فرمول ۱۰ مادهای برای گشودن گره فوتبال به خاطر تماشاگران زن
پیش از این و در مواردی درهای ورزشگاه به روی زنان باز شد و اتفاق خاصی نیفتاد. پوششها همان بود که در جامعه بود. کم یا زیاد مثل جامعه است. مگر این که مشکل با شادی و همهمه باشد که اقتضای هیجانات ورزشگاه است و مرد و زن ندارد.
رویداد۲۴ دیر یا زود این اتفاق میافتد و این ما هستیم که باید خودمان را با الزامات فیفا تطبیق دهیم نه فیفا با ما. هر چه زودتر باشد کم خسارتتر است و حال که این همه «صنم» یا «سمن» در عرصه بینالمللی داریم دنبال «یاسمن» تازه نباشیم. با لحاظ کردن این ۱۰ نکته کابوس تعلیق از سر فوتبال ایران دور میشود و، چون همه این اتفاقات ذیل نهادهایی در جمهوری اسلامی ایران رخ میدهد قاعدتا به لحاظ شرعی هم نباید نگرانی خاصی به وجود آید. چون وقتی پلیس در کوچه و خیابان مراقب رفتار خانمهاست داخل ورزشگاه که اسم و صندلی مشخص است هم طبعا کنترل میکنند.
هر چند در یادداشت قبلی با عنوان «چرا نظر آیتالله مکارم ورود زنان در ورزشگاهها را منتفی نمیکند» توضیح داده ام که مرجع محترم تقلید حضور را برای مقلدان خود «ضروری و مناسب» ندانسته و در عین حال وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال را نهی نکردهاند، اما، چون خطر تعلیق به فوتبال ایران نزدیک شده و برخی مقامات غیر دولتی هم در این باره نکاتی را مطرح میکنند و به مصداق «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» و ولو بعضا تکراری، اما برای درنیفتادن در این ورطه فرمولی در ۱۰ بند شاید راهگشا باشد:
۱. دختران و زنان در واقع به «ورزشگاه» نمیروند. به «تماشاخانه فوتبال» میروند تا بازی را «تماشا» کنند.
نمیروند «بازی» کنند. میروند تماشا کنند. همان گونه که تئاتر یا فیلم تماشا میکنند. به نظر میرسد بخشی از سوء تفاهم با تأکید بر کلمۀ «تماشا» مرتفع شود.
۲. اصرار فیفا بر «رفع تبعیض» است. در نگاه آنان جلوگیری از ورود دختران و زنان از مصادیق عینی «تبعیض» و «تبعیض جنسیتی» است. «تساوی» و «برابری» از اصول دنیای مدرن است و در سنت سخنی از برابری نیست یا چیره نیست. از این رو باید توضیح دهند قرار نیست «نصف» جایگاه تماشاگران به زنان اختصاص یابد و صحبت از ۱۰ تا ۱۵ درصد است.
۳. اگر زنان به ورزشگاه بروند، ولی تلویزیون پخش نکند یا نمای نزدیک از آنان نگیرد شاید حساسیت کمتری ایجاد کند. این توصیه البته برای شروع کار است و به مرور میتوانند نشان دهند. مهم این است که طلسم بشکند.
۴. رییس جمهوری در مقام رییس شورای عالی امنیت ملی میتواند موضوع را در این شورا به بحث گذارد و تصویب کند چرا که فوتبال در ایران مقولهای امنیتی است یا امنیتی هم هست. سالها پیش مجری برنامۀ «صندلی داغ» تلویزیون از دکتر قریب مدیر عامل وقت باشگاه استقلال پرسید تحصیلات و تخصص شما چیست و او پاسخ داد: «دکتری امنیت استراتژیک».
مجری که به گمانم داریوش کاردان بود با شگفتی پرسید ربط آن با مدیریت باشگاه فوتبال چیست و قریب پاسخ داد: فوتبال در ایران، مقولهای امنیتی است و کاملا ربط دارد.
جدای این اگر فوتبال ایران تعلیق شود یکی از مهمترین تفریحات مردم حذف خواهد شد و آیا این بار امنیتی ندارد؟ در ابعاد منطقهای و جهانی نیز این موضوع صادق است.
۵. در یادداشت پیشین آوردم و اینجا هم تکرار میکنم. مخالفت برخی مراجع منحصر به ورود زنان به ورزشگاهها نیست. آقای مکارم سیگار را حرام اعلام کرده اند، اما شرکت دخانیات تعطیل نشده یا دیگری بهره بانکی را، اما هیچ بانکی تعطیل نشده یا دربارۀ موسیقی نظر منفی ابراز میشود، اما رادیو آوا از بام تا شام موسیقی پخش میکند و در خیلی از شهرها کنسرت برگزار میشود.
با این نگاه این نهیها الزامی برای دولت ایجاد نمیکند. چندان که بانکها دربارۀ بهره به فتواها عمل نمیکنند و قوانین را در نظر دارند و، چون شورای نگهبان مُهر تأیید زده شرعی به حساب میآید.
۶. گفته شده فیفا به ورزشگاههای ما چه کار دارد؟ اما تنها «فیفا» نیست که کار دارد. «یاتا» هم به هواپیمایی ما کار دارد و «فیلا» هم به کُشتی ما و سازمان بین المللی کاربه قانون کار ما و نمیتوانیم بگوییم ما در شرع «اجیر و موجر» داریم نه «کارگر و کارفرما» و کار کودکان منع نشده و دستمزد بر اساس توافق است و شرع در رابطه کار ضلع سوم به نام دولت ندارد بلکه گزارش میدهیم که رعایت میکنیم.
مداخله گرانهتر از همه رفتار آژانس بین المللی انرژی اتمی است که دوربین کار گذاشته و از جزییات فعالیتهای هستهای ما آگاه است و اگر نبود به نفع ما گزارش نمیداد. عضویت در مجامع بین المللی هم مزایایی دارد و هم محدودیت هایی. پول ما بابت جام جهانی (ده میلیون دلار) را هم فیفا میپردازد و تنها اعمال محدودیت نمیکند. بدون فیفا خودمان با خودمان باید مسابقه بدهیم.
۷. در دنیایی که رسانهها با هم رقابت دارند هر رسانه مزیت نسبی خود را دارد و سرمایه اصلی اوست.
مزیت نسبی صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران فوتبال است. یکی از مهمترین رشتههای پیوند مردم با صدا و سیما مسابقات فوتبال و پخش مستقیم آن است. «من و تو» هر قدر هم رقص و آواز پخش کند، بی بی سی فارسی هر چه تحلیل سیاسی بگذارد، ایران اینترنشنال هر قدر خبررسانی کند و «جم» هر چه سریال ترکی بگذارد باز هم نمیتوانند مسابقات فوتبال داخل ایران با میلیونها بیننده را پوشش دهند.
حذف فوتبال این رشته را میگسلد و مردم را به سوی این شبکهها سوق میدهد. با این توضیح شاید بتوانند منتقدان را قانع کنند و عجیب است که صدا وسیما سکوت کرده است. حفظ میز و دل خوش کردن به آمار بینندگان که به خاطر رایگان بودن تلویزیون امری طبیعی است آنان را از مهمترین سرمایه غافل کرده است.
۸. حضور زنان در ورزشگاهها مهمتر و حساسیتزاتر است یا حق رأی زنان؟ اگر فقیهی که ۱۰۰ سال پیش درگذشته اکنون چشم بگشاید و او را به مجلس شورای اسلامی ببرند و بگویند هم در انتخاب این نمایندگان رأی زنان نقش داشته و هم ۱۷ زن در این مجلس – بیش از تعداد روحانیون آن- در روند قانون گذاری نقش دارند باور میکند؟ اما این اتفاق افتاده است.
رژیم پهلوی در مقابل «زن سنتی» و به تعبیر علی شریعتی «زن مطبخی» مدعی «زن مدرن» بود که باز شریعتی از آن به عنوان «زن عروسکی» یاد میکرد و هنر شریعتی این بود که فارغ از دو قطبی زن مطبخی و زن عروسکی زنی دیگرگونه را وارد جامعه ایران کرد و امام خمینی هم در ادامه با تأیید حضور زنان در انقلاب اسلامی مسیر جدیدی را گشود.
همین دیروز در خاطرات مرحوم محلاتی در مجلۀ «حریم امام» خواندم که به امام گفته بود اگر اجازه دهید برنامه دیدار با خانمها را لغو کنیم و رهبر فقید انقلاب به طعنه به او میگویند: نقش شان از شماها بیشتر نبوده باشد کمتر نیست!
سخنان مرحوم مدرس درباره حق رأی زنان را بخوانید که تا چه حد مخالف است حال آن که امام خمینی در این فقره او را الگو قرار نمیدهد و از این ظرفیت استفاده میکند.
کافی است حضور زنان در ورزشگاهها را مانند حق رأی زنان بدانیم تا نشدنی به نظر نیاید.
۹. پیش از این و در مواردی درهای ورزشگاه به روی زنان باز شد و اتفاق خاصی نیفتاد. پوششها همان بود که در جامعه بود. کم یا زیاد مثل جامعه است. مگر این که مشکل با شادی و همهمه باشد که اقتضای هیجانات ورزشگاه است و مرد و زن ندارد.
۱۰. سر انجام این که دیر یا زود این اتفاق میافتد و این ما هستیم که باید خودمان را با الزامات فیفا تطبیق دهیم نه فیفا با ما. هر چه زودتر باشد کم خسارتتر است و حال که این همه «صنم» یا «سمن» در عرصه بین المللی داریم دنبال «یاسمن» تازه نباشیم.
با لحاظ کردن این ۱۰ نکته کابوس تعلیق از سر فوتبال ایران دور میشود و، چون همه این اتفاقات ذیل نهادهایی در جمهوری اسلامی ایران رخ میدهد قاعدتا به لحاظ شرعی هم نباید نگرانی خاصی به وجود آید. چون وقتی پلیس در کوچه و خیابان مراقب رفتار خانم هاست داخل ورزشگاه که اسم و صندلی مشخص است هم طبعا کنترل میکنند.
هر چند در یادداشت قبلی با عنوان «چرا نظر آیتالله مکارم ورود زنان در ورزشگاهها را منتفی نمیکند» توضیح داده ام که مرجع محترم تقلید حضور را برای مقلدان خود «ضروری و مناسب» ندانسته و در عین حال وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال را نهی نکردهاند، اما، چون خطر تعلیق به فوتبال ایران نزدیک شده و برخی مقامات غیر دولتی هم در این باره نکاتی را مطرح میکنند و به مصداق «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» و ولو بعضا تکراری، اما برای درنیفتادن در این ورطه فرمولی در ۱۰ بند شاید راهگشا باشد:
۱. دختران و زنان در واقع به «ورزشگاه» نمیروند. به «تماشاخانه فوتبال» میروند تا بازی را «تماشا» کنند.
نمیروند «بازی» کنند. میروند تماشا کنند. همان گونه که تئاتر یا فیلم تماشا میکنند. به نظر میرسد بخشی از سوء تفاهم با تأکید بر کلمۀ «تماشا» مرتفع شود.
۲. اصرار فیفا بر «رفع تبعیض» است. در نگاه آنان جلوگیری از ورود دختران و زنان از مصادیق عینی «تبعیض» و «تبعیض جنسیتی» است. «تساوی» و «برابری» از اصول دنیای مدرن است و در سنت سخنی از برابری نیست یا چیره نیست. از این رو باید توضیح دهند قرار نیست «نصف» جایگاه تماشاگران به زنان اختصاص یابد و صحبت از ۱۰ تا ۱۵ درصد است.
۳. اگر زنان به ورزشگاه بروند، ولی تلویزیون پخش نکند یا نمای نزدیک از آنان نگیرد شاید حساسیت کمتری ایجاد کند. این توصیه البته برای شروع کار است و به مرور میتوانند نشان دهند. مهم این است که طلسم بشکند.
۴. رییس جمهوری در مقام رییس شورای عالی امنیت ملی میتواند موضوع را در این شورا به بحث گذارد و تصویب کند چرا که فوتبال در ایران مقولهای امنیتی است یا امنیتی هم هست. سالها پیش مجری برنامۀ «صندلی داغ» تلویزیون از دکتر قریب مدیر عامل وقت باشگاه استقلال پرسید تحصیلات و تخصص شما چیست و او پاسخ داد: «دکتری امنیت استراتژیک».
مجری که به گمانم داریوش کاردان بود با شگفتی پرسید ربط آن با مدیریت باشگاه فوتبال چیست و قریب پاسخ داد: فوتبال در ایران، مقولهای امنیتی است و کاملا ربط دارد.
جدای این اگر فوتبال ایران تعلیق شود یکی از مهمترین تفریحات مردم حذف خواهد شد و آیا این بار امنیتی ندارد؟ در ابعاد منطقهای و جهانی نیز این موضوع صادق است.
۵. در یادداشت پیشین آوردم و اینجا هم تکرار میکنم. مخالفت برخی مراجع منحصر به ورود زنان به ورزشگاهها نیست. آقای مکارم سیگار را حرام اعلام کرده اند، اما شرکت دخانیات تعطیل نشده یا دیگری بهره بانکی را، اما هیچ بانکی تعطیل نشده یا دربارۀ موسیقی نظر منفی ابراز میشود، اما رادیو آوا از بام تا شام موسیقی پخش میکند و در خیلی از شهرها کنسرت برگزار میشود.
با این نگاه این نهیها الزامی برای دولت ایجاد نمیکند. چندان که بانکها دربارۀ بهره به فتواها عمل نمیکنند و قوانین را در نظر دارند و، چون شورای نگهبان مُهر تأیید زده شرعی به حساب میآید.
۶. گفته شده فیفا به ورزشگاههای ما چه کار دارد؟ اما تنها «فیفا» نیست که کار دارد. «یاتا» هم به هواپیمایی ما کار دارد و «فیلا» هم به کُشتی ما و سازمان بین المللی کاربه قانون کار ما و نمیتوانیم بگوییم ما در شرع «اجیر و موجر» داریم نه «کارگر و کارفرما» و کار کودکان منع نشده و دستمزد بر اساس توافق است و شرع در رابطه کار ضلع سوم به نام دولت ندارد بلکه گزارش میدهیم که رعایت میکنیم.
مداخله گرانهتر از همه رفتار آژانس بین المللی انرژی اتمی است که دوربین کار گذاشته و از جزییات فعالیتهای هستهای ما آگاه است و اگر نبود به نفع ما گزارش نمیداد. عضویت در مجامع بین المللی هم مزایایی دارد و هم محدودیت هایی. پول ما بابت جام جهانی (ده میلیون دلار) را هم فیفا میپردازد و تنها اعمال محدودیت نمیکند. بدون فیفا خودمان با خودمان باید مسابقه بدهیم.
۷. در دنیایی که رسانهها با هم رقابت دارند هر رسانه مزیت نسبی خود را دارد و سرمایه اصلی اوست.
مزیت نسبی صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران فوتبال است. یکی از مهمترین رشتههای پیوند مردم با صدا و سیما مسابقات فوتبال و پخش مستقیم آن است. «من و تو» هر قدر هم رقص و آواز پخش کند، بی بی سی فارسی هر چه تحلیل سیاسی بگذارد، ایران اینترنشنال هر قدر خبررسانی کند و «جم» هر چه سریال ترکی بگذارد باز هم نمیتوانند مسابقات فوتبال داخل ایران با میلیونها بیننده را پوشش دهند.
حذف فوتبال این رشته را میگسلد و مردم را به سوی این شبکهها سوق میدهد. با این توضیح شاید بتوانند منتقدان را قانع کنند و عجیب است که صدا وسیما سکوت کرده است. حفظ میز و دل خوش کردن به آمار بینندگان که به خاطر رایگان بودن تلویزیون امری طبیعی است آنان را از مهمترین سرمایه غافل کرده است.
۸. حضور زنان در ورزشگاهها مهمتر و حساسیتزاتر است یا حق رأی زنان؟ اگر فقیهی که ۱۰۰ سال پیش درگذشته اکنون چشم بگشاید و او را به مجلس شورای اسلامی ببرند و بگویند هم در انتخاب این نمایندگان رأی زنان نقش داشته و هم ۱۷ زن در این مجلس – بیش از تعداد روحانیون آن- در روند قانون گذاری نقش دارند باور میکند؟ اما این اتفاق افتاده است.
رژیم پهلوی در مقابل «زن سنتی» و به تعبیر علی شریعتی «زن مطبخی» مدعی «زن مدرن» بود که باز شریعتی از آن به عنوان «زن عروسکی» یاد میکرد و هنر شریعتی این بود که فارغ از دو قطبی زن مطبخی و زن عروسکی زنی دیگرگونه را وارد جامعه ایران کرد و امام خمینی هم در ادامه با تأیید حضور زنان در انقلاب اسلامی مسیر جدیدی را گشود.
همین دیروز در خاطرات مرحوم محلاتی در مجلۀ «حریم امام» خواندم که به امام گفته بود اگر اجازه دهید برنامه دیدار با خانمها را لغو کنیم و رهبر فقید انقلاب به طعنه به او میگویند: نقش شان از شماها بیشتر نبوده باشد کمتر نیست!
سخنان مرحوم مدرس درباره حق رأی زنان را بخوانید که تا چه حد مخالف است حال آن که امام خمینی در این فقره او را الگو قرار نمیدهد و از این ظرفیت استفاده میکند.
کافی است حضور زنان در ورزشگاهها را مانند حق رأی زنان بدانیم تا نشدنی به نظر نیاید.
۹. پیش از این و در مواردی درهای ورزشگاه به روی زنان باز شد و اتفاق خاصی نیفتاد. پوششها همان بود که در جامعه بود. کم یا زیاد مثل جامعه است. مگر این که مشکل با شادی و همهمه باشد که اقتضای هیجانات ورزشگاه است و مرد و زن ندارد.
۱۰. سر انجام این که دیر یا زود این اتفاق میافتد و این ما هستیم که باید خودمان را با الزامات فیفا تطبیق دهیم نه فیفا با ما. هر چه زودتر باشد کم خسارتتر است و حال که این همه «صنم» یا «سمن» در عرصه بین المللی داریم دنبال «یاسمن» تازه نباشیم.
با لحاظ کردن این ۱۰ نکته کابوس تعلیق از سر فوتبال ایران دور میشود و، چون همه این اتفاقات ذیل نهادهایی در جمهوری اسلامی ایران رخ میدهد قاعدتا به لحاظ شرعی هم نباید نگرانی خاصی به وجود آید. چون وقتی پلیس در کوچه و خیابان مراقب رفتار خانم هاست داخل ورزشگاه که اسم و صندلی مشخص است هم طبعا کنترل میکنند.
نویسنده: مهرداد خدیر
منبع: عصر ایران
خبر های مرتبط