تشکیل دولت آشتی ملی به دستور شاه
رویداد ۲۴: جعفر شریفامامی برخلاف بسیاری از دولتمردان دوران پهلوی از خانوادهای سیاسی نبود. او در آلمان و سوئد تحصیل کرد و در دولت سپهبد رزمآرا برای نخستین بار به مقام وزارت راه رسید. همچنین سالهای ۳۶ تا ۳۹ وزیر صنایع و معادن بود و پس از آن از شهریور ۳۹ به مدت ۸ ماه نخستوزیر شد. از ۴۲ تا ۵۷ نیز رئیس مجلس سنا بود. اما بیش از همه، نخستوزیری کوتاهمدت او در سال ۵۷ در یاد مانده است، ۵ شهریور تا ۱۴ آبان.
شاه در پنجم شهریور سال ۵۷ تصمیم گرفت «دولت آشتی ملی» ایجاد کند و برای این کار جعفر شریفامامی را که یک روحانیزاده مسلمان بود به نخست وزیری برگزید، بلکه اسلامگرایان را راضی کند. شاه راههای مختلفی را برای نجات حکومت امتحان کرده بود. اما همواره میان دو راه در نوسان بود. یکی پیشنهاد ارتشبد نعمت الله نصیری که میگفت برای رویارویی با بحران این اقدامات انجام شود: «بستن بازارها در شهرهایی، چون قم و شدت عمل، حتّی کشتن مخالفان.»
راه دیگر چیزی بود که تیمسار حسین فردوست در پاسخ به نصیری میگفت، یعنی گفتگو با معترضان. فردوست به شاه گفته بود ارتش ایران عمدتاً از سربازان وظیفه تشکیل شده و هیچ معلوم نیست این سربازان در مقابل مردم ایستادگی کنند؛ بنابراین باید با مخالفان گفتگو کرد و شدت عمل فایدهای ندارد. شاه با انتخاب شریف امامی پیشنهاد فردوست را اجرایی کرد. اما اقدامات شریف امامی فراتر از «گفتگو با مخالفان» بود. وی از دادن هیچ امتیازی به انقلابیون دریغ نمیکرد و گاه حتّی پیش از آن که مخالفان خواستی را مطرح کنند، پیشدستی میکرد و تسلیم آن میشد.
شریف امامی در نخستین اقدام، کابارهها و مشروب فروشیها را تعطیل کرد، بسیاری از روحانیون زندانی را آزاد کرد، تقویم شاهنشاهی را لغو کرد، به صورت رسمی اعلام کرد با بهاییان مبارزه خواهد کرد و پست امور زنان را لغو کرد و امور اوقاف را تشکیل داد. در این راستا مطبوعات و رادیو تلویزیون را تا حدی آزاد کرد، مراکز فساد را بست، مدیران زیادی را برکنار کرد و حزب رستاخیز را منحل کرد. اما حکومت نظامی و هفده شهویور نیز در دورۀ او رخ داد. هدفش این بود که نارضایتیها را از حالت سیاسی به حالت اقتصادی هدایت کند که قابل رفع باشد. سیاستی که شکست خورد.
این اقدامات همگی برای خوشایند روحانیون انجام شد و شریف امامی به خیال خود دولت آشتی ملی پدید آورده بود. البته این آشتی، آشتی سلطنت با نیروهای مترقی نبود و شاه و شریف امامی هر دو تصور میکردند با جلب رضایت روحانیون میتوانند مابقی معترضان را ساکت کنند. این اقدامات در نظر برخی از انقلابیون مثبت آمده بود؛ از جمله آیتالله شریعتمداری و جبهه ملی که با انتشار بیانیههایی ضمن استقبال از این اقدامات، فرصتی سه ماهه به دولت دادند که اقدامات اصلاحگرانه دیگری را نیز انجام دهد، اما آیت الله خمینی این اقدامات را نوعی سالوسصفتی خواند و بر لزوم سرنگونی حکومت تاکیدی دوباره کرد.
بیشتر بخوانید: مصاحبه غلامرضا ازهاری و نوار خواندن معترضان
تحت تاثیر بیانیه آیتالله خمینی، دیگر روحانیون و اغلب گروههای انقلابی حمایت خود از اقدامات دولت را پس گرفتند و هرگونه مصالحه با دولت را نفی کردند. اشتباه بزرگ شریف امامی این بود که اجازه راهپیمایی در روز عید فطر را به مذهبیون داده بود و اکنون که راهپیمایی عیدفطر با حضور بیش از شصت هزار نفر برگزار میشد، شعارهای انقلابی بوضوح پررنگتر شده بود. انقلابیون در این تظاهرات شعار «مرگ بر شاه» سر دادند و پلاکاردهایی حمل میکردند که روی آنها نوشته شده بود: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» همچنین شعارهای بسیاری مبنی بر زناکار و کافر بودن شاه داده شد. معترضان در شعارهای خود شریف امامی را نیز بی نصیب نگذاشتند: «نه شریفی، نه امامی بلکه یک خر تمامی». آنها متاثر از رهبر انقلاب دیگر به اصلاحات راضی نبودند و سرنگونی کامل حکومت را خواستار شدند: «ما میگیم شاه نمیخوایم، نخستوزیر عوض میشه / ما میگیم خر نمیخوایم، پالون خر عوض میشه».
آیتالله خمینی بیانیهای پس از این تظاهرات منتشر کرد و گفت: «خواست تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است که با کمال صراحت اعلام نمود. مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزندهی دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه استکبار جبار و چپاولگر برای بهپا داشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است. با تمام شدن ماه رمضان مسئولیتها تمام نشده، بلکه تظاهرات کوبنده برای رسیدن هدف اسلامی و برقراری حکومت اسلامی».
در واقع با این تظاهرات، آیتالله خمینی و طرفدارانش به این نتیجه رسیده بودند که میتوان حکومت را ساقط کرد و هرگونه مصالحه با شاه مردود است.