گفتوگوی نوروزی رویداد۲۴ با هنرمندان؛
الهه حصاری: منتظر یک جایزهی وطنی هستم
الهه حصاری با همان یلدای سریال هشتونیم دقیقه فعالیت هنری خودرا از سینما آغاز کرده است، او در سالهای فعالیت موفق به کسب جایزهی اوراسیا برای بازی در فیلم نگران نباش سارا شده است؛ منتقدین و هنرمندان این بازیگر جوان را، یکی از آیندهدارترین هنرمندان سینمای ایران میدانند.
رویداد۲۴- الهه حصاری با همان یلدای سریال هشتونیم دقیقه فعالیت هنری خودرا از سینما آغاز کرده است، او در سالهای فعالیت موفق به کسب جایزهی اوراسیا برای بازی در فیلم نگران نباش سارا شده است؛ منتقدین و هنرمندان این بازیگر جوان را، یکی از آیندهدارترین هنرمندان سینمای ایران میدانند.
فرارسیدن عیدنوروز فرصتی را فراهم آورد تا با این بازیگر سینما و تلویزیون به گفتوگو بنشینیم و اتفاقات مهم سالش را مورد پرسش و پاسخ قرار دهیم؛ در ادامه گفتوگوی رویداد۲۴ با این هنرمند را میخوانید:
-به عنوان سوال نخست؛ سال گذشتهی خودرا چگونه توصیف میکنید؟ چه تجربههای مثبتی را جهت گام برداشتن در آینده بهدست آورده اید؟
به شدت تجربههای خوبی را بهدست آوردم و فکرمیکنم برای گام برداشتن در مسیر درست نکات بسیاری را یاد گرفتم، حضورم در سریال هشت و نیم دقیقه را به فال نیک میگیرم چراکه آشنایی با آقای شهرام شاهحسینی و فعالیت دوباره با این کارگردان توانمند برای بنده دلچسب و جذاب خواهد بود؛ در مورد آینده نیز فکر میکنم شروع خوبی را برای فعالیتهای تلویزیونی ام داشتهام، بنابراین میتواند تجربهی مثبتی برای آینده محسوب شود.
بسیار خوشحالم از اینکه سال1395 اتفاقات تلخی را تجربه نکردم و سال آرامی را با اتفاقات خوب و مثبتش پشت سر گذاشتم.
-درسال 95 اولین بازیگری تلویزیونیتان را تجربه کردید، از سریال هشت و نیم دقیقه برایمان بگویید؛ تجربهی تلویزیونی در مقایسه با سینما چگونه بود؟
همانطور که در سوال قبلی گفتم تجربهی بسیار جذابی بود و از نظر مقایسه با سینما نیز باید بگویم که تفاوت تعداد مخاطبین در سینما و تلویزیون بیش از آنچیزی است که فکرش را میکردم، خداراشکر این سریال دیده شد و امیدوارم تا این تجربهی جذاب مجددا در سال جدید نیز تکرار شود.
-در یکی از گفتگوهایتان تاکید کرده بودید که مخاطبان تلویزیون بیشتر از سینما هستند؛ این نشان از روی آوردن شما به دنیای تلویزیون است؟
بله صد در صد همینطور است؛ خداراشکر سریالی را بازی کردم که به گفتهی مخاطبین، کسانی که سریالهای تلویزیونی را تماشا نمیکردند هم در زمان پخش سریال هشت و نیم دقیقه، این سریال را تماشا میکردند.
-با یک فیلم هم درجشنوارهی فجر حضور داشتید؛ برای کسب سیمرغ هم تلاش خواهید کرد؟
بله به دلیل آنکه درگیر سریال هشت و نیم دقیقه بودم، دو کار دیگر را از دست دادم اما حضورم در فیلم سینمایی آقای کرم پور هرچند کوتاه بود اما بسیار باعث افتخار، دلچسب و دلنشین بود. برای کسب سیمرغ قطعا تلاش میکنم چراکه معتقدم برای هر بازیگری این جایزهها یک انگیزهی بسیار جذاب برای رسیدن به هدفهای بسیار بزرگتری که درونش ماندگار شدن میدرخشد، باشد. یک جایزهی بین المللی دریافت کردهام اما به شدت منتظر یک جایزهی وطنی هستم و برای این اتفاق تلاش بسیاری خواهمکرد.
-به عنوان بازیگری که هم در دنیای سینما فعالیت دارد و هم از اثر تلویزیونیاش نتیجهی خوبی گرفته است، قصد ندارید به سمت بازیگری در تئاتر بروید؟
اتفاقا تئاتر در برنامهی سال آینده خود دارم و صحبتهایی هم کردهام اما چون هنوز قطعی نشده است، دوست ندارم تا راجع بهآن صحبت کنم؛ اما میتوانم در یک جمله بگویم که به شدت دوست دارم تا تئاتر را بهصورت حرفهای تجربه کنم. ما نمایشنامه خوانی حرفهای را انجام داده ایم اما اجرای روی صحنهرا به شدت دوست دارم و امیدوارم با یاری خداوند در سال جدید این اتفاق رخ دهد.
-بگذارید کمی به فعالیتهای روزمرهی سال اخیر بپردازیم؛ کتاب بسیار خواندید، فیلمهای زیادی را به تماشا نشستید، روزهای دوشنبه تا پنجشنبه ورزش تدریس میکردید و زمانهای دیگر راهم مشغول کار کردن و فضای مجازی بودید، آنچهکه من از صفحهی شخصی تان برداشت کردم این بود.
بله همهی موارد درست بود، اما زمان بسیاری را به فضایمجازی اختصاص نمیدهم و از فضای اینستاگرام نیز بدم نمیآید و دوست دارم تا اتفاقهای خوب و حال خوش را با دوستانم که مرا در صفحهی شخصیام حمایت میکنند به اشتراک بگذارم.
-همهی فعالیتها را در سال 96 نیز انجام خواهید داد؟ قصد تغییر در برنامهی زندگیتان را ندارید؟
مطمئنا برای سال جدید چه در رابطه با کار و چه در رابطه با زندگی برنامه ریزی کردهام، یک تغییراتی قرار است رخدهد و تصمیم آنرا نیز گرفتهام، این تغییرات برای خودم بسیار مهم است و برنامه ریزی آنرا نیز انجام دادهام.
-چه خاطراتی از عید باستانی نوروز دارید؟
در دوران کودکی به دلیل آنکه یک دختر بازیگوش بودم، بسیار به خودم آسیب میزدم و همیشه صورتم، دستم یا یکی از اعضای بدنم زخمی یا کبود بود؛ و این اتفاقات در ماههای آخرسال و روزهای نزدیک به عید شدت میگرفت و من تعطیلات عیدرا با یک صورت یا دستوپای کبود و زخمی میگذراندم و خداراشکر که اثرات هیچکدام باقی نمانده است.
-دنیای بازیگری در سال95 توانست افتخارات بزرگی را برای سینمای ایران رقم بزند، در مقابل نیز تعداد زیادی از بزرگان خودرا از دست داد؛ از نگاه شما تلخ ترین و شیرینترین اتفاق فرهنگی این سال چه بود؟
به عنوان یک ایرانی و یک بازیگر کسب جایزهی نخل طلا توسط آقای سیدشهاب حسینی و داشتن یک کارگردان و سرمایهای بزرگ چون آقای اصغر فرهادی که ایشان نیز موفق به کسب جایزهی دوم اسکار برای سینمای ایران شدند بسیار بسیار جذاب بود و بدونشک در تاریخ ثبت خواهد شد. خوشحالم از اینکه زمانی در عرصهی بازیگری حضور دارم که این اتفاقات را میبینم و میتوانم به عنوان یک بازیگر به خود ببالم و از صمیم قلب نیز مجددا به این دو فرد تبریک میگویم و امیدوارم همهی هنرمندان ما بخصوص هنرمندان عرصهی سینما در جهان بدرخشند.
تلخترین اتفاق نیز از نظرمن از دستدادن عزیزانی بود که دل عدهی بسیاری از مارا به درد آورد؛ غم از دستدادن آقای عباس کیارستمی غم بسیار بزرگی برای سینمای ایران بود چراکه ایشان اولین فردی بودند که سینمای ایران را به دنیا عرضه و معرفی کردند، ایشان به جهانیان نشان دادند که ایران و ایرانی چه فرهنگ و هنری دارد و این امر خود به تنهایی باعث افتخار هنرمندان بود؛ نمیتوان چیزی گفت و تنها باید افسوس خورد، حیف که دیگر این شخصیت را نداریم.
علاوه بر آقای کیارستمی، عزیزان بسیاری را در این سال از دست دادیم، ازجمله آقای نجفی که در عرصهی صدابرداری مشغول به فعالیت بودند و بنده نیز سابقهی همکاری با ایشان را داشتم و این اتفاق به هیچوجه برایم قابل باور نبود اما چه باید کرد که دنیا با همهی اتفاقات تلخ و شیرینش میگذرد.
-آرزوی شما برای مردم ایران در سال جدید
در ابتدا سلامت جسم و جان و روح است، از ته دلم برای همهی مردم دعا میکنم تا سالم سالم باشند و هیچگاه در سال جدید حتی کوچکترین سردردی هم نگیرند و روحشان نیز همیشه سالم باشد، دلشان نشکند و چشمهایشان هیچگاه خیس نشود. پس از همهی اینها امیدوارم که جیبهایشان پراز پول باشد و به هرچه که دوست دارند دراین سال برسند؛ همهی این آرزوهای خوب را برای مردم کشورم دارم و خواهش دارم تا درسال جدید بیش از اینها هوای یکدیگر را داشتهباشیم.
خداراشاکرم که یک بهار دیگر هستم و هنوز میتوانم نفس بکشم، معتقدم بسیار زود دیر میشود، پس باید قدر یکدیگر را بدانیم و اگر کسی را دوست داریم به او بگوییم چراکه ممکن است دیر شود و آن فرد هیچگاه متوجه نشود که تو چقدر اورا دوست داشتی؛ بنظرم این دوست داشتن هیچ بهایی ندارد و حتی اگر این بها بیمحلی و کممحلی فردی باشد که اورا دوست داریم، مجددا ارزشمند است.
امیدوارم همیشه پاینده و سربلند باشید