تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ - ۱۱ دی ۱۳۹۵

آخرین وضعیت بیمارستانی در کرج که بیماران را روی زمین می‌خواباند

چندی پیش وزیر بهداشت در بازدید از بیمارستان کمالی کرج عنوان کرده بود پیش از روی کار آمدن این دولت و اجرای طرح تحول سلامت وضعیت این بیمارستان از نظر تعداد تخت، امکانات و بهداشت آنقدر نامناسب بود که بیماران را روی زمین می‌خواباندند.
رویداد۲۴-روزنامه شهروند نوشت: چندی پیش وزیر بهداشت در بازدید از بیمارستان کمالی کرج عنوان کرده بود پیش از روی کار آمدن این دولت و اجرای طرح تحول سلامت وضعیت این بیمارستان از نظر تعداد تخت، امکانات و بهداشت آنقدر نامناسب بود که بیماران را روی زمین می‌خواباندند.

این اظهارات سید حسن قاضی‌زاده هاشمی درباره وضعیت نامناسب بیمارستان‌های کرج از سوی رسانه‌های مخالف دولت به «زایمان کف زمین» تعبیر شد که بعدها وزیر بهداشت درباره اظهاراتش که رنگ و بوی سیاسی گرفته بود، توضیح داد: «در بیمارستان کمالی کرج که 15 هزار زایمان در سال انجام می‌شود، دیدم 5 تا 7 نوزاد در یک انکوباتر قرار داشتند و بیماران را روی زمین خوابانده بودند و عکس‌های آن هم موجود است. ولی حالا با اختصاص بودجه و هزینه‌هایی که در این حوزه انجام داده‌ایم می‌توانیم سرمان را بالا بگیریم.»


صحبت‌های وزیر درباره وضعیت این بیمارستان و البته بیمارستان‌های دیگر کرج و استان البرز با واکنش‌هایی روبه‌رو شد تا جایی که برخی از رسانه‌های منتقد دولت عنوان کردند وزیر بهداشت با این ادعا می‌خواهد از طرح خود دفاع کند و کارهایی را که در دولت قبل در حوزه بهداشت و درمان شده است زیر سئوال ببرد. البته در همین رابطه محمدجواد کولیوندی، نماینده مردم کرج در مجلس شورای اسلامی در واکنش به بازتاب سخنان وزیر بهداشت عنوان کرد که منظور دکتر قاضی‌زاده از خواباندن مردم روی کف زمین این است که امکانات ضعیفی بوده و امکانات این بیمارستان جوابگوی مراجعه‌کنندگان نبوده است.

بازسازی شلوغ‌ترین بیمارستان کرج
میدان شهدای کرج، کوچه کمالی جایی است که گزارش مان از آنجا شروع می‌شود. طبقه همکف بیمارستان بخش اورژانس است و طبقه‌های بالا بخش بستری. داروخانه و بخش زایمان و سونوگرافی هم در محوطه داخلی. بیمارستان شلوغ است بیشتر از آن چیزی که انتظارش را دارم اما شلوغ‌ترین بخش، بخش اورژانس و سونوگرافی است.


در بخش سونوگرافی روی صندلی‌های انتظار کیپ تا کیپ بیمار نشسته است؛ خیلی‌ها هم سرپا ایستاده‌اند تا نوبت‌شان شود. از زن جوانی که انگار انتظار کشیدن کلافه‌اش کرده و مدام این پا و آن پا می‌کند می‌پرسم آیا از وضعیت اینجا راضی است؟ می‌گوید: «من توی این چند سالی که در کرج زندگی می‌کنم همیشه به این بیمارستان می‌آیم. اول بخاطر اینکه دولتی است و هزینه‌های کمی از آدم می‌گیرند دوم اینکه امکاناتش از بقیه بیمارستان‌ها خیلی بهتر است ولی تنها ایرادش شلوغی و انتظار کشیدن است. من از 6 صبح آمدم و نوبت گرفتم معلوم نیست چند ساعت دیگه باید منتظر بنشینم؟ ولی خب ارزونه و مجبور نیستم زیاد پول بدهم.»


اینجا سؤال پرسیدن و برای لحظه‌ای ایستادن بهانه‌ای می‌شود برای جواب دادن به سؤالات بقیه که برای چه آمده ام؟ آیا می‌خواهم بستری شوم؟ چرا بیمارستان خصوصی نمی‌روم و... 2خواهر که روی آخرین ردیف صندلی‌های انتظار نشسته‌اند نپرسیده خودشان جواب می‌دهند. از محمد شهر آمده‌اند. خواهر بزرگتر می‌گوید: «من 12 سال پیش اینجا زایمان کردم. مثل زمان جنگ بود. زمان جنگ چطور مجروح‌ها را در راهروی بیمارستان بستری می‌کردند آن زمان همین‌طور بود. توی بخش ما تخت‌ها را به هم چسبانده بودند جا نبود برای بستری شدن. ولی حالا وضعیت خیلی فرق کرده. زمین را سرامیک کرده‌اند، همه بخش‌ها را بازسازی کلی کردند. شنیدم دستگاه‌های مجهز و پیشرفته‌ای آورده‌اند فقط اگر بیمارستان کمی بزرگتر شود شاید جوابگوی این جمعیت باشد.نمی‌گویم بیمارستان امکانات خوبی ندارد یا بخش‌ها تمیز نیستند ولی برخوردها مناسب نیست.»


هنوز حرف هایش تمام نشده که خانم دیگری که چند صندلی آن طرف‌تر نشسته نظرش را در حضور دیگران بیان می‌کند: «من 9 سال پیش بیمارستان اکبر آبادی زایمان کردم. آنجا فوق العاده است اصلاً مخصوص زایمان است. خواهرم اشتباه کرد و 5 سال پیش آمد اینجا، پدرش درآمد. من از نظرآباد می‌آیم. بیمارستان خوبی داریم ولی دکترم گفته برای سونوگرافی و آزمایش‌های دیگر باید اینجا بیایم. دکترم می‌گوید امکانات و تجهیزات بیمارستان کمالی از خیلی از بیمارستان‌های کرج بهتر شده است.»
زن جوان دیگری که همراه با شوهرش برای سونوگرافی آمده مدام توی حرف بقیه می‌پرد و بالاخره موفق می‌شود رشته کلام را در دست بگیرد: «من و همسرم توی همین بیمارستان به دنیا آمدیم. اگر قسمت بشود من هم می‌خواهم همین‌جا بچه‌ام را به دنیا بیاورم. اگر وضعیت مثل چند سال پیش بود اصلاً اینجا نمی‌آمدم ولی حالا وضعیتش خیلی بهتر از گذشته شده. اگر این ساختمان 4 طبقه‌ای که دارند آن را می‌سازند تمام شود وضعیت بهتر از اینها هم می‌شود.درست است شلوغ است. بیمارستان گنجایش این همه آدم را ندارد که از شهرستان‌های اطراف کرج می‌آیند.»

برخورد پرستارها مناسب نیست
سالن بخش زایمان هم دست‌کمی از بخش سونوگرافی ندارد. 70- 80 نفری توی سالن هستند. ال سی دی بزرگی را در سالن نصب کرده‌اند که نشان می‌دهد کدام مادر را به داخل بخش برده‌اند و اسامی فارغ شده‌ها را هم نمایش می‌دهد.
میان انتخاب یکی از حاضران نظرم به 2 خانم سن و سال‌داری که به زبان آذری باهم حرف می‌زنند، جلب می‌شود. با توجه به اینکه تسلط کافی به این زبان دارم. آنها مادر داماد و عروس هستند و از طرفی هم خواهر. به زبان آذری از مادر داماد درباره وضعیت بیمارستان می‌پرسم. زن خوش برخورد و شوخ طبعی است. از سر به سر گذاشتن خواهر و پسرش کاملاً مشخص است. وقتی می‌فهمد خبرنگارم صدایش را به پایین‌ترین حد می‌رساند و می‌گوید: «می‌بینی که چقدر شلوغه اما چند سال پیش وضعیت افتضاح بود ولی الان امکانات بهتر شده ولی خوب خوب نیست. قدیمیه دیگه اما می‌گن تازگی‌ها دستگاه هاش خیلی خوب شده. من دخترها و عروس‌هایم را برای زایمان اینجا می‌آورم. زایمان طبیعی با دفترچه 30 هزار تومان و سزارین صد و نود هزار. تنها ایرادش شلوغی است. چند روز است می‌آییم و می‌رویم ما اصلاً ندیدیم مریض‌ها رو در راهرو بستری کنند. حالا اینا رو می‌نویسید یا در تلویزیون پخش می‌کنید؟» مادر داماد ساک آبی نوزاد را در دستش بالا و پایین می‌کند و در ادامه حرف‌های خواهرش می‌گوید: «خوبه بنویسید. این‌جوری دولت بیشتر رسیدگی می‌کنه. اینجا از بیمارستان حضرت علی اصغر(ع) بهتر است. من واقعیت را می‌گویم. اگر خدا بخواهد امروز عروسم فارغ می‌شود.»
می خواهم سؤال دیگری بپرسم که مرد جوانی می‌آید و خبر به دنیا آمدن بچه را به مادرش می‌دهد و گپ مان نیمه کاره تمام می‌شود.


سؤالم را از زن جوانی به نام رقیه که 12 سال پیش هم در همین بیمارستان فارغ شده بود، می‌پرسم. می‌گوید: «سال‌های گذشته خیلی افتضاح بود. من خودم 12 سال پیش اینجا زایمان کردم.»
می پرسم درست است که آن سال‌ها زائو‌ها مجبور بودند در راهرو زایمان کنند؟ رقیه نوزاد دو روزه‌اش را محکم در آغوشش می‌فشارد و می‌گوید: «درسته. آره. همین‌جوری بود. الان نه. الان وضعیت خیلی بهتر شده. شما درهای همین اورژانس رو نگاه کنید ببینید رگالی شده‌اند. در و دیوارش تمیزه. داخل بخش‌ها هم همین‌طوره. ما داخل بخش 4 نفربودیم. هر اتاق حمام و دستشویی جداگانه دارد. ملافه‌ها و ظروفش هم یک بار مصرفه. آدم قبلاً چندشش می‌شد. حالا امکاناتش بهتر شده من که راضی بودم با 30 هزار تومن بچه‌ام رو به‌دنیا آوردم. مگه شوهرم چقدر درآمد داره؟ بنده خدا کارگره. یه موقعی کار هست دوباره چند ماه دیگه بیکار میشه.» از رفتار پرستار‌ها و پرسنل بیمارستان می‌پرسم. جواب می‌دهد: «من خودم رفتار بدی ندیدم. دیگه چه‌کار کنند، رسیدگی می‌کنند. کلاً من از مراجعه به این بیمارستان پشیمان نیستم. شوهرم بچه خیلی دوست دارد زایمان‌های بعدی‌ام رو هم میام کمالی.»
مراجعه کننده دیگری که خواهرش را برای زایمان آورده هم از برخوردهای پرستاران گلایه‌مند است و عنوان می‌کند: «تریاژ خیلی بداخلاق اند. دیروز خواهرم آنقدر درد داشت که نمی‌توانست روی پایش بایستد. برگه سونوگرافی و شناسنامه مریض را می‌خواستند. حالش بد بود. اومدیم و مدارکش افتاد گم شد کی جواب می‌ده؟ دوباره باید برویم و سونوگرافی بدیم؟ هی می‌گن: «خانم بیرون باش.» می‌خواستم به خواهرم کمک کنم تا برود به بخش زایمان، پرستار می‌گفت چرا وارد بخش شده ام. آنقدر رفتارش بد بود که خواهرم در آن وضعیت به گریه افتاد.این حرف من نیست از دیگران هم بپرسید هر چقدر هم بیمارستان بزرگتر شود و امکاناتش هم زیاد شود مردم از برخوردهای پرستاران و سوپروایزرها راضی نیستند.»

هنوز گلایه‌های‌های این خانم جوان تمام نشده که دو زن میانسال که خودشان را ساکن محمدشهر کرج معرفی می‌کنند توضیح می‌دهند: «بیمارستان شلوغیه. اما اسم و رسمی قدیمی داره. از نظر دکتر‌ها خیلی خوبه و از نظر شلوغی بده. ما به اینجا اطمینان داریم. بیمارستان سابقه داریه.» ادامه حرف‌های این زن را مرد 35 ساله‌ای می‌گیرد که همسرش 2 شب پیش بچه‌اش را از دست داده است. او می‌گوید: «خانم قراره ساعت 4 همسرم را ببرند اتاق عمل برای کورتاژ. بچه‌ام دو ماه بود که ضربان قلب نداشت. از صبح نه بهش صبحونه دادن نه ناهار. فقط یک سرم قندی به او زده‌اند آن هم با داد و بی‌دادهای همسرم. اصلاً به مریض رسیدگی نمی‌کنند. کادر پزشکی‌اش خوبه‌ها فقط نمی‌دونم پرستارها حقوق شون رو نمی‌گیرن که این‌جوری بدرفتاری می‌کنند؟»

برش

سؤال آخرم را از پرستاری که نوزاد خانواده‌ای را در آغوش مادربزرگش می‌گذارد، می‌پرسم که چرا بیشتر مردم از برخورد پرستاران و سوپروایزرها رضایت ندارند؟ از شانسم پرستار نمی‌گوید بروید از روابط عمومی بپرسید و بعد بدون هیچ حرفی برود توی بخش. با خوشرویی جواب می‌دهد: «دخترم اگر چند سال پیش برای تهیه گزارش اینجا می‌آمدی و وضعیت را می‌دیدی شاید الان متوجه می‌شدی وضعیت بهتر شده. بیمارستان کمالی چون در مرکز شهر قرار دارد و از سویی دسترسی به آن راحت‌تر است تعداد مراجعه کنندگانش زیاد است. از طرفی شاید امکانات و تجهیزات بیمارستان ارتقا پیدا کرده ولی تعداد کادر بیمارستان افزایش نیافته است. خب با این تعداد مراجعه کننده و چند برابر شدن حجم کار باید حق به ما بدهید که خسته شویم و گاهی جواب سربالا بدهیم. اگر تعداد پرستارها زیاد شود مطمئناً کیفیت خدمات هم بهتر می‌شود. متأسفانه دستمزدهای ما را دیر به دیر می‌دهند و همین باعث بی‌انگیزگی می‌شود.»

نظرات شما