آنچه رسانهها به شما میگویند!
آیا آمریکا «پروژه حذف صدام» را درباره ایران در پیش گرفته است؟
چرا می گوییم صدامیزاسیون؟ آیا ورود ناو آبراهام لینکلن به خلیج فارس در راستای این طرح است و آیا ایران عراق دوم خواهد شد؟
رویداد۲۴ ناو هواپیمابر یو. اس. اس آبراهام لینکلن راهی خلیج فارس شد. این خبر را اخیرا جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا داد و گفت که الزاما به معنای جنگ با ایران نیست این یک هشدار است!
هشدار از سوی جنگ طلبترین و منفورترین چهره ضدایرانی آمریکا، آیا تنها در حد همان هشدار است؟ در پاسخ به این سوال، سوالی دیگر طرح میشود که آیا ایران به سرنوشت عراق دچار خواهد شد؟ و سوالی دیگر که از این سوالات زاییده میشود، آیا طرح صدامیزاسیون در کار است؟
عراق یا همان طرح صدامیزاسیون
۱۱ مرداد ۶۹ روزی بود که صدام حسین رئیس جمهور عراق برای همیشه گور خود را کند. او که در پی غرامت گرفتن از عربها به دلیل جنگ تحمیلی با ایران بود، به کویت حمله کرد و سبب شد آمریکا با ائتلافی گسترده عملیات طوفان صحرا را اجرایی کند. این پیشینهای شد بر آغاز سیاست گذاری آمریکا برای حذف صدام حسین با بهانه اینکه صدام در منطقه بیش از حد خودش جولان میدهد و نفوذ کرده است. او که در دوران زمامداری عراق پلههای قدرت را در منطقه یکی پس از دیگری بالا میرفت با جنگ اول خلیج فارس دیگر عراق، عراق سابق نشد. مردم این کشور زیر بار شدیدترین تحریمهای بین المللی قرار گرفتند. سازمان ملل برنامه غذا در مقابل نفت را در این کشور پیاده کرد، اما بازهم کودکان در سوء تغذیه شدید به سر میبردند.
آنگاه جرج بوش پسر با یک نظریه معادلات را به کلی تغییر داد. او در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۶۹ (۱۹۹۱) با اشاره به درگیریهای منطقه اعلام کرد: «موضوع، تنها یک کشور کوچک نیست، هدف ما یک عقیدهٔ تازه است- یک نظم نوین جهانی، نظمی که در آن کشورهای مختلف تحت یک جنبش گرد هم آمده تا به آرزوهای جهانی بشریت، یعنی: صلح و امنیت، آزادی و حاکمیتِ قانون دست یابند.»
در همین روز تاریخی بود که جرج بوش دورغی را به نام صلح پایه گذاری کرد. پس از آن رسانههای خبری آمریکا استارت تبلیغات جنگ علیه صدام عراق را به بهانه کیک زرد زدند. رئیس جمهور وقت آمریکا مساله خلع سلاح عراق در سال ۲۰۰۳–۲۰۰۲ به نقطهٔ تعیینکنندهای رساند و با صراحت در شورای امنیت اعلام کرد که عراق سلاح کشتار جمعی دارد.
همچنین بوش خواستار قبول قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل توسط عراق مبنی بر اجازهٔ دسترسی به بازرسان سازمان ملل به تأسیسات ساخت این گونه جنگافزارها شده بود. سازمان ملل پس از جنگ اول خلیج فارس، عراق را از توسعه و تملک این جنگافزارها منع کرده بود و از عراق خواسته بود که به بازرسان این سازمان اجازهٔ حضور در این کشور دهد. در طول بازرسیهایی که در سال ۱۹۹۹ انجام شده بود مأموران اطلاعاتی آمریکا گفتگوهای سازمانهای اطلاعاتی عراق و دیگر اطلاعات را بهطور زنده در اختیار سران ایالات متحده گذاشته بودند. این مسئله توسط روزنامههای نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال نیز تأیید شد؛ و همین روزنامهها افکار عمومی دنیا را علیه عراق معطوف کردند.
ریس ارلیک در کتاب آنچه رسانهها به شما نگفتند؛ به صراحت مینویسد که ما روزنامه نگاران در آمریکا واقعیت را درباره جنگ عراق به شما نگفتیم. رسانههای آمریکا درواقع وسیلهای بودند که شما را متقاعد به جنگ کردند.
ریس ارلیک در سال ۹۴ گفت: «ما به عراق رفتیم و ملاقاتهایی هم با مردم و هم با مقامات عراقی از جمله طارق عزیز معاون ویژه صدام، داشتیم. آنچه در کتاب: حمله به عراق، آنچه رسانهها به شما نگفتند آوردیم مبتنی بود بر شناختی که از جو رسانههای آمریکایی و نحوه عملکرد آنها داشتیم و هم براساس حقایقی بود که در عراق دیده بودیم. بخشهایی از کتاب را من نوشتم و بخشهایی را سولومون و شان پن هم یک موخره برای کتاب نوشت که در حقیقت همان نامهای بود که به صورت آگهی برای جرج بوش نوشته بود.»
وی به صراحت در این کتاب از تسلیحات رادیو اکتیوی آمریکا میگوید که در جنگ خلیج صدها کودک ناقص الخلقه به بار آورده است. وضعیت داخلی عراق که دستاورد جنگ اول خلیج فارس و اثار تحریمها بود هیچکدام در هیچ رسانه خبری در دنیا اعلام نشد که مردم عراق به خاکستر نشسته اند.
او میگوید: «کتاب در آن زمان یعنی چندین ماه پیش از حمله آمریکا به عراق منتشر شد و البته در لیست پرفروشها قرار گرفت، اما نتوانست راهی به رسانههای جریان اصلی پیدا کند. آنها ترجیح میدادند با ساز جنگ کاخ سفید و پنتاگون همنوا باشند تا فریادهای ضد جنگ ما که البته در مقابل سرو صدایی که آنها در رسانههای فراگیر به راه انداخته بودند به گوش کسی نمیرسید. وی با توجه به شرایط آنزمان عراق، معتقد بود که ایران با هوشمندی تمام توانست هم تحریمها را پایان دهد و هم سایه جنگ را از سر خود دور کند؛ و با رئیس جمهور وقت باراک اوباما مذاکره کند.
اگر تحریمها جواب میداد و کمر ایران زیر تحریمها میشکست هیچگاه مذاکره و پس از آن توافقی نمیشد. قطعا مرحله بعدی میتوانست جنگ باشد مثل عراق در سال ۲۰۰۳.»
این کتاب دسیسه بوش برای حمله گسترده به عراق در سال ۲۰۰۳ را شرح داده است و اینکه بوش با چه ترفندهایی ساز جهان را به نفع خود برای حمله به عراق کوک کرد و توانست از شورای امنیت بدون یک رای منفی مجوز حمله به عراق را بگیرد. انهم در سایه حمایت رسانههای خبری، به بهانه ایجاد نظم نوین جهانی (تئوری توطئه) که از خاستگاه صهیونیسم بر میآید، امروز جای خود را به طرح صدامیزاسیون داده است. طرحی که روی صدام جواب داد و آمریکا توانست عراق قوی را به یک عراق ضعیف در منطقه تحت حاکمیت خود تبدیل کند. عراقی که امروز نیز گرفتار همان تروریستهای دست پروده آمریکا است.
مع الوصف صحبت تحلیلگران این است که ایا ایران عراق دیروز است؟ امروز ناوهای آمریکا به سمت خلیج فارس راهی شدند و بولتون میگوید جنگ نیست هشدار است. روز چهارشنبه نیز احتمال دارد در راستای تحریمهای اقتصادی جدید از سوی آمریکا، نوعی دیگر از تحریم به کشور اعمال شود. امروز ایران در تحریمهای ثانویه به سر میبرد، تحریمهایی که به شدت تاکنون تلاش شده کمر اقتصاد ایران را بشکند، ولی چنین نشد.
تلاش پرهیاهوی آمریکاییها این است که بگویند فضای نظریه نظم نوین جهانی بیخ گوش ایران در نزدیکی هرمز و در آبهای خلیج فارس است، تا بتوانند در صورت امکان در راهبرد تصمیم سازی نظام ایجاد شک و تردید نمایند بی شک برای مدیریت این وضعیت افکار عمومی مردم و جهان باید به جهت درست هدایت شود، همانطور که وزیر خارجه به دنیا اعلام کرد که ایران خواستار صلح واقعی است نه جنگ، اگرچه در برابر تجاوز میایستد.
اگر آمریکا در پی اجرای نظم نوین است ایران نیز با دیپلماسی چندجانبه گرایی مقابل آن ایستاده است. در حالی که صدام حسین در زمان کشورگشایی یک جانبه به جنگ کشورهای منطقه و آمریکا رفت. از طرفی دیگر ایران تحت نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی است و این سازمان بین المللی بارها راستی آزمایی و صلح آمیز بودن توان هستهای ایران را تایید کرده است.
با این حال ناظران معتقدند تشن سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی میان واشنگتن و تهران که پیشینه تاریخی دارد اگر امروز کمی شدت گرفته است به معنای جنگ نیست. جمهوری اسلامی اعلام کرده است که روز چهارشنبه پاسخ خروج آمریکا از برجام را خواهد داد بنابراین روز چهارشنبه مشخص میشود که طرفین دعوا چه خوابهایی را برای یکدیگر دیده اند.
هشدار از سوی جنگ طلبترین و منفورترین چهره ضدایرانی آمریکا، آیا تنها در حد همان هشدار است؟ در پاسخ به این سوال، سوالی دیگر طرح میشود که آیا ایران به سرنوشت عراق دچار خواهد شد؟ و سوالی دیگر که از این سوالات زاییده میشود، آیا طرح صدامیزاسیون در کار است؟
عراق یا همان طرح صدامیزاسیون
۱۱ مرداد ۶۹ روزی بود که صدام حسین رئیس جمهور عراق برای همیشه گور خود را کند. او که در پی غرامت گرفتن از عربها به دلیل جنگ تحمیلی با ایران بود، به کویت حمله کرد و سبب شد آمریکا با ائتلافی گسترده عملیات طوفان صحرا را اجرایی کند. این پیشینهای شد بر آغاز سیاست گذاری آمریکا برای حذف صدام حسین با بهانه اینکه صدام در منطقه بیش از حد خودش جولان میدهد و نفوذ کرده است. او که در دوران زمامداری عراق پلههای قدرت را در منطقه یکی پس از دیگری بالا میرفت با جنگ اول خلیج فارس دیگر عراق، عراق سابق نشد. مردم این کشور زیر بار شدیدترین تحریمهای بین المللی قرار گرفتند. سازمان ملل برنامه غذا در مقابل نفت را در این کشور پیاده کرد، اما بازهم کودکان در سوء تغذیه شدید به سر میبردند.
آنگاه جرج بوش پسر با یک نظریه معادلات را به کلی تغییر داد. او در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۶۹ (۱۹۹۱) با اشاره به درگیریهای منطقه اعلام کرد: «موضوع، تنها یک کشور کوچک نیست، هدف ما یک عقیدهٔ تازه است- یک نظم نوین جهانی، نظمی که در آن کشورهای مختلف تحت یک جنبش گرد هم آمده تا به آرزوهای جهانی بشریت، یعنی: صلح و امنیت، آزادی و حاکمیتِ قانون دست یابند.»
در همین روز تاریخی بود که جرج بوش دورغی را به نام صلح پایه گذاری کرد. پس از آن رسانههای خبری آمریکا استارت تبلیغات جنگ علیه صدام عراق را به بهانه کیک زرد زدند. رئیس جمهور وقت آمریکا مساله خلع سلاح عراق در سال ۲۰۰۳–۲۰۰۲ به نقطهٔ تعیینکنندهای رساند و با صراحت در شورای امنیت اعلام کرد که عراق سلاح کشتار جمعی دارد.
همچنین بوش خواستار قبول قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل توسط عراق مبنی بر اجازهٔ دسترسی به بازرسان سازمان ملل به تأسیسات ساخت این گونه جنگافزارها شده بود. سازمان ملل پس از جنگ اول خلیج فارس، عراق را از توسعه و تملک این جنگافزارها منع کرده بود و از عراق خواسته بود که به بازرسان این سازمان اجازهٔ حضور در این کشور دهد. در طول بازرسیهایی که در سال ۱۹۹۹ انجام شده بود مأموران اطلاعاتی آمریکا گفتگوهای سازمانهای اطلاعاتی عراق و دیگر اطلاعات را بهطور زنده در اختیار سران ایالات متحده گذاشته بودند. این مسئله توسط روزنامههای نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال نیز تأیید شد؛ و همین روزنامهها افکار عمومی دنیا را علیه عراق معطوف کردند.
ریس ارلیک در کتاب آنچه رسانهها به شما نگفتند؛ به صراحت مینویسد که ما روزنامه نگاران در آمریکا واقعیت را درباره جنگ عراق به شما نگفتیم. رسانههای آمریکا درواقع وسیلهای بودند که شما را متقاعد به جنگ کردند.
ریس ارلیک در سال ۹۴ گفت: «ما به عراق رفتیم و ملاقاتهایی هم با مردم و هم با مقامات عراقی از جمله طارق عزیز معاون ویژه صدام، داشتیم. آنچه در کتاب: حمله به عراق، آنچه رسانهها به شما نگفتند آوردیم مبتنی بود بر شناختی که از جو رسانههای آمریکایی و نحوه عملکرد آنها داشتیم و هم براساس حقایقی بود که در عراق دیده بودیم. بخشهایی از کتاب را من نوشتم و بخشهایی را سولومون و شان پن هم یک موخره برای کتاب نوشت که در حقیقت همان نامهای بود که به صورت آگهی برای جرج بوش نوشته بود.»
وی به صراحت در این کتاب از تسلیحات رادیو اکتیوی آمریکا میگوید که در جنگ خلیج صدها کودک ناقص الخلقه به بار آورده است. وضعیت داخلی عراق که دستاورد جنگ اول خلیج فارس و اثار تحریمها بود هیچکدام در هیچ رسانه خبری در دنیا اعلام نشد که مردم عراق به خاکستر نشسته اند.
او میگوید: «کتاب در آن زمان یعنی چندین ماه پیش از حمله آمریکا به عراق منتشر شد و البته در لیست پرفروشها قرار گرفت، اما نتوانست راهی به رسانههای جریان اصلی پیدا کند. آنها ترجیح میدادند با ساز جنگ کاخ سفید و پنتاگون همنوا باشند تا فریادهای ضد جنگ ما که البته در مقابل سرو صدایی که آنها در رسانههای فراگیر به راه انداخته بودند به گوش کسی نمیرسید. وی با توجه به شرایط آنزمان عراق، معتقد بود که ایران با هوشمندی تمام توانست هم تحریمها را پایان دهد و هم سایه جنگ را از سر خود دور کند؛ و با رئیس جمهور وقت باراک اوباما مذاکره کند.
اگر تحریمها جواب میداد و کمر ایران زیر تحریمها میشکست هیچگاه مذاکره و پس از آن توافقی نمیشد. قطعا مرحله بعدی میتوانست جنگ باشد مثل عراق در سال ۲۰۰۳.»
این کتاب دسیسه بوش برای حمله گسترده به عراق در سال ۲۰۰۳ را شرح داده است و اینکه بوش با چه ترفندهایی ساز جهان را به نفع خود برای حمله به عراق کوک کرد و توانست از شورای امنیت بدون یک رای منفی مجوز حمله به عراق را بگیرد. انهم در سایه حمایت رسانههای خبری، به بهانه ایجاد نظم نوین جهانی (تئوری توطئه) که از خاستگاه صهیونیسم بر میآید، امروز جای خود را به طرح صدامیزاسیون داده است. طرحی که روی صدام جواب داد و آمریکا توانست عراق قوی را به یک عراق ضعیف در منطقه تحت حاکمیت خود تبدیل کند. عراقی که امروز نیز گرفتار همان تروریستهای دست پروده آمریکا است.
مع الوصف صحبت تحلیلگران این است که ایا ایران عراق دیروز است؟ امروز ناوهای آمریکا به سمت خلیج فارس راهی شدند و بولتون میگوید جنگ نیست هشدار است. روز چهارشنبه نیز احتمال دارد در راستای تحریمهای اقتصادی جدید از سوی آمریکا، نوعی دیگر از تحریم به کشور اعمال شود. امروز ایران در تحریمهای ثانویه به سر میبرد، تحریمهایی که به شدت تاکنون تلاش شده کمر اقتصاد ایران را بشکند، ولی چنین نشد.
تلاش پرهیاهوی آمریکاییها این است که بگویند فضای نظریه نظم نوین جهانی بیخ گوش ایران در نزدیکی هرمز و در آبهای خلیج فارس است، تا بتوانند در صورت امکان در راهبرد تصمیم سازی نظام ایجاد شک و تردید نمایند بی شک برای مدیریت این وضعیت افکار عمومی مردم و جهان باید به جهت درست هدایت شود، همانطور که وزیر خارجه به دنیا اعلام کرد که ایران خواستار صلح واقعی است نه جنگ، اگرچه در برابر تجاوز میایستد.
اگر آمریکا در پی اجرای نظم نوین است ایران نیز با دیپلماسی چندجانبه گرایی مقابل آن ایستاده است. در حالی که صدام حسین در زمان کشورگشایی یک جانبه به جنگ کشورهای منطقه و آمریکا رفت. از طرفی دیگر ایران تحت نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی است و این سازمان بین المللی بارها راستی آزمایی و صلح آمیز بودن توان هستهای ایران را تایید کرده است.
با این حال ناظران معتقدند تشن سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی میان واشنگتن و تهران که پیشینه تاریخی دارد اگر امروز کمی شدت گرفته است به معنای جنگ نیست. جمهوری اسلامی اعلام کرده است که روز چهارشنبه پاسخ خروج آمریکا از برجام را خواهد داد بنابراین روز چهارشنبه مشخص میشود که طرفین دعوا چه خوابهایی را برای یکدیگر دیده اند.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط