هاآرتص:
بن سلمان چگونه جنگ قیمتها را در بازار نفت باخت؟ / سعودی دیگر توان قمارهای پرریسک را ندارد
عربستان سعودی به احتمال زیاد در سال ۲۰۳۰ نه یک نگین درخشان در خاورمیانه که یک تولیدکننده ساده نفت به رهبری مردی است که بدون هیچ سابقه موفقی مقام خودش را تنها مدیون موقعیت تولدش است.
رویداد۲۴ دیوید روزنبرگ در هاآرتص نوشت: درست است که ولیعهد سعودی سرانجام روسیه را مجبور به کاهش تولید نفت مورد نظر خود کرد، اما این کشور در واقع چیزی را پذیرفت که ابتدا نسبت به پذیرش آن امتناع میورزید. این پیروزی به حدی پرهزینه بود که ممکن است در لغت نامههای آینده مفهوم پیروزی محمد بن سلمان جایگزین عبارت پیروزی پیروس از حاکمان روم شود.
اما چه شد؟ همانطور که بعضی از شما ممکن است بدانید، همهگیری کرونا ویروس تأثیر عمیقی بر اقتصاد جهانی داشته از جمله اینکه باعث کاهش تقاضای انرژی شده است. من میگویم بعضیها، زیرا که ظاهراً وقتی ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه در ابتدای ماه مارس در زمینه کاهش تولید نفت با اوپک به توافق نرسید، عربستان سعودی تصور دیگری داشت.
بیشتر بخوانید: روابط آمریکا و عربستان در دوران ریاستجمهوری بایدن چگونه خواهد بود؟
در آن زمان شاهزاده محمد بن سلمان میتوانست تصمیم عاقلانهای بگیرد و از این جنگ خارج شود، اما چنین نکرد. طی هفتههای اخیر تاثیر کرونا ویروس بر اقتصاد جهانی به سرعت در حال تشدید بوده و روسها در ایجاد اجماع برای عدم کاهش ظرفیت تولید ناتوان بودند. مشخص بود که آنها مطمئناً به میز مذاکره برمیگردند، اما این روش ولیعهد سعودی نبود. او تصمیم گرفت که با افزایش تولید عربستان سعودی و ارائه تخفیفهای بزرگ به مشتریان به اقدام مسکو واکنش نشان دهد.
نتیجه این شد که او وضعیت ناگواری را برای قیمت هر بشکه نفت خام رقم زد به طوری که در اتفاقی بی سابقه، قیمت نفت خام برنت ۲۴ درصد سقوط کرد و در پایان ماه مارس بعد از نزدیک به دو دهه به پایینترین میزان خود رسید.
سرانجام با کمک دونالد ترامپ توافقی برای کاهش تولید حاصل شد، اما اجماع حاصل شده نشان داد که خیلی دیر هنگام بوده است.
وحشت و عرضه بیش از تقاضا
این فقط استراتژی ولیعهد نیست که باعث ایجاد هراس در بازار و افت قیمت بیشتر نفت شده، شاهزاده محمد بازار را به این سمت سوق داد که به معنای واقعی کلمه دیگر جایی برای ذخیره نفت وجود نداشته باشد.
آخرین باری که پادشاهی درگیر این نوع درگیریها بود به سال ۲۰۱۴ و قبل از روی کارآمدن محمد بن سلمان برمیگردد، مطمئناً او در تمام این سالها به اندازه کافی تجربه کسب کرده و آنچه که لازم بوده را آموخته است. در همین حال، اگرچه تقاضای جهانی ضعیف بود، اما سعودیها تصمیم گرفتند به این امید که تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا عرضه را متوقف کنند، دست به این اقدام بزنند. این طرح به بدترین شکل ممکن شکست خورد و قیمتها هرگز افزایش نیافت.
عربستان سعودی دیگر در موقعیتی نیست که بتواند چنین قمار پرریسکی کند. پادشاهی امروز یک تولید کننده ارزان قیمت نفت است که تعهدات مالی زیادی بر دوش دارد. این تعهدات حتی بزرگتر از زمانی است که شاهزاده محمد برنامه ویژن ۲۰۳۰ برای تنوع بخشیدن به اقتصاد را شروع کرد.
فیچ ریتینگز تخمین میزند که حداقل قیمت نفت مورد نیاز برای تأمین هزینههای عربستان در سال جاری ۹۱ دلار در هر بشکه است. در حال حاضر هیچ کس انتظار ندارد که در آینده قابل پیش بینی قیمت نفت حتی به رقمی نزدیک به این میزان هم برسد.
از زمان اشتباه سال ۲۰۱۴، ذخایر خارجی عربستان از ۷۴۰ میلیارد دلار به ۵۰۰ میلیارد دلار کاهش یافته است. این موضوع باعث کاهش کمکهای یارانهای به شهروندان سعودیای شده که به یک دولت حداکثری عادت کردهاند. این کسری باعث شده ریاض وام گرفتن از خارج را شروع کند. با این شرایط دور جدیدی از کاهش بودجه در راه است. به طور خلاصه، عربستان سعودی پولی ندارد که بتواند به وسیله آن نارضایتیهای اجتماعی را خاموش کند. همین پولی هم که دارد باید برای کاهش تأثیر اقتصادی کرونا ویروس صرف کند.
در همین حال، برنامههای ولیعهد برای تبدیل کشور خود به یک مرکز جهانی فناوری و جهانگردی تحت عنوان ویژن ۲۰۳۰، اکنون عملا مسکوت مانده است. سرمایهگذاری خارجی که او برای تأمین مالی جاه طلبیهایش نیاز داشت، حتی قبل از همهگیری کرونایروس هم تحقق نیافته بود.
محمد بن سلمان در همه حوزهها از جمله جنگ با یمن، کارزار منزوی ساختن قطر، ترور روزنامه نگار جمال خاشقچی و اکنون جنگ قیمت نفت ثابت کرده که وی مقصر است. برنامه ویژن ۲۰۳۰ تنها کاری بود که ولیعهد انجام داد و واقعا نشان دهنده رهبری واقعی استراتژیک او بود.
با این شرایط عربستان سعودی به احتمال زیاد در سال ۲۰۳۰ نه یک نگین درخشان در خاورمیانه که یک تولیدکننده ساده نفت به رهبری مردی است که بدون هیچ سابقه موفقی مقام خودش را تنها مدیون موقعیت تولدش است.
اما چه شد؟ همانطور که بعضی از شما ممکن است بدانید، همهگیری کرونا ویروس تأثیر عمیقی بر اقتصاد جهانی داشته از جمله اینکه باعث کاهش تقاضای انرژی شده است. من میگویم بعضیها، زیرا که ظاهراً وقتی ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه در ابتدای ماه مارس در زمینه کاهش تولید نفت با اوپک به توافق نرسید، عربستان سعودی تصور دیگری داشت.
بیشتر بخوانید: روابط آمریکا و عربستان در دوران ریاستجمهوری بایدن چگونه خواهد بود؟
در آن زمان شاهزاده محمد بن سلمان میتوانست تصمیم عاقلانهای بگیرد و از این جنگ خارج شود، اما چنین نکرد. طی هفتههای اخیر تاثیر کرونا ویروس بر اقتصاد جهانی به سرعت در حال تشدید بوده و روسها در ایجاد اجماع برای عدم کاهش ظرفیت تولید ناتوان بودند. مشخص بود که آنها مطمئناً به میز مذاکره برمیگردند، اما این روش ولیعهد سعودی نبود. او تصمیم گرفت که با افزایش تولید عربستان سعودی و ارائه تخفیفهای بزرگ به مشتریان به اقدام مسکو واکنش نشان دهد.
نتیجه این شد که او وضعیت ناگواری را برای قیمت هر بشکه نفت خام رقم زد به طوری که در اتفاقی بی سابقه، قیمت نفت خام برنت ۲۴ درصد سقوط کرد و در پایان ماه مارس بعد از نزدیک به دو دهه به پایینترین میزان خود رسید.
سرانجام با کمک دونالد ترامپ توافقی برای کاهش تولید حاصل شد، اما اجماع حاصل شده نشان داد که خیلی دیر هنگام بوده است.
وحشت و عرضه بیش از تقاضا
این فقط استراتژی ولیعهد نیست که باعث ایجاد هراس در بازار و افت قیمت بیشتر نفت شده، شاهزاده محمد بازار را به این سمت سوق داد که به معنای واقعی کلمه دیگر جایی برای ذخیره نفت وجود نداشته باشد.
آخرین باری که پادشاهی درگیر این نوع درگیریها بود به سال ۲۰۱۴ و قبل از روی کارآمدن محمد بن سلمان برمیگردد، مطمئناً او در تمام این سالها به اندازه کافی تجربه کسب کرده و آنچه که لازم بوده را آموخته است. در همین حال، اگرچه تقاضای جهانی ضعیف بود، اما سعودیها تصمیم گرفتند به این امید که تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا عرضه را متوقف کنند، دست به این اقدام بزنند. این طرح به بدترین شکل ممکن شکست خورد و قیمتها هرگز افزایش نیافت.
عربستان سعودی دیگر در موقعیتی نیست که بتواند چنین قمار پرریسکی کند. پادشاهی امروز یک تولید کننده ارزان قیمت نفت است که تعهدات مالی زیادی بر دوش دارد. این تعهدات حتی بزرگتر از زمانی است که شاهزاده محمد برنامه ویژن ۲۰۳۰ برای تنوع بخشیدن به اقتصاد را شروع کرد.
فیچ ریتینگز تخمین میزند که حداقل قیمت نفت مورد نیاز برای تأمین هزینههای عربستان در سال جاری ۹۱ دلار در هر بشکه است. در حال حاضر هیچ کس انتظار ندارد که در آینده قابل پیش بینی قیمت نفت حتی به رقمی نزدیک به این میزان هم برسد.
از زمان اشتباه سال ۲۰۱۴، ذخایر خارجی عربستان از ۷۴۰ میلیارد دلار به ۵۰۰ میلیارد دلار کاهش یافته است. این موضوع باعث کاهش کمکهای یارانهای به شهروندان سعودیای شده که به یک دولت حداکثری عادت کردهاند. این کسری باعث شده ریاض وام گرفتن از خارج را شروع کند. با این شرایط دور جدیدی از کاهش بودجه در راه است. به طور خلاصه، عربستان سعودی پولی ندارد که بتواند به وسیله آن نارضایتیهای اجتماعی را خاموش کند. همین پولی هم که دارد باید برای کاهش تأثیر اقتصادی کرونا ویروس صرف کند.
در همین حال، برنامههای ولیعهد برای تبدیل کشور خود به یک مرکز جهانی فناوری و جهانگردی تحت عنوان ویژن ۲۰۳۰، اکنون عملا مسکوت مانده است. سرمایهگذاری خارجی که او برای تأمین مالی جاه طلبیهایش نیاز داشت، حتی قبل از همهگیری کرونایروس هم تحقق نیافته بود.
محمد بن سلمان در همه حوزهها از جمله جنگ با یمن، کارزار منزوی ساختن قطر، ترور روزنامه نگار جمال خاشقچی و اکنون جنگ قیمت نفت ثابت کرده که وی مقصر است. برنامه ویژن ۲۰۳۰ تنها کاری بود که ولیعهد انجام داد و واقعا نشان دهنده رهبری واقعی استراتژیک او بود.
با این شرایط عربستان سعودی به احتمال زیاد در سال ۲۰۳۰ نه یک نگین درخشان در خاورمیانه که یک تولیدکننده ساده نفت به رهبری مردی است که بدون هیچ سابقه موفقی مقام خودش را تنها مدیون موقعیت تولدش است.
منبع: انتخاب
خبر های مرتبط