کارگردان فیلم قبرهای پرسروصدا:
مسعود رجوی روند دموکراسی را در کشور سالها به تاخیر انداخت
محمدعلی شعبانی (کارگردان فیلم قبرهای پرسروصدا) معتقد است؛ بسیاری از فیلمهایی که به سازمان مجاهدین خلق پرداختهاند بیشتر به نقش سیاسی آن توجه کردهاند و کمتر به مباحث مرتبط با نقش اجتماعی این سازمان وارد شدهاند.
رویداد۲۴ محمدعلی شعبانی (مستندساز و فیلمساز جوان) در آخرین اثرش به نام "قبرهای پر سر و صدا" به بررسی وضعیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرداخته است. او با دستمایه قرار دادن رفتاری که مردم با قبرهای کشتهشدگان این سازمان داشته و دارند، به نقش این سازمان نگاه کرده است. با محمدعلی شعبانی به بهانه اکران اینترنتی این فیلم گفتگو کردهایم.
در سالهای اخیر فیلمهای مختلفی درباره سازمان مجاهدین خلق ساخته شده است. چه نکتهای از عملکرد این سازمان برای شما جالب توجه بود که به فکر ساختن مستندی درباره این سازمان افتادید؟
دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ اتفاقاتی در کشور رخ داد که هر کدام از این اتفاقات میتواند یک قصه جذاب و جداگانه باشد، اما متاسفانه بنا به مصلحتی یا دلایل دیگر سالها اجازه روایت این قصهها وجود نداشت و حتی زمانی نام بردن از سازمان مجاهدین خلق در صداوسیما ممنوع بود. از یک مقطعی به بعد با توجه به عملکرد این سازمان و دشمنی که با کشور و نظام داشت، مسئولان به این نتیجه رسیدند که اجازه تبیین کردن دیدگاه و عملکرد این سازمان و افراد آن را بدهند. از سویی با گسترش فعالیت انجمنهایی همچون انجمن هابیلیان که به شهدای ترور میپردازند؛ واقعیتهای بیشتری از سازمان مجاهدین خلق و جنایتهای آنها برملا شد که در نهایت در سالهای اخیر شاهد ساخت آثار سینمایی و مستند در این حوزه بودیم، اما آنچه در این آثار کمتر به آن توجه شد؛ تاثیرات اجتماعی بود که عملکرد سازمان مجاهدین خلق بر جامعه ایران گذاشته بود.
از سویی برخی فیلمهایی که ساخته شدهاند تبدیل به بیانیهنویسی شدند و شکل چماق پیدا کرده بودند و نوعی بیتقوایی در آنها دیده میشد درحالیکه فیلم مستند نباید تبدیل به بیانیه و چماق شود. من تلاش کردم در فیلم "قبرهای پرسروصدا" به بخشی از این تاثیرات اشاره کنم، زیرا معتقدم بررسی پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق در گذشته مهمتر از پایگاه سیاسی آنهاست، زیرا این واقعیت تلخ وجود دارد که بسیاری از کسانی که جذب این سازمان شدند افراد تحصیلکردهای بودند و این سازمان در جذب نیرو از بدنه جامعه در مقطعی بسیار پرقدرت عمل کرد. پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق حتی از نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز در آن زمان، بیشتر بود.
فیلم شما از قبرهای تخریب شده سازمان مجاهدین خلق در بهشت زهرا آغاز میشود. این قبرها چه ویژگی داشتند که روایت فیلم خود را از آنجا آغاز کردید؟
من هر زمانی که اسم خودم را در اینترنت جستجو میکردم با نام فردی به نام محمدعلی شعبانی مواجه میشدم که از من بسیار معروفتر بود و همان دکتر حسینی شکنجهگر ساواک بوده است. همین مساله برایم جذاب شد و بعد از جستجو به قبر او در بهشت زهرا رسیدم و دیدم که قبر او در قطعهای است که تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در سالهای ۵۸ و ۵۹ اعدام شدهاند، در آنجا قرار دارند، اما نکته این بود که سنگ قبر اعضای سازمان مجاهدین خلق تخریب شده، اما سنگ قبر دکتر حسینی سالم بود و این مساله نشان میداد که در جامعه ما همچنان گروهی از مردم کینههایی از جنایتهای سازمان مجاهدین خلق دارند که هنوز داغ است و فراموش نمیشود. از همان زمان تصمیم گرفتم که شروع فیلم از سکانس قبرها باشد و سعی کردم نشان بدهم چه عواملی باعث میشود که سرنوشت انسان به یک چنین قبرهایی برسد.
در پژوهشها و تحقیقاتی که انجام دادید عملکرد سازمان مجاهدین خلق از لحاظ اجتماعی چه تاثیراتی بر تغییر جامعه ایران در دهه ۶۰ گذاشت؟
اصلیترین و جدیترین نقدی که به عملکرد سازمان مجاهدین خلق و بخصوص مسعود رجوی وارد است این است که عملکرد آنها باعث شد تا روند رسیدن به دموکراسی و فعالیتهای حزبی در ایران بعد از انقلاب به تاخیر چند ساله بیفتد، زیرا این سازمان کاری کرد که افراد در جامعه از ریسمان سیاه و سفید نیز بترسند. عملکرد مجاهدین خلق باعث شد تا بیاعتمادی در جامعه افزایش پیدا کند و هر فردی تا مدتها اگر مخالف بود؛ یا جرات نداشت مخالفت خود را بیان کند یا اگر بیان میکرد در جامعه به چشم دشمن به او نگاه میشد نه منتقد. به همین دلیل اگر قصه عملکرد این سازمان را کاملا درست تعریف کنیم کمتر کسی است که به نظام جمهوری اسلامی در برخورد با این سازمان حق ندهد.
به نظرتان آیا روایت سازمان مجاهدین خلق به شناخت این سازمان کمک میکند یا موضع ما را در این سمت سست میکند؟
یکی از نقاط تاریک یا کمتر گفته شده در داستان و تاریخ سازمان مجاهدین خلق روایتهای درونی این سازمان است. متاسفانه به دلایل مختلف همچون بسته بودن فضای اجتماعی این سازمان و اعضای آن و همچنین محافظهکار بودن رسانههای جمهوری اسلامی باعث شده تا ما اطلاعات کمی درباره این سازمان از درون خود آن داشته باشیم هرچند بعد از انحلال قرارگاه اشرف و فرار تعدادی از اعضای پشیمان این سازمان و روایتهایی که آنها مطرح کردند، بخشهای ناگفتهای برملا شد، اما همان روایتها نیز حق را به سازمان مجاهدین خلق نمیدهد.
یکی از نکاتی که در فیلم به آن اشاره شده بحث استیضاح بنیصدر و رابطه آن با نبرد مسلحانه سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی است. این فیلم شما و اثر قبلیتان "سمفونی استیضاح" تلاش میکند که نشان دهد استیضاح بنیصدر به امام (ره) تحمیل شده است؟
بزنگاه استیضاح بنیصدر یک اتفاق بسیار مهم در تاریخ جمهوری اسلامی است که باید با جزئیات بیان شود. امام خمینی تا آخرین لحظه تلاش کردند که این استیضاح و اتفاق رخ ندهد، اما گروهی سعی داشتند که سریعتر این استیضاح انجام شود. مقام معظم رهبری آن زمان در نطقی که در جلسه استیضاح بنیصدر و رای عدم کفایت به ایشان مطرح کردند، میگویند باید مراقب باشیم، زیرا نسلهای آینده با دقت و طلبکارانه به عملکرد ما نگاه خواهند کرد و سوالی که من مطرح کردم، این است که آیا هزینههای استیضاح بنیصدر بیشتر از فواید آن نبود؟ البته که در بیکفایت بودن بنیصدر شکی نیست، اما به نظر میرسد بخشی از رفتار سازمان مجاهدین و ترور ۱۲ هزار نفر در کشور و همچنین ترور شخصیتهای مهم و وارد شدن این سازمان به فاز نظامی بعد از عزل بنیصدر انجام شد.
در سالهای اخیر فیلمهای مختلفی درباره سازمان مجاهدین خلق ساخته شده است. چه نکتهای از عملکرد این سازمان برای شما جالب توجه بود که به فکر ساختن مستندی درباره این سازمان افتادید؟
دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ اتفاقاتی در کشور رخ داد که هر کدام از این اتفاقات میتواند یک قصه جذاب و جداگانه باشد، اما متاسفانه بنا به مصلحتی یا دلایل دیگر سالها اجازه روایت این قصهها وجود نداشت و حتی زمانی نام بردن از سازمان مجاهدین خلق در صداوسیما ممنوع بود. از یک مقطعی به بعد با توجه به عملکرد این سازمان و دشمنی که با کشور و نظام داشت، مسئولان به این نتیجه رسیدند که اجازه تبیین کردن دیدگاه و عملکرد این سازمان و افراد آن را بدهند. از سویی با گسترش فعالیت انجمنهایی همچون انجمن هابیلیان که به شهدای ترور میپردازند؛ واقعیتهای بیشتری از سازمان مجاهدین خلق و جنایتهای آنها برملا شد که در نهایت در سالهای اخیر شاهد ساخت آثار سینمایی و مستند در این حوزه بودیم، اما آنچه در این آثار کمتر به آن توجه شد؛ تاثیرات اجتماعی بود که عملکرد سازمان مجاهدین خلق بر جامعه ایران گذاشته بود.
از سویی برخی فیلمهایی که ساخته شدهاند تبدیل به بیانیهنویسی شدند و شکل چماق پیدا کرده بودند و نوعی بیتقوایی در آنها دیده میشد درحالیکه فیلم مستند نباید تبدیل به بیانیه و چماق شود. من تلاش کردم در فیلم "قبرهای پرسروصدا" به بخشی از این تاثیرات اشاره کنم، زیرا معتقدم بررسی پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق در گذشته مهمتر از پایگاه سیاسی آنهاست، زیرا این واقعیت تلخ وجود دارد که بسیاری از کسانی که جذب این سازمان شدند افراد تحصیلکردهای بودند و این سازمان در جذب نیرو از بدنه جامعه در مقطعی بسیار پرقدرت عمل کرد. پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق حتی از نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز در آن زمان، بیشتر بود.
فیلم شما از قبرهای تخریب شده سازمان مجاهدین خلق در بهشت زهرا آغاز میشود. این قبرها چه ویژگی داشتند که روایت فیلم خود را از آنجا آغاز کردید؟
من هر زمانی که اسم خودم را در اینترنت جستجو میکردم با نام فردی به نام محمدعلی شعبانی مواجه میشدم که از من بسیار معروفتر بود و همان دکتر حسینی شکنجهگر ساواک بوده است. همین مساله برایم جذاب شد و بعد از جستجو به قبر او در بهشت زهرا رسیدم و دیدم که قبر او در قطعهای است که تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در سالهای ۵۸ و ۵۹ اعدام شدهاند، در آنجا قرار دارند، اما نکته این بود که سنگ قبر اعضای سازمان مجاهدین خلق تخریب شده، اما سنگ قبر دکتر حسینی سالم بود و این مساله نشان میداد که در جامعه ما همچنان گروهی از مردم کینههایی از جنایتهای سازمان مجاهدین خلق دارند که هنوز داغ است و فراموش نمیشود. از همان زمان تصمیم گرفتم که شروع فیلم از سکانس قبرها باشد و سعی کردم نشان بدهم چه عواملی باعث میشود که سرنوشت انسان به یک چنین قبرهایی برسد.
در پژوهشها و تحقیقاتی که انجام دادید عملکرد سازمان مجاهدین خلق از لحاظ اجتماعی چه تاثیراتی بر تغییر جامعه ایران در دهه ۶۰ گذاشت؟
اصلیترین و جدیترین نقدی که به عملکرد سازمان مجاهدین خلق و بخصوص مسعود رجوی وارد است این است که عملکرد آنها باعث شد تا روند رسیدن به دموکراسی و فعالیتهای حزبی در ایران بعد از انقلاب به تاخیر چند ساله بیفتد، زیرا این سازمان کاری کرد که افراد در جامعه از ریسمان سیاه و سفید نیز بترسند. عملکرد مجاهدین خلق باعث شد تا بیاعتمادی در جامعه افزایش پیدا کند و هر فردی تا مدتها اگر مخالف بود؛ یا جرات نداشت مخالفت خود را بیان کند یا اگر بیان میکرد در جامعه به چشم دشمن به او نگاه میشد نه منتقد. به همین دلیل اگر قصه عملکرد این سازمان را کاملا درست تعریف کنیم کمتر کسی است که به نظام جمهوری اسلامی در برخورد با این سازمان حق ندهد.
به نظرتان آیا روایت سازمان مجاهدین خلق به شناخت این سازمان کمک میکند یا موضع ما را در این سمت سست میکند؟
یکی از نقاط تاریک یا کمتر گفته شده در داستان و تاریخ سازمان مجاهدین خلق روایتهای درونی این سازمان است. متاسفانه به دلایل مختلف همچون بسته بودن فضای اجتماعی این سازمان و اعضای آن و همچنین محافظهکار بودن رسانههای جمهوری اسلامی باعث شده تا ما اطلاعات کمی درباره این سازمان از درون خود آن داشته باشیم هرچند بعد از انحلال قرارگاه اشرف و فرار تعدادی از اعضای پشیمان این سازمان و روایتهایی که آنها مطرح کردند، بخشهای ناگفتهای برملا شد، اما همان روایتها نیز حق را به سازمان مجاهدین خلق نمیدهد.
یکی از نکاتی که در فیلم به آن اشاره شده بحث استیضاح بنیصدر و رابطه آن با نبرد مسلحانه سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی است. این فیلم شما و اثر قبلیتان "سمفونی استیضاح" تلاش میکند که نشان دهد استیضاح بنیصدر به امام (ره) تحمیل شده است؟
بزنگاه استیضاح بنیصدر یک اتفاق بسیار مهم در تاریخ جمهوری اسلامی است که باید با جزئیات بیان شود. امام خمینی تا آخرین لحظه تلاش کردند که این استیضاح و اتفاق رخ ندهد، اما گروهی سعی داشتند که سریعتر این استیضاح انجام شود. مقام معظم رهبری آن زمان در نطقی که در جلسه استیضاح بنیصدر و رای عدم کفایت به ایشان مطرح کردند، میگویند باید مراقب باشیم، زیرا نسلهای آینده با دقت و طلبکارانه به عملکرد ما نگاه خواهند کرد و سوالی که من مطرح کردم، این است که آیا هزینههای استیضاح بنیصدر بیشتر از فواید آن نبود؟ البته که در بیکفایت بودن بنیصدر شکی نیست، اما به نظر میرسد بخشی از رفتار سازمان مجاهدین و ترور ۱۲ هزار نفر در کشور و همچنین ترور شخصیتهای مهم و وارد شدن این سازمان به فاز نظامی بعد از عزل بنیصدر انجام شد.
منبع: ایلنا
خبر های مرتبط