رویداد۲۴ بررسی میکند؛
مطالبات بی پاسخ/ چرا کردها به سریال «نون.خ» اعتراض میکنند؟
در روزهای گذشته اعتراضات نسبت به سریال «نون.خ» شدت گرفته است. منتقدان معتقدند صداوسیما مسیری در پیش گرفته که بر اساس آن قصد دارد زبان کردی را از بین ببرد.
![کردستان کردستان](/files/fa/news/1398/1/5/182855_521.jpg)
رویداد۲۴ تازهترین سریال سعید آقاخانی بنام «ن.خ» که در ایام نوروز از شبکه یک سیما پخش میشود مورد اعتراض برخی کردهای ایرانی قرار گرفته به طوری که برخی از کاربرانی که در آن نواحی زندگی میکنند به پخش این سریال اعتراض دارند و آن را تلاش سازمان صدا و سیما برای از بین بردن زبان کُردی توصیف کردهاند.
عمده مشکل معترضان با سریال به لهجه بازیگران آن برمیگردد. آنها اعتقاد دارند لهجه بسیاری از بازیگران سریال غلط و مندرآوردی و مایه وهن زبان کُردی است. آنها در نهایت اعتقاد دارند پخش چنین سریالهایی از سوی رسمیترین دستگاه فرهنگی کشور به این خاطر است که زبان رسمی کُردی به تدریج به دست فراموشی سپرده شود و یک گویش غلط که آمیختهای از کُردی و فارسی است، جای آن را بگیرد.
یکی از منتقدان این سریال در توئیتی طعنهآمیز نوشته بود «هدف سازندگان سریال حل کردن زبان کردی در فارسی و در نتیجه حذف زبان کردی بوده است.» دیگری نوشته بود: «هیچ کجای کردستان با چنین لهجه من درآوردی حرف نمیزنند. آنها خواسته سریالی سفارشی بسازند که بگویند به یاد کردستان نیز هستند.»
اعتراضات قومیتی به برنامههای صدا و سیما امری مسبوق به سابقه است. اعتراض مردم بختیاری به سرزمین کهن کمال تبریزی که برخی از دیالوگهای این سریال را توهین به خود قلمداد کردند، اعتراض به برنامه فیتیله که مجریان با لهجه ترکی شوخی تندی کرده بودند و آن عمل موجب اعتراضات گستردهای میان ترکها شده بود همچنین اعتراض محدود برخی از اهالی آذری زبان به قسمتهای ابتدایی سریال پایتخت از جمله این اعتراضات قومیتی هستند.
جنس اعتراضات مردم کُردزبان اما با اعتراضات قبلی فرق میکند. آنها روی مسئله هویتی و قومیتی دست گذاشتهاند و از متن سریال توهینی استخراج نکردهاند. اگر اعتراضات قبلی به توهین آمیز بودن محتواها مربوط میشد اینجا مسئله معترضان متوجه مسائل کلانتری است که باید با دقت بیشتری موشکافی شود.
جنس اعتراضات نشان میدهد مردم کُرد زبان ایرانی از وضع موجود ناراضی هستند و تلاش میکنند اعتراضات خود را به اشکال مختلف نشان دهند. چرایی این اعتراضات را میتوان از چند منظر بررسی کرد. نخستین دلیل مشکلات اقتصادی مناطق کُردنشین ایران است چراکه وضعیت اقتصادی مردم نواحی کُردنشین چندان مطلوب نیست و این استانها از مناطق کمتر توسعه یافته کشور هستند.
بیکاری جوانان تحصیلکرده که آنها را با وجود تحصیلات عالی مجبور به کولبری میکند، عدم توجه مسئولان کشوری به مشکلات مردم آن نواحی و نگاه اغلب بدبینانه به مظاهر فرهنگی و اجتماعی قوم کُرد باعث شکل گیری یک بدبینی عمومی در بین آن نواحی نسبت هرگونه سیاستگذاری مسئولان شده است.
مسئولان کشور در چهل سال گذشته کمتر کردها را در مناصب مهم سیاسی و اقتصادی به کار گرفتهاند. از طرف دیگر مردم آن نواحی از مناطق مرکزی کشور که تجمع قدرت و ثروت در آنها وجود دارد دور هستند و همین دوری از بافت قدرت در کنار مسائل معیشتی باعث شده آنها روی فرهنگ بومی خودشان بسیار حساس باشند و آن را وجه تمایزی میان خود و نهایت فرهنگی رسمی قلمداد کنند. اعتراضات به سریال «نون.خ» نشان میدهد این حساسیتها بسیار جدی است و جنس آن بسیار متفاوت از اعتراضاتی است که پیش از این به دیگر محصولات صدا و سیما میشد.
در این اعتراضات ما شاهد آن هستیم که به جای تاکید روی یک مورد خاص روی کلیت یک سریال تاکید شده و اعتراضات به سمت مسائلی رفته است که ریشه در مطالبات برآورده نشده قوم کُرد در این سالها دارد. زبان یکی از مهمترین وجوه متمایز کننده اقوام از یک دیگر است. در واقع زبان عاملی است هویتساز که اقوام مختلف فرهنگ بومیشان را برمبنای آن میسازند. سالهاست که به این عامل هویتساز بیتوجهی شده و اجازه تدریس زبانی غیر از زبان فارسی به اقوام داده نمیشود.
تلاشهای صورت گرفته در این زمینه به قدری اندک بوده که باعث شده اقوام ایرانی بر روی این عنصر هویتساز حساسیت ویژهای پیدا کنند و این حساسیت باعث میشود آنها روی کوچکترین مسئله و تفاوتی انگشت بگذارند و به آن اعتراض کنند.
شاید اگر سالها با تمایزها و نیازهای قومیتی اقوام ایرانی برخورد نمیشد، امروز شاهد اتفاقاتی از قبیل اعتراضات مردم کُردزبان به یک سریال ساده تلویزیونی نبودیم.
مشکل دیگری که معترضان با سریال سعید آقاخانی دارند ندیدن واقعیتهای مردم کُردنشین در سریال دارد. بسیاری از معترضان به سریال اعتقاد دارند «نون.خ» ربطی به واقعیت جاری در مناطق کُردنشین ایران ندارد. آنها معتقدند تصویری که از قوم کُرد نشان داده میشود نه واقعیت مردم این نواحی، که تصویر مورد پسند حاکمیتی از کردهاست. ریشه چنین نگاه بدبینانهای را نه در خود سریال؛ که در رفتار با مردم منطقه میتوان جستوجو کرد. تفاوت مذهبی و عقیدتی مناطق کُرد نشین با مذهب رسمی کشور جنس مطالبات آنها را متفاوت میکند و وقتی به مطالبات آنها پاسخ داده نمیشود، این اقوام احساس میکنند شهروند درجه دو نظام هستند.
در چنین اعتراضاتی مسئله درستی یا غلطی احساس مردم نیست بلکه مسئله باوری است که میان مردم آن ناحیه از ایران شکل گرفته است. مردمی که احساس میکنند مطالبتشان بی پاسخ گذاشته شده و به آنها توجهات لازم نشده به هر پدیدهای که از سوی حاکمیت (صداوسیما به مثابه صدای حاکمیت) درباره آنها منتشر میشود واکنش منفی نشان میدهد.
اگر امروز شاهد هستیم که به سریال سعید آقاخانی اعتراض میشود این اعتراضات به خاطر انباشت مطالباتی است که معمولا جدی گرفته نشده و برخی از مردم کُرد زبان را به تصمیمات کلان بدبین کرده است. به بیان سادهتر اعتراض به سریال «نون.خ» محصول انباشت مطالبات، نادیده گرفته شدن از سوی دستگاههای مسئول و وضع بد معیشتی است که خودش را قالبهای مختلف نشان میدهد و اعتراض به یک سریال یکی از قالبهایی است که توسط قومیتهای مختلف استفاده میشود. جنس متفاوت اعتراض به سریالهای قومیتی نشان میدهد حاکمیت باید در برخی سیاستهای خود درباره اقوام بازنگری کند.
خبر های مرتبط
روش دوم: اینه که با حفظ نمادهای مردم کرد مثل لباس و رقص و ... که بیننده کاملا متوجه میشه که این فیلم در رابطه با مردم کرد هستش کاراکترهای سریال کاملا به زبان فارسی صحبت بکنن تا همه مردم ایران بدون هیچ مشکلی متوجه بشن. خب به نظرم این ساده ترین و دمدستی ترین راه هستش و اگه اول سریال هم اعلام بکنن بخاطر پخش سراسری کاراکترها به زبان فارسی صحبت میکنن و زبان کردی بدلیل اینکه زبان مستقلی هست انتخاب نشده مردم کرد هم میپذیرن. واقعیتش توی ایران ما طنز به معنای واقعی نداریم و این سریالها و فیلماهایی که به عنوان طنز ازش اسم میبرن چیزی جز دلقک بازی و شخصیت های تیپ نیست که خب لازمه این نوع فیلمها توسل به المانهایی مثل لهجه و به نوعی تنزل فرهنگ اقلیتهای کشور میشه.
جل الخالق.فارسی دری شنیده بودیم ولی دیگه فارسی کرمانشاهی!!!!!!!!!!!!! خداییش نوبره.
دومن زبانشون یه لهجه از کردیه نه فارسی و اصلا ربطی به این زبان تو فیلم نداره تو دیگه اهل کجایی که نظر میدی
احزاب مبارز کورد هنوز با قدرت در مناطق کوردنشين هستن ولي جوجه تيغي تو مرده
قوم لر و کرد یا هر قوم دیگهایی باید از خداش باشه همچین سریال زیبایی در رابطه با قومشون ساخته بشه.
حالا لحجه کردی و فارسی و این جور حرفا دیگه خاله زنک بازیه عدهایی انسان خاص هست که همیشه بوده.
به نظرم سریال های ایرانی فارسی دیگه از رونق خودشون افتادن و باید فیلم و سریالها دیگه رو به این سمت و سو حرکت کنند ،چرا که تماشایی فیلم و سریالهای لهجه دار اینچنینی برای همه عموم لذت بخش تره.
«سریالی با محتوای کُردی، در لباس طنز اما با هدفی جدی »
آیا باید بعنوان یک کُرد از ساخت و پخش سریال "نون خ" شادمان باشیم؟
تهیه کنندگان و دست اندرکاران اصلی این سریال با انتخاب ژانر "طنز" و همچنین انتخاب یک کارگردان کُرد و بازیگران کُردی که سالهاست با چهره آنها خاطره داریم و همچنین پخش آوازهایی با صدای خوانندگان کُرد، سعی کرده اند خود را از هجمه مخالفت ها و اعتراضجها نجات دهند تا در پاسخ منتقدین این پاسخ را داشته باشند که: کارگردان سریال خودش کُرد است و این یک سریال طنز است. اما سریال طنزی که زیرساخت های اساسی فرهنگی و هویتی ملت کُرد را نشانه گرفته است نمیتواند نسبت به مخالفت ها و انتقادها بی توجه باشد.
به روایت این مجموعه، برای کُرد بودن تنها پوشیدن لباس کُردی و صحبت کردن با زبان کُردی کافی است. و این مجموعه تنها با این کارها و تصویربرداری در فضاهای روستایی، قصد دارد به مخاطب بقبولاند که تمام روایتی که او ارائه می کند و تصاویری که نمایش میدهد بیانگر وضعیت موجود و همچنین بیان کننده هویت کُرد است. روایتی که سالهاست اجازه نمایش نداشته و حالا که تصمیم به این کار گرفته اند، اینگونه روایت می شود. جالب است بدانید که آقای سعید آقاخانی در نشستی که در دانشگاه کردستان برگزار شده، گفته است: اجازه نمی دهم کسی به کُرد و لباس کُردی توهین کند.
پیداست که تفاوت زیادی میان تعریف و اندیشه ما از توهین و هویت کُرد با این نوع نگریستن و فهمیدن وجود دارد.
این متن تنها به طور خلاصه نمونه هایی از پخش سری اول این سریال را برای شما بازگو می کند. ابتدا باید بدانید که در انتخاب عنوان این سریال دقت خاصی شده است، نام سریال که اشاره به دو حرف "ن" و "خ" دارد، در این جامعه برای افرادی به کار میرود که دچار فساد و یا کلاهبرداری و یا مشکلات اجتماعی و اخلاقی شده باشند، و در این سریال حرف اول نام دو بازیگر اصلی مد نظر است بنامهای خلیل و نورالدین خانزاده ، که "نورالدین" محور اصلی داستان، معتمد و امین کشاورزان است، عمل "تخمه شکستن" که جدی ترین عمل شخصیت های این سریال است، در اصل نشانه ی تفنن و سرگرمی است. تخمه شکستن در تعبیر خواب هم به معانی، مال ربا، فساد ، مال حرام ، تبعیت از هوای نفس است. این کار بیهوده و سرگرم کننده (شکستن تخمه) ظاهراً مهمترین کار شخصیت های لباس کُردی پوش این سریال است. مفهوم لغوی تخمه شکستن به معنای "بیرون آوردن مغز دانه است"، این سریال، قصد دارد همین کار را با مغزها و فکرهای مردم کُرد انجام دهد.
و اما روایت داستان اینگونه است. در این سریال که برای مخاطب در طیف وسیع از شبکه اول ملی پخش شده است، نورالدین صاحب کارگاه تخمه پزی است که تمام سرمایه او و کشاورزان را یک تهرانی بالا کشیده است و حالا در به در به دنبال بازگرداندن سرمایه بر باد رفته است. مردم کُرد سریال ظاهری نامرتب دارند. مردان لباس های کُردی دارند که بر روی آن کُت پوشیده اند و موهای پریشان و ژولیده اصلاح نشده دارند. آدم هایی که می بینیم، در بیشتر صحنه ها ، بصورت گله ای دنبال همدیگر راه می افتند و از وسط خیابان های تهران، بدون توجه به اطراف عبور می کنند. افرادی که حتی اصطلاحاتی مثل "اصلاح طب" و "اصول گرا" را بصورت "اصول طلب" و "اصلاح گرا" به زبان می آورند و این یعنی اینکه از ابتدایی ترین و رایج ترین مفاهیم سیاسی هم بی اطلاع اند. نور الدین که به حدی اعتبار داشته که هرجا لازم بوده حرف از سبیل گروگذاشتن زده است، قرار است در این داستان به اوج حقارت و پستی برسد. او که دارای چهار دختر است! و جالب است که پسری ندارد تا احیاناً بخواهد به خود اجازه بدهد که با دختری تهرانی ازدواج کند. شما هیچ گاه نخواهید دید که دختر زیبای فارسی در اختیار کُردی قرار گیرد تا از او لذت جویی کند. اما این کار مکرراَ با دختران کُرد به تصویر کشیده میشود، مدام آدم هایی را می بینیم که دنبال ازدواج با دختران کُرد هستند. روشن است که مرد جایگاه فاعلی و زن جایگاه مفعولی دارد و در این سریال مردان پایتخت نشین فاعل و دختران زیبای کُرد مفعول اند.
نورالدین وقتی که قصد رفتن به تهران را میکند متوجه میشود دخترانش با عجله چمدان ها را بسته اند و با شوق عجیبی آماده رفتن به تهران بهمراه پدر هستند! آنها چنان خود را شیفته رفتن به تهران نشان میدهند تا القاء شود که گویا تمام دختران کُرد آرزویشان رفتن به تهران و خوابیدن در آغوش پسران تهرانی است. حتی وقتی پدر حاضر نمیشود آنها را به تهران ببرد خودشان شال و کلاه میکنند تا هر جور شده خودشان را به مقصد رویاهایشان برسانند، نورالدین که یکی از دخترانش را به سیروس داده است با رفتن به منزل سیروس و دخترش با واقعیت های تلخ که در زندگی آنها جریان روبرو میشود که بسیار جای تأمل دارد.
نقش داماد نورالدین، با بازی علی صادقی که بازیگری توانا در راستای ایفای نقش های بچه زرنگ لج درآور است و همیشه دیگران را به بازی گرفته و استثمار میکند، همراه است. نورالدین متوجه میشود که سیروس با بستن لوله مردانه اش (عمل وازکتومی) تصمیم گرفته تا از دختر نورالدین صاحب فرزند دیگری نشود، چون مرجان برایش جایگاه همسر را ندارد، زن و شوهر بخاطر رابطه عجیب شان کمتر همدیگر را می بینند، مرجان در یک آرایشگاه زنانه که شغلش ابهام آمیز نشان داده شده پول در می آورد و سیروس فقط خرج میکند، سیروس هشت مورد چک برگشتی دارد و ممنوع الخروج است، با سند خانه مرجان که با پول نورالدین خریداری شده از بازداشت خودش را خلاص میکند و بعداَ هم جهت نشان دادن نهایت استثمار و زرنگی، خانه را هم میفروشد. او بارها از نورالدین پول میگیرد و حتی بلیط ترکیه را از حساب نورالدین پرداخت میکند و ماجرای استفاده ابزاری از مرجان را با وقاحت برایش تعریف میکند و به نورالدین میگوید: شما کُردها خیلی ساده اید، خیلی ی ی ی ی ساده اید. نور الدین میگوید: ای دختر ساده من، از اون ساده تر منم که دخترمو دادم به تو، در جواب سیروس به ایهام میگوید: شانس آوردم گیر راه راه هاتون نیفتادم!! (اینجا منظور از راه راه یا غیر ساده و یا اشاره به گور خر است و اینگونه کُرد را درازگوش خطاب میکند ودومی با توجه به شیوه بیان، بیشتر مد نظر نویسنده به نظر آمده است) ماجراها آنقدر به دوش نورالدین سنگینی می کند که میخواهد سیروس را در بیابان چال کُند. اینگونه است که می فهمیم سیروس بچه زرنگ تهرانی، دختر زیبای نورالدین را به بردگی و نه به همسری برده و از او استفاده میکند و از پول های نورالدین می چاپد و در نهایت وقاحت ماجراها را تعریف میکند و نیشخند میزند. در یکی از صحنه ها زن صاحب آرایشگاه به نور الدین میگوید : دختر بی گناه ات (ناموس ات) رو سپردی دست این گرگ بیابون؟ در نهایت با یک خنده مسخره و تحقیرآمیز توسط سیروس ماجرا خاتمه می یابد.
در یکی از صحنه های مهم سریال، پسر کُردی که لباس رسمی کُردی پوشیده است ، جهت خواستگاری یکی از دختران نور الدین جلوی خانه سیروس و مرجان حاضر میشود، پسر کُرد چلمنگ و خنگ و بی عرضه نشان داده میشود که با کتک کاری سیروس روبرو میشود و به شکلی تحقیر آمیز به پشت چرخانده شده و با چند اردنگی پذیرایی میشود، در حالی که لباس کُردی به تن دارد. که این صحنه اوج توهین به هویت لباس کُردی است. شما هیچ جای دیگر نمی بینید که به لباس رسمی ملتی اینگونه توهین شود.
حاج آقایی که در فیلم او هم همچون شاگرد نانوا، عاشق یکی از دختران نورالدین میشود به نورالدین پیشنهاد میکند حالا که دستش به جایی نمیرسد در قبال سرمایه اش هواپیمای در بیابان رهاشده ای را تحویل بگیرد. هواپیما توسط خانواده نورالدین فرش میشود و به عنوان محل سکونت استفاده میشود، در آنجا غذا می خورند و همانجا می خوابند. کُردهای سرمایه از داده که حالا دیگر صاحب خانه هم نیستند بر روی زمین جایی برای زندگی ندارند، بر روی خاک این سرزمین هم نمیتوانند سکونت کنند، خانه آنها هواپیما است، نه زمین است و نه آسمان، بله، و این سرنوشت نوشته شده برای آنهاست که باید به آن افتخار کنند. هواپیمایی که در قسمت های پایانی با حضور خبرنگاران و نیروهای امنیتی، اعلام میشود که جهت انجام فعالیت هسته ای استفاده شده و به نتانیاهو و اسرائیل ارتباط داده میشود. افراد داخل هواپیما به شکلی طعنه آمیز، بعنوان جاسوس بازجویی میشوند تا اتهام جاسوسی کردن از سر سادگی هم به کُرد زده شود. آنها بر روی بال هواپیما سفره می اندازند و غذا میخورند تا باور کنند که حق ندارند بر روی این خاک، سفره اشان را پهن کنند.
هواپیمای جاسوسی با افرادی بی نام و نشان، معامله میشود. طلبکاران با دیدن حال و وضع نور الدین برایش گریه میکند، با بلاهایی که سر نور الدین آمده، به تمام گناهان ناکرده اعتراف می کند و آنها را بر روی کاغذ نوشته و امضاء میکند.
در صحنه مهم دیگری که شاگرد نانوایی خواهان یکی دیگر از دخترهای نورالدین است، و به طعنه جهت بُردن دختر با گل و شیرینی ظاهر میشود، نورالدین که متوجه قضیه نمیشود (بخاطر سادگی) اینگونه میگوید: الان میگم بچه ها، آماده کنند بدهم ببرید، حاج آقای میگوید : گپ و گفتی ؟ صحبتی ؟ خواستگار میگوید : شیرین خانم زود بپوش بریم تا به تاریکی نخوریم. کُرد همیشه به انسان با شرف و ناموس پرست معروف بوده، اما این بازی دیگری است که با دختر و ناموس نورالدین انجام میشود تا اوج حقارت و پستی را برایش تصویر کنند.
و اما در قسمت پایانی، که نقطه عطف سریال، عقد نکاحی است که توسط بازیگر نقش روحانی شیعه انجام میشود. حالا موقع جشن و شادمانی است.زمان رقص و پایکوبی است. به چه مناسبتی؟ چون کرد شیعه شدن را پذیرفته و عقد نکاحش را یک آخوند انجام داده است؟ نورالدین که با پادرمیانی روحانی آزاد شده، امر به معروف و نهی از منکر میشود و به دیار خود باز میگردد. عقد روحانی شیعه را می پذیرد و احساس شعف و شادمانی میکند. سخنان روحانی در پایان با معنی است: دوستان، بعد از هر سربالایی سرپایینی هست، هر وقت این نورالدین خطا کرد، سرش را بالا گرفت و به داور اعتراض نکرد و حرف داور را پذیرفت (داور همان روحانی است). اینگونه القا میشود که در مقابل روحانی اعتراض نکنید. بلکه با شادمانی برقصید و شاد باشید و سرتان را بالا بگیرید. نورالدین هم شعر ابتدایی (دانا و خوش بیان باشیم، گوییم سخن فراوان با آنکه بی زبان باشیم) را میخواند تا ثابت کند که اصلا قرار نیست که از لحاظ فکری رشد کند و همچنان در حد همان فهم کلاس اول ابتدایی باقی مانده است. و همین فهم او را بس که زندگی کند و اعتراضی نکند.
این تصویری است که توسط یک کارگردان به ظاهر کُرد، برای مخاطبان در سطحی گسترده به نمایش گذاشته میشود، تا او باشد که به آدم های دنیا بگوید که کُردها چگونه مردمی هستند. جالب است، بازیگران کُرد با وجود تمام مشکلاتی که برایشان پیش آمده، با تمام وجود رقص و شادمانی می کنند، در اوج ذلت میرقصند و در اوج پستی از ته دل میخندند و تخمه میشکنند، از سیاست و مناسبات سیاسی هم چیزی نمی فهمند، در معاملات شکست میخورند، از سر سادگی جاسوسی می کنند، سرمایه شان را از دست میدهند اما باز هم میرقصند. تعریف غلطی که در این سریال از کُرد میشود همین است. حرفی از واقعیت ها نیست، اگر هم قرار است حرفی درباره کُرد زده شود، با هدف بیرون آوردن مغز و هسته عقل کُرد و خالی کردن آن از ارزش، و پُرکردن آن با مفاهیمی که دیگران برای ما تعریف میکنند است.
و در پایان یادآوری این نکات ضروری است که اشتباه بزرگ سازندگان چنین مجموعه هایی که باعث میشود به هدف خود نرسند، شناخت ناقص و سطحی از موضوعی است که برای آن هزینه های مالی فراوانی صرف شده است. واضح است که سازندگان قصد ارج نهادن به فرهنگ و هویت کُردی را ندارند و بالعکس در جهت تخریب آن گام برداشته اند و اصلا دغدغه کردی ندارند. در بهترین حالت جهت تفنن و متفاوت بودن موضوع اینچنینی را انتخاب کرده اند، اما حرکت کردن در هر کدام از این جهات مستلزم شناخت است. اما شناخت ناقصی که کاملا واضح است تنها از طریق مروری در فضای مجازی و دیدن ویدیوهایی از مردم کُرد و شاید حضوری کوتاه در این مناطق و یا کمک گرفتن از کارگردانی که در میان مردم کُرد زندگی نکرده بدست آمده است. لازمه شناخت عمیق و درست، یا زیستن در فرهنگ کُردی است و یا مطالعه دقیق در لابلای محاورات و زندگی ها و بده بستان ها و فعالیت های مردم است که تنها از عهده یک انسان کُرد ریزبین و دغدغه مند برمی آید و نویسندگان (امیر وفایی) چنین منبعی در اختیار نخواهند داشت. زبان کُردی با لهجه های فراوانی صحبت میشود که در هر کدام از این شبهه زبان ها مجموعه عظیمی از لغات وجود دارد که با کمی دقیق تر شدن در آن متوجه عظمت آن خواهیم شد. لغات و اصطلاحات و ضرب المثل ها و داستان هایی که در پشت آنها کوهی از تجربه نسل های بزرگ کُرد وجود دارد که تنها اندکی غبار گرفته اند و فراموش شده اند. با ساختن یک سریال آبکی و سرسری نمیتوان به گنجینه عظیم زبانی و فرهنگی ملتی ضربه وارد کرد. تنها اگر در میان مردم کُرد زندگی کرده باشی خواهید فهمید که سریال ها و برنامه هایی که مخصوصاً از چنین کانال هایی و با چنین محتواهایی پخش میشود در میان جمعیت عظیمی از آنها چقدر بی اهمیت است. اینکه تصور کنیم کُرد با تمام هویت و فرهنگ اش چشمانش را به صفحه تلویزیون دوخته و منتظر است تا به او بگویند که او کیست و از کجا آمده و باید چگونه بیاندیشد، بسی خیال خام و ساده لوحانه ایست.
تصویری که از کُرد نشان داده میشود نه واقعیت مردم این نواحی، که تصویر مورد پسند حاکمیتی از کرد است. کرد ساده لوح و دور از سیاست و علم روز، مشغول تفنن و سرگرمی و رقص و شادی، کردی نیست که در واقعیت وجود دارد.
هر کسی که کرد باشه میفهمه که این سریال خیلی مسخره هست و دارن کردهای عزیز رو مسخره میکنن
در ضمن یکبار برای همیشه کورد قوم نیست یه ملته که دارای زبان و آداب و رسوم و لباس و پرچم خودشه مثه همه ملیتای دیگه...
بیشتر تنشی و در غالب تئوری توطئه بود
لباس پوشیدن ، دختر داشتن ، شوهر تهرانی
کاورا گرکته خون بخی دکتررر
در ضمن به عنوان یک ایرانی به کل اقوام مملکتم افتخار میکنم.....
مشکل رو از دولت و بی تدبیری اون میدونن...
البته خب همه میدونن که هدف نهایی کردها استقلال از ایران و دچار شدن به سرنوشت بحرین...در نهایت برادر ا و خواهر های کرد ما باید باید به یاد بیارن همین شیعه هایی که این همه بهشون حرف میزنن توی سخت ترین لحظات زلزله در کنارشون بودن و بی چشم داشت به کمکشون اومدن... حاکمیت بود که ارگان های نظامی رو در اون منطقه مستقر کرد که براشون خونه بسازه و بهشون کمک کنه ...دولت کجا بود؟؟؟بله دولت در هواپیمای شخصی خودشون مشغول تولد گرفتن بودن.
اهل اردبیلم ، با این فیلم عشقم به کردها زیاد شد
اگر قرار بود به لهجه کردی فیلم پخش بشه مردم نمی فهمیدند ،فقط کردها میفهمیدند و کسی سریال را در شهرهای دیگر نمی دیدند
پس لهجه کردی و فارسی را مخلوط کردند که همه بفهمند ، و کمی هم با لهجه کردی آشنا شوند ،