مشکلات سیاست خارجی توسط عناصر متعصب ایجاد میشود/ ایدئولوژی دیپلماسی را سخت میکند
رویداد۲۴ سعید شمس: فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و تحلیلگر روابط بینالملل در گفتوگو با رویداد۲۴ با اشاره به تحرکات اخیر منطقهای ایران؛ خصوصا درباره عربستان، میگوید: شاید بتوان گفت، این ایران نیست که توافق با عربستان را پیش برده است. در واقع نه فقط منافع سه طرف سهیم در این توافق یعنی چین و عربستان و ایران ملحوظ بوده است، بلکه سایر کشورهای منطقه مانند عراق و قطر و امارات و عمان و شاید بحرین و کشورهای خارج از منطقه مانند آمریکا و اروپا و کره جنوبی و ژاپن هم در این بین نیز ذینفع هستند.
مجلسی میگوید: بدیهی است اهمیت قضیه برای ایران بیشتر است چون در تحریم است و باید در شرایط بحرانی و مخاطرهآمیز بکوشد خود را از بنبست برهاند. خصوصا که اعلام این توافق برای بازگشایی سفارتخانهها و برقراری دوباره روابط سیاسی عربستان و ایران با فاصله کمی پس از ابراز اطمینان دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی رخ داده است.
روی دیگر توافق ایران و عربستان/ راه دیپلماسی خاورمیانه همیشه از آمریکا عبور نمیکند!
منافع چین در این است که خلیج فارس منبع اصلی تامین سوخت یعنی نفت عربستان و گاز قطر و بخشی از نفت ایران تامین میکند و مایل است آرامش در این بازار که لازمه توسعه صنعتی و اقتصادی چین است، ادامه داشته باشد. همچنین چین در این بخش ثروتمند جهان، بازرگانی گستردهای دارد که در درجه اول شامل کشورهای عربی و بعد شامل پاکستان و ایران است.
این توافق برای عربستان و شرکای عرب این کشور نیز مهم است؛ به هرحال چین مقصد اصلی صادرات نفت عربستان و گاز قطر و سایر کشورهای عرب خلیج فارس و همچنین تأمینکننده عمده نیازهای بازار مصرف این کشورها است.
آرامش منطقه برای آمریکا و اروپا نیز مهم است؛ یعنی با وجود اینکه برخلاف اروپا، اتکای آمریکا به نفت واردات از خاورمیانه کم شده است، اما اروپای غربی و ژاپن و کره جنوبی بیشتر خدمات فنی و مهندسی و اجرای پروژههای صنعتی و عمرانی این بازار ثروتمند و رو به توسعه را بر عهده دارند. پس درگیری در جنگی در این منطقه علاوه بر اینکه هزینههایی مانند جنگهای عراق و افغانستان و سوریه بر عهده آنان میاندازد، بلکه آنان را از دستیابی به انرژی و بازار آن کشورها باز میدارد. بنابراین توافق ایران و عربستان و دور شدن از خطر برخورد جدی برای همه آنها مهم است.
البته وضعیت کنونی خیلی واضح نیست بنابراین نهتنها در باره مذاکرات هستهای پیشبینی خاصی ندارم، بلکه مذاکره در اینباره را در قالب برجام مختومه میدانم. در واقع جمهوری اسلام یا تعهدات خود را طبق شرایط برجامی و NPT انجام میدهد یا همان شرایط خطیر مکانیسم ماشه پابرجا خواهد بود. با توجه به نزدیک شدن به پایان مهلت ۸ ساله برجامی، انتظار دارند پیش از آن تاریخ تعهدات جمهوری اسلامی تاکید و اجرا و احتمالا مهلت ۸ ساله یعنی تعلیق قطعنامههای شورای امنیت تمدید شود شود. با این حال این «مهم» بعید به نظر میرسد.
ایدئولوژی مسیر دیپلماسی را صعب العبور میکند. تا جایی که میدانم، آرمانهای شناخته شده انقلاب تناقضی با واقعیتهای اقتصادی ندارد. یعنی گروگانگیری و مسائل بعدی که منجر به جنگ و وقایع التهابی متعاقب آن تا کنون شده است، نه در زمان انقلاب مطرح بود و نه انعکاسی در قانون اساسی داشت. مشکلات دستاندازهای سیاست خارجی در عمل توسط عناصری متعصب فراتر از هرگونه آرمان اعلام شده قبلی در داخل و خارج تدریجا پدید آمده است و حتی گاهی رنگ و بوی ناموسی یافته است. روابط با عربستان هم همینگونه شده بود.
مجلسی در پاسخ به این پرسش که «وقتی این رابطه قابل توجیه باشد، چرا مسائل دیگر مانند گفتگوی مستقیم با آمریکا قابل توجیه نباشد؟» میگوید: واقعیت اقتصادی این است که ایران کشوری نفتی است، اما نباید اقتصاد آن بستگی به ارز حاصل از صادرات نفت داشته باشد! ایران روزانه معادل چهار و نیم میلیون بشکه نفت (از مجموع مصرف نفت و گاز معادل نفت) مصرف داخلی دارد که بخش مهمی از آن صرف تولید سالانه میلیونها تن فولاد، سیمان، فرآوردههای پتروشیمی و صنایع زیردستی و برق، مس و آلومینیم و سرب و روی و صنایع دیگر میشود! چگونه است که ترکیه و پاکستان که مصرفشان کمتر هم هست و نفت هم ندارند، دچار مشکلات بازرگانی نمیشوند؟ چرا مغزها و کارشناسان و قهرمانانشان نمیگریزند؟ چون آنها هزینههای گزاف برونمرزی و کشمکشهای نظامی ندارند. بله، مشکلات روزمره اقتصادی و تورمی که زندگی را بر مردم دشوار کرده است و بدون تجدید نظر در دیدگاههای سیاسی راه حل اقتصادی هم ندارد، دولت را ناچار به مصالحه و اتخاذ روشهای مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز خواهد کرد. یعنی روشهایی که جنگ سرد نیز نهایتا به آن روی آورد.
در توافق اخیر روابط با عربستان دیدیم که آقای شمخانی از طرف شورای عالی امنیت ملی حضور داشت. دلیل آن این است که میانجی و طرف، مقابل هر دو میدانند در ایران این فرماندهی کل قوا است که به مسائل مهم خصوصا امنیت بینالمللی وقوف و سلطه دارد و این مقولات خارج از حیطه صلاحیت دولت است. یعنی جهان میداند، هرگونه توافق با دولتها ممکن است با «وتو» و ابطال مقامات بالا مواجه شود؛ لذا به نظر میرسد این بیشتر خواسته آنان باشد که به نماینده دووجهی مانند نماینده شورای عالی امنیت ملی مذاکره شوند که هرچند رئیس جمهور ریاست آن را بر عهده دارد، اما کلاً در زیر مجموعه فرماندهی کل قوا را دارد.
تا اینا با این ایدئولوژیشون مسبّب جنگ جهانی جدید نشن دست بردار نیستند.