حمایت مستشاری لورنس عربستان از اعراب در مبارزه برای آزادی
رویدا ۲۴ | تاثیرات تاریخی توماس ادوارد لارنس در تاریخ شکلگیری عربستان بر کسی پوشیده نیست. سفری که لارنس ایرلندی تبار اهل ولز به عربستان کنونی داشت، تاریخ این کشور را تغییر داد. مردی تسلط فراوانی به زبان عربی داشت. پیش از سفر به عربستان، مطالعات باستان شناسی و کلاسیک داشت. او خود را ارمغان آور آزادی در عربستان میدانست و سفر او آغاز تغییرات مهمی در خاورمیانه بود. در این تصویر شاهزاده فیصل عربستان در مرکز تصویر و لارنس عربستان نفر دوم از سمت راست را مشاده میکنید. تصویری تاریخی از روایتی مهم.
خیلیها لارنس را با شخصیتهای بزرگ تاریخ مقایسه میکنند و اعتقاد دارند که اگر تاریخ اروپا به چهرههایی چون اسکندر مقدونی، فردریک کبیر و ناپلئون بناپارت وابسته است، خاورمیانه نیز به چهرهای همچون توماس ادوارد لارنس وابسته است و تاثیرات اقدامات فردی وی را در در خاورمیانه حیاتی میدانند. او شخصیت بسیار جالبی داشت و در جوانی نیز جان خود را از دست داد. سراسر همین عمر کوتاه با رویدادهای مهم تاریخی گره خورده است. ماجراهای مهیج سیاسی آن دوران.
چگونه لارنس به شورش اعراب علیه امپراطوری عثمانی کمک کرد؟
توماس ادوارد لارنس که بعدها به لارنس عربستان شهرت یافت، در ۱۵ اوت سال ۱۸۸۸ میلادی، از خانوادهای ایرلندی تبار در ولز به دنیا آمد. وی شخصی کاریزماتیک بود و همین امر نیز موجب شد تا بتواند در حل و فصل اختلافات روسای قبایل عرب نقشی اساسی داشته باشد و روحیه مبارزه طلبی را در بین عربها بیشتر کند. وی پیشتر به عنوان دانشجوی تاریخ دانشگاه آکسفورد در سوریه و فلسطین به کاوشهای باستان شناسی پرداخته بود و زبان عربی را نیز آموخته بود. جالب اینکه او به بیابان و طبیعت بکر آن بیش از تمدن و شهر علاقه داشت و این را بارها برزبان آورده بود. او بنابر نوشته خود در کتاب خاطراتش در بیابان عربستان دستیار عرب لورنس به وسیله امیرزادهای به نام شریف علی بر سر یک چاه آب به قتل رسید چرا که از چاه قبیلهای دیگر آب خورده بود و خون چنین انسانی مباح بود! این موضوع، اهمیت آب و اختلافات قبائل را برای لورنس آشکار کرد و وی به دشواری کار خود که همان متحد کردن قبایل بود پی برد. اما بهواسطه شخصیت کاریزماتیک خود و نفوذ کلامش توانست بسیاری از قبایل را برای اتحاد متقاعد کند. یکی از راهنمایان لورنس شخصیت او را مخلوطی از معنویت و دیوانگی وصف کرده است. لارنس بهواسطه سرخوردگی خود از محل تولد و رشدش عاشق فرهنگ و زیست بیابانی اعراب شده بود و این از نوشتههایش کاملا مشخص است. در کتاب خاطراتش اعراب را «سرشار از زندگی» توصیف میکند که مانند اعیان بریتانیایی دلمرده نیستند. به تعبیر یکی از پژوهشگران تاریخ، روح رانده شده لورنس در میان این قبایل آرامش میگرفت. او عاشق و شیدای این صحرای سوزان و مردم ساده و شگرفش میشود. ظاهر و سبک زندگیاش نیز پس از رفتن به حجاز درویش مسلکانه شد و گویی به هویت معنوی جدیدی در صحراهای سوزان رسید.
لارنس اما مهمترین نقش سراسر زندگی خود را وقتی انجام داد که جذب سرویس اطلاعاتی بریتانیا شده بود و ماموریت پیدا کرده بود تا به شورش عربها علیه عثمانی کمک کند. این تصویر نیز در همان ایام ثبت شده است. وقتی که یک چهره انگلیسی در کنار قبایل عرب برای استقلال تلاش کردند. البته این تلاشها قرار بود یکی از استراتژیکترین اقدامات امنیتی فراسرزمینی بریتانیا برای حفظ منافعش باشد؛ آنهم در دوران خطیر استعمار!
لارنس که برای ماموریت اطلاعاتی خود عازم حجاز شده بود، توانست با فیصل، پسر شریف حسین از سران قبایل عرب ارتباط بگیرد. این همکاری برای فیصل و خاندان او نیز خوش یمن بود.
بیشتر بخوانید: سلفی گری چیست و خاستگاه آن کجاست؟
مستشاری علیه تسلط عثمانی
وی به عنوان مستشار در ژوئن سال ۱۹۱۷ به همراه نیروهای قیام عربی به فرماندهی عوده ابو تایهبه منطقه «عقبه» حمله کردند و آنجا را به تصرف درآوردند.
لارنس کمک کرده بود تا نیروهای فیصل که در ابتدای ۱۹۱۷ به بیش از ده هزار تن نمیرسید، به بیش از سی هزار تن برسد و عملاً تبلیغات عرب- انگلیسی در برابر تبلیغات ترکی-اسلامی چیره شود؛ به طوریکه سریعا ورق به نفع فیصل برگردد. اعراب تحت حمایت لورنس توانستند طى یکسرى جنگهاى نامنظم خسارات فراوانى به خطوط نیروهاى ترک وارد کنند؛ پیروزی در این جنگ نبوغ لورنس در عملیات نظامی را به مقامات انگلیسی نشان داد.
سپس در حملهای دیگر لورنس و نیروهایش از سمت صحرا به بندر عقبه در شمال دریای سرخ حمله بردند و با پیروزی در جنگ با عثمانیها، در میانه جنگ جهانی اول، تسلط عثمانی بر دریای سرخ را از بین بردند و همین نقطۀ مهم آغازی شد برای پیروزی بریتانیا در خاورمیانه و تصرف دمشق توسط نیروهای انگلیسیـعربی و شکست نهایی عثمانی. این پیروزی باعث محبوبیت وی در میان اعراب شد و چنان شد که بزرگان قبایل عرب به وی لقب «لورنس عربستان» را دادند.
لارنس عربستان تا پایان از عربها حمایت کرد
تلخترین قسمت داستان لارنس عربستان وقتی بود که پس از تقسیم خاورمیانه نیروهای فیصل و اعراب نتوانستند، استقلال خود را باز یابند و همچنان از مستعمرات بودند. لارنس شخصا با این امر مخالفت زیادی کرده بود.
فرانسه و بریتانیا پیشتر طی توافقی محرمانه به نام سایکسـپیکو، خاورمیانه را بین خود تقسیم کرده بودند و در نتیجه شاهزاده فیصل و اعراب جایگاهی در این تقسیمات نداشتند. با وجود وعدههای بریتانیا به اعراب برای استقلال، اما پس از اتمام جنگ در کنفرانس صلح پاریس به سال ۱۹۱۹ عراق، فلسطین و اردن به مستعمره انگلیس تبدیل شد و فرانسه نیز بر لبنان و سوریه تسلط یافت.
لورنس در این بحران از فیصل حمایت کرد و علیه دولت بریتانیا و فرانسه موضع گرفت. اما بریتانیا و فرانسه کار خود را کردند. این ضربه روحی بزرگی برای لورنس بود. وی از صحنه عمومی محو شد، تغییر نام داد و به عنوان سربازی ساده خدمت کرد و گوشهگیر شد. لورنس در سالهای بعد با تاثیر زیادی که بر وینستون چرچیل، وزیر جدید مستعمرات گذاشت، توانست در راستای خواست اعراب اثر گذاری کند. اما بیش از این کاری از دستش ساخته نبود.
لورنس در ۱۹ می ۱۹۳۵ زمانی که با نام مستعار «شاو» زندگی میکرد در یک سانحه موتورسیکلت در منطقه «مورتون» در ناحیه «شایر» انگستان جان خود را از دست داد. یکی از کسانی که بر تابوت او گریست چرچیل بود. از او کتاب خاطراتی جذاب و پرتحرک باقی مانده که «هفت رکن حکمت» نام دارد و با قلمی نیرومند زندگی بادیه نشینان عرب را توصیف کرده است. خاطرات برای لورنس تضمینی بود در جهت این که قیام عربی دستکم در سپهر ادبی زنده بماند.
بین گل و خاشاک