سیل سالمندی و ضرورت تربیت پزشک
رویداد ۲۴ | آسیه فروردین: ایران در حال ورود به موج سالمندی بیسابقه است؛ موجی که نیاز به تربیت پزشکان، بهویژه پزشکان متخصص و افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی را ضروری میسازد. در این میان، هرچند برخی منتقدان و متولیان نظام سلامت به بهانه کمبود زیرساختهای بهداشت و درمان، با این افزایش ظرفیت مخالف هستند، اما تقویت این زیرساختها، خصوصا در دولت سیزدهم، نشان میدهد اتفاقا این مسیر، هموار شده و تعلل بیشتر، خسارات جبرانناپذیری به سلامت مردم خصوصا قشر سالمند جامعه وارد میسازد.
• از جمعیت سالمندان تا تعداد پزشکان
بر اساس آمارها، نسبت جمعیت بالای ۶۰ و ۶۵ سال، به سرعت در حال افزایش است و بیش از ۱۰ درصد جمعیت کشور را شامل میشود. در حالی که طبق گزارشها، سرانه پزشکان در ایران، نسبت به جمعیت و استانداردهای جهانی پایینتر است. این نسبت درباره پزشکان عمومی، با توجه به آمارهای بعضا متفاوت، حدود ۱۲ تا ۱۴ پزشک و درباره پزشکان متخصص، حدود ۶ متخصص به ازای هر ۱۰ هزار نفر است؛ یعنی به ازای هر ۱۰۰۰ نفر، بین ۱ تا ۱.۵ پزشک و کمتر از یک متخصص داریم.
فراتر از این معضل، نامتوازن بودن این نسبت در شهرهای مختلف است؛ بهگونهای که حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد پزشکان متخصص در تهران ساکن هستند و با احتساب سایر کلانشهرها، این رقم به بیش از ۶۰ درصد میرسد. تعداد بسیار پایین پزشکان در بسیاری از مناطق ایران، پاسخگوی نیازها نیست و این کمبود بهویژه در مناطق محروم و روستایی بیشتر به چشم میخورد.
عدم تناسب بین سرانه پزشکان و جمعیت کشور، برای سالمندان تبعات خطرناکتری دارد، زیرا این قشر، بخش وسیعی از مراجعات به بیمارستانها و مراکز درمانی را تشکیل میدهند و کمبود پزشک، علاوه بر تهدید سلامت پیران، مهاجرت اجباری از شهرهای کوچک به کلانشهرها را حتی برای چند روز موجب شده و همین امر، هزینههای درمان و عواقب ناخوشایند دیگر را به همراه دارد.
طبق بررسیهای انجامشده، بیماریهای مربوط به قلب و عروق، تنفس، گوارش، دیابت، کلیه و نیز مسائل خودایمنی و آلزایمر، از رایجترین امراض دوران سالمندی است؛ لذا تربیت پزشک، بهویژه متخصصان در حوزههای موردنیاز سالمندان، یک الزام است که بهترین مسیر آن، افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی و دستیاری است. هرچند با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۴۰۰، با افزایش ۲۰ درصدی افزایش ظرفیت پزشکی، طی سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴، آمارها نسبت به قبل، دو برابر یا بیشتر افزایش یافته و خواهد یافت، اما این میزان، هنوز تکافوی نیاز کشور را نمیکند.
• فقدان زیرساختها، بهانه عدم افزایش ظرفیت پزشکی
یکی از دلایل منتقدان برای جلوگیری از افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی، فقدان زیرساختهای مناسب در نظام سلامت مانند تجهیزات، امکانات، ساختمانها و آموزشهای لازم است. دبیر فعلی شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی نهادی که سه سال قبل، افزایش ظرفیتها را مصوب کرده و البته آن زمان، این مسئولیت را برعهده نداشته، از مخالفان این موضوع است.
عبدالحسین خسروپناه، دیماه سال گذشته تصریح کرده که امکانات لازم برای تربیت دانشجوی پزشکی با توجه به افزایش ظرفیت وجود ندارد. وی با انتقاد تلویحی از مصوبه این شورا، در زمانی که وی هنوز سمت دبیری را نداشته، گفته استای کاش وقتی مصوبه افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی صادر شد، به سازمان برنامه و بودجه تاکید مضاعف میشد زیرساختهای لازم را برای این منظور فراهم کند. نکته قابلتامل اینکه وی از ضرورت جلوگیری از مهاجرت پزشکان سخن گفته، اما معتقد است افزایش دانشجو، راهکار مقابله با مهاجرت نیست، بلکه ایجاد کرامت در پزشکان نیاز است.
اگرچه زیرساختهای نظام سلامت کشور، همچنان نیازمند تقویت است، اما اظهارات دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و برخی دیگر از مقامات یا نهادهای متولی، سیاستگذار و تصمیمگیر در حوزه ظرفیت افزایش رشتههای پزشکی، به طور ناخواسته، بیانگر کمتوجهی به دستاوردهای دولت سیزدهم در عرصه توسعه زیرساختهای فیزیکی، آموزشی و... حوزه بهداشت و درمان است؛ دستاوردهایی که اتفاقا به کاهش آلام سالمندان منجر شده و دریچهای به سوی تربیت تعداد بیشتر پزشکان گشوده است.
• پاسخ به منتقدان: دستاوردهای زیرساختی نظام سلامت
آمارها بیانگر توسعه زیرساختهای فیزیکی و ساخت مراکز درمانی بزرگ طی سه سال گذشته است؛ بهگونهای که از ۱۶۰۰۰ تخت بیمارستانی و ۲۷۰۰ مرکز بهداشتی جدید در این مدت، بهرهبرداری شده که هم از نظر جذب پزشکان بیشتر و هم از نظر دسترسی بهتر سالمندان به امکانات درمانی، قابل توجه است. ساخت اولین بیمارستانهای ۱۰۰۰ تختخوابی پس از انقلاب مانند بیمارستان حضرت مهدی (عج) و نیز بیمارستان غدیر با ۸۲۱ تخت در تهران، مجموع بیش از ۱۶۰ هزار تخت بیمارستانی در کشور، ۸ تا ۱۰ بیمارستان ۱۰۰۰ تختخوابی در حال ساخت، تکمیل، تجهیز و تحویل۷۰۰۰ تخت بیمارستانی جدید با اولویت مناطق محروم، از دیگر اقدامات ارزشمند زیرساختی در سالهای اخیر است.
در عرصه زیرساخت آموزشی نیز طی سه سال گذشته، از ۱۱ دانشکده پزشکی جدید در شهرهای مختلف مانند مراغه، سراب، تربتحیدریه، نیشابور، بهبان، لار، ساوه و سیرجان بهرهبرداری شده و تعداد دانشکدههای پزشکی از ۵۶ به ۶۷ دانشکده رسیده است. افتتاح دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل در آخرین سفر استانی رئیسجمهور شهید نیز به توسعه زیرساختهای آموزشی و منابع انسانی در این حوزه منجر شده است. علاوه بر اینها، نصب تجهیزات پیشرفته پزشکی، استفاده از سیستمهای هوشمند مدیریت بیمارستانی، بهکارگیری فناوریهای اطلاعاتی در مدیریت خدمات بهداشتی و افزایش بودجههای مرتبط با سلامت، از اقداماتی است که همزمان با موج سالمندی در ایران، افزابش ظرفیت رشتههای پزشکی را ضروری میسازد.
بدیهی است موافقان افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی، خود نیز از طرفداران پروپاقرص توسعه بیشتر زیرساختها، حفظ کیفیت آموزش پزشکی و نیازهای درمانی کشور هستند، با این حال، دستاوردهای یادشده و رشد جمعیت سالمندی، نشان میدهد تاخیر بیشتر در تربیت پزشک به نفع نظام سلامت ایران نیست. افزایش تعداد پزشکان علاوه بر بهبود دسترسی به خدمات درمانی، نه تنها فشار بر سیستم بهداشت و درمان را کاهش میدهد، بلکه به کاهش مهاجرت پزشکان به خارج، تامین نیروی متخصص در داخل و افزایش رضایتمندی جمعیت بالغ بر ۹ میلیون سالمند در کشور میانجامد. علاج درد این قشر را قبل از وقوع حادثه باید کرد!
جناب خصرو پناه چون انسان شریف و ساده ای هستن حرف های مخالفان رو زود باور میکنند درحالی که مخالان که همشون پزشک هستن دلیل مخالفتشون یه چیز دیگه ای هست که در اول نظرم گفتم
این قانون باید کامل و تا آخر اجرا بشه تا سرانه پزشک کمی عادلانه تر و به معیار ها و شاخص های استاندارد برسیم
اینم بگم که این کمبود پزشک ها دقیقا به خاطر انحصار طلبی وزیر بهداشت های دولت های قبلی بوده که کار به اینجا رسیده و شهید رییسی خوشبختانه با افزایش ظرفیت پزشکی بحران کمبود پزشک رو میخواستند حل کنند و امیدوارم این مصوبه کامل اجرا بشود