آیا مرد پرتغالی بهترین سرمربی تاریخ فوتبال ایران است؟
مقایسه عملکرد کیروش در مقابل قطبی، دایی، قلعهنویی و برانکو
کارلوس کیروش در مقایسه با چهار سرمربی پیشین تیمملی آماری ارزشمندتر دارد، اما رکوردهایخیرهکنندهای که به اسم او ثبت شده است، رقیب بزرگی را مقابل خود میبیند.
رویداد۲۴ هشت سال؛ این عبارت برای مردم ایران یادآور خاطرات متعددی است. از هشت سال دفاع مقدس تا دوران ریاست رییس جمهورهایی که شرایط کشور را دگرگون کرده اند. اما هشت سال یکی از مهمترین دورههای تاریخی فوتبال ایران هم هست. ورزشی که نخستین بار توسط مخترعان آن به جنوب ایران آورده شده بود، حالا یکی ارزشمندترین دستاوردهای ورزشی ایران را تشکیل میدهد. تیم ملی ایران، با وجود هزینههای زیادی که برای آن شده بود، هیچگاه حرفی برای گفتن نداشت. حتی در دوران طلایی حشمت مهاجرانی که مقابل بهترینهای جهان بازی کرده بودیم، ایران باز هم جدی گرفته نمیشد.
اما دوران کارلوس کیروش در فوتبال ایران، موردی نادر در ورزش خاورمیانه است. در کشورهایی که جایگاه هر کس پیش از آن که به عملکردش بازگردد به نفوذ و قدرتهای او نسبت داده میشود، کیروش هشت سال در ایران ماندگار شد. فوتبال در خاورمیانه سرشار از تصمیمهای ناگهانی است و سرمربی پرتغالی میدانست هر لحظه ممکن است نیمکتش در ایران را از دست بدهد. اما او تلاش کرد خودش را با نتایجش ثابت کند و تلاشش عاقبتی هشت ساله داشت. شاید درصد پیروزیهای کیروش نسبت به تعداد رقابت ها، در مقایسه با محمود بیاتی و رضا وطنخواه کمتر باشد، اما حتی پرسابقهترین سرمربیهای تیم ملی هم به اندازه کیروش روی نیمکت تیم ملی حضور نداشته اند. اما مقایسه با او چهار سرمربی پیشین تیم ملی، نشان میدهد چرا مرد پرتغالی فوتبال ایران را از نو نوشته است.
افشین قطبی؛ دوران خاکستری
شاید آغاز راهی که کیروش آن را به کاملترین شکل ممکن طی کرده است، از تفکرات قطبی آغاز شده باشد. او به عنوان متفاوتترین سرمربی ایرانی تیم ملی ایران، سی بار روی نیمکت تیم ملی نشست. او در شرایطی به نیمکت تیم ملی راه یافت که تنها سه بازی تا پایان مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ مانده بود و طبیعتا از صعود به بزرگترین مسابقه فوتبالی جهان بازماند. در این دوران تقریبا دو ساله، او ۱۶ برد، ۶ تساوی و ۸ شکست به نام خود ثبت کرد. اما قطبی هیچ افتخار خاصی برای فوتبال ایران به یادگار نگذاشت. او در مرحله یک چهارم نهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱ حذف شد. آن هم در شرایطی که پیش از آغاز این مسابقات، اعلام کرد جام ملتها آخرین رویدادی است که تیم ملی ایران را همراهی خواهد کرد. تصمیمی که کیروش هم میتوانست بگیرد، اما او تشخیص داد کم کردن فشارها از تیم ملی در گرو ماندن تا آخرین لحظه روی نیمکت تیم ملی است.
اما دوران کارلوس کیروش در فوتبال ایران، موردی نادر در ورزش خاورمیانه است. در کشورهایی که جایگاه هر کس پیش از آن که به عملکردش بازگردد به نفوذ و قدرتهای او نسبت داده میشود، کیروش هشت سال در ایران ماندگار شد. فوتبال در خاورمیانه سرشار از تصمیمهای ناگهانی است و سرمربی پرتغالی میدانست هر لحظه ممکن است نیمکتش در ایران را از دست بدهد. اما او تلاش کرد خودش را با نتایجش ثابت کند و تلاشش عاقبتی هشت ساله داشت. شاید درصد پیروزیهای کیروش نسبت به تعداد رقابت ها، در مقایسه با محمود بیاتی و رضا وطنخواه کمتر باشد، اما حتی پرسابقهترین سرمربیهای تیم ملی هم به اندازه کیروش روی نیمکت تیم ملی حضور نداشته اند. اما مقایسه با او چهار سرمربی پیشین تیم ملی، نشان میدهد چرا مرد پرتغالی فوتبال ایران را از نو نوشته است.
افشین قطبی؛ دوران خاکستری
شاید آغاز راهی که کیروش آن را به کاملترین شکل ممکن طی کرده است، از تفکرات قطبی آغاز شده باشد. او به عنوان متفاوتترین سرمربی ایرانی تیم ملی ایران، سی بار روی نیمکت تیم ملی نشست. او در شرایطی به نیمکت تیم ملی راه یافت که تنها سه بازی تا پایان مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ مانده بود و طبیعتا از صعود به بزرگترین مسابقه فوتبالی جهان بازماند. در این دوران تقریبا دو ساله، او ۱۶ برد، ۶ تساوی و ۸ شکست به نام خود ثبت کرد. اما قطبی هیچ افتخار خاصی برای فوتبال ایران به یادگار نگذاشت. او در مرحله یک چهارم نهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱ حذف شد. آن هم در شرایطی که پیش از آغاز این مسابقات، اعلام کرد جام ملتها آخرین رویدادی است که تیم ملی ایران را همراهی خواهد کرد. تصمیمی که کیروش هم میتوانست بگیرد، اما او تشخیص داد کم کردن فشارها از تیم ملی در گرو ماندن تا آخرین لحظه روی نیمکت تیم ملی است.
قطبی در شرایطی از خداحافظی با فوتبال ایران پرده برداشت که سرمربی پرتغالی تا آخرین روز هدایت تیم ملی صحبتی درباره آیندهاش انجام نداده بود. اما قطبی هر چه بیشتر در تیم ملی میماند، انگیزه کمتری برای ماندن داشت و همین باعث شد او شمع دومین سال حضورش روی نیمکت تیم ملی را فوت نکند. مسیری که کیروش کاملا مخالف طی کرد. سرمربی پرتغالی هر سال شجاعتر از پارسال به منتقدان پاسخ میداد و شاید همین باعث شد هشت سال در پیراهن منقش به لوگو فدراسیون فوتبال دوام بیاورد. قطبی تقریبا یک سوم بازی هایش را با شکست به اتمام رساند. هشت شکست، آماری که پایینتر از کیروش با صد بازی قرار میگیرد. اگر دو دوره حضور برانکو در تیم ملی را با هم جمع کنیم، باز هم آمار شکستهای قطبی ناامیدانه است. چرا که برانکو در ۵۲ هدایت تیم ملی، ۹ شکست را متقبل شد، اما هشت شکست قطبی تنها در ۳۰ بازی به دست آمده بود.
علی دایی؛ همان همیشگی، اما جدیتر
علی دایی در دورانی سرمربی تیم ملی شد که بحرانهای متعدد، بزرگترین دغدغه ورزش کشور بود. او پیش از آن که نیمکت تیم ملی را لمس کند، گفته بود کسی که لابی قوی تری داشته باشد، سرمربی تیم ملی خواهد شد. دایی هم مثل قطبی نتوانست دومین سال حضورش روی نیمکت تیم ملی را جشن بگیرد. او تنها هشت روز پس از آغاز دومین سال سرمربیگریاش در تیم ملی ایران از ارزشمندترین نیمکتی که روی آن نشسته است، اخراج شد. دایی پس از شکست ۱-۲ مقابل عربستان آن هم در ورزشگاه لبالب از تماشاگر آزادی، مجبور شد برای سرمربیگری به باشگاهها بازگردد. شاید تنها افتخار او در دوران سرمربیگری تیم ملی، قهرمانی در مسابقات غرب آسیا باشد. اگرچه دایی در ۲۴ بازی موفق شد ۱۵ برد، ۶ تساوی و تنها ۳ باخت را تجربه کند، اما از ابتدا به نظر نمیرسید او جایگاهی طولانی در تیم ملی ایران داشته باشد. دایی مثل خیلی از سرمربیهای چند دهه اخیر فوتبال ایران، تنها برای دورانی موقت سرمربی تیم ملی بود، اما شانس با او یار بود که این دوران موقت بیش از یک سال طول کشید. او در این دوره تقریبا یک ساله، ۲۴ بار روی نیمکت تیم ملی نشست که از نظر تعداد بازی در یک سال برای تیم ملی ایران رکورد جالبی محسوب میشود. یک نکته شگفت انگیز درباره آمار دایی در تیم ملی، درصد پیروزیهای اوست. او بالاتر از قطبی، قلعه نویی و کیروش موفق شد بیش از ۶۲ درصد بازی هایش را با پیروزی پشت سر بگذارد.
امیر قلعه نویی؛ تلاشهای نافرجام یک ایرانی روی نیمکت تیم ملی
اعتماد به قلعه نویی آن هم پس از دوران طولانی برانکو، ریسک بزرگی بود که فدراسیون فوتبال برای موفقیت تیم ملی انجام داد و البته که نتیجه خوبی هم گرفت. او در مسیر راهیابی به جام ملتهای آسیا، بالاتر از کره جنوبی در گروهش اول شد. او که بدون شکست به جام ملتهای ۲۰۰۷ راه پیدا کرده بود، تحت تاثیر انتقام کره ایها قرار گرفت و در مرحله یک چهارم نهایی حذف شد. تنها شکست قلعه نویی روی نیمکت ایران آن هم در ۹۰ دقیقه، به بدترین نتیجه او در تیم ملی باز میگردد؛ وقتی در یک بازی دوستانه ۰-۴ از مکزیک باخت. دستاوردهای قلعه نویی در دورهای که باز هم به دو سال نکشید، آنقدر ارزشمند بود که کنفدراسیون فوتبال آسیا او را میان سه نامزد بهترین سرمربی سال ۲۰۰۷ قاره کهن قرار دهد. عنوانی که در نهایت به سرمربی تیم ملی ایران نرسید. پیروزی ۰-۸ مقابل جامائیکا و میانگین ۲.۱ امتیاز در هر بازی، بخشی از آمار قابل قبول قلعه نویی در تیمی بود که وقتی از جام ملتها حذف شد، مسئولیت شکست تیم ملی را برعهده گرفت. قلعه نویی در ۱۷ رقابتی که به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم ملی نشست، تنها یک بار شکست خورد. شش تساوی و ۱۰ پیروزی کارنامه یکی از قدیمیهای فوتبال امروز ایران را تکمیل میکند.
برانکو؛ رقیب تاریخ و جغرافیای مرد پرتغالی
مربی کروات در دو دوره متفاوت سرمربی تیم ملی ایران بود. نخستین برهه حضورش روی نیمکت تیم ملی، ۲۳۳ روز طول کشید و سرانجام آن ده بازی بود؛ چهار برد، چهار تساوی و دو باخت. دوره دوم حضور، اما ارزشمندتر است. جایی که برانکو میتواند رقیب پرتغالی اش را به چالش بکشد. او تنها سرمربی تیم ملی ایران است که در قرن بیست و یکم توانسته مدال جام ملتها را به گردن ملی پوشان ما بیاندازد.
علی دایی؛ همان همیشگی، اما جدیتر
علی دایی در دورانی سرمربی تیم ملی شد که بحرانهای متعدد، بزرگترین دغدغه ورزش کشور بود. او پیش از آن که نیمکت تیم ملی را لمس کند، گفته بود کسی که لابی قوی تری داشته باشد، سرمربی تیم ملی خواهد شد. دایی هم مثل قطبی نتوانست دومین سال حضورش روی نیمکت تیم ملی را جشن بگیرد. او تنها هشت روز پس از آغاز دومین سال سرمربیگریاش در تیم ملی ایران از ارزشمندترین نیمکتی که روی آن نشسته است، اخراج شد. دایی پس از شکست ۱-۲ مقابل عربستان آن هم در ورزشگاه لبالب از تماشاگر آزادی، مجبور شد برای سرمربیگری به باشگاهها بازگردد. شاید تنها افتخار او در دوران سرمربیگری تیم ملی، قهرمانی در مسابقات غرب آسیا باشد. اگرچه دایی در ۲۴ بازی موفق شد ۱۵ برد، ۶ تساوی و تنها ۳ باخت را تجربه کند، اما از ابتدا به نظر نمیرسید او جایگاهی طولانی در تیم ملی ایران داشته باشد. دایی مثل خیلی از سرمربیهای چند دهه اخیر فوتبال ایران، تنها برای دورانی موقت سرمربی تیم ملی بود، اما شانس با او یار بود که این دوران موقت بیش از یک سال طول کشید. او در این دوره تقریبا یک ساله، ۲۴ بار روی نیمکت تیم ملی نشست که از نظر تعداد بازی در یک سال برای تیم ملی ایران رکورد جالبی محسوب میشود. یک نکته شگفت انگیز درباره آمار دایی در تیم ملی، درصد پیروزیهای اوست. او بالاتر از قطبی، قلعه نویی و کیروش موفق شد بیش از ۶۲ درصد بازی هایش را با پیروزی پشت سر بگذارد.
امیر قلعه نویی؛ تلاشهای نافرجام یک ایرانی روی نیمکت تیم ملی
اعتماد به قلعه نویی آن هم پس از دوران طولانی برانکو، ریسک بزرگی بود که فدراسیون فوتبال برای موفقیت تیم ملی انجام داد و البته که نتیجه خوبی هم گرفت. او در مسیر راهیابی به جام ملتهای آسیا، بالاتر از کره جنوبی در گروهش اول شد. او که بدون شکست به جام ملتهای ۲۰۰۷ راه پیدا کرده بود، تحت تاثیر انتقام کره ایها قرار گرفت و در مرحله یک چهارم نهایی حذف شد. تنها شکست قلعه نویی روی نیمکت ایران آن هم در ۹۰ دقیقه، به بدترین نتیجه او در تیم ملی باز میگردد؛ وقتی در یک بازی دوستانه ۰-۴ از مکزیک باخت. دستاوردهای قلعه نویی در دورهای که باز هم به دو سال نکشید، آنقدر ارزشمند بود که کنفدراسیون فوتبال آسیا او را میان سه نامزد بهترین سرمربی سال ۲۰۰۷ قاره کهن قرار دهد. عنوانی که در نهایت به سرمربی تیم ملی ایران نرسید. پیروزی ۰-۸ مقابل جامائیکا و میانگین ۲.۱ امتیاز در هر بازی، بخشی از آمار قابل قبول قلعه نویی در تیمی بود که وقتی از جام ملتها حذف شد، مسئولیت شکست تیم ملی را برعهده گرفت. قلعه نویی در ۱۷ رقابتی که به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم ملی نشست، تنها یک بار شکست خورد. شش تساوی و ۱۰ پیروزی کارنامه یکی از قدیمیهای فوتبال امروز ایران را تکمیل میکند.
برانکو؛ رقیب تاریخ و جغرافیای مرد پرتغالی
مربی کروات در دو دوره متفاوت سرمربی تیم ملی ایران بود. نخستین برهه حضورش روی نیمکت تیم ملی، ۲۳۳ روز طول کشید و سرانجام آن ده بازی بود؛ چهار برد، چهار تساوی و دو باخت. دوره دوم حضور، اما ارزشمندتر است. جایی که برانکو میتواند رقیب پرتغالی اش را به چالش بکشد. او تنها سرمربی تیم ملی ایران است که در قرن بیست و یکم توانسته مدال جام ملتها را به گردن ملی پوشان ما بیاندازد.
سومی جام ملتهای ۲۰۰۴ و پیش از آن قهرمانی در مسابقات غرب آسیا، بزرگترین دستاورد سرمربی کروات در فوتبال ایران است. او میتواند به صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا افتخار کند، اما نباید به ارزشمندترین هدیه اش به مردم ایران بی توجه باشد. برانکو برای نخستین بار در قرن بیست و یکم، تیم ملی ایران را به جام جهانی رساند، اما این شانس را نداشت که این اتفاق را برای دومین بار پیاپی تکرار کند. میانگین پیروزیهای برانکو بالاتر از کیروش، روی عدد ۶۹.۰۵ ایستاده و ممکن است تغییر کند. با این حال رکوردهای کیروش در یک دوره هشت ساله، تفاوتهای زیادی با مرد کروات دارد. او طولانیترین دوران هدایت تیم ملی ایران را در کارنامه خودش ثبت کرده است. بالاتر از او، حسن صدقیانی حضور دارد، اما او در ده سال تنها پنج بار تیم ملی ایران را به درون زمین فرستاد.
کیروش سه پیروزی پیاپی مقابل کره جنوبی کسب کرد که رکوردی فراموش نشدنی در فوتبال ایران است و البته رویای برانکو را به واقعیت تبدیل کرد؛ دو دوره پیاپی صعود به جام جهانی. با این حال افتخارات برانکو همچنان کارنامه کیروش را به چالش میکشد، اما نگاهی به مدت سرمربی این دو روی نیمکت تیم ملی ایران، قضاوت سختی را مقابل دیدگان فوتبال دوستان قرار میدهد. اما آمار برانکو در کمتر از چهار سال، قابل مقایسه با سرمربی هشت سال اخیر فوتبال ایران نیست. شاید برانکو دوست داشته باشد تاریخ را به رقابت دعوت کند و دوباره روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند تا رکوردهای کیروش را به نفع خود تغییر دهد. پایان این رقابت هر چه باشد، به نفع فوتبال ایران است.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط