کامپیوتر را من به علما معرفی کردم/ دوبار در اینستاگرام ریپورت شدم/ موافق فیلتر تلگرام هستم
رویداد۲۴ احمد خاتمی عضومجلس خبرگان و خطیب جمعه تهران میگوید در نقدهایی که باید روشنگری شود ورود پیدا میکنم و در برخی از نقدها که در فضای مجازی منتشر میشود بی ادبی است و من در شان خودم نمیدانم به این هتاکیها پاسخ دهم.
اهم سخنان احمد خاتمی را در ادامه میخوانید:
- ما به فضل خدا در دروس طلبگی خود به صراحت عادت کردهایم. اگر در درس ما طلبهای اعتراض و اشکال وارد نکند، احساس کمبود میکنیم، ما با نقد و انتقاد خو گرفتهایم.
- در فضای مجازی حرفهایی را که ببینم باید درباره آنها روشنگری کرد و باید جواب داده شود، سعی میکنم بدون عصبانیت جواب دهم، چون کسی که پرسشگر است حق او این نیست که با عصبانیت مواجه شود و حقش پاسخ شنیدن است.
- سال ۶۸ بود که خرداد امام(ره) به رحمت خدا رفتند و مقام معظم رهبری مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده گرفتند، مرداد ماه بود، دوماه بعد از رهبری ایشان، از دفتر ایشان زنگ زدند که آقا شما را به عنوان هیات امنای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی منصوب کردند.
- آن روز اصلا کامپیوتر و اینترنت و اینها به این گستردگی نبود، اولین وظیفهای که بر عهده خودمان احساس کردیم و انصافا باید بگویم اولین اقدام موثر این مرکز معرفی کامپیوتر بود، یادم هست کامپیوتر را منزل علما بردند و میگفتند که این کاراییها را دارد.
واکنش علما بسیار مثبت بود، بینی و بینالله کامپیوتر را میبردند نزد مراجع عظام تقلید، با آغوش باز تحویل میگرفتند و میگفتند که چرا ما از این طریق معارف اسلامی را منتشر نکنیم؟ورود در حد نیاز دارم، خوب هم دارم، اما بیش از این حد را من با توجه به مشغلههای حوزوی و نیز قلمی که دارم نمیرسم، دلیلی هم ندارد که ما در همه عرصهها مستقیم وارد شویم.
- یک گوشی بسیار قدیمی داشتم، اما اکنون اسمارت فون دارم راز مخالفت ما با تلگرام، مخالفت با فضای مجازی نیست.
- توییتر را اصلا وارد نشدهام به دلیل آنکه به من خبر دادند نظام ورود به توییتر را ممنوع کرده است، کار ندارم چه شد، چه کسانی عضو شدند و چه کسانی عضو نشدند، من از همان اول در توییتر فعال نبودم، بله، در اینستاگرام ورود کردم اما دفعه اول بلافاصله هجمه آوردند و به اصطلاح فضای مجازی… حذف را چه میگویند؟
- در اینستاگرام دوبار ریپورت شدم، برخی در فضای مجازی از نقدهای باز میگویند اما ظرفیتی اندازه ته استکان هم ندارند. عدهای بیکار در فضای مجازی فقط کارشان اهانت و هتاکی است.
- تلگرام ممنوع شد، از آن بیرون آمدم.
- تعریف ریپورت درست است، من احساس کردم اگر کسی در این میدان بخواهد فعال باشد، باید همه کارهایش را تعطیل کند و بنشیند پای کامپیوتر و فضای مجازی و مدام جواب دهد، من آن نیستم.
- مطالب کانال تلگرامم را به ادمینها برای انتشار میدادم/ بعد از فیلتر شدن تلگرام ضرورتی ندیدم پیام بگذارم. میگفتم این مطلب را بگذارید و مفید هم بود، بینندگانی هم داشت، بعد از آنکه نظام مصلحت را بر این دید که کانال تلگرام نباشد دیگر احساس وظیفه آن چنانی در بخشهای دیگر در اینکه پیام بگذارم ندیدم.
- با فیلترینگ تلگرام موافق بودم. چون معتقدم حتی در دنیا و حتی در روسیه که محل تولد تلگرام است، کنترل کردند؛ در چین اجازه ندادند اصلا تلگرام وارد شود.
- فضای مجازی اکنون از فضای حقیقی هم حقیقیتر است، مدیریت فضای مجازی نباید در دست دشمنان نظام باشد.
- تلگرام فیلتر شده، اما دو تا تلگرام دیگر در کنار آن درآمد که راه را برای اینها باز کرده است، آن نباید میشد، حرف من این است این همان بحثی است که ما در فقه داریم به نام «حیل الربا» که آدم بیاید با حیلههایی، ربا را حلال کند، این همان است.
- اول اینکه قبل از انقلاب رسانه نبود، درست است به صورت خیلی محدود برخی از علما در رسانه زمان طاغوت حضور داشتند، اما به این گستردگی نبود.فضای مجازی را گستردهتر از رسانه میدانم، حقیقت این است که باید مهارتها را در این عرصه هم به دست آورد.
- ما در گذشته درسها را باید پای درس استاد مینوشتیم، اما اکنون در درس خودم میبینم که با کامپیوتر میآیند و مینویسند و تا یک راوی مطرح میشود بلافاصله جستجو میکنند که این راوی موثق است یا خیر و اگر بنده از بر بگویم موثق است بلافاصله جستجو میکنند و میگویند خیر، این موثق نیست. اکنون در حوزه ما وضعیت این است و اینکه میگویند اطلاع ندارند؛ دارم تحقیقاً میگویم که در همه درسهای ما افرادی مطلع هستند.
- وقتی از کتابی مانند وسایل الشیعه نام میبریم، میگوید که کدام جلد و صفحه چنداست؟ بلافاصله در فضای مجازی میزنند و آن صفحه مورد نظر وسائل میآید، بنابراین حتی برایتان بگویم در بعضی از مدارس ما در این عرصه آموزش دادند و همه طلاب با کامپیوتر وارد محل درس میشوند؛ پس اینطور نیست که آقایان عقب باشند، اما در واقعیت در مقایسه میان آنچه که هست و آنچه که باید باشد بیشتر از این است و باید تلاش بیشتری کرد.
- بسیاری از این گرانیها ربطی به قیمت ارز و طلا ندارد. این مشکلات ربطی به هیچی ندارد و برخی از این آب گل آلود میخواهند ماهی بگیرند؛ چه کسی باید نظارت کند، اینکه مردم میخوابند و صبح بیدار میشوند که فلان جنس گران شد؟ این نظارت هم تنها بر دوش دولت نیست، از قوه قضاییه، قوه مجریه و از مجلس هم خواستیم که در این عرصه کار خودشان را انجام دهند.
- آقایان قبل از اینکه قصه کارگران هفت تپه خوزستان اتفاق بیفتد، باید راه علاج پیدا کنند قبل از اینکه کارخانههای دیگر هم به این مشکل دچار شوند تا اینطور نشود. اکنون از اینکه نام کارخانهها را ببرم معذورم چراکه به صلاح نیست اما آمارشان را داریم و از دولت و مسئولان نظام هم خواستیم؛ پس اینکه آقایان میگویند کاری نمیکنند، از حوزه علمیه راهنمایی لازم است.
- قصه تریبون نماز جمعه حساس است، بنده سید احمد خاتمی هرچه که دلم خواست در خطبه نمیگویم و با مسئولان نظام و مسئولان برجسته نظام مشورت میکنم. نمیخواهیم آن تریبون وسیلهای برای تحریک و تشویق مردم شود که مردم به خیابان بیایند، بنده هرگز چنین کاری نکرده، نمیکنم و نخواهم کرد.
- روحانیت هیچ وقت اپوزیسیون دولت، قوه قضائیه و مجلس نیست، اما اگر گوش نکردند به مراحل دیگر میرسیم، چه کسی گوش نکرد؟ قوه قضائیه گوش نکرد؟ قوه قضائیه مسئول دارد، آن مسئول عزیز را میخواهیم که توضیح دهد و اگر توضیح قانع کننده بود، آن را میپذیریم.
- ما نمیخواهیم مثل دیگران به قیمت محبوب شدن خودمان نظام را تضعیف کنیم، ما این مصلحت را در نظر میگیریم، گرفتهایم و خواهیم گرفت. در این مسئله با هیچکس هم رودربایستی نداریم.
- خرید به معنای اینکه از ماشین پیاده شوم و میوه و امثالهم را بخرم، به صراحت میگویم با توجه به قصه حفاظت خیر، خودم خرید نمیکنم اما از اوضاع دقیقا خبر دارم.
-همین عزیزانی که میروند برایم خرید کنند، قیمت اجناس را هر روز از آنان میپرسم و میگویند جنس یک مقدار گران شده است، لازم نیست که هر روز من همهاش دم در مغازه بروم، دم مغازه میایستم و آقایان میگیرند و من میفهمم.
- محافظان میگذارند و شاهد هستند که اگر عزیزی از جهت حفاظتی دست مردم را میگیرد به او تذکر میدهم و میگویم هر کسی میخواهد بیاید. محافظین خود به این نکات توجه دارند.
- دوستان شاهد هستند گفتم همان ماشینی که مردم استفاده میکنند ولو اینکه ما بتوانیم با رایزنی با یک مسئولی یک ماشین گران قیمت بگیریم یا خانهای که در آن نشستم اسکلت بود. در سال ۸۰ این خانه را گرفتم.
-مستاجر نبودم خانه کوچکتری داشتم، این خانه را ۵۰ میلیون تومان در آن سال در قم خریدیم و ۳۰ میلیون تومان هم خرج کردیم که به مرحله نازککاری به اصطلاح رسید. صاحبخانهای که به ما فروخته بود زیرزمین زیر حیاط را خالی کرده بود برای اینکه سونا درست کند، من به او گفتم نمیخواهد این کار را انجام دهید من آنجا را انباری میکنم. او گفت: آقا نعمت خدا و حلال خدا که بر شما حرام نیست! این بازیها چیست. به او گفتم اگر من اینجا را حمام سونا درست کنم اولین کسی که اینجا و آنجا پشت من حرف خواهد زد تو هستی. از ما انتظار ندارند که در خانه ما حمام سونا باشد. در پریزهای برق حتی گفت که برویم پریزهای رنگ طلایی بگیریم، گفتم همان سادهاش را بگیرید، ما در همان خانه ساده زندگی کنیم و نگویند پریز خانه فلانی طلایی است، نمیگویند رنگ طلایی است.
- بنده با ریا مخالفم. اینکه خانه، خانه بسیار شیکی باشد، اما ظاهر آن را سیمان بزنند که مردم نگویند خانه فلانی شیک است، من معتقدم همانگونه که هستید باید زندگی کنید، ولی ساده.
- دامادهایم هیچکدام از خانواده مقامات سیاسی نیستند، فقط پدر یکی از دامادها قبلاً نماینده مجلس بود، آقای نوبخت را فقط یکی دوبار در یک مجلس دیدم.
- ازدواج ما اصلا سیاسی نبوده است. من در انتخاب دامادها چیزی که به قول طلبهها به شرط لا بودم یعنی اصرار داشتم که سیاسی نباشند. دامادهای ما هیچ کدام از خانواده مقامات سیاسی نیستند فقط یکی از دامادهایم پدرش روزگاری نماینده مجلس بوده است.
- من کاری به داماد آقای روحانی ندارم، خودش باید پاسخگو باشد، اما آنچه راجع به من بود، بنده دامادهایم را آزاد گذاشتم یعنی به آنها گفتم خودتان باشید نه داماد حجت الاسلام خاتمی چرا که من چهرهای مذهبی ـ سیاسی هستم و آدم گاهی در عالم سیاست به عرش میرود و گاهی به فرش. اگر عزیز شدید خودتان عزیز باشید. برای هیچ کدام از دامادهایم سفارش نخواهم کرد.
- آقای نوبخت باید بگویند، والله چنین نبوده است. به صراحت میگویم پستی که به داماد داده شده است بخاطر خاتمی نبوده چرا که من مشی و خط فکریام مشخص است. بدانید و این را نوشتهام حساسیت جامعه چیز خوبی است و از آن تشکر کردم.