علل خانه و خانواده گریزی/ از فرزندان باید بر اساس تواناییهایشان توقع داشت
رویداد۲۴ نشست سیزدهم از سلسله نشستهای بررسی آسیبهای اجتماعی در ایران با موضوع «خانه و خانواده گریزی» در خانه مهر امام رضا (ع) با حضور پروفسور باقر ساروخانی، جامعه شناس و دکتر سیما فردوسی، روانشناس یکشنبه ۱۹ اسفند ماه برگزار شد. در این نشست کارشناسان به علل و عوامل خانه و خانواده گریزی پرداختند.
در ابتدای این نشست سیما فردوسی با اشاره به اینکه بحث خانواده گریزی یک معضل اجتماعی است گفت: آمارها نشان دهنده افزایش این آسیب است. البته که این مسئله در تمامی کشورها رایج است. اما اهمیت این موضوع آنجاست که باید ببینیم چه میشود که یک فرد امنترین فضا را که خانه است رها میکند و فرار میکند. البته در نوجوانان و دختران این آمار بیشتر است.
در ادامه پروفسور باقر ساروخانی اظهار داشت: ازدواج گریزی دریچه دیگری است که باید در آسیب خانه و خانواده گریزی بدان پرداخته شود. در این باره باید رابطه فرد و فرهنگ با همدیگر بررسی شود. در گذشته فرهنگ بر فردیت اولویت داشت اما امروز فردیت بر فرهنگ اولویت پیدا کرده که میتواند ازدواج سفید را انتخاب کند. این نتیجه چنین تغییری است.
پس از این دکتر فردوسی، در پاسخ به این سوال که چرا انسانها از جامعه فراری شدهاند و دیگر نیازی به جمعی زندگی کردن ندارند؟، گفت: اگر این مسئله را از بعد نیاز بررسی کنیم متوجه میشویم که انسان اساساً یک موجود اجتماعی خلق شده است. حتی انسان امروزی نیز اجتماعی است اما نوع برآورده کردن نیازهایش متفاوت شده است. در گذشته خانوادهها گسترده بودند و ارتباطات گسترده بود اما آرام آرام به سمت خانوادههای تک هستهای رفتیم. بنابراین نوع روابط تغییر کرده است. امروز خانوادهها باید سعی کنند که ارتباطات را تقویت کنند تا گرفتار مسئلهای چون خانواده گریزی نشوند. البته که خانواده گریزی علل متفاوتی دارد. پس باید دو مسئله مهم بررسی شود. اول اینکه فرد خانواده گریز از نظر روحی و روانی آیا دچار مشکلاتی است و دوم اینکه میزان فشارهای خانوادگی چقدراست؟
پروفسور ساروخانی در ادامه با اشاره به موضوع طلاق عاطفی اظهار داشت: انسان موجودی است که به جمع علاقه مند است اما چرا یک ارتباط که در جمع است به چنین جایگاهی میرسد؟ خانواده یک نهاد عاطفی است، و باید بررسی کنیم که چه باید کنیم امروز خانواده یک مکان امن باشد؟ خانواده خود در تولید یک خانواده امن نقش دارد. وقتی فرزند طلاق عاطفی را در خانواده مشاهده میکند دیگر علاقهای به تشکیل زندگی نخواهد داشت. وی با تاکید بر جایگاه خانواده ادامه داد: خانواده نقش به سزایی در تربیت فرزندان دارد. نباید این اشتباه شود که مدرسه نقش تربیتی خانواده را ایفا میکند بلکه این خود خانواده است که باید اصول تربیتی را پیاده سازی کند.
دکتر فردوسی نیز با بیان اینکه در دوره نوجوانی تمایل به استقلال طلبی بیشتر است، اظهار کرد: نوجوانان در این دوره در حال فاصله گرفتن از دوران کودکی هستند و به دوران بزرگسالی نزدیک میشوند که کاملاً طبیعی است. اینجا خانواده اگر افراطی رفتار نکند و نوجوان را در تصمیمات شرکت دهد و اعتماد به نفسش را افزایش دهد میتواند فضایی را ایجاد کند که نوجوان حس استقلال طلبی را داشته باشد.
اما چه میشود این نوجوان به خانواده گریزی روی میآورد؟ یکی از علل این است که ساختار خانواده به نحوی است که فشارها را بیش از حد تواناییهای او ایجاد کرده و او را نپذیرفته، در نتیجه این نوجوان ناچار به فرار میشود. از سوی دیگر خانوادههایی که عواطف سطح پایین دارند، مشغله فراوان دارند و همچنین آزادیهای فراوان دارند فرزندانشان دچار آسیب خانواده گریزی میشوند.
وی در ادامه افزود: ازدواجهای اجباری که هنوز هم وجود دارند از علل خانواده گریزی نوجوانان است. وقتی دو نفر همدیگر را نمیخواهند چطور در عصر ارتباطات میتوانند کنار یکدیگر زندگی کنند. در این زمانه افراد دیگر آگاه شدهاند و وقتی میخواهند تن به ازدواج اجباری ندهند خانواده گریزی را انتخاب میکنند.
پروفسور ساروخانی در ادامه نشست افزود: در گذشته و سنتهای ما به فردی بالغ گفته میشد که دارای فرزند بود. یعنی حتی فردی که دارای فرزند نبود با عناوین دیگری خوانده میشد. اما امروزه دیگر این ارزشها جایگاهی ندارند. در زمانهای خانوادهها پدرسالار بودند و همه مسائل با نظر پدر انجام میشد. اما امروز نیاز است که پدر به فرزندان حق رأی بدهد، حق نظر بدهد، حق انتخاب بدهد. امروز نیاز است پدر و مادری در خانواده حضور داشته باشند که فرزندانی را تربیت کنند که پدر و مادر را به عنوان بهترین مشاور انتخاب کنند. برای رسیدن به چنین خانوادههایی باید از خانواده آغاز کنیم. باید پدر و مادرانی داشته باشیم که بتوانند با دنیای امروز زندگی کنند و انطباق پیدا کنند. آنجاست که فرزندان پدر و مادر را به عنوان دوست و تکیه گاه انتخاب میکنند.
علاوه بر این، دکتر فردوسی با اشاره به شکل دیگری از خانواده گریزی که فرزند در خانواده است اما هیچ ارتباطی ندارد و هیچ دوستی ندارد، گفت: باید دید در خانواده آیا نحوه برقراری ارتباطات صحیح است یا خیر؟ البته برخی افراد هستند که دچار اختلالهای شخصیتی هستند که مستثنی هستند. اما افرادی که دچار اختلال نیستند را باید بررسی کرد که چه شده که فرزند در خانه است اما حاضر به ارتباط گرفتن نیست؟ این فرزند ممکن است دچار تبعیض شده باشد یا اینکه دائماً زیر فشار انتقاد و مقایسه شدن است. بطور کلی این فرزندان دچار بحران ارتباطگیری میشوند. البته که برقراری رابطه پدران و مادران نیز اثرگذار است. بچههای امروزی بسیار هوشیار و کنجکاو تر هستند. این بچهها خیلی از مسائل را درباره والدین میدانند اما بیان نمیکنند. به عنوان نمونه بچهها وقتی میبینند والدین آنها دچار بی صداقتی و بی مهری هستند رغبتی به ارتباطگیری با آنها ندارند. بنابراین این فرزند علاقهای به ارتباطگیری با دنیای اطرافش را نخواهد داشت. این همان اهمیت مهارت گفتگوی خانواده را نشان میدهد.
دکتر فردوسی درباره راهکارهای پیشگیری از بروز چنین آسیبی گفت: خانواده باید فشارها را بر فرزندان کاهش دهد. باید توقعات از فرزندان را پایین آورد. خانوادهها باید فرزندان خود را به خوبی بشناسند و بر اساس توانایی و حد آنها انتظار داشته باشند. نه تنها خانواده که سیستم آموزشی نیز باید از هر دانش آموزی بر اساس تواناییهایش انتظار داشته باشد. اینکه بچهها را به رقابت تشویق میکنیم باعث میشود دچار سرخوردگی شوند. بچه در قدم اول خانواده گریز میشود و در نهایت حتی جامعه گریز میشود و به فضای مجازی روی میآورد. اینکه امروز افراد در فضای مجازی به دنبال شخصیت سازی هستند به همین دلایل است. باید به فرزندان راههای به موفقیت رسیدن را نشان داد نه اینکه راههای نرفته خودمان را توقع داشته باشیم آنها بروند! فرزندان امروز نیاز به شناخته شدن دارند تا درک شوند و دیده شوند.