شعر مدرن ضرورتها و ریشهها
رویداد۲۴-با پیشرفت صنعت و پدیدار شدن انقلاب صنعتی، ابتدا در انگلستان و سپس در دیگرکشورها، ادبیات نمیتوانست از تندتر شدن چرخه زندگی مردم عقب بماند. مدرنیته اساساً ریشه در سرعت و تغییر و تحول دارد و ادبیات مدرن باید این تغییرات در جوامع را بیش از پیش رصد میکرد. درباره پیدایش ادبیات مدرن در ایران و ضرورتها و معایب و محاسنش از دهه بیست شمسی به این سو، بسیار گفته شده و اغلب هم با پسزمینه ادبیات داستانی، نه شعر. شعر، گرچه مهمترین قالب ادبی در زبان پارسی، تا همین چند دهه پیش بوده اما منتقدان و پژوهشگران، اغلب برای پرداختن به ضرورتهای پیدایش ادبیات مدرن و تفسیر این ضرورتها[با توجه به ریشههای مدرنیته در جهان امروز] اغلب به «نثر» متوسل میشدند که خارج از مرزهای ما، قالب ادبی مسلط دوران مدرن و پسامدرن بوده و هست.
همپایی ادبیات و انقلاب صنعتی
نوگرایی یا مدرنیسم، نگرش نو و گرایش فکری و رفتاری نو، به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر شدن و کنار گذاشتن برخی سنتهاست. انقلاب صنعتی از قرن هجدهم شروع به شکستن شیوههای سنتی کرد و ادبیات از اواخر قرن نوزدهم، در امریکای شمالی و اروپا، شروع به شکستن شیوههای سنتی نوشتن کرد. هرچند این بدین معنا نیست که ادبیات از صنعت و جامعه جا مانده و دیرتر به مدرنیته رسیده باشد بلکه پایهگذاری و شکلگیری آن، میتوان گفت از اوایل قرن هجدهم و با شروع انقلاب صنعتی، آغاز شده و در قرن نوزدهم رشد قابل توجهی کرده است. هر چند در آسیا، فرهنگ ادبی کلاسیک، در دوران ادبیات مدرن اروپا، آغاز شد و پس از آن عثمانی با اصلاحات تنظیمات (۱۸۲۰ میلادی) قاجاریه با اصلاحات ناصرالدین شاه (۱۸۳۰ میلادی) در هند و ژاپن با اصلاحات میجی (۱۸۶۰ میلادی) و در چین با ظهور جنبش فرهنگ نو شکل گرفت.
در امریکا شاعران بسیاری بسرعت به جرگه مدرنسرایان و نوگرایان پیوستند. از نخستین آزادسرایان امریکایی میتوان والت ویتمن را نام برد. والت ویتمن که پدیدآورنده شعر آزاد امریکاست تمام عمرش را روی زبان مجموعه شعرش «برگ علف» کار کرد. این مجموعه که در ابتدا شامل سیزده شعر بود به چهارده دفتر ارتقا یافت.
بیهوده سر میکنم و روحم را وعده میگیرم
و نیزههای چمن بلند تابستان را نگاه میکنم بیهوده از سر آسودگی تکیه میدهم
ادکلنها هستند- قفسهها شلوغ شدهاند با ادکلن خانهها و اتاقها پر
من عطر نفس خودم را میکشم، و این را میدانم و دوست دارم
اما من نباید این اجازه را دهم که تقطیر مستم کند
اتمسفر عطر نیست- چشیدن آن تقطیر نیست- بیبوست
و این برای دهان من است تا همیشه- من عاشقش هستم (والت ویتمن)
جدیدش کنید!
در قرن بیستم، شاعران و نویسندگان دنیا با تأسی گرفتن از جمله ازرا پاوند که گفته بود «جدیدش کنید!» به سمت و سوی ادبیات مدرن پیش رفتند. امریکا در ادبیات بسیار پیشرو عمل کرد. شاعران بسیاری در امریکا برای بدنه جامعه و ستمدیدگان، شروع به سرودن کردند و در این میان، شاعرانی نیز چون کارل سندبرگ، شاعران قشر کارگر و طبقه پایین جامعه شدند.
کارل سندبرگ، شاعر امریکایی که در یک خانواده کارگری در ایلینوی به دنیا آمده بود، کارگری و دورهگردی روی زاویه دیدش و گرایشش به سیاسینوشتن در نوشتههایش تأثیرگذاشت و از پیشروان شعر مدرن و قشر سطح پایین جامعه شد. در دوره گردیهایش آوازهای محلی زیادی یاد گرفت که بعدها جزئی ازمشغلههای زبانیاش شد. تضادها و اختلافات بین سرمایه داران و کارگران، موضوعی بود که به آن پرداخت. وی بعدها عضو حزب سوسیال دموکرات شد و در نشر و توزیع مقالات سیاسی و ادبی برای حزب کار کرد.
گریه میکنم به خاطر چیزهای زیبا
که هیچ چی زیبایی ش ماندنی نیست
زمینه زرد گون گندم
یک روسری دور گردن مسی زن آفتاب سوخته ست،
مادر سال و چیننده دانه ها
باد شمال غربی میوزد و این زرد
پاره شده پراز چاله میشود،
چیزهای زیبای تازه میآیند
در نخستین تُف برفی که باد شمال غربی میاندازد،
چیزهای قدیمی میروند!
حتی یکیشان دوام نمیآورد! (کارل سندبرگ)
ظهور و روند پیشرفت ادبیات مدرن در ایران
در ایران، شمههایی از ادبیات مدرن، از زمان مشروطه و متأثر از مشروطه آغاز شد که با ادبیات مدرن جهان فاصله داشت. با وارد شدن ادبیات ترجمه و رسیدن ترجمه آثار غرب به ایران، ادبیات وارد فاز تازهای شد. صادق هدایت که به پاریس سفر میکرد و با ادیبان غرب فرصت همنشینی داشت، با داستاننویسی، ادبیات مدرن را وارد ایران کرد و پایهگذار داستاننویسی و داستانکوتاهنویسی با رویکردهای ادبیات پیشرو شد. بعد از صادق هدایت نویسندگان و شاعران دیگری هم، از ادبیات ترجمه در ایران و آنچه از سفر به مهد مدرنیته دریافت کردند، در رویکرد نوگرایانهشان سود جستند. فروغ فرخزاد آنچنان در زبان شعرش کوشید که دههها پس از مرگش نیز، بسیاری از شاعران جوان از زبان شعر او تأثیر میپذیرند.
دلم گرفته است
به ایوان میروم
و انگشتانم را بر پوست کشیده شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکند / چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به میهمانی آفتاب معرفی نخواهد کرد (فروغ فرخزاد)
ادبیات مدرن برای خدمت به بشریت و رسیدن به انسانگرایی به وجود آمد. برای بیان احساسات زمانه و به خدمت گرفتن ادبیات و شعر برای بدنه جامعه و فاصله گرفتن از ادبیات برای ادبیات؛ اما این ادبیات مدرن نتوانست در سالهای سخت جنگ جهانی در غرب و سالهای سخت شرایط بد سیاسی و اقتصادی در ایران، تسکینبخش بشریت باشد؛ بهاین دلیل که در ادبیات مدرن تصاویر واقعگرایانه به همان اندازه که میتواند مهلک باشد، نشان داده میشود؛ بنابراین ادبیات تسکین بخش، تحت تأثیر جنگهای جهانی به وجود آمد و به فاکتورهای کلاسیسم پناه برد.
دلیل دیگری که المانهای شعر مدرن توسط عدهای دیگر پس زده میشد، استفاده از ارزشهای شعر کلاسیک و استفاده از قابلیتهای گسترده شعر کلاسیک بود. شعر مدرن در جهان شعری بود که با وزن عروضی مخالفت میکرد و شعر مدرن جدا شده از شعر کلاسیک و منفک از المانهای شعر کلاسیک بود.
ژاک دریدا (فیلسوف الجزایری تبار فرانسوی) در مورد نیچه و رد کردن گذشته توسط نیچه میگوید که نیچه وقتی میخواهد گذشته را رد کند از خود گذشته مثال میزند و در متنهایش گاه به المانهای قدیمی پناه میبرد و این بیانگر این واقعیت است که نمیشود از المانهای شعر گذشته و کلاسیک چشمپوشی کرد.
سهراب سپهری در شعرهایش از المانهای سبک هندی و آرای شکلوفسکی (ویکتور بوریسویچ شکلوفسکی نویسنده و منتقد و از چهرههای شاخص فرمالیسم روسی) بهره گرفت و در آشنایی زداییهایش از همان سبک هندی بهره برد.
پنجه بر غریبی گلوی من نکش
جغد بیقرار آهنی (شکلوفسکی)
شعر در ایران با رویکرد نوگرایانه نیما یوشیج و تأثیر پذیرفتنش از شاعران اروپایی آغاز شد. هرچند با مخالفت و هجمه شدید از سمت کلاسیک سرایان نیز مواجه بود. در این بین نظام وفا و میرزاده عشقی (دو غزل سرا) پس از چاپ «افسانه» از نیما حمایت کردند و پشت او ایستادند.
نیما بر شاگردانش و بسیاری از شاعران دیگر که حتی پس از مرگش به جهان ادبیات معاصر پیوستند، تأثیر گذاشت. المانهای شعر مدرن در شعر بهکارگرفته شد. پیش از فروغ، زنانی دیگر هم بودند که در پایهگذاری تفکرات مدرن و نوگرایی که وارد بدنه شعر و ادبیات شد نقش بسزایی ایفا کردند. با این همه، بهدلیل غیاب تاریخنگاری مکتوب از آن دوره، در نشریات و حتی ثبت خاطرات شفاهی، کمتراثری از ایشان میتوان یافت.
احمد شاملو که مترجم قهاری در برگردان شعر و ادبیات غرب بود، شعر ترجمه را تبدیل به شعر سپید کرد و وزن و قافیه را حذف کرد. شعر سپید با مجموعه «هوای تازه» از احمدشاملو وارد مرحله تازهای شد. تفاوت عمده آثار سپید با شعر نو و نیمایی در فرم بود. در این سبک وزن عروضی رعایت نشده بود اما آهنگ و موسیقی در درون شعر نمود داشت. نیما که خود از نوگرایان شعر بود، از دست شاگردش (شاملو) عصبانی شد.
با من رازی بود
که به کوه گفتم
با من رازی بود
که به چاه گفتم
تو راه دراز
به اسب سیاه گفتم
بی کس و تنها
به سنگای را ه گفتم (شاملو)
پس از شعر سپید، شعر آزاد، جریانهای شعری مسیر شعر مدرن را مشخص کردند: شعر حجم، موج نو، شعر ناب، شعر دیگر، شعر حرکت، شعر گفتوگو و شعر «غیرنیمایی» و...
تحولات پسانیمایی
شاعران دهههای چهل و پنجاه با گذار از مراحل حساس زمانه، به سمت فراواقعگرایی رفتند و از خرق عادت و حس آمیزی بهره جستند. به شعر چند صدایی رسیدند تا حرفشان را در لفافه بزنند و با تِم اسکیزوفرنیکال جلو رفتند.
در دهه چهل نسلی از شعرا با جداشدن از شیوه نیمایی، جریانی را ایجاد کردند با نوعی خاص از شیوه سرایش، که بعدتر به شعر «موج نو» شهره شد. این شاعران، اکثراً جوانانی بین بیست تا بیستوپنجساله بودند که حیات ادبی آنها از ابتدای همین دهه شروع میشد و به همین دلیل تجربه تاریخی شاعران مسنتر از خود را نداشتند. تغییرات زندگی اجتماعی مبتنی به شیوه غربی و ترجمههایی متفاوت از ادبیات اروپایی، آبشخور ذهنی این نسل را شکل میداد. فریدون رهنما زمینهساز این جریان و پرویز اسلامپور، بهرام اردبیلی، بیژن الهی و احمدرضا احمدی از شاعران این موج بودند؛ البته در این شعرها نیز، جای پای پسلرزههای اجتماعی-سیاسی پس از کودتای 28مرداد 32، قابل ردیابی بود.
ما، در یک گفتوگوی معمولی روزانه، بر سر خود
ناگهان خبردار میشویم
از تاجی از هوا
پی میبریم حرکات بیخودانه دستهامان، هنگام گفتوگو
نامههایی از هوا را توشیح کرده است،
نخوانده، توشیح کرده است
شاید در یکی از نامهها، به عشق، معترف شده باشیم
یا به قتل،
و شاید از این روست که بیدلیل، دوست داشته
یا تبعید میشویم
ما که زادگاه، وطن، قلمرومان، چارپایهای کوتاه است،
در دم تبعید، کشیدن چارپایه
در دم خفقان
بدانیم پادشاه هواییم، پادشاه هواییم (بیژن الهی)
در نیمه دوم این دهه، موج نو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد و برداستان، نمایشنامه، سینما و نقاشی تأثیرگذار شد. انتظار میرفت شعر بر همین منوال پیش برود و شعر دهه بعد شعری بر پایههای شعری دهه چهل باشد و در عرصههای دیگر هنر نیز جهشهای چشمگیری صورت گیرد اما شعر دهه بعد مبتنی بر پایههای شعر دهه چهل نبود، با این همه حتی بر شعر سیاسی-اجتماعی دهه پنجاه نیز، تأثیر فرمالیستی شعر حجم و مخصوصاً شعر یدالله رویایی، محسوس است.
چشمان ستارههای نوسال
میرفتند
در گوشت ماه
خون مثل برجهایی از چرم
پرچم شده بود
مثل شکل چهار
یاران جلوتر همه ترسیده بودند، ولی با ما
از ترس سخن نمیکردند
در هرم روان ریگ
با عشق به ریگ
با حالت دستههای گندم میرفتیم
و ساعت همواره
فردا و سه دقیقه بود
در حاشیه مرگ
شلاق گونههای خورشید
و ماه
تنها شده بود (یدالله رؤیایی – شعر حجم)
شعر دهه پنجاه به درخشندگی شعر دهههای پیشین خود، علی الخصوص شعر دهه چهل، نبود. هرچند اینچنین رخدادی پس از یک دهه درخشندگی امکان وقوع دارد. مانند شعر دهه هشتاد، که رویکردهای شعر درخشان دهه هفتاد را از کارکردهای زبانی و افقهای فکری و فلسفیاش کنار گذاشت و تمامی دهههای پیشین را به چالش کشید.
شعر گفتار، شعر حرکت، شعر- نثر و شعرهای چند صدایی تبدیل به شعر زبان در دهه هفتاد شد. شعر دهه هفتاد بسیار از رویکرد تجربی گرایانه شعر مدرن فاصله گرفت و با وجود قدرتمند بودنش در زبان و تصویر و خرق عادت و فراواقع، جایگاهش را بین مردم از دست داد و مخاطبانش بسیار اندک شدند چرا که شعر دهه هفتاد شعری بود بسیار ذهنی و فلسفی و با فاصله از جامعه پیش میرفت.
از شاعران جوان دهه هفتاد میتوان رضا چایچی، یزدان سلحشور، شهرام شیدایی و رسول یونان را نام برد. شعر و ادبیات در این دهه، با رویکردهای مدرن و پست مدرن پیش رفت و به نسبت افقهای فکری مدرن را حفظ کرد. کلاسیکسُرایان را دنبال خود کشاند و هرچند کلاسیک سرایان از اوزان عروضی و قافیه و ردیف نگذشتند، اما در قبال شعر کلاسیک رفتار تازهای را در پیش گرفتند و به قول ازرا پاوند، جدیدش کردند! غزل نو، غزل محاوره و غزل متن در حال حاضر، بین مردم طرفداران بسیاری دارد و نشان داده است جامعه ما بین پذیرش شعر مدرن و کلاسیک، شعر کلاسیک مدرن شده را برمیگزیند!
تولیدات تازه در بازار کلام
بسیاری از شاعران دهههای اخیر مدعی مدرنسرایی هستند و شعر مدرن مدعیان زیادی دارد؛ شاعرانی که با هر افق فکری و رویکردی شعر میگویند و به صرف شعر سپید بودن، آن را شعر مدرن میدانند. مبانی شعر سپید، همچنان در جامعه در پردهای از ابهام است. مخاطب کمحوصله هر دلنوشته و دردنوشتهای را که در فضای مجازی منتشر میشود، شعر سپید تلقی میکند. شعر مدرن در دستان ما، هنوز جای بسیاری برای ورزیده شدن و پیشرفت دارد و صرفاً استفاده از المانهای شهری و نو، شعر مدرن سرایی محسوب نمیشود. چه بسا لازم است شاعر جوان و مخاطب به خواندن اشعار مدرن مبادرت ورزند و از شعرهای سطحی عاری از المانها و زبان شعر، به سمت و سوی شعر مدرن سوق پیدا کنند و ادبیات را به سمتی که باید، سوق دهند و برای جهانی شدن و مطرح شدن اشعار شاعران ما در جهان، بکوشند.
در جنگ
چیزهای زیادی قسمت میشود
مثلاً
کلاهخود
قمقمه
تفنگ
مثلاً
سهم من از جنگ
کشته پدرم بود (غلامرضا بروسان)
در حال حاضر، ما بیش از آنکه با شعر مدرن مواجه باشیم، با رفتار مدرن مواجهیم. رفتار مدرنی که باید متولی شعر مدرن باشد اما این رفتار مدرن در آثاراغلب شاعران و بخصوص ترانه سرایان، به جای آنکه به شعر مدرن با المانهای شعر مدرن بینجامد، تنها به سلبریتی شدن ختم میشود و خوراک شعر سطحی را سرِ سفره فرهنگی مردم میگذارد. غزل محاوره تک لایه که بسیار به ترانه نزدیک است دست به دست مخاطب خود میچرخد و نفس شعر مدرن را میگیرد؛ چرا که معمولاً افق فکری غنی و جهانبینی گستردهای پشت آنها نیست و دایره واژگان و معانی، محدود است و این منجر میشود شعر این دسته از شاعران سلبریتی شده و سلبریتیساز، به سمت چند وجهی و چند لایه شدن پیش نرود.
شعر مدرن اما، با افق فکری جامعهمحور و انسانگرایانه همواره به باز کردن راه خودش ادامه میدهد چرا که شاعر اگر میخواهد بین مخاطبان و جامعه جایگاهی به دست آورد نمیتواند از جامعه غافل شود.
توضیح: شعرهای ترجمه استفاده شده در این متن، ترجمه نگارنده مقاله است.