیل در ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریکا، حزب توده مخالف آزادی گروگانهای آمریکایی بود. آنها دانشجویان پیرو خط امام را در راه «نبرد با امپریالیسم» توصیف میکردند. این حزب در دستگیری صادق قطبزاده و افشای کودتای نوژه نقش اساسی را ایفا کرد، با این حال نگرش غیرمذهبی و غیرخودی بودن آنها کافی بود که اعضای سرشناس این حزب یکی پس از دیگری دستگیر شوند.
محمدعلی عمویی هم یکی از چهرههای سرشناس دستگیر شده بود که مقابل دوربین نشست و علیه حزب توده اعتراف کرد. در آن اعترافات اسامی مختلفی آورده شد که آنها نیز دستگیر شدند.
محمدمهدی پرتوی، محمد معزز، خلیل رمضانی، فالح فاضلی و ناخدا بهرام افضلی و سرهنگ هوشنگ عطاریان، سرهنگ بیژن کبیری و ... در سال ۶۲ دستگیر شدند. قاضی رسیدگیکننده این پروندهها، ریشهری بود که همه افراد را به اعدام به محکوم کرد و حکم اعدام آنها در همان سال ۶۲ اجرا شد. البته برخی از آنها همچون پرتوی تخفیف گرفتند.
ظاهرا اطلاعات این پروندهها از طریق حجاریان به ریشهری داده شده است. خود حجاریان میگوید: «آیتالله خامنهای یک روز مرا صدا کرد و گفت ما در دادرسی ارتش نیرو نداریم. آقای ریشهری را ایشان به ما معرفی کرد و گفت که طلبه فاضلی است و از این به بعد مسئول دادگاه ارتش است. ما هم به ایشان نیرو و امکانات دادیم و دادگاه ارتش را راه انداختیم. سه روز مانده به عملیات کودتا چند تن از افسران مراجعه کردند و کودتا را لو دادند. ما در ستاد مشترک ستاد خنثیسازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته ستاد مشترک و کمیته بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات دستگیریها را هم سپاه عهدهدار شد. شب کودتا به آقای ریشهری گفتم که میخواهد کودتا شود و ما آن را کشف کردهایم. کم کم متهمین را معرفی میکنیم به شما. (آیتالله) آقای خامنهای، دکتر چمران و امام را نیز در جریان گذاشتیم و گفتیم با توجه به این که یکی از اهداف کودتا مکان اقامت امام بود، بهتر است تغییر مکان دهند که البته ایشان نپذیرفتند.»
ریشهری بعدها این اتفاقات را در کتابی به نام «خاطرهها» نوشت. البته به سوالات مختلف درباره ابهامها در صدور احکام و تناقضهایی که همان زمان هم مطرح بود، توضیحی نداده و صرفا روی کیفرخواستها یا اعترافات متهمان مانور داده است.
بیشتر بخوانید: ناخدا بهرام افضلی؛ فرمانده نیروی دریایی ارتش که اعدام شد
نقش ریشهری تاسیس وزارت اطلاعات در ایران
ریشهری نخستین وزیر اطلاعات در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود. وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ و دولت میرحسین موسوی با ایده چهرههایی همچون سعید حجاریان و محمدجواد مادرشاهی تاسیس شد. حجاریان گفته ایده ما این بود که سازمانهای اطلاعاتی زیر نظر دولت باشد و به مجلس پاسخگو باشد به همین دلیل دنبال تشکیل این وزارتخانه بودیم.
به گزارش رویداد۲۴ ریشهری در سال ۱۳۶۳ به عنوان نخستین وزیر اطلاعات ایران انتخاب شد. یکی از مهمترین اتفاقات در حیات ریشهری در همین دوران رخ داد. در دهه شصت، اعدامهای زیادی در ایران رخ داد که ریشهری در آن ماجرا به عنوان وزیر بسیار تاثیرگذار بود.
موسوی تبریزی دادستان وقت درباره اعدامها چنین گفته است: «آن موقع وزارت اطلاعات در دست آقای ریشهری بود. آن زمان تندرویهایی صورت میگرفت که من نمیتوانم نفیشان کنم؛ مثل قتلهای زنجیرهای در سال ۶۷. موضوع اعدامها را باید آقای ریشهری توضیح دهد که آن زمان وزیر اطلاعات بود و شروع آن ماجرا از وزارت اطلاعات بود. در واقع پس از حمله مرصاد که بعد از قطعنامه رخ داد، آقای ریشهری به امام نامه نوشته و توضیح داده بود که مجاهدین با صدام کنار آمدهاند و میخواهند شهرها را تصرف کنند. ظاهراً قرارشان هم این بود که منافقین زندانی هم بیرون بیایند و به همسلفان خود در سازمان مجاهدین بپیوندند. به همین دلیل امام گروهی را تشکیل دادند تا با زندانیها صحبت کنند و بدانند چه کسی توبه کرده و چه کسانی هنوز به سازمان وفادارند. هر کسی ادعای توبه میکرد و راضی به مصاحبه میشد، یا آزاد میشد یا در زندان باقی میماند و هر کسی توبه نمیکرد یا حاضر نبود توبهاش را در مصاحبه اعلام کند، اعدام میشد.»
تبلغیات انتخاباتی در سال ۷۶
ری شهری در دهه هفتاد
محمد محمدی ریشهری در دهه هفتاد هم نامزد ریاست جمهوری شد و رقیب سیدمحمد خاتمی و ناطق نوری و سیدرضا زوارهای شد. البته او با ۷۴۴ هزار رای توفیقی به دست نیاورد. ریشهری در آن دوره به همراه علی رازینی، محمد شریعتمداری، غلامحسین الهام، روح الله حسینیان و عباسزاده و احمد پورنجانی که عمدتا نیروهای امنیتی هم بودند، تشکلی تاسیس کرده بود به نام «جمعیت دفاع از ارزشها» که نیروهای جریان محافظهکار را جذب کرده بود. بعدها هم چهرههایی همچون مهندس اللهیان، یزدانفر استاد دانشگاه و طباطبایی از روحانیون قم به آنها میپیوندند. اینها همان گروهی بودند که زمانی در کلاسهای «اخلاق اطلاعاتی» ریشهری شرکت میکردند و معتقد بودند اصول و ارزشهای انقلاب در معرض مخاطره است و به همین دلیل اقدام به تاسیس این حزب کردند.
محمد شریعتمداری از اعضای اولیه حزب که البته به کابینه خاتمی هم راه یافت، درباره آن چنین گفته «در تاسیس این حزب خدمت حضرت آیتالله ری شهری بودم و در تاسیس حضور داشتم. به این دلیل که محور کلانی مبنای شکل گیری یعنی دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی ایران بود، طبیعتا سلیقههای متفاوتی می توانست در آن مشارکت کند.»
البته شریعتمداری میگوید تاسیس حزب ارتباطی به سابقه امنیتی اعضا ندارد زیرا زمانی که در وزارت اطلاعات بودند، ریشهری اجازه فعالیت سیاسی به آنها نمیداده است: «آقای ریشهری در دورانی که وزیر اطلاعات بودند هر گونه فعالیت سیاسی را برای افرادی که در وزارت اطلاعات فعالیت میکردند، ممنوع کرده بودند و میگفتند کسانی که در وزارت اطلاعات هستند اگر بیرون فعالیت سیاسی بکنند حقوقشان حرام است، بر همین اساس در آن مقطعی که ایشان وزیر اطلاعات بودند نه به این موضوع فکر میکردند و نه اجازه فعالیت سیاسی را به کارمندان وزارت اطلاعات میدانند.»
محمد شریعتمداری و حجت الاسلام ریشهری
تغییر موضع ریشهری در دهه ۸۰ و ۹۰
ریشهری که از دهه پنجاه به عنوان یکی از نیروهای تندروی سیاسی ایران شناخته میشد که با احکام و دستورهای رادیکال، نیروهای سیاسی زیادی را کنا زده یا اعدام کرده بود، در دهه اخیر به مرور به نیروهای میانهرو ایران نزدیک شد. او در دهه ۸۰ جزو نخستین کسانی بود که از احمدینژاد انتقاد کرد و اعتراضات تندی علیه مشایی مطرح کرد.
ریشهری، مشایی را به این متهم کرده بود که نامههای رهبری به ریاست جمهوری را مخفی و امحا میکند: «گم شدن نامه رهبر انقلاب در نهاد ریاست جمهوری بههرحال در وضعیت جدید با پیشنهاد آقای مشایی و پذیرش آن از سوی آقای احمدینژاد، دولت به فکر ادغام کل سازمان حج و زیارت در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری افتاده بود و در تاریخ ۲۹/۱/۸۸ نیز اعلام شد که در شورای اداری دولت، ادغام این دو سازمان مورد تصویب قرارگرفته است. بلافاصله بعد از اعلام این خبر، طی تماس تلفنی با آقای حجازی، ماجرا را پرسیدم. ضمناً من شنیده بودم جلسه مزبور به ریاست آقای احمدینژاد برگزار شده بود، اما آقای حجازی اظهار داشت سهشنبه هفته قبل در جلسه شورای اداری به ریاست آقای دکتر داوودی معاون اول رییسجمهور، ادغام این دو سازمان با یکدیگر به تصویب رسید که به دلیل مخالفت آیتالله خامنهای با آن، قرار شد این مصوبه اعلام نشود، ولی آقای احمدینژاد برخلاف نظر قبلی امروز دستور اعلام این خبر را داد. پسازآن در تاریخ ۴/۲/۸۸ اطلاع دادند آقای بقایی قائممقام آقای مشایی در سازمان میراث فرهنگی، پیگیر ملاقات اینجانب برای برکناری آقای قهرودی بودند که من به ایشان پیغام دادم با توجه به نظر مخالف مقام معظم رهبری با ادغام، ما نمیتوانیم اقدامی دراینباره انجام دهیم . بقایی نیز گفته بود نظر مقام معظم رهبری به ما ابلاغ نشده است. گم شدن نامه رهبر انقلاب در نهاد ریاست جمهوری اتفاقاً آن شب آقای حجازی را دیدم و پاسخ آقای بقایی را با ایشان در میان گذاشتم و ایشان گفت هفته قبل نظر مقام معظم رهبری طی نامهای بهصورت کتبی به رییس جمهوری ابلاغشده و فردا هم مجدداً نسخهای از این نامه را ارسال خواهیم کرد. من تا آن موقع از این موضوع بیاطلاع بودم و لذا برایم سؤال شد که چگونه علیرغم ابلاغ نظر رهبری، آقای احمدینژاد دست به چنین اقدامی زده است؟! البته پیش از آنهم سابقه داشت که وقتی ایشان با نظری مخالف بود، بعضی از نامهها گم میشد.»
زمانی که اسفندیار رحیم مشایی در حکمی رییس جدید سازمان حج و زیارت را منصوب کرده بود، ریشهری انتقاد تندی بیان کرد و اصلا صدور این حکم را غیرقانونی توصیف کرد. البته این مخالفت نه به خاطر زاویه با مشایی که به خاطر عدم هماهنگی با خودش بود. در آن دوره ری شهری نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی بود.
این اتفاق برای بسیاری از حامیان او نیز رخ داد و در نهایت تغییر موضع در حدی بود که سال ۹۴ در فهرست خبرگان مردم (یاران هاشمی) قرار گرفت و وارد مجلس خبرگان شد. این در حالی بود که به روایت محسنی اژهای، چندسال پیش در ماجرای صندوقهای رای انتخابات، بگومگو با آیت الله هاشمی هم داشته است.
در سالهای اخیر، ریشهری در کنار عضویت در مجلس خبرگان، با حکم رهبری به عنوان تولیت حرم شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری منصوب شده بود و با فعالان سیاسی این منطقه هم جلساتی برگزار میکرد، اما این جلسات چندان پررنگ نبود و دستکم تاثیر آن در سیاست ایران نامشخص بود. البته ریشهری در ۴ دهه گذشته در اتفاقات مهمی در ایران به اندازه کافی تاثیرگذاری کرده بود. خودش البته گفته علاقهای به راهی که رفته ندارد. یکی از روزنامهنگاران اصولگرا مینویسد: «از آقای ریشهری پرسیدیم اگر میتوانستید دوباره انتخاب کنید، دوباره همین مسیر را میرفتید؟ پاسخ داد: فقط به کار علمی میپرداختم و هرگز وارد سیاست نمیشدم!»
قیامت بی درنگ میآید
رستاخیز
اهل زمین دو باره زنده
خواهند شد
بهشت پاداش انسانیت
جهنم مجازات پلیدی