دولتی انقلابی نمیتواند با آمریکا توافق کند/ رئیسی، پایداری بر گفتمان انقلابی را وظیفه خود میداند
رویداد۲۴ سعید شمس: «دولت جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا شاید به دنبال یک توافق هستهای محدود با ایران باشد» این اظهارنظرِ سخنگوی کاخ سفید کافی بود تا شائبه بازگشت ایران و آمریکا مطرح شود. اما آیا چنین گزارهای ریشه در حقیقت دارد؟ مهدی مطهرنیا کارشناس روابط بینالملل در گفتوگو با رویداد۲۴ با رد احتمال مذاکره بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی میگوید: آنچه در نوع ارتباط ایران و آمریکا در لایههای زِبرین میگذرد، همواره متاًثر از لایههای زیرین است. با این توضیح لایههای زیرین ِ مسائل مربوط به ایرانیها و آمریکاییها اتمیزه شده است؛ یعنی در هسته نوترونی و مرکزی مسائل دو کشور بحران واژگان ملموس است.
مطهرنیا میگوید: هم تهران و هم واشنگتن و البته دولتهای حاکم از مفاهیم گوناگون و مشترکی استفاده میکنند؛ مثل توافق، مثل احترام متقابل، تعهد، قوانین بینالملل و ...، اما مراد و ادراکشان از این مفاهیم با یکدیگر تفاوت دارد. ایران از حقوق بشر میگوید، آمریکا هم از حقوق بشر میگوید. ایران آمریکا را متهم به تروریسم دولتی میکند و آمریکا هم ایران را. در حالی هر دو از این مفاهیم استفاده میکنند که معیارهای مشترکی وجود ندارد. در واقع همین بحران واژگان در هسته پروتونی وارد هسته نوترونی شده و در نتیجه در هسته میانی بحران گفتوگو را موجب میشود.
بیشتر بخوانید: ایران در چه شرایطی پیشنهاد بازگشت به مذاکرات هستهای را مطرح کرده است؟
تحلیلگر مسائل بین الملل در ادامه گفت: گفتمان ایالات متحده آمریکا متکی بر لیبرال دموکراسی و پافشاری بر نظام سرمایهداری است. اما دیدگاه ایران متوجه ایجاد فضایی است که بتواند ایدئولوژی برگرفته از اسلام انقلابی شیعی را حاکم کند. به همین دلیل در برخورد بیرونی نوعی تمایز جدی خودنمایی میکند. آمریکاییها همیشه از توافق و بازگشت به برجام سخن میگویند و همچنین تهران نیز این معنا را دنبال میکند. اما واقعیت چیزی غیر از این نیست که نگاه هر دو پایتخت به برجام به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک متمایز بوده است. به طوریکه آمریکا در دوره اوباما و معاونت اولی جو بایدن، برجام را برنامه جامع اقدام مشترک گسترده در همه زمینهها برای حل مسائل ایران به گونهای دنبال میکرد تا به زعم خودشان ایران از یک بازیگر سرکش در خاورمیانه و نظام بینالملل به کشوری کاملاً عادی تبدیل شود. این هدف اوباما در ارتباط با تهران بود.
او میگوید: نگاه ایران به برجام نگاهی محدود برای بازشدن گره هستهای بود و نتایج مشخصی را درخواست میکرد که میتوان به برداشتن تحریمهای مرتبط و غیرمرتبط با پرونده هستهای اشاره کرد. این توضیحها نشان میدهد، از همان روز اول واژههای برجام، توافق، تعهد متقابل و ... با تمایز ناشی از بحران واژگان و معنا و مراد متفاوت ایران و آمریکا قرار داشت و همچنان دارد.
مطهرنیا میگوید: میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که این جملات و گزارهها فقط در لایههای سیاسی کاربرد دارد و هیچ تاًثیری در رابطه تهران و واشنگتن نخواهد گذاشت. چرا که اکنون در ایران دولتی انقلابی روی کار است که نمیتواند با آمریکا توافق کند. چون دارای گزارههای انقلابی در یک گفتمانِ منتقد گفتمانهای دیگر مانند دولتهای روحانی، خاتمی، هاشمی و حتی دولت احمدینژاد است. با این توضیح که پایداری روی گفتمان انقلابی را وظیفه خود میداند. همچنین آمریکا هم واقف است که ایران به هیچ وجه از رفتارهای متکی بر ایدئولوژی در سیاست خارجی دست بر نمیدارد تا بتوانیم به این نتیجه مشخص برسیم، اثر جملات و واژگان ایرانی و آمریکاییها بسیار محدود است.
نصف کار رفتید
حتی بساز بفروش هم ارزش ندارد چون درگیر صد تا اداره میشوی
وقتی پدر پزشک شده تو خرید و فروش زمین پول جارو میکند
چرا فرزندش پزشک شود ؟؟
فقط ارزش دارد که پزشک زیبایی شوی یا پزشک ارتدونسی که درامد ماهیانه میلیاردی داشته باشی
حتی وقتی ثروتمند هستی ارزش ندارند مغز خودت را درگیر کنی و پزشک قلب شوی یا پزشک مغز یا پزشک ..
وقتی ثرتمند هستی به راحتی سوداگری میکنی ارزش ندارد بروی جوشکار شوی ،قالبند شوی پزشک شوی ،پرستار ،نجار ،بنا ،لوله کش ،برقکار ،پزستار معلم ،کارگر
حتی بساز و بفروش هم ارزش ندارد چون میخواد با شهرداری درگیر باشی ،با ادارات ،و...
وقتی پول باشد ایران بهشت دلالی و سوداگری هست