جاده بد را خوب برانیم
رویداد۲۴| پس هنوز مرگ حق است، ولی نه مرگ مفت. مرگ مفت مرگ اجتناب پذیر است. مرگی که با تدبیر، پیش بینی و پیشگیری میشد که اتفاق نیفتد. یکی از مفتترین مرگها بخصوص در کشور ما، مرگ ناشی از تصادف است.
در آمار بالای مرگ و جراحت ناشی از تصادف در ایران، عوامل زیادی دخیل هستند. ماشینهای غیراستاندارد و خطرناک تولید داخلی احتمالا اولین و مهمترین مقصرین این وضعیتاند. این که چرا چنین شده و جان ملتی گروگان خودروسازهای داخلی است از حوصله و توان این یادداشت خارج است. درباره این مسئله گفتنیها را همه؛ از مردم تا صاحب نظران گفتهاند. اراده و توان برای این تغییر نیاز است نه حرف و سخن.
جادههای خطرناک و غیر استاندارد هم سهم تقصیر قابل توجهی در آمار بالای تصادفات دارد. خوشبختانه هرچه جلوتر آمدهایم جادهها به استاندارد شدن نزدیکتر شدهاند، هرچند هنوز در بعضی جاها همچنان هیچ کاری نشده است. با همه اینها هنوز ما شهروندان یکسره بیهیچ و دست خالی در برابر سوانح جادهای نیستیم. میتوانیم پشت غیر استاندارترین ماشین در بدترین جادههای جهان هم به تصادف نه بگوییم. عامل انسانی در بیشتر اوقات اولین عامل در بوجود آمدن یک تصادف است. سرعت تند منجر به تصادف یا چپ شدن ماشین میشود و چپ شدن در ماشین ناایمن منتج به جراحت شدید و مرگ. میگویند بیشترین تعداد تصادفات در مسیرهای انتهایی مقصد و نزدیکی شهرها اتفاق میافتد. کم حوصلگی و شتاب برای زودتر رسیدن، رانندگی را پرخطر میکند و آمار تصادفات را بالا میبرد. همین یک نکته پس ذهنمان بماند و آن آخر سفر حوصله و طاقتمان را زیادتر کنیم تاثیر زیادی روی کم شدن آمار تصادفات خواهد داشت. یا همین بستن کمربند ایمنی که در بسیاری اوقات ناجی جان تصادف کنندگان شده است. به نظر کمربند ایمنی هنوز آنچنان که باید به یک قاعده غیرقابل چشم پوشی تبدیل نشده است. چندی پیش سوار ماشین دوست فرهیختهای شدم، کمربند ایمنی را که بستم خاک و دوده روی پیراهنم چنان نقش بست که دیگر هرگز پاک نشد. معترض آن دوست شدم که این همه خاک و دوده از کجاست، گفت تا به حال از کمربندهای ایمنی ماشین استفاده نکرده است. یا همین چند روز پیش در سفری بین شهری سوار ون بودیم، با ۲۱ سرنشین. سه سر نشین مازاد بغل راننده نشسته بودند و بقیه هم روی صندلی ها. پلیس راه بین شهری کاغذ تردد را امضا نکرد، به درستی میگفت تا همه سرنشینان کمربندهای خود را نبندند کاغذ را امضا نخواهم کرد. همه به تکاپو افتادند تا کمربندهای زنگ زده و از کار افتاده را برای چند ثانیه چنان نشان دهند که انگار همه آن را بستهاند. آن چند سرنشین اضافه هم پیاده سر به بیابان گذاشتند که بعد از رد شدن از پلیس راه سوار شوند. به هر مکافاتی بود کمربندها شکل و شمایلی گرفت و مامور پلیس بالاخره کوتاه آمد. بعد از آن وضعیت کلافه کننده یادم به دوستی افتاد که در اتوبوس ناایمنی در جادهای بد و با رانندهای ناشی از تصادفی جان سالم به در برد که چند عزیز در آن متاسفانه از بین رفتند. او تنها کاری که در آن وضعیت همه چیز خراب از دستش بر میآمد بستن کمربند بود و همان او را نجات داد. بله، ماشین بد و جاده بد را میتوان خوب رانندگی کرد. حتی میتوان به عواقب اندیشید و دهها برابر شهروند کشورهای توسعه یافته که ماشین و جاده امن دارند و از خیلی تصادفات جان سالم به در میبرند، در رانندگی دقت و احتیاط کرد. چرا که نه. هم عقل حکم میکند هم اخلاق و هم احساساتمان. عقلمان میگوید که مفت نمیریم، شفقت و دلسوزیمان میگوید تا آنجا که از دست مان بر میاید داغ بر دل عزیزمان نگذاریم و اخلاق حکم میکند که به خاطر دیگرانی که به ما احتیاج دارند هرچه از دستمان بر میاید برای مراقبت از خودمان انجام دهیم. با این تفاسیر علی الحساب کاری که از دستمان دم تعطیلات نوروز و ازدیاد سفرها بر میآید همین است که تا میتوانیم خودمان مراقب باشیم. یا به قول پویشی که این روزها رسانهای شده «نه به تصادف» بگوییم. حتما که این را میتوان همزمان با «نه به خودروسازی ناایمن» و «نه به جادههای خطرناک» پش برد.
جاده بد را خوب برانیم